#الحسین_السلام_الله
حالیا بحر سخن شد موج زن
ریخت زان بیرون گوهر های سخن
بار دیگر بحر نطقم کرد کف
هرکفی زان گشت بحری پر صدف
هر صدف از گوهر اسرار پر
درج در هر گوهری بحری ز در
هر دری زان زینت تاج شهان
لولو لالای بحر عقل و جان
عقل چبود صورت معنای عشق
یک بخار از بحر گوهر زای عشق
پیش از این کندر بیان مثنوی
بد ز عشقم خط معنی مستوی
بود نطق عشق بی گفتار من
ناطق اندر زبدةالاسرار من
یعنی انکه من نبودم در میان
عشق خود میکرد نعت خودبیان
اندر ان هنگامه و سازو خروش
بحر معنی ناگه افتادم ز جوش
از شه عشقم ز راه علتی
یافت کلک اند نگارش مهلتی
(زبدةالاسرار)
#امام #حسین #عشق #اسرار #مثنوی #بحر #دریا #کشتی_نجات
#فراعشق #جذب #جانبازی #عقل #فراعقل #فرافکر #شعر #فراشعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...فرافکر...
عشق میورزم و امید
که این فَن شریف
چون هنرهایِ دگر
موجب حِرمان نشود
می شود گفت که جناب حافظ ره در بیت بالا هنر واقعی را معادل عشق گرفته اند.
و چون مال از جنس داشتن است و عشق از جنس بودن.
در نتیجه هنرمندی که راه و رسم عاشقی بلد باشد از حرمان و نامرادی بدور است.
زیرا که حرمان در داشته ها، نتیجه نگاه داشتنی در جهان داشته های بینهایت است.
(عاقلان نقطه پرگار وجودند ولیک
عشق داند که در این دایره سرگردانند)
و چون این نگاه بجای استفاده و بودن با چیزی که در پی داشتن ان است، در پی داشتنی دیگر است، در ادای مفهوم داشتن هم به حرمان و نامرادی می رسد.
_ملای رومی ره نیز در این خصوص حکایت عاشقی را نقل میکنند که نگاه داشتنی دارد و در هنگام وصال و داشتن معشوق و مقصودش نیز، بهره ای از ان ندارد و در پی داشتن حالات خوشی است که در هنگام فراق داشته است، و در هنگام وصال، نه معشوق را دارد و نه ان حالات را؛ و این امر همان حرمان و نامرادی است که جناب حافظ ره گفته اند.
[عاشق حالی، نه عاشق بر منی
بر امید حال بر من می تنی]
در حکایت بالا عاشق معشوق را دارد اما ندارد.
مطلب میشود داشت ولی نبود بیان گر همین ماجرا است.
#فرافکر #عشق
#حافظ_ره #ملای_رومی_ره #حکمت_شعری #فراهنر #مبانی
#کنستانتین_ماچولسکی
| فرافکر ایتا | فرافکر تلگرام |