...فرا
هنر...
...فرا
سینما...
در مطالب قبل به این مسئله از وجهی پرداخته شد، اما #وجه دیگر آن #مسئله #داستان یا #قصه است.
همچنین #قهرمان و #الگو در قالب داستان.
#بدیهی است که #نیاز #طبیعی و #فطری #انسان به اینها و استفاده ای که #سینما و دیگر #قالب ها از این گرایش و تمایل #فطری میکنند باید مورد #توجه قرارگیرد.
مهم ترین #دست_آویز در قصه و داستان و قهرمانان و الگو هایشان؛#کمبود ها و #ضعف ها و نداشته های مخاطبان است.
نداشته هایی که اکثرا از #جنس #واقعیت و #مفید برای آن نیستند.
نداشته هایی که #مخاطبان با #مشاهده و یا #شنیدن آنها رضایتی #خیالی و #گذرا در خود می یابند، اما میتواند در #بلند مدت #حسرت زا و #افسردگی زا و #دورکننده ما از واقعیت باشند.
همچنین سینما و #متولیانش با #سوع استفاده از این مسئله در پی #افیونی برای #توده #مردم هستند، افیونی از جنس #آرزو های دست نیافتنی و #محال، افیونی که منجر به #تلاش و چرخاندن بیش از پیش #چرخ #کارخانه تولید کننده #سرمایه برای #سرمایه_داران است.
پس آیا سینما با نشان دادن #وضعیت #مطلوب در #الگونمایی و #اطفای نیاز فطری انسان به ما #کمک میکند؟!(به مطلب تاثیر #اثر از موثر #رجوع کنید)
پس با توجه به وضعیت کنونی سینما و گردانندگانش باید با #احتیاط بیشتری به سراغ این به #ظاهر #سرگرمی رفت
زیرا مستقیما در نوع #نگاه ما به #جهان (#زیبایی_شناسی و...) اثر گذار است.
#فرافکر #فراسینما #فرارسانه #فراهنر #فرامستند #شهید_آوینی