eitaa logo
فراجناحی
1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
16 فایل
کانال سیاسی و اعتقادی استفاده از مطالب کانال در جهت روشنگری بدون درج لینک #جائز_است و اشکالی ندارد. #حلالاً_طیبا ارتباط با مدیر کانال: @farajenahi313
مشاهده در ایتا
دانلود
بلسارا #اندیشمند_زرتشتی، از اسلام اختیاری ایرانیان سخن می‌گوید. #ایرانیان بدون مشکل خاصی و از روی منطق #مسلمان شدند. نکته: این کتاب در سال 1314 خورشیدی در بمبئی هندوستان به چاپ رسید. مشخصات نشر: پیروزشاه #گزارشی بلسارا، ایران و اهمیت آن در ترقی و تمدن بشر، بمبئی: انجمن ایران لیگ، ۱۹۳۶. Join👇 http://eitaa.com/joinchat/2275475456Ce225c76dfe ¯\_(ツ)_/¯ ❣اندیشه خود را تقویت کنید👆
فراجناحی
#خاطرات_مسترهمفر (قسمت هفتم): من می خواستم ترس انجام کارهای مخالف اعتقادات را در او از بین ببرم. فو
(قسمت هشتم): 🔹...کوشیدم این روح را در او بدمم که غیر از شیعه و سنی خود را برگزیند؛ او این پیشنهاد را با دل و جان پذیرفت زیرا با غرور و آزاد اندیشی وی سازگار بود. با او عهد برادری بستم و از آن هنگام من همواره حتی در سفرها با او بودم. می خواستم نهالی را که بهترین روزهای جوانیم را صرف آن کرده بودم، به برنشسته ببینم. ((وی آن چنان خود را با او صمیمی کرده بود که حتی لباس وخوراک او را هم تامین می نمود و وهاب تمام و کمال عنان اختیار خود را به وی سپرده بود.)) ☑ هر ماه نتایج را به لندن می فرستادم و پاسخ به اندازه ی کافی تشویق کننده بود.... 🔹دراین روزها از لندن دستوراتی رسید که من راهی کربلا و نجف شوم؛ این دو شهر کعبه ی آرزوهای شیعیان و و آنهاست. چهار ماه درآنجا ماندم و یک صد صفحه ای به نماینده وزارت در بغداد سپردم؛ به هنگام ترک بصره و سفر به کربلا و نجف از سرنوشت شیخ محمد عبدالوهاب بسیار نگران بودم؛ می ترسیدم راهی را که برایش انتخاب کرده بودم رها کند، زیرا او و بود. ( در لندن متوجه شدم که در سفر او به ایران که به سفارش من برای آشنایی هر چه بیشتر و صورت گرفته بود توسط شخصی با نام مستعار عبدالکریم که خود را برادر من جا زده بود و صفیه و زنی با نام آسیه که از مزدوران وزارت بود تحت نظر و تربیت قرار داشت.) 🔹پس از نجف به بغداد و از آنجا به لندن بازگشتم. در لندن دبیر کل بسیار از عملکرد من شادمان بود و وزیر از به چنگ آوردن محمد بسیار شادمان بود و گفت او ی وزارت است... و تو سزاوار دریافت بالاترین نشانهای وزارتی... به همین مناسبت وزیر گفت که دو راز بزرگ را برتو خواهیم گفت که در مأموریت های بعدی تو مفید خواهد بود. دبیرکل دستم راگرفت و به یکی از اتاق های وزارت برد که درآنجا چیز دیدم.... لطفا با ما باشید Join👇 http://eitaa.com/joinchat/2275475456Ce225c76dfe ¯\_(ツ)_/¯ ❣فراجناحی کانال سیاسی، مذهبی و سبک زندگی👆
