🔴رابطه فلسفه با عرفان
⬅️عرفان در لغت به معنای شناختن است، در اصطلاح به ادراک خاصی اطلاق میشود که از راه متمرکز کردن توجه به باطن نفس (نه از راه تجربه حسی و نه از راه تحليل عقلی) بهدست میآيد، و در جريان اين سير و سلوک معمولاً مکاشفاتی حاصل میشود که شبيه به «رؤيا» است، و گاهی عيناً از وقايع گذشته يا حال يا آينده حکايت میکند، و گاهی نيازمند به تعبير است و زمانی هم در اثر تصرفات شيطان پديد میآيد.
مطالبی که عرفا بهعنوان تفسير و مکاشفات و يافتههای وجدانی خويش بيان میکنند، «عرفان علمی» ناميده میشود و گاهی با ضميمه کردن استدلالات و استنتاجاتی، به شکل بحثهای فلسفی در میآيد.
⬅️میان فلسفه و عرفان نيز روابط متقابلي وجود دارد که در دو بخش بررسی میشود:
⬅️کمک های فلسفه به عرفان:
💠۱.عرفان واقعی تنها از راه بندگی خدا و اطاعت از دستورات او حاصل میشود و بندگی خدا بدون شناخت او امکان ندارد؛ شناختی که نيازمند به اصول فلسفی است.
💠۲.تشخيص مکاشفات صحيح عرفانی با عرضه داشتن آنها بر موازين عقل و شرع انجام میگيرد، و با يک يا چند واسطه به اصول فلسفی منتهي میشود.
💠۳.چون شهود عرفانی يک ادراک باطنی و کاملاً شخصی است، تفسير ذهنی آن بهوسيله مفاهيم و انتقال دادن آن به ديگران با الفاظ و اصطلاحات انجام میگيرد، و با توجه به اينکه بسياری از حقايق عرفانی فراتر از سطح فهم عادی است، بايد مفاهيم دقيق و اصطلاحات مناسبی بهکار گرفته شود که موجب سوءتفاهم و بدآموزی نشود (چنانکه متأسفانه در مواردی رخ داده است)، و تعيين مفاهيم دقيق، محتاج ذهن ورزيدهای است که جز با ممارست در مسائل فلسفی حاصل نمیشود.
⬅️کمک های عرفان به فلسفه:
💠۱.چنانکه اشاره کرديم، مکاشفات و مشاهدات عرفاني مسائل جديدی را برای تحليلات فلسفی فراهم میکند که به گسترش چشمانداز و رشد فلسفه کمک مینمايد.
💠۲.در مواردی که علوم فلسفی مسائلی را از راه برهان عقلی اثبات میکند، شهودهای عرفانی مؤيدات نيرومندی برای صحت آنها بهشمار میرود، و در واقع آنچه را فيلسوف با عقل میفهمد، عارف با شهود قلبی میيابد.
#عرفان.
#فلسفه.
#شهود.
#عقل.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴عرفان و حکمت اسلامی
♨️قسمت اول.
⬅️ آنچه در پی میآيد مقاله ای از حضرت آية الله مصباح يزدی ميباشد كه در «دومين همايش بينالمللی انديشه اسلامی»؛ برگزار شده از سوی مركز سازماندهی فعاليت های فرهنگی استانبول در عيد غدير 1417( ارديبهشت 1376 ) در استانبول تركيه ارائه گرديده است.
⬅️پيشگفتار
💠انسانها در عرصه ی اين جهان همانند توپی رها شده در فضايند كه انرژی نهفته ی در درون خود بري پرواز به جهان لايتناهی برين دارند، ولی جاذبهی لذايذ زمينی آنان را به حضيض جهان طبيعت میكشاند و حركتی سقوطی و انحطاط آور در ايشان پديد میآورد و تمايلات نفسانی و تسويلات شيطانی تبلور يافته در تمدن و فرهنگ مادی بر سرعت و شتابشان میافزايند. در اين ميان، افراد و گروه اندک شماری هستند كه چشم دلشان بر روی حقايق معنوی باز و گوش جانشان با پيام الهی آشنا شده، دامن همّت از آلودگی های حيوانی برگرفته و به سوی آفاق نورانی ملكوت پر میگشايند و حركتی صعودی در مسير تكامل خود و نزديک شدن به مبدأ همه زيبايی ها، شكوه ها، قدرت ها، بهجتها و سرچشمه ی بینهايتِ كمالها و در يك كلمه ، به «سوی خدا»؛ آغاز میكنند.
