eitaa logo
فلسفه نظری
1.9هزار دنبال‌کننده
417 عکس
66 ویدیو
52 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴وحدت وجود ◀️قسمت اول ✳️رویکردهای مختلف دربحث وحدت وجود @falsafeh_nazari ⬅️وحدت وجود همچون دیگر مباحث عرفانی و فلسفی در مهلکه تعداد آراء و نظرات مختلف و متفاوت گرفتار آمده است گرچه حقیقت ماهوی این بحث وحدت ویکسان نگری و یکسان بودگی هستی است ولی چون ناظران و متفکران متفاوتی به بحث در مورد آن پرداختند هویت واحد خود را وا می‌نهد و گرفتار تعداد آرا و نظرات می‌شود . قبل از ذکر آراء و نظرات مختلف در این بحث ذکرنکته ای ضرورت داردوآن اینکه بحث وحدت وجود آنگاه محمل طرح می یابد که با دو یا سه مفهوم و یا به عبارتی با کثرت در هستی روبه‌رو باشیم. @falsafeh_nazari ⬅️واصولاً اگر این چندگانگی( همان چندگانگی صوری به تعبیر عرفا) نباشد این بحث مجال طرح نمی‌یابد قلمروی منطقی بحث وحدت وجود آن است که بخواهد با فرض وجود کثرت( که فلاسفه آن را واقعی می انگارند) از وحدت سخن بگوید و اگر در جهان با این کثرت ظاهر روبه‌رو نباشیم و هرچه هست در ظاهر و باطن واحد بوده و واحد نمایانده شود،آنگاه بحث وحدت وجود جایگاهی برای طرح و بحث ندارد بنابراین توجه به این نکته ضروری است که بستر طبیعی طرح بحث وحدت وجود رویت عینی کثرت توسط ناظران از یک‌سو و سعی و تلاش برخی صوفیان و عارفان برای اثبات وحدت باطنی و ظاهری جهان از دیگر سو است . ⬅️حال بافرض این معنا که جهان به نظرِعقلِ ظاهر،متکثرودرنظر رویت باطن،واحداست رویکردهای کلی بحث وحدت وجود عبارت اند از: 💠ادامه دارد.... ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
🔴پانتئیسم باطل است ⬅️پانتئیسم یا همه خدایی، یعنی تنها یک جوهر وجود دارد که سراسر عالم هستی ،از آن جوهر تشکیل شده، این تقریری از وحدت وجود است. ⬅️اما متاسفانه مخالفان فلسفه اسلامی، گمان کرده اند که فلاسفه اسلامی می‌گویند "خداوند با عالم قرین است" یا "خداوند جوهر است و عالم جوهرش عینیت دارد با خداوند" و... . ⬅️در حالی که شیخ الرئیس ابوعلی سینا در کتاب شفا در رد پانتئیسم می‌گوید: 💠برخی از مردم اگر عالم را نفس وجانی تصور کرده اند که در هر چیز به صورت همان چیز نمودار میگردد ؛ در طبیعت ، طبیعت است ؛ و در نفس ( جزئی ) نفس است ؛ و در عقل، عقل ؛ و در پی این سخن گفته است ، خداوند منزه از این اوصاف است. ♨️شفا، بوعلی ، ج ۱ ، چاپ کهن ، تهران ، ص ۲۸۲ . ⬅️ حتی ملاصدرا(ره) مسلک وحدت موجود و معتقدان به آن را چنین توصیف کرده و می‌گوید : 💠برخی از متصوفه که رشته تقلید به گردن داشته و از مقام عرفان و طریقه ی عارفان آگاه ، به دور مانده ، بر اثر سستی خرد چنین پنداشته اند که <<مقام احدیت ذات>>که عارفان آن را <<هویت غیبی>> و پنهانتر از هر پنهان خوانده اند ، به طور انفراد ، و جدای از جهان <<تحقق>> و <<فعلیت>> نداشته و آنچه در خارج موجود است ، جهان صورت (عالم کبیر) می‌باشد که مشتمل بر نیروهای روحی و جسمی است و خداوند عبارت از مجموعه ی آن است و بس. ⬅️سپس می‌گوید: 💠پیدایش این افکار در آنها بر اثر آن است که به کنه گفتار اکابر و بزرگان اهل عرفان پی نبرده و مرادشان را از اطلاقات وجود و معنی وجود مطلق در نیافته اند ؛ زیرا آنان گاه از کاربرد وجود مطلق ، حق را اراده کرده و زمانی وجود عام یا فیض گستره اش را. ♨️اسفار اربعه ج ۲ ، چاپ دوم ، ص ۳۴۵ . ⬅️عارف مشهور شیخ محمود شبستری راجع به فساد حلول و اتحاد می‌گوید: 💠حلول و اتحاد درباره ی خدا با خلق ، محال بوده زیرا مستلزم تعدد هستی است که هم با توحید منافات دارد و هم با وحدت وجود که مورد قبول عرفا هست تضاد دارد. 💠حلول و اتحاد اینجا محال است که در وحدت هر دو عین ضلال است. ♨️گلشن راز ، ضمیمه ی شرح لاهیجی ،چاپ تهران ، با مقدمه ی کیوان سمیعی ، ص ۷۴۵ . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴وجود و تقسیم بندی های وجود، و روابط وجود و موجود 💠وجود حق متعال وجودی واحد و مطلق و بی نهایت است، پس جمیع اشیاء تجلیات و امواج دریای وجودی اویند. 💠همه ی اشیاء و موجودات از حق متعال صادر شده و به وجود وی نیز رجوع می‌کنند. 💠جنس وجود اشیاء، الهی و حقانی ست، و فرق بین واجب و ممکن، و خالق و مخلوق، و رب و عبد، و خدا و بنده، فقط در تعین است، والا از لحاظ وجودی عین هم اند. 💠برای ایجاد طلب در وجود طالب، باید سنخیت و مناسبتی مابین طلب و طالب و مطلوب حاصل شود. 💠سنخیت و مناسبت، از لحاظ وجود مابین حق و خلق حاصل است، پس حق از جهتی مطلوب کل خلق است و از جهتی طالب کل خلق، بلکه طلب و طالب و مطلوب حق سبحان است. . . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴عرفان و حکمت اسلامی ♨️قسمت پنجم. ⬅️عرفان و عقل: ⬅️يكی از مسائل مبنايی، كه مورد اختلاف طرفداران و مخالفان عرفان می‌باشد، اين است كه درباره‌‌ی داده‌های عرفان كه به فرض، از راه كشف و شهود درونی به دست می‌آيد ، آيا عقل می‌تواند به داوری بنشيند و مثلاً، بعضی از آنها را نفی كند يا نه؟ پاسخ به اين سؤالات از آن حيث اهميت دارد كه بسياری از عرفا مطالبی را اظهار می‌دارند كه قابل تبيين عقلانی نيست و ادعا می‌كنند كه آنها را از راه باطن يافته‌اند و عقل توان درک آنها را ندارد و طبعاً حق نفی و انكار آنها را هم نخواهد داشت. 💠مهم‌ترين موضوعی كه مورد چنين گفتگوهايی واقع شده «‌وحدت وجود‌»؛ می‌باشد كه به صورت‌های گوناگونی مطرح شده است: يكی آنكه اساساً غير از حدی متعال هيچ چيزی وجود نداشته است ونخواهدداشت وآنچه به نام موجودات ديگر ناميده می‌شود توهّمات و خيالاتي بيش نيست. 