eitaa logo
احمد فربهی
1.4هزار دنبال‌کننده
89 عکس
66 ویدیو
17 فایل
نکات اجتماعی، دینی، حاصل گفتگو‌ها، مشاوره‌ها و جلسات ارتباط با ما؛ @farbehi1975
مشاهده در ایتا
دانلود
افتخار شاگردی اهل‌بیت از افتخارات ملاصدرا، شاگردی مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام است، آثار تفسیری ایشان، اگر از آثار فلسفی‌اش بیشتر نباشد، کمتر نیست، بزرگان حکمت متعالیه نیز همین‌گونه بوده‌اند؛ وحی‌پژوهی شاخصه‌ی حکمت متعالیه است. امام حسن عسکری علیه‌السلام فرمودند: «اگر محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم و اوصیاء‌ پس از ایشان نبودند شما همانند چهارپایان، حیران می‌ماندید و هیچ‌یک از واجبات الهی را نمی‌شناختید، آیا برای ورود به شهری، جز از در آن، کسی وارد می‌شود؟!» ملاصدرا در رساله‌ی متشابهات القرآن می‌گوید؛ علت تحیّر برخی از حکماء‌، آن است که عمرشان را صرف بحث و نظر کرده‌، و در کتاب و سنت؛ با قلبی صاف،‌ تأمل نکردند. اهل‌بیت، باب بیوت معرفت‌اند(عرشیه218). پی‌نوشت؛ و لولا محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم والاوصیاء من بعده لکنتم حیاری کالبهائم لا تعرفون فرضا من الفرائض و هل یدخل قریة الا من بابها(امام حسن عسکری علیه‌السلام) ان هذه الآفة العظيمة و الداهية الشديدة، إنما لحقت عقول هؤلاء المتفكرين لاعتمادهم طول العمر على طريقة البحث و الجدل، و عدم مراجعتهم الى طريقة اهل الحق و هي التأمل في كتاب اللّه و سنة نبيه صلّى اللّه عليه و آله بقلب صاف عن نقوش الافكار المبتدعة(ملاصدرا، رسالة‌متشابهات القرآن) إذ لم يأتوا البيوت من أبوابها فحرموا من شراب المعرفة بسرابها بل هذه قوابس مقتبسة من مشكاة النبوة و الولاية مستخرجة من ينابيع الكتاب و السنة من غير أن تكتسب من مناولة الباحثين أو مزاولة صحبة المعلمين(عرشیه ص218) https://eitaa.com/farbehi
راهی به سوی بهشت در کامل‌الزیارات ابن قولویه و نیز ثواب‌الاعمال شیخ صدوق و عیون اخبارالرضا(صدوق) چنین آمده؛ «هر کس فاطمه‌ بنت موسی‌بن جعفر را در قم زیارت کند، برای او بهشت ثابت می‌شود.» خدای متعال در زمین، خانه‌هایی دارد، که در آن‌خانه‌ها، یاد خدا زنده می‌شود مؤمنان با رفت و آمد به آن‌مکان‌ها، یاد خدا را در دل‌هایشان زنده نگه می‌دارند، همچنان‌که خدا ایامی دارد که یاد آن ایام، یاد خدا و شکر نعمت‌های او را در قلب و رفتار مؤمنان زنده نگه می‌دارد. می‌خواستم بگویم؛ شیاطین تلاش می‌کنند، هم آن‌ مکان‌ها و هم ایام‌الله فراموش شود؛ امام‌زادگان قطب فرهنگی زمین‌اند و ایام‌الله، زمان زنده‌شدن یاد خدا در دل‌های مؤمنان‌، و امروز سپاه شیطان، تلاش می‌کند با تحقیر و تمسخرِ این زمان‌ها و مکان‌های الهی، توجه انسان‌ها را از آن، منصرف کند. https://eitaa.com/farbehi