💠اما همانها كه مانند توپی فرو كوفته بر زمين سقوط میكنند، در بن بست تنگ مادّه سرخورده ميشوند و بار ديگر با سرعتی مشابه، ولی در جهت عكس حركت سقوطی، به سوی جهان برين روی ميآورند و بسا باشدكه اين جريان بارها تكرار شود.
⬅️اين عكس العمل را هم اكنون در گروهی از مردم سرخورده از فرهنگ منحطّ غربی به خوبی میتوان مشاهده كرد كه شوق و عطش فراوانی نسبت به ارزش معنوي در خود احساس میكنند و در پس چشمه ی آب زلالی یه اين سو و آن سو روی میآورند. اما دريغا كه بيشتر آنان در دام افسونگرانی میافتند كه به شهد معرفت، شرنگ ضلالت در كامشان فرو میريزند و از چاله گريختگان را به سوس چاه ويل رهنمايی میكنند و از در پشت به ديار دمار و بوارشان ميفرستند!
حركت گريز از مركز فرهنگ مادّی و روی آوردن به فراخنی فرهنگ معنوي تنها در گرايشهای فردی خلاصه نمیشود و ما امروز شاهد گسترش حركتی اسلامخواهانه در اقطارِ جهان، حتي آلودهترين و پليدترين سرزمين آفت زده، هستيم.
💠آنچه به اين حركتها شتاب بخشيده پيروزس يک انقلاب بزرگ اسلامس به رهبری عارفی بلند مرتبه است كه با بهرهگيری از استعداد های شكفته شدهی مردم در پرتو انوار معارف اسلامی بر همهی نيروهي شيطانی فائق آمده و عليرغم موانع سختی كه از هر سو بر سر راهش به وجود میآورند، همچنان به پيش ميتازد.
💠هرچند اين نخستين بار نيست كه مردی الهی و عارفی ربّانس رهبرس جنبش مردمی را به عهده میگيرد، ولی نشان دادن نمونه ی ديگری به اين گستردگی و ژرفايی و به اين استواري و پايداری آسان نيست.به هرحال، اين پديده نيز میتواند به نوبهی خود، انگيزهی نيرومند برای بررسی نقش گرايشهای معنوی و بويژه نقش عرفان اسلامس در تحولات مثبت و مطلوب در زندگی انسانها باشد.
💢 #ادامه_دارد...
#عرفان.
#تصوف.
#انقلاب.
#شهود.
#آیت_الله_مصباح.
#عرفان_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴عرفان و حکمت اسلامی
♨️قسمت دوم.