💠 شكل ديگر قضيّه اين است كه چيزی خارج از ذات خدا يا خارج از ظرف علم الهی وجود ندارد و بدين ترتيب، نوعي كثرت در وحدت پذيرفته می‌شود. شكل ديگر مدّعا، كه شيوع بيشتری دارد، اين است كه سالك در نهايت سيرش، به مقام فنا ميرسد و از او جز اسمی باقی نمی‌ماند و بالاخره، شكل معتدل‌تر مدعا اين است كه سالک به مقامی می‌رسد كه چيزی جز خدا نمی‌بيند و همه چيز در او محو می‌شود. به تعبير دقيق‌تر، محو بودن همه چيز را در وجود خدای متعال مشاهده می‌كند؛ مانند محو شدن نور ضعيف در نور خورشيد. ⬅️در چنين مواردی، معمولاً مخالفان از دلايل عقلی استفاده می‌كنند و مدّعيان در نهايت، می‌گويند: اين‌گونه مطالب فراتر از حدّ عقل است و بدين وسيله، شانه از زيربار تبيين عقلانی مدّعايشان خالی می‌كنند. ⬅️با توجه به اين جريانات، اين سؤال مبنايی مطرح می‌شود كه آيا حقايقی وجود دارد كه عقل توان درک وحق نفی آنها را نداشته باشد؟ آنچه در اينجا به اختصار، می‌توان گفت اين است كه هرچند سر وكار عقل همواره با مفاهيم است و كار عقل شناختن حقيقت وجود عينی و يافتن كُنه هيچ مصداق خارجی نيست ، چه رسد به وجود متعال الهی ولی احكام ايجابی يا سلبی عقل، در صورتی كه بديهی يا منتهی به بديهيات باشد، قابل نقض نيست و از راه مفاهيم بر مصاديق خارجی انطباق می‌يابد و فرض خطا بودن چنين احكامی مستلزم تناقض است. 💠و به ديگر سخن، گرچه كار عقل معرفت بالكليه وجود نيست، اما در اعتبار معرفت بالوجه با شرط مذكور نمی‌توان ترديدی روا داشت. ⬅️اما در خصوص مسأله‌ی وحدت وجود، بايد گفت: نفی وجود از غير خدای متعال و نفی مطلق كثرت نه تنها مستلزم نفی اعتبار احكام عقل است، بلكه همچنين مستلزم نفی اعتبار علوم حضوری متعلق به نفس و افعال و انفعالات آن نيز می‌باشد. در اين صورت، چگونه می‌توان برای كشف و شهود، اعتباری قايل شد با اينكه بالاترين سندِ اعتبارش حضوري بودنِ آن است. پس وحدت وجود با چنين تفسيری به هيچ روی، قابل قبول نيست، اما می‌توان برای آن تفسير قابل قبولی در نظر گرفت كه در حكمت متعاليه مطرح شده است، و حاصل آن اين است كه وجود مخلوقات نسبت به خدای متعال ربطی و تعلّقی است، و با دقت، می‌توان گفت كه عين ربط و تعلق است و از خود هيچ گونه استقلالی ندارد،و آنچه را عارف می‌يابد همين نفی استقلال از ساير موجودات است كه آن را نفی وجود حقيقی می‌نامند. ⬅️در اينجا، می‌توان سؤال را به شكل ديگری طرح كرد و آن اينكه: آيا می‌توان حكم عقل را مقدّم بر وجدان و كشف دانست؟ و به ديگر سخن، آيا می‌توان بر اساس حكم عقل، كه نوعی علم حصولی است، اعتبار علم حضوری را انكار كرد؟ 