حافظان منافع دشمن در کشور از جمله‌ آموز‌ه‌‌های قرآنی که در تاریخ اسلام، نمونه‌های متعددی داشته، وجود «حافظان منافع دشمن، درون جامعه‌ی اسلامی» است؛ عکس‌العمل‌ فعالان سیاسی‌اجتماعی، به ترور شهید فخری زاده، ذهن‌‌ها را متوجه حضور این شخصیت‌ها می‌کند؛ عده‌ای محکوم کرده، اما مسؤولان را به خویشتنداری دعوت کردند. عده‌ای محکوم کرده، اما پیگیری این کار را به جامعه‌ی جهانی واگذار کردند. عده‌ای محکوم کرده، اما صلح جهانی توسط ملل متحد را مهم‌تر می‌دانند. عده‌ای محکوم کرده، اما آن‌را به‌انگیزه‌ی برهم زدن روابط دوستانه، با جامعه‌ی جهانی دانسته‌اند، از این‌رو به شدت مسؤولان را از رفتارهای غیرعاقلانه، و ماجراجویانه پرهیز داده‌اند. و... این‌که با تروریست‌ها چگونه باید برخورد کرد، تصمیمش به عهده‌ی مسؤولان و کارشناسان مربوطه است اما به عنوان یک پژوهش‌گر دینی، این نکته را متذکر می‌شوم که؛ عده‌‌ای مدام، در درون کشور، «حافظ منافع دشمن»‌اند؛ جوّ جامعه را در راستای تحقق اهداف دشمن، آرام می‌کنند؛ این افراد، با انگیزه‌های مختلفی، چنین نقشی را در جامعه‌ی اسلامی بازی می‌کنند، اما در ماهیت رفتارشان تأثیری ندارد. https://eitaa.com/farbehi
ملاصدرا، باب تحصیل در مدرسه‌ی اهل‌بیت را، بر حکماء، گشود شیخ‌الرئیس گفت؛ تعلیم و تعلم، می‌تواند تفهّمی و از طریق یک معلّم باشد، و نیز گفت‌؛ اگر صادق مصدَّق، نبی مکرَّم، سخنی گفت، ما باید آن‌را قبول کنیم اما دیگر نگفت که به‌طور کلی، حکمت را باید از مشکات نبوت گرفت. خواجه نصیر‌الدین طوسی گفت؛ یکی از فوائد بعثت آن‌است که می‌تواند به عقل در فهم معلومات عقلی کمک کند، اما دیگر تأکید نکرد که «پس تحصیل عقل در مدرسه‌ی انبیاء ضرورت دارد». اما ملاصدرا با صدای بلند به طول همه‌ی تاریخ فریاد کشید؛ عقل باید در مدرسه‌ی وحی تحصیل کند و الا گرفتار سردرگمی و تحیُّر می‌شود. و نیز گفت: حکیمی که دینش، دین انبیاء‌ نباشد، از حکمت هیچ بهره‌ای نبرده. من تا کنون ندیده‌ام یکی از صدرائی‌ها بگوید: مگر ما حکماء‌ هم باید در مدرسه‌ی انبیاء و اهل‌بیتِ وحی، تحصیل کنیم؟!، زیرا همه‌ی آن‌ها می‌دانند باب معرفت و حکمت، همین‌‌جاست. خدا رحمت کند صدرالمتألهین را که باب تحصیل در مدرسه‌ی اهل‌بیت علیهم‌السلام را بر حکمت‌پژوهان باز کرد و تنها به حکمائی بها داد، که حکمتشان را از مشکات نبوت گرفته‌‌اند. پی‌نوشت؛ ...أساطين الحكمة كأفلاطن و من سبقه من الحكماء الذين اقتبسوا أنوار حكمتهم من مشكوة نبوة الأنبياء سلام الله على نبينا و عليهم أجمعين‏ (مفاتیح‌الغیب ص557) و من لم يكن‏ دينه دين الأنبياء، فليس من الحكمة في شي‏ء (مفاتیح‌ ص413) «فانظر إلى هذه العقلاء كيف صارت عقولهم صرعى و بصائرهم حولى و عيونهم عمشاء و أما سادات هذه الطريقة و خزنة أسرار الوحدة و علماء علم الربوبية الذين يقتبسون أنوار المعرفة من مشكاة النبوة و إعلام الله و تعريفه و تنبيهه فهم يعلمون بالحق و به يهتدون و ليس لغيرهم نصيب مما رزقهم الله خاصة»(مفاتيح الغيب،ص 334) «كيف يهتدى الى الصواب من اقتفى محض العقل و اقتصر، و ما استضاء بنور الشرع و لا استبصر فليت شعرى كيف يفزع الى العقل حين يعتريه العى و الحصر، ا وَ لا يعلم ان حِظَى العقل قبل ان يهتدى بنور الشريعة قاصرة و ان مجاله ضيق مختصر،» (شرح أصول الكافي، ج‏2، ص: 389) https://eitaa.com/farbehi
یادمان رفت زیارت بریم! یکی از آشنایان می‌گفت؛ به عنوان اردوی زیارتی به مشهد رفته‌بودیم،روز اول نشستیم برنامه‌ریزی کنیم، گفتیم؛ امروز رو استراحت می‌کنیم، فردا هم بریم شاندیز، روز بعدش طرقبه، روز سوم هم باغ‌وحش و جاهای دیدنی مشهد، بازار رفتن را هم می‌گذاریم روز چهارم که فردا صبح اول‌وقت به طرف شهرمان برگریدم! بعد یک‌مرتبه یادمان آمد که؛ اِ، راستی زیارت نرفتیم! مراقب باشیم روز پرستار، روز مادر، روز پدر و روز دختر و... طوری نشود که زیارت فراموشمان شود. https://eitaa.com/farbehi
اندیشه‌‌های زیربنایی، در خطبه‌ی فدک بخش اولِ خطبه‌ی فدک، درباره‌ی اندیشه‌های زیربنایی، یا همان اعتقادات است؛ آن‌حضرت، مجموعه‌ مباحثی که درباره‌‌ی اندیشه‌های زیربنایی بیان فرموده‌اند را در پنج فصل دسته‌بندی کرده‌اند؛ فصل اول؛ ستایش مبدء و دعوت به شکر نعمت‌ها فصل دوم؛ توحید مبدء و ضرورت اخلاص فصل سوم؛ آفرینش و ضرورت بندگی خدا فصل چهارم؛ بعثت پیامبر و ضرورت وحیانی‌شدن زندگیِ فردی و اجتماعی فصل پنجم؛ فلسفه‌ی احکام و ضرورت تقوای الهی نسبت به آن‌ها نکته‌ی جالبی که در این بخش از خطبه دیده می‌شود آن است که همه‌ی ارکان پنج‌‌گانه، دارای امتداد عملی‌اند؛ اگر چه کتاب‌های اعتقادی ما اجمالا شبیه به این دسته‌بندی را دارند اما در این‌کتب، به‌اندازه‌ی کافی، به امتداد عملی و اجتماعی باورهای دینی، نپرداخته‌اند. پی‌نوشت؛ فصل اول؛ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَنْعَمَ وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلَى مَا أَلْهَمَ وَ الثَّنَاءُ بِمَا قَدَّمَ؛...وَ نَدَبَهُمْ لِاسْتِزَادَتِهَا بِالشُّكْرِ فصل دوم؛ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ؛ كَلِمَةٌ جَعلَ الْإِخْلَاصَ تَأْوِيلَهَا... فصل سوم؛ ابْتَدَعَ الْأَشْيَاءَ لَا مِنْ شَيْ‏ءٍ كَانَ قَبْلَهَا ...ثُمَّ جَعَلَ الثَّوَابَ عَلَى طَاعَتِهِ وَ وَضَعَ الْعِقَابَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ ذِيَادَةً لِعِبَادِهِ مِنْ نَقِمَتِهِ‏ وَ حِيَاشَةً لَهُمْ إِلَى جَنَّتِهِ؛ فصل چهارم؛ وَ أَشْهَدُ أَنَّ أَبِي مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ؛...أَنْتُمْ عِبَادَ اللَّهِ نُصْبُ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ وَ حَمَلَةُ دِينِهِ وَ وَحْيِهِ فصل پنجم؛ فَجَعَلَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً لَكُمْ عَنِ الْكِبْرِ... https://eitaa.com/farbehi
جریان‌شناسی سیاسی‌اجتماعی، در خطبه‌ی فدک بخش دوم خطبه‌ی فدک درباره‌ی دو جریان معاصر آن‌حضرت است؛ یکی بعثت و دیگری سقیفه؛ در اولی، عوامل موفقیت و تحولاتی که با بعثت اتفاق افتاد و در دومی، زمینه‌‌هایی که منجر به چنین اتفاقی شد، بررسی شده، سرفصل‌های این بخش از خطبه‌ی حضرت‌ زهرا سلام‌الله علیها؛ مقدمه؛ صلاحیت‌های سیاسی‌اجتماعیِ آن‌حضرت فصل اول؛ جریان بعثت (1) عوامل موفقیت و اصول حاکم بر ابلاغ رسالت (2) نقش بعثت در نجات انسان‌ها (3) نقش دو جریان «حاضر در صحنه» و «در حاشیه‌ی صحنه» فصل دوم؛ جریان‌ فتنه‌ی خلافت (1) ظهور «دشمنی پنهان» و «رهبری پنهان» (2) نقش التزام دینی در شکستن فتنه‌ها (3) تحلیل رفتار فتنه‌گران و سرانجام آن‌ها پی‌نوشت؛ مقدمه؛ أَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً، وَ لَا أَقُولُ مَا أَقُولُ غَلَطاً، وَ لَا أَفْعَلُ مَا أَفْعَلُ شَطَطاً... فصل اول؛ جریان بعثت (1) فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ، صَادِعاً بِالنِّذَارَةِ، مَائِلًا عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِكِينَ... (2) وَ كُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ... (3) قَذَفَ أَخَاهُ فِي لَهَوَاتِهَا،... وَ أَنْتُمْ فِي رَفَاهِيَةٍ مِنَ الْعَيْشِ... فصل دوم؛ جریان فتنه‌ی خلافت (1) ظَهَرَ فِيكُمْ حَسِيكَةُ النِّفَاقِ، ... وَ نَطَقَ كَاظِمُ الْغَاوِينَ... (2) أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا ...وَ أَنَّى تُؤْفَكُونَ؟ وَ كِتَابُ اللَّهِ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ (3) ثُمَّ لَمْ تَلْبَثُوا إِلَّا رَيْثَ أَنْ تَسْكُنَ نَفْرَتُهَا... https://eitaa.com/farbehi
بسم‌الله‌الرحمن الرحیم الحمدلله و سلام علی عباده‌الذین اصطفی إِذَا مَاتَ‏ الْعَالِمُ‏ ثُلِمَ فِي الْإَسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا إِلَّا خَلَفٌ مِنْه؛ هنگامی که عالمی می‌میرد، هیچ‌چیز جای او را پر نمی‌کند مگر جانشینی که از خود برجای میگذارد. (الارشاد،ج1ص231) آیةالله مصباح یزدی، پس از عمری مجاهدت در راه «پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک»، فدا کردن خویش برای دین، به دیدار حق رسید، بدون شک هیچ‌چیز جای این عالمِ بزرگ را پر نمی‌کند، مگر جانشینی که از خود به جای گذاشت، ایشان از دست رفت اما جریانی از خود باقی گذاشت که همتش پاسداری از سنگرهای دینی است، امروز او در میان ما نیست اما دشمنان اسلام از فقدان او احساس امنیت نمی‌کنند و این بزرگ‌ترین افتخار اوست. رحمت الهی شامل حالش و راهش پر رهرو باد.
هنگامی که عالمی می‌میرد، هیچ‌چیز جای او را پر نمی‌کند مگر جانشینی که از خود برجای میگذارد. (الارشاد،ج1ص231) ایشان از دست رفت اما جریانی از خود باقی گذاشت که همّتش پاسداری از سنگرهای دینی است، امروز او در میان ما نیست اما دشمنان اسلام از فقدان او احساس امنیت نمی‌کنند و این بزرگ‌ترین افتخار اوست. رحمت الهی شامل حالش و راهش پر رهرو باد. https://eitaa.com/farbehi
جریان ماندگار برخی تلقی‌شان این است که آقای مصباح خار چشم دشمن بود، ولی این، تفسیر ناقصی از شخصیت ایشان است؛ آقای مصباح در کتاب جامعه و تاریخش می‌گوید؛ عالمِ دینی باید «انحرافِ‌پنهان» را تشخیص دهد، و سپس «اعلامِ‌خطر» کند؛ و ایشان خود این‌چنین بود، معمولا علیه انحرافی که دیگران نمی‌دیدند، فریاد می‌کشید، لذا همراه خود، جمعی را می‌شورانید، یک بار در دهه‌ی هفتاد پس از یکی از سخنرانی‌هایش، خدمت ایشان رفته و پرسیدم: استاد! شما کتابی در نقد آقای سروش نمی‌نویسید؟! ایشان فرمودند: «کتاب‌های زیادی در این زمینه نوشته شده، و کتاب آقای لاریجانی هم خوب است، نظر من اجمالا همان است که ایشان در آن‌جا گفته‌!»، آقای مصباح با فریادش، ناقدان را می‌شورانید و نقدها با فریادهایش آغاز و یا گسترش می‌یافت؛ هم‌چنین، پس از فریادهای آقای مصباح علیه دولت خاتمی، دفتر تبلیغات اسلامی، مرکز مطالعات ویژه‌ای تشکیل داد و هزاران شبهه، علیه باورهای دینی، از نشریات جبهه‌ی اصلاحات جمع‌آوری کرد و آن‌ها را به سمع و نظر اندیشمندان رساند، امروز بحمدالله حجم زیادی از آن‌شبهات، در قالب پژوهش‌‌های موضوعی، نقد شده‌است. آقای مصباح در واقع خار چشم کسانی بود که در قامت دوست سخن دشمن را می‌گفتند. ایشان هزینه‌های زیادی داد اما توانست این روحیه را تبدیل به یک «جریانِ‌ماندگار» کند. https://eitaa.com/farbehi
هدایت شده از محمد شریفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای ذکری که اهل دوزخ را از آتش نجات داد. از زبان آیت الله ره
هدایت شده از شبنم حکمت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خلاصه ۹۰ سال عمر مرحوم علامه مصباح یزدی فاتحه ای نثارشون بکنیم.
آن‌چه آقای مصباح از خود بر جای گذاشت 1) یک روز ایشان گفتند: «حوزه‌‌‌های علمیه با علوم انسانی آشنا نبودند از این‌رو همّتمان را قرار دادیم تا این علوم را وارد حوزه کنیم» با تشکیل دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و مؤسسه‌ی امام خمینی، در همه‌ی رشته‌های علوم انسانی، فارغ‌التحصیلان و صاحب‌نظرانی توانمند تربیت کرد. 2) آقای مصباح همیشه می‌گفتند؛ هر کسی در هر شاخه‌ای که می‌خواهد تخصص پیدا کند، باید یک دوره‌ تفسیر موضوعیِ قرآن بخواند، تا نگاهی نظام‌مند به اسلام داشته، و روح کلی معارف قرآن، بر پژوهش‌ها و اندیشه‌های او حاکم باشد؛ از این‌رو، یک دوره تفسیر موضوعی تدریس کرده و متن همان تدریس‌ها امروزه تبدیل به دوره‌ی معارف قرآن شده و به دانش‌پژوهان تدریس می‌شود. 3) ایشان هر سال در ابتدای طرح ولایت می‌گفتند: «من در