⬅️عرفان در جهان اسلام:
⬅️از ديرباز در جهان اسلام گرايشهايی به نام «عرفان»؛ و «تصوّف»؛ وجود داشته و از قرن چهارم تا هشتم هجری در بسياری از كشورها مانند ايران و تركيه به اوج خود رسيده است. اكنون نيز نحله های گوناگون متصوّفان در سراسر جهان اسلام حضور دارند. مشابه اين گرايش در ميان پيروان ساير اديان نيز وجود داشته است. با توجه به همين نقطهي اشتراک، اين سؤال مطرح میشود كه آيا در اسلام چيزی به نام عرفان اسلامی وجود دارد يا مسلمانان آن را از ديگران گرفتهاند و آنچه به نام «عرفان اسلامی»؛ ناميده میشود در واقع، عرفان مسلمانان است، نه عرفان اسلام؟ و در صورتي كه اسلام چيزی به نام «عرفان»؛ آورده باشد آيا اين همان چيزي است كه امروز در ميان مسلمانان وجود دارد يا دستخوش تغيير و تحوّل شده است؟
💠در پاسخ به اين سؤال، برخی مطلقاً منكر وجود عرفان در اسلام شده و آن را امری بدعت آميز و مردود شمردهاند. برخی ديگر آن را خارج از متن اسلام، ولي سازگار با آن دانستهاند. در همين زمينه، بعضی گفتهاند كه تصوّف بدعتی مَرْضی است، مانند رهبانيت در مسيحيت، چنان كه قرآن كريم در اين باره ميفرمايد: «وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْناها عَلَيْهِم اِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ الّلهِ»؛ (حديد: 27): رهبانيت را مسيحيان از خود در آوردند و ما آن را برايشان الزام نكرديم جز اينكه به انگيزهی كسب رضوان الهی انجام دهند. و بالاخره گروهي عرفان را جزئی از اسلام، بلكه به منـزلهي مغز و روح آن دانستهاند كه مانند ساير بخش های اسلام از قرآن كريم و سنّت نبوی سرچشمه گرفته است، نه آنكه از ساير مكاتب و مسالک اقتباس شده باشد و وجود مشابهت بين عرفان اسلامی و ساير عرفانها دليل اقتباس از آنها نيست، چنان كه مشابهت شريعت اسلام با ساير شرايع آسماني به معنی اقتباس اسلام از آنها نمیباشد.
⬅️نظر اخير پسنديدهتر است و اضافه ميكنيم كه اصالت داشتن عرفان اسلامی به معنی صحّت هر آنچه در عالم اسلام به نام «عرفان»؛ و «تصوّف»؛ ناميده میشود نيست، چنانكه هرگونه عقيده يا رفتاری را كه در ميان هر گروهی از منسوبان به اسلام يافت شود نميتوان عقيده يا رفتاری اسلامی به شمار آورد، وگرنه بايد اسلام مجموعهی از عقايد و ارزشهای متضاد و متناقض باشد يا اسلام های متضاد و متعارضي داشته باشيم. به هر حال، ما در عين اعتراف به وجود عرفان اصيل اسلامی ـ عرفانی كه مرتبهی عالی آن را پيغمبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) و جانشينان راستين آن حضرت (عليهم السلام) داشتند ، وجود عناصر بيگانه را در ميان عرفا و متصوّفهی مسلمان انكار نمیكنيم و بسياری از آراء نظري و شيوه های رفتاری طوايفی از متصوفان را قابل مناقشه میدانيم.
💢 #ادامه_دارد...
#عرفان_اسلامی.
#علم_حضوری.
#حکمت.
#آیتالله_مصباح.
#تصوف.
#شهود.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴عرفان و حکمت اسلامی
♨️قسمت چهارم.
⬅️اصالت عرفان اسلامی:
💠كسی كه آيات كريمه قرآن و سخنان پيامبر اكرم و اهل بيت طاهرينش (عليهم السلام) را با دقت مورد توجه قرار دهد بی شک، مطالب بسيار بلند و ژرفی در قلمرو عرفان نظری و نيز آداب و دستورالعملهای فراوانی در ارتباط با سير و سلوک عرفانی خواهد يافت. به عنوان نمونه، ميتوان به آيات مربوط به توحيد ذات و صفات و افعال در سورهی توحيد و ابتدای سورهی حديد و آخر سورهی حشر و همچنين آياتی كه بر حضور الهی در سراسر عالم هستی.