💠در پاسخ بايد گفت: علم حضوری خالص، در حقيقت، يافتن خود واقعيت است و از اين رو، قابل تخطئه نيست، ولی معمولاً علم حضوری همراه با تفسير ذهنی است، به گونه ای كه تفكيک آنها از يكديگر نياز به دقت فراوان دارد و اين تفسيرهای ذهنی، كه از قبيل علوم حصولی است، قابل خطا می‌باشد و آنچه با برهان عقلی رد می‌شود همين تفسيرهای ذهنی نادرست از مشاهدات و علوم حضوری است، نه آنچه دقيقاً مورد علم حضوری واقع شده است. ⬅️در مورد وحدت وجود هم آنچه دقيقاً مورد شهود واقع می‌شود اختصاص وجود استقلالی به خدای متعال است كه با مسامحه، به وجود حقيقی تعبير می‌شود و بر اساس آن، وجود حقيقی از ساير موجودات نفی می‌گردد. ⬅️شايان ذكر است كه بزرگان عرفان اسلامی تصريح كرده‌اند كه بعضی از مكاشفات، شيطانی و نامعتبر و با شواهدي قابل تشخيص است،و در نهايت، با عرضه داشتن آنها بر دلايل يقينی عقلی و بر كتاب و سنّت بازشناخته می‌شود. روشن است كه بررسی انواع مكاشفات و مشاهدات و انواع علوم حضوری و كيفيت انعكاس آنها در ذهن و علت نادرستی بعضی از تفاسير ذهنی آنها و راه بازشناسی صحيح از ناصحيح در حدّ اين مقاله نيست. 💢 ... . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴وحدت و کثرت وجود ⬅️اين بحث، بحث وحدت و کثرت وجود است که از مهمترين مسائلي است که به يک معنا هميشه در جهان مطرح بوده است. ⬅️تاريخچه‌‌‌‌‌: ⬅️مسأله وحدت و کثرت وجود به اين نام و به اين عنوان و به اين شکلي که الآن ما در اينجا مي‌‌‌‌‌بينيم، در کتب فلاسفه قبل از ملاصدرا، يعني در کتب فارابي يا بوعلي يا بعد از بوعلي مطرح نبوده است و آنها بحثي را تحت عنوان وحدت وجود يا کثرت وجود طرح نکرده‌‌‌‌‌اند. همان ريشه‌‌‌‌‌هايي که مسأله اصالت وجود را در فلسفه وارد کرد، همان ريشه‌‌‌‌‌ها نيز مسأله وحدت وجود و کثرت وجود را مطرح نمود، که يکي از اين ريشه‌‌‌‌‌ها عرفان است. ⬅️در عرفان هم باز آن کسي که اين مسأله را تحت اين نام «وحدت وجود» عنوان کرد محيي الدين بود در قرن هفتم هجري. قبل از محيي الدين مسأله وحدت در عرفان مطرح بوده است ولي هنوز به طور جزم صاحبنظران نمي‌‌‌‌‌توانند ادعا کنند که وحدت عارف آيا وحدت شهود است يا واقعا وحدت وجود است؛ يعني آن وحدتي‌‌‌‌‌که عرفا از آن بحث مي‌‌‌‌‌کنند صرفا يک جنبه انساني دارد به اين معنا که عارف مي‌‌‌‌‌رسد به مقامي که غير از خدا چيزي نمي‌‌‌‌‌بيند و به قول سعدي: «رسد آدمي به جايي که بجز خدا نبيند» يا واقعا جز خدا چيزي وجود ندارد؟ اينکه عارف مي‌‌‌‌‌رسد به مقامي که غير از خدا چيزي نمي‌‌‌‌‌بيند غير از اين مسأله است که جز او وجود ندارد. 💠اين از آن جنبه است که انسان عارف به دليل همان عشق عارفانه- که قهرا خاصيت عشق تک بيني است- جز معشوق چيز ديگري را نمي‌‌‌‌‌تواند ببيند و در هر چيز ديگر هم نگاه کند باز معشوق را مي‌‌‌‌‌بيند (که اين حالت احيانا ممکن است در يک عشق ديگر نيز براي انسان پيدا بشود). آيا مسأله اين است و يا واقعا به وحدت وجود معتقد بوده‌‌‌‌‌اند؟ عده‌‌‌‌‌اي معتقدند که عرفاي قديم مثل عرفاي قرن سوم و قرن چهارم اگر دم از وحدت وجود زده‌‌‌‌‌اند چيزي بالاتر از وحدت شهود نگفته‌‌‌‌‌اند و واقعا جهان بيني عرفاني بر اساس وحدت وجود در عرفان وجود نداشته است. ولي ديگران معتقد هستند که نه، در جهان بيني عرفاني همان واقعيت وحدت وجود بوده است منتها آنها تعبير فلسفي درباره اين مطلب نداشته‌‌‌‌‌اند و کاري که محيي الدين کرده است اين است که براي اين مطلب تعبير فلسفي آورده و بعد توانسته است اينها را در يک قالبهاي مأنوس با ذهن و مأنوس با فکر بريزد؛ يعني آنچه را که آنها از طريق مکاشفه در مي‌‌‌‌‌يافته‌‌‌‌‌اند او توانسته است در يک قالبهاي مأنوس با فکر و مأنوس با ذهن بيان کند. . . . . . 💢 ... ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
✅واژگونی فلسفه_۲ ۵_حقیقت عبارت است از، وجود واحد سریانی، که به نحوذو مراتب درارکان واجزاءعالم جریان دارد.هستی مجالی به ظهورغیرخودنداده.حتی ماهیات به مثابه ظهورات محدود ومتعین وجودمیباشند، نه امری خارج ازحیطه وجود.بنابراین واقعیت، وجودِ واحدی است که دارای مراتب شدت وضعف است.دراین بین رابطه دنیای جسمانی باعالم مجردات،ازسنخ تباین ذاتی نیست که دو امر بی‌ربط باشند، بلکه ارتباط این دو برمبنای وجودعام وذومراتبی که درعالم گسترانیده شده،تفسیر میشود.بدین نحو که باطن‌عالم،مرتبه وجود مجرد است و دنیای جسمانیات مرتبه ظاهرمیباشد. برهمین اساس رابطه نفس وبدن انسان ازسنخ ارتباط مرتبه شدید وجود(نفس)بامرتبه ضعیف(بدن)است. لذا بین نفس وبدن وعقل وموجودات خارج، اختلاف متباینی وجود نداردکه براساس آن مشکلات معرفتی نظیر،اثبات تطابق صورذهنی بامصادیق ویااثبات وجودعالم خارج و...مطرح شود. ۶_حتی اگربه قائل نباشیم، وبرمبنای اصالت الماهیت به تفسیرواقعیت بپردازیم بازهم بین نفس،وبدن انسان شکاف عمیقی وجود ندارد.بلکه این دوتوسط امری به نام روح‌بخاری که ماده‌ای لطیف‌است بایکدیگرمرتبط وبلکه متحدمیشوند.اصول فوق به‌مثابه ساختارمعرفت‌النفس وحتی معرفت‌الوجود مطرح میشدند.زیرا علمی است که به شناخت احکام واقعیت مبادرت می‌ورزد.واگربین انسان و واقعیت سنخیتی نباشد این تلاش عملابی‌فایده خواهدبود.لذاامکان شناخت واقعیت قدم اول فلسفه است. به همین دلیل فیلسوفان اعتقاد به اصل واقعیت رامرز فلسفه و میدانستند.مرحوم و این اصل را، میخواندند. اگر انسان باعقل خود به احکام موجودبماهو(واقعیت)دسترسی نداشته باشد فلسفه ازحیّزانتفاع ساقط ومجال طرح نخواهدداشت. ۷_اما در عصر ومبانی فوق دچارتردید وانکارجدی قرار گرفت.آنچه موردتشکیک واقع شداصل وجود واقعیت متعین جوهری ومعنادار فراتراز انسان بود.همچنین امکان شناخت عقلی آن واقعیت به همان صورت که هست، نفی شد. میتوان گفت،مدرنیته تاریخ نقادی رئالیسم و واژگونی فلسفه میباشد. ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari