eitaa logo
فلسفه نظری
2.1هزار دنبال‌کننده
461 عکس
76 ویدیو
71 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ عرض تسلیتِ شهادت جانسوز مجاهد نستوه رضوان الله تعالی علیه. رحمت و رضوان خداوند متعال بر این مرد بزرگ که مجاهدانه و خالصانه زندگی کرد ودر نهایت با چهره خونین و شهادت مظلومانه به دیدار معبود شتافت. 🏴 طوبی لک، هنیئا لک یا سید ⌜@falsafeh_nazari
🔻بدان ای پسر که تا کسی لطیف طبع نبوَد عاشق نشود از آنچه عشق از لطافتِ طبع خیزد و هر چه از لطافت خیزد بی شک لطیف بُود. چون او لطیف بود ناچاره در طبعِ لطیف آویزد. نبینی که جوانان بیشتر عاشق شوند از پیران، از آن که طبع جوانان لطیف‌تر بُود از پیران. و نیز هیچ غلیظ طبع و گران‌جان عاشق نشود از آن که این علتی است که خفیف روحان را بیشتر افتد. اما تو جهد کن تا عاشق نشوی؛ اگر گرانی و اگر لطیف، از عاشقی بپرهیز که عاشقی با بلاست خاصه به هنگام مفلسی که هر مفلسی که عاشقی وَرزد معاینه (آشکارا) در خونِ خویش سعی کرده باشد خاصه که پیر باشد که پیر را جز به سیم غرض حاصل نشود چنان که من گویم: بی سیم بُدم بر من از این آمد درد وز بی سیمی بماندم از رویِ تو فرد دارم مثلی به حال خویش اندر خورد بی سیم ز بازار تهی آمد مرد. 📖 نگارش: تصحیح: 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔹فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
🔻هنر یاد بهشت است و نوحه‌ی انسان در فراق، هنر زبان غربت بنی‌آدم است در فُرقت، چه در کلام جلوه کند و چه در نقش. @falsafeh_nazari
🔻سلطان العارفین می فرمود: هیچ کس بر من چنان غلبه نکرد که جوانی از بلخ مرا گفت یا بایزید حَدّ ِ زُهد شما چیست؟ من گفتم چون بیابیم بخوریم و چون نیابیم صبر کنیم. گفت: سگانِ بلخ همین صفت دارند. پس من گفتم حدّ ِ زُهدِ شما چیست ؟ گفت: ما چون نیابیم صبر کنیم و چون بیابیم ایثار. 📖 عوارف المعارف @falsafeh_nazari
🔻نقل است روزی می‌رفت، سگی با او همراه افتاد. شیخ دامن از او در فراهم گرفت. سگ گفت: اگر خشکم هیچ خللی نیست، و اگر ترم هفت آب و خاک میان من و تو صلحی اندازد. اما اگر دامن به خود باز زنی، اگر به هفت دریا غسل کنی پاک نشوی. بایزید گفت: تو پلید ظاهر و من پلید باطن. بیا تا هردو برهم کنیم تا به سبب جمعیت بود که از میان ما پاکی سر برکند. سگ گفت: تو همراهی و انبازی مرا نشایی که من رَد خلقم، و تو مقبول خلق. هرکه به من رسد سنگی بر پهلوی من زند، و هر که به تو رسد گوید: سلام علیک یا سلطان العارفین! و من هرگز استخوانی فردا را ننهاده‌ام، تو خمی گندم داری فردا را. بایزید گفت: همراهی سگی را نمی‌شایم، همراهی لم یزل و لا یزال را چون کنم. سبحان آن خدایی را که بهترین خلق را به کمترین خلق پرورش دهد. 📖 دفتر روشنایی (میراث عرفانی بایزید بسطامی) نویسنده: تصحیح: @falsafeh_nazari
🔻 ما جانوران ناسپاسی هستیم و اکنون که چراغ جادوی اختراعات ما را در تجمل و تفنّن غرق ساخته است مانند دختر خیالپروری در میان ثروت خود نشسته، آرزومندِ گنجینه‌ی دوردست دیگری هستیم که فاصله و دوری آن از ما، آن را بی‌نهایت خوشایند می‌نماید. روزگاری فلاسفه خواب مدارس عمومی را می‌دیدند و اکنون که همه آن را داریم مشتاق دانشگاههای عمومی هستیم. روزگاری مردم برهنه بودند، اکنون همه لباس دارند ولی غرق اندوه و عذاب هستند که چرا دیگران لباسهای گرانبهاتری دارند. روزگاری مردم گرسنه بودند و اکنون هر سال در ممالک متمدن صدها هزار مردم به علت بیماریهای ناشی از پرخوری می‌میرند، حتی در روزگار شکسپیر، شهرها شب در تاریکی فرو می رفتند و خیابان‌ها ناامن بود. امروز، شبها دیگر آن ترس و وحشت سابق را ندارند و نور پر برکت، پرتو خود را بر همه جا می‌افکند، با این‌همه مردم ناراضی هستند و به ایام گذشته می‌اندیشند و حسرت روزهای از دست رفته را می‌خورند. فرماندهان ما روزگاری آرزوی جنگ جهانی داشتند، اکنون که جنگ جهانی را دیده‌اند می‌خواهند به ستاره‌های دور‌دست، دست بیابند و به ستاره‌ی مشتری اسلحه بفرستند ... 📖 لذات فلسفه نویسنده: مترجم: @falsafeh_nazari
🔻تصویر شرح الهیات شفاء شیخ‌الرئیس و اسفار ملاصدرا به خط حکیم متاله شیخنا الاستاذ محمدحسین حشمت‌پور ⌜@falsafeh_nazari
‏خلوت، بالاترین مقامات است و آن منزلی‌ست که انسان آبادش می‌کند و به ذات خویش، پُرَش می‌کند؛ به‌طوری که با وی در آن، غیری نمی‌گنجد، آن خلوت است. 📖 فتوحات مکیه @falsafeh_nazari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 گفت: «در آغاز کار در غلط افتادم. پنداشتم که این منم که یادِ او می کنم، حال آنکه او بود، که قبل از یاد کردِ من، یادِ من می کرد. و می‌پنداشتم که من در طلبِ اویم حال آنکه او در طلبِ من بود پیش از طلبِ من و می‌پنداشتم که من او را می شناسم، حال آنکه او بود که مرا می‌شناخت از آن پیشتر که من او را بشناسم و می‌پنداشتم که من او را دوست می‌دارم حال آنکه او بود که مرا دوست می‌داشت، پیش از آنکه من او را دوست بدارم. می‌پنداشتم که این منم که پرستش او میکنم، حال آنکه او بود که همه‌ی خلایق زمین را در خدمتِ من درآورده بود.» 📖 دفتر روشنایی میراث عرفانی نویسنده: محمد بن علی سهلگی ⌜@falsafeh_nazari
🔻عقل معاش می‌گوید که شب هنگام خفتن است اما عشق می‌گوید که بیدار باش، در راه خدا بیدار باش تا روحِ تو چون شعاعی از نور به شمسِ وجودِ حق اتصال یابد. عقل معاش می‌گوید که شب هنگام خفتن است اما عقلِ معاد می‌گوید که همه چشم‌ها در ظلماتِ محشر، در آن هنگامه فَزع اکبر، از هول قیامت گریانند. مگر چشمی که در راه خدا بیدار مانده و از خوف او گریسته باشد. عقل معاش می‌گوید که شب هنگام خفتن است اما عشق می‌گوید چگونه می‌توان خفت وقتی جهان ظلمتکده‌ی کفرآبادی است که در آن احکام حق مورد غفلت است؟ عشق می‌گوید چگونه می‌توان خفت و جهان را در کف جهال و قداره‌بندها رها کرد؟ نه شب هنگام خفتن نیست. 📖 گنجینه‌ی آسمانی @falsafeh_nazari