⬅️و بر احاطهس او بر تمام موجودات، و تسبيح و سجده تكوينی همهی مخلوقات برای خدای متعال دلالت دارد، اشاره كرد. (ر. ک. به: ضميمه 1)
همچنين آياتی مشتمل بر آداب و سنن ويژهی وجود دارد كه ميتوان آنها را آيين سير و سلوک اسلامی ناميد، مانند: آيات تفكر و تأمّل، ذكر و توجّه دايمی، سحرخيزی و شب زنده داری، روزه داری، سجده وتسبيح طولاني درشبها، خضوع و خشوع و اخبات، و گريه كردن و به خاک افتادن هنگام خواندن و شنيدن آيات قرآن، اخلاص در عبادت و انجام كارهای نيک از سر عشق و محبت به خدا و به انگيزهس رسيدن به قرب و رضوان الهی، و نيز آيات مربوط به توكّل، رضا و تسليم در پيشگاه پروردگار. (ر. ک. به: ضميمه 2)؛ آنچه در بيانات پيامبر اكرم و ائمّه اطهار (عليهم السلام) و ادعيه و مناجاتهای ايشان درارتباط با اين مطالب آمده قابل احصا و شمارش نيست. (ر. ک. به: ضميمه 3)
💠در برابر اين آيات بيّنات و بيانات رسي پيامبر اكرم و اهل بيت طاهرينش (عليهم السلام)،گروهی راه تفريط و گروه ديگری راه افراط در پيش گرفته اند: گروه اول تنگ نظرانه و ظاهربينانه، آنها را بر معانی ساده پيش پا افتاده حمل كرده و حتی بری خداوند متعال حالات متغير و نزول و صعود جسمانی قايل شدهاند و آيات و روايات را از محتوای بلند و والی خودشان تهی كردهاند. اينان همان كسانی هستند كه به طور كلّی، منكر وجود چيزی به نام «عرفان»؛ در متون اسلامی شدهاند.گروه ديگری تحت تأثير عوامل گوناگون اجتماعی، عناصر دخيل و بيگانهی را از ديگران دريافت داشته و پذيرفتهاند و در نتيجه، به اموری معتقد شدهاند كه نميتوان آنها را برخاسته از متون دينی و مضامين كتاب و سنّت به حساب آورد، بلكه شايد بعضي از آنها مخالف نصوص صريح و غير قابل تأويل نيز باشد.
⬅️همچنين در مقام عمل از يک سو، آداب و رسومی از پيش خود وضع كردهاند يا از فرقههای غير اسلامی وام گرفتهاند و از سوي ديگر، به سقوط تكليف از عارفِ واصل قايل شدهاند.
البته كسانی كه به همهی عرفا و متصوّفه حسن ظنّ فوق العادهی دارند برای همهی اين مطالب توجيهات و تأويلاتی ذكر كردهاند، ولی انصاف اين است كه دست كم، برخی از اين گونه سخنان توجيه مقبولی ندارد و نبايد عظمت شخصيتهي علمي و عرفانی آنچنان ما را تحت تأثير قرار دهد كه همهی گفتارها و نوشتارهايشان را چشم و گوش بسته بپذيريم و تأييد كنيم و حق هرگونه نقد و بررسی آثار آنان را از ديگران سلب كنيم. اما روشن است كه پذيرفتن حق نقد به معنی صحّه گذاشتن بر داوری های خام و نسنجيده و اظهارات متعصّبانه و غير منصفانه و ناديده گرفتن نقطههای مثبت و ارزنده نيست.
💠و در هر حال بايد در جستجوی حق و حقيقت بود و طريق عدل و انصاف را پيمود و از خوشبينیها يا بدبينیهای افراطی و بی دليل احتراز كرد و از خدای متعال برای شناختن حق و پايداری در طريق حق ياری خواست.
بديهی است بررسی همهی مسائل مربوط به عرفان و تصوّف و حكمت و فلسفه و رابطهی آنها با يكديگر و رابطهی يكايک آنها با اسلام كاری نيست كه بتوان در يک مقاله انجام داد. از اين رو، با رعايت اختصار به اهمّ نكات مورد نظر میپردازيم و بررسی گستردهتر را به مجالی وسيعتر وامیگذرايم.
💢 #ادامه_دارد...
#عرفان.
#عرفان_اسلامی.
#مکتب_تفکیک.
#شهود.
#آیتالله_مصباح.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴عرفان و حکمت اسلامی
♨️قسمت پنجم.