🌹﷽✨ 🔰آیا زبان عربی از سوی اعراب بر ایرانیان تحمیل شد؟! 🔸شهید والامقام استاد میفرمایند: طبق شواهد تاریخی؛ بنی عباس که از ریشهء و عرب نژاد بودند از خود ایرانی ها بیشتر زبان فارسی را ترویج کردند. دلیل این کار هم آن بود که سیاست کاری شان نژادپرستانه و عربی بود و مدعی برتری عرب بر غیر عرب بودند.[۱] 🔹به نقل از گفته شده که: بنی عباس بخاطر مبارزه با بنی امیه که اساس سیاستشان عربی و نژاد پرستانه بود با عنصر پرستی عربی امویان بشدت مقابله و عنصر غیر عرب را تقویت میکردند. از این رو به ترویج زبان فارسی پرداختند و حتی با زبان عربی مبارزه کردند.[۲] 🔸 در کتاب خود میگوید: به عقیده من خود اعراب و تازیان بودند که به گسترش زبان فارسی در مشرق کمک کردند.[۳] 🔹 در شرح حال دانشمندان اسلامی میگوید: در طول تاریخ بسیاری از ایرانی نژاد مسلمان را میبینیم که چندان رغبتی به زبان فارسی نشان نمیدادند. طاهریان و دیالمه و سامانیان که همه ایرانی بودند تلاشی برای پیشبرد فارسی نمیکردند اما در نقطه مقابل که از نژاد غیر ایرانی بودند زبان فارسی را احیا کردند.[۴] 🔸 ضمن تایید سخن ؛ میگوید: طاهریان [که ایرانی بودند] طرفدار استفاده از زبان عربی در دربارشان بودند.[۵] 📚منابع: [۱]: خدمات متقابل اسلان و ایران، اثر شهید مطهری، ص ۱۰۲-۱۰۳ [۲]: نقل شهید مطهری از خطط مقریزی، اثر ابوالعباس مقریزی [۳]: میراث باستانی ایران، اثر ریچارد فرای، ص ۳۸۷ [۴]: ریحانه الادب، اثر محمدعلی مدرس تبریزی، چ ۳، ج ۷، ص۱۸۱ [۵]: همان (۳)، ص۴۰۳ Join👇 http://eitaa.com/joinchat/2275475456Ce225c76dfe ¯\_(ツ)_/¯ ❣فراجناحی کانال سیاسی، مذهبی و سبک زندگی👆
فراجناحی
#خاطرات_مستر_همفر #قسمت_هفتم 🔹 من می خواستم ترس انجام کارهای مخالف اعتقادات را در او از بین ببرم. ف
🔹...کوشیدم این روح را در او بدمم که غیر از شیعه و سنی خود را برگزیند؛ او این پیشنهاد را با دل و جان پذیرفت زیرا با غرور و آزاد اندیشی وی سازگار بود. 🔹 با او عهد برادری بستم و از آن هنگام من همواره حتی در سفرها با او بودم. می خواستم نهالی را که بهترین روزهای جوانیم را صرف آن کرده بودم، به برنشسته ببینم. 🔹 ((وی آن چنان خود را با او صمیمی کرده بود که حتی لباس و خوراک او را هم تامین می نمود و وهاب تمام و کمال عنان اختیار خود را به وی سپرده بود.)) ☑ هر ماه نتایج را به لندن می فرستادم و پاسخ به اندازه ی کافی تشویق کننده بود.... 🔹دراین روزها از لندن دستوراتی رسید که من راهی کربلا و نجف شوم؛ این دو شهر کعبه ی آرزوهای شیعیان و و آنهاست. چهار ماه درآنجا ماندم و یک صد صفحه ای به نماینده وزارت در بغداد سپردم؛ 🔹 به هنگام ترک بصره و سفر به کربلا و نجف از سرنوشت شیخ محمد عبدالوهاب بسیار نگران بودم؛ می ترسیدم راهی را که برایش انتخاب کرده بودم رها کند، زیرا او و بود. ( در لندن متوجه شدم که در سفر او به ایران که به سفارش من برای آشنایی هر چه بیشتر و صورت گرفته بود توسط شخصی با نام مستعار عبدالکریم که خود را برادر من جا زده بود و صفیه و زنی با نام آسیه که از مزدوران وزارت بود تحت نظر و تربیت قرار داشت.) 🔹پس از نجف به بغداد و از آنجا به لندن بازگشتم. در لندن دبیر کل بسیار از عملکرد من شادمان بود و وزیر از به چنگ آوردن محمد بسیار شادمان بود و گفت او ی وزارت است... و تو سزاوار دریافت بالاترین نشانهای وزارتی... به همین مناسبت وزیر گفت که دو راز بزرگ را بر تو خواهیم گفت که در مأموریت های بعدی تو مفید خواهد بود. 🔹 دبیرکل دستم را گرفت و به یکی از اتاق های وزارت برد که در آنجا چیز دیدم.... Join👇 🆔 @farajenahi ❣کانال سیاسی، اعتقادی 👆