⬅️عرفان و عقل:
⬅️يكی از مسائل مبنايی، كه مورد اختلاف طرفداران و مخالفان عرفان میباشد، اين است كه دربارهی دادههای عرفان كه به فرض، از راه كشف و شهود درونی به دست میآيد ، آيا عقل میتواند به داوری بنشيند و مثلاً، بعضی از آنها را نفی كند يا نه؟ پاسخ به اين سؤالات از آن حيث اهميت دارد كه بسياری از عرفا مطالبی را اظهار میدارند كه قابل تبيين عقلانی نيست و ادعا میكنند كه آنها را از راه باطن يافتهاند و عقل توان درک آنها را ندارد و طبعاً حق نفی و انكار آنها را هم نخواهد داشت.
💠مهمترين موضوعی كه مورد چنين گفتگوهايی واقع شده «وحدت وجود»؛ میباشد كه به صورتهای گوناگونی مطرح شده است: يكی آنكه اساساً غير از حدی متعال هيچ چيزی وجود نداشته است ونخواهدداشت وآنچه به نام موجودات ديگر ناميده میشود توهّمات و خيالاتي بيش نيست.
💠 شكل ديگر قضيّه اين است كه چيزی خارج از ذات خدا يا خارج از ظرف علم الهی وجود ندارد و بدين ترتيب، نوعي كثرت در وحدت پذيرفته میشود. شكل ديگر مدّعا، كه شيوع بيشتری دارد، اين است كه سالك در نهايت سيرش، به مقام فنا ميرسد و از او جز اسمی باقی نمیماند و بالاخره، شكل معتدلتر مدعا اين است كه سالک به مقامی میرسد كه چيزی جز خدا نمیبيند و همه چيز در او محو میشود. به تعبير دقيقتر، محو بودن همه چيز را در وجود خدای متعال مشاهده میكند؛ مانند محو شدن نور ضعيف در نور خورشيد.
⬅️در چنين مواردی، معمولاً مخالفان از دلايل عقلی استفاده میكنند و مدّعيان در نهايت، میگويند:
اينگونه مطالب فراتر از حدّ عقل است و بدين وسيله، شانه از زيربار تبيين عقلانی مدّعايشان خالی میكنند.
⬅️با توجه به اين جريانات، اين سؤال مبنايی مطرح میشود كه آيا حقايقی وجود دارد كه عقل توان درک وحق نفی آنها را نداشته باشد؟ آنچه در اينجا به اختصار، میتوان گفت اين است كه هرچند سر وكار عقل همواره با مفاهيم است و كار عقل شناختن حقيقت وجود عينی و يافتن كُنه هيچ مصداق خارجی نيست ، چه رسد به وجود متعال الهی ولی احكام ايجابی يا سلبی عقل، در صورتی كه بديهی يا منتهی به بديهيات باشد، قابل نقض نيست و از راه مفاهيم بر مصاديق خارجی انطباق میيابد و فرض خطا بودن چنين احكامی مستلزم تناقض است.
💠و به ديگر سخن، گرچه كار عقل معرفت بالكليه وجود نيست، اما در اعتبار معرفت بالوجه با شرط مذكور نمیتوان ترديدی روا داشت.
⬅️اما در خصوص مسألهی وحدت وجود، بايد گفت: نفی وجود از غير خدای متعال و نفی مطلق كثرت نه تنها مستلزم نفی اعتبار احكام عقل است، بلكه همچنين مستلزم نفی اعتبار علوم حضوری متعلق به نفس و افعال و انفعالات آن نيز میباشد. در اين صورت، چگونه میتوان برای كشف و شهود، اعتباری قايل شد با اينكه بالاترين سندِ اعتبارش حضوري بودنِ آن است. پس وحدت وجود با چنين تفسيری به هيچ روی، قابل قبول نيست، اما میتوان برای آن تفسير قابل قبولی در نظر گرفت كه در حكمت متعاليه مطرح شده است، و حاصل آن اين است كه وجود مخلوقات نسبت به خدای متعال ربطی و تعلّقی است، و با دقت، میتوان گفت كه عين ربط و تعلق است و از خود هيچ گونه استقلالی ندارد،و آنچه را عارف میيابد همين نفی استقلال از ساير موجودات است كه آن را نفی وجود حقيقی مینامند.
⬅️در اينجا، میتوان سؤال را به شكل ديگری طرح كرد و آن اينكه: آيا میتوان حكم عقل را مقدّم بر وجدان و كشف دانست؟ و به ديگر سخن، آيا میتوان بر اساس حكم عقل، كه نوعی علم حصولی است، اعتبار علم حضوری را انكار كرد؟
💠در پاسخ بايد گفت: علم حضوری خالص، در حقيقت، يافتن خود واقعيت است و از اين رو، قابل تخطئه نيست، ولی معمولاً علم حضوری همراه با تفسير ذهنی است، به گونه ای كه تفكيک آنها از يكديگر نياز به دقت فراوان دارد و اين تفسيرهای ذهنی، كه از قبيل علوم حصولی است، قابل خطا میباشد و آنچه با برهان عقلی رد میشود همين تفسيرهای ذهنی نادرست از مشاهدات و علوم حضوری است، نه آنچه دقيقاً مورد علم حضوری واقع شده است.
⬅️در مورد وحدت وجود هم آنچه دقيقاً مورد شهود واقع میشود اختصاص وجود استقلالی به خدای متعال است كه با مسامحه، به وجود حقيقی تعبير میشود و بر اساس آن، وجود حقيقی از ساير موجودات نفی میگردد.
⬅️شايان ذكر است كه بزرگان عرفان اسلامی تصريح كردهاند كه بعضی از مكاشفات، شيطانی و نامعتبر و با شواهدي قابل تشخيص است،و در نهايت، با عرضه داشتن آنها بر دلايل يقينی عقلی و بر كتاب و سنّت بازشناخته میشود. روشن است كه بررسی انواع مكاشفات و مشاهدات و انواع علوم حضوری و كيفيت انعكاس آنها در ذهن و علت نادرستی بعضی از تفاسير ذهنی آنها و راه بازشناسی صحيح از ناصحيح در حدّ اين مقاله نيست.
💢 #ادامه_دارد...
#عرفان.
#عرفان_اسلامی.
#وحدت_وجود.
#شهود.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴عرفان و حکمت اسلامی
♨️قسمت پایانی.
⬅️عرفان و شرع:
🔴مسألهی مهم ديگری كه شايسته است در پايان اين مقاله مورد توجه قرار گيرد رابطهي عرفان عملی با احكام شرعی يا رابطهی طريقت با شريعت است. گروهی تصور كردهاند كه عرفان عملی راه مستقلی برای كشف حقايق است كه بدون رعايت احكام شرعی میتواند مورد استفاده قرار گيرد و اسلام هم يا آن را امضا كرده (بدعت مرْضی) و يا دستكم، از آن منع نكرده است.
💠در اين زمينه، بعضی تا آنجا پيش رفتهاند كه اساساً التزام به هيچ دينی را بري رسيدن به مقامات عرفاني لازم ندانستهاند. بعضی ديگر نيز التزام به يكی از اديان و در شكل معتدلتر، التزام به يكی از اديان الهی را كافی دانستهاند.
⬅️اما از ديدگاه اسلامس، سير و سلوک عرفانی راه مستقلی در كنار راه شرع نيست، بلكه بخش دقيقتر و لطيفتری از آن است و اگر اصطلاح «شريعت»؛ را به احكام ظاهری اختصاص دهيم، بايد بگوييم:
💠طريقت در طول شريعت يا در باطن آن قرار دارد و تنها با رعايت احكام شريعت، قابل تحقق است. به عنوان نمونه، شريعت احكام ظاهری نماز را تعيين میكند و طريقت عهده دار راه های تمركز حواس و حضور قلب در آن و شروط كمال عبادات است. شريعت بر انجام عبادات به انگيزهی مصونيت از عذاب الهي و رسيدن به نعمتهاس بهشتی تأكيد دارد، اما عرفان به خالص كردن نيت از هرچه غير خداست تأكيد دارد؛ همان كه در لسان روايات اهلبيت (عليهم السلام) «عبادت احرار»؛ ناميده شده است.
⬅️همچنين شرک در شريعت همان شرک جلای از قبيل پرستش بتها و مانند آن است، اما در طريقت، انواع دقيقتری از شرک خفی و اخفی مطرح است و هرگونه اميد بستن به غير خدا و بيم داشتن از غير او و كمک خواستن از غير او و عشق ورزيدن به غير او در صورتی كه همهی اينها جنبهی اصالت و استقلال داشته باشد و بر اساس اطاعت امر الهی نباشد ، نوعی شرک محسوب میشود.
💠بنابراين، انواع بدعتها و آيينهای ساختگی نه تنها مطلوب نيست بلكه میتواند مانع رسيدن به عرفان حقيقی نيز باشد، چه رسد به استفاده از اموری كه صريحاً و قطعاً مورد نهی و تحريم واقع شده؛و هرچند ممكن است بعضی از كارها موجب حالات به اصطلاح عرفانی موقتی باشد، ولی سرانجامِ خوبی ندارد و ممكن است دامی شيطانی برای سقوط نهايی باشد و نبايد فريب آنها را خورد. حاصل آنكه راه حق همان است كه خدای متعال بيان فرموده است: «؛ فماذَا بَعْدَ الْحقِّ اِلاّ الضَّلالُ.»؛ (يونس: 32).
#عرفان.
#عرفان_اسلامی.
#عرفان_و_شرع.
#اسلام.
#شهود.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
✅حکایت ماهیت_۱
بنابرنظریه #اصالت_وجود مفهوم #وجود به حمل هوهو حقیقتا وبالذات برهمه واقعیات قابل صدق است. یعنی میتوانیم به درخت وشجروقمربگوییم:
این وجود. قبل ازبیان وطرح نظاممند اصالت وجود، تمام حکمای مسلمان،به اینکه میتوان به هویات متشخص خارجی، واژه موجود رااطلاق کرد اشتراکنظر داشتند.اما دراینکه آیا میتوان به موجودات گفت وجود، بینشان اختلاف نظر بود.عموما حمل وجود برهویات خارجی رابه حمل ذوهو میدانستند.یعنی این موجود خارجی، خودش وجود نیست،بلکه ماهیتی است که وجود براو حمل شده.
امابعداز مجاهدتهای علمی آخوند #ملاصدرا (ره) که به تنقیح دقیق وایضاح موستوفای اصالت وجود منجرشد،عموم حکمابراین نظرکه موجودات خارجی، به حمل هوهو وجود هستند اجماع کردند. زیرا حقیقت خارجی راوجود دربرگرفته، واساسا چیزی جز #هستی درعالم تحقق ندارد. لذاموجودات هرکدام وجودی متعین وقیدخورده میباشند، نه آنکه ماهیاتی مستقله،که وجود بالزیاده برآنها حمل میشود. براین اساس آنچه ازحقتعالی به عنوان مخلوق صادرشده، وجودمحدوداست.وجودی که دارای شدت وضعف میباشدوهرمرتبه نزد ذهن انسان به صورت قالبی مستقل به نام #ماهیت ظاهرمیشود. لذا بعداز آنکه کنگره ذهن و رواقِ علم حصولی رابامنجنیق #شهود ویران کنیم، بالوضوح میبینیم که ازشمس حقیقت، تنها نور وجود صادرشده.وکثرات عالم شدت وضعف آن صدور واحده میباشند. لذاچیزی جزوجود درعالم نیست که به آن وجود نگوییم.
اما دربین شارحین وقائلین به #حکمت_متعالیه بحثی مطرح شد که محور بسیاری از مناقشات فلسفی،درحوزه #حکمت_اسلامی است. وآن اینکه #ماهیت ازچه چیز حکایت میکند؟؟به عبارتی چنانچه بپذیریم که وجود، همه چیز رادربرگرفته،در مواجه با هویت خاص خارجی مثلا یک درخت،آیا میتوان به آن عنوان ماهوی درخت اطلاق شود؟؟ زیراهویت خارجی ازسنخ وجودمیباشد،بااین حساب اگربه آن وجود، عنوان ماهوی درخت اطلاق کنیم،صحیح میباشد؟؟ آیا ماهیت از چیزی حکایت میکند؟؟
دراین بین سه پاسخ وجود دارد:
۱_ماهیت حاکی از حدومرز وجوداست.
ماهیت،ازهیچ چیز حکایت نمیکند وبرهیچ امری صدق نمیکند.
لازمه این سخن این است که بپذیریم ماهیت حاکی از حدونفاد وجود است.
چون ماهیت دراین قرائت خودهویت خارجی نیست برهویت خارجی هم صدق نمیکندوحاکی ازآن نیست.بلکه بر تمام شدن حدموجود دلالت میکند.
مرحوم #آیتالله_مصباح_یزدی از قائلین به این نظریه میگوید: ماهیت از هویت خارجی حکایت نمیکند بلکه هویت خارجی چون حدومرز دارد ودریک جا تمام میشود، ماهیت از نفادوتمام شدن هویت خارجی،حکایت میکند.لذا نمیشود به یک هویت خاص خارجی اشاره کنیم وبگوییم اینانسان است.ماهیت برمتن هویت خارجی صدق نمیکند مگر مجازا وبالعرض.یعنی مامیپنداریم که صدق میکند.بنابراین مرحوم #مصباح_یزدی ازماهیت شان وجودخارجی راخلع میکند، وهم شانیت حکایتگری وذهنی ماهیت را ازآن نفی میکند.
بنابرهمین ماهیات یک جنبه سلبی پیدامیکنند یعنی ظاهرمفهومش ایجابی است ولی باطنش سلب است.
حدونَفاد یعنی آنجایی که دیگر این موجود نیست یعنی وجودرا دراین مرتبه بااین ویژگیها مییابیم ولی درمرتبه دیگر وجایی دیگر آنرا نمییابیم.ازآنجایی که وجود رانمییابیم ماهیت آغاز میشود،لذا چون ازاینجا به بعد وجود نیست ماهیت آغازمیشود وآنرا مییابیم .پس ماهیت بر خود درخت مجازا وبالعرض وبر حدِدرخت حقیقتا وبالذات حمل میشود.
وچون درخت وحدش بایکدیگر معیت دارند، مجازا ماهیت برخود درخت هم صدق میکند.لذا ماهیت را از حد وجود انتزاع میکنیم .ماهیت معدم است.مثل کوری که از نبود بینایی انتزاع میشود.حد یعنی این موجود تمام شد وازاین تمام شدن من ماهیت آنرا انتزاع میکنم.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
۱۶.m4a
37.96M
─⊰⊹❋✿#فلسفه_مقدماتی✿❋⊹⊱─
❀›#محسن_بهرامی
❀›#جلسه_شانزدهم
◎بخش اول: احکام مفهوم وجود
【قسمت چهارم: رابطه #وجود و #ماهیت در #ذهن و #خارج】
#وجود #ماهیت #ذاتیات #تشخص #وجود_فی_نفسه #وجود_فی_غیره #حمل #حمل_اولی #حمل_شایع_صناعی #عروض_انضمامی #عروض_بالضمیمه #عروض_من_صمیمه #حمل_انتزاعی #عقل #شهود #محو #صحو
┅┅┅┅──✺──•⊰➺
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
record.ogg
21.86M
🎙 وویس چت با موضوع:
ادراک عقلی و شهودی.
▫️ارائه دهنده: محسن بهرامی
▫️گروه تلگرامی: الهیات اسلامی.
https://t.me/Islami_Theologyy
#عقل_حصولی #عقل_نظری #عقل_عملی #حقیقت_ذومراتب
#عقل #عشق #شهود #قلب
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
⌜@falsafeh_nazari⌟