طول عمرم هیچ کاری با برکت‌تر و مهم‌تر از این طرح انجام نداده‌ام»؛ آقای مصباح در هر دوره‌، بیش از دویست استاد، در قالب هفتصد اعزام، با چند هزار مخاطبِ دانشجو، به دانشگاه‌ها می‌فرستاد و کلاس‌هایی با محوریت اندیشه‌‌های زیربنایی، برگزار می‌کرد؛ بیش از بیست دوره از این طرح اجرا شده و هم‌چنان‌ ادامه دارد؛ 4) آقای مصباح در اوائل دوره‌ی اصلاحات که به طور جدی وارد فضای سیاسی شدند یک روز در سخنرانی‌شان فرمودند: «مقام‌معظم رهبری توصیه کردند‌، که در این راه، بی‌همرهی همراهان وارد نشوم»، از این‌رو جریان قدرتمندی در فضای سیاسی برای دفاع از مبانی انقلاب اسلامی تربیت کرد که همیشه حاضر در صحنه‌اند. ادامه دارد... https://eitaa.com/farbehi
آن‌چه آقای مصباح از خود بر جای گذاشت (2) 5- آقای مصباح تازه از سفر واتیکان برگشته بود، در یک سخنرانی عمومی، می‌گفت: «پس از دیدار و گفتگو با پاپ، برای بدرقه تا کنار ماشین آمد، درِ ماشین را باز کرد و پس از این‌که من سوار شدم، درِ ماشین را بست و از پنجره‌ی ماشین رو به من کرد و گفت: وقتی به ایران برگشتید اسلام‌شناسانتان را به واتیکان بفرستید تا با معارف اسلام آشنا شویم!»؛ آقای مصباح برگشت و امروز پس از گذشت چند سال، اسلام‌شناسانی به اقصی نقاط جهان فرستاد، یکی از اساتید می‌گفت: «در ایتالیا خانمی جلویم را گرفت و پرسید؛ این آقای مصباح کیست که هر جا می‌رویم مینیاتوری از ایشان را مشاهده می‌کنیم؟!» بدون شک سخن آن خانم از نگاه خودش بوده و الا فضلائی که در کشورهای دیگر حضور دارند هر کدامشان، متفکری توانمند هستند. 6) آقای مصباح بارها می‌گفتند؛ باید برای گسترش اخلاق در حوزه، فکری کرد، ایشان مرکزی آموزشی‌پژوهشی در زمینه‌ی اخلاق تأسیس کردند که آثار این جریان و تربیت‌یافتگان آن مشهود است، این‌ها کارهایی است که آقای مصباح بر جای گذاشت و آن‌ها را تبدیل به جریان‌های ماندگار کرد؛ بیش از صد جلد کتاب نیز تا کنون از او منتشر شده‌است. https://eitaa.com/farbehi
کینه‌های پنهان و رهبران پنهان همیشه این سؤال مطرح بوده که چگونه مسلمانان، بلافاصله پس از رحلت پیامبر اسلام، جریان سقیفه را به راه انداخته و مسیر خلافت را تغییر دادند؟!؛ در خطبه‌ی فدک دو عامل برای این انحرافِ تاریخی بیان شده؛ یکی کینه‌های پنهان دیگری رهبران پنهان کینه‌های پنهان حاصل اقدامات خشونت‌آمیز علی‌ابن‌ابیطالب در کشتن پدران و برادرانشان بود، و رهبران پنهان نیز همان جریانی بودند که در زمان پیامبر، در حاشیه‌ی صحنه‌ بودند نه در متن آن. شمشیرهایی که علی‌بن‌ابیطالب زد، همگی به‌حق بود و لذا آن‌را جزء خشونت‌های قانونی و عقلائی، و کینه‌های پنهان را جزء تعصبات جاهلی می‌دانیم، اما همه‌ی خشونت‌ها را نباید مصداق رفتار علوی دانست، برخی از افراد انقلابی، ممکن است خشونت‌هایی داشته باشند که به‌حق و یا به‌اندازه نباشد، از این‌رو به‌شدت باید مراقب رفتارهای خود باشند تا بی‌جهت کینه‌های پنهانی را در دل‌ مردم ننشانند، زیرا این کینه‌های پنهان، خود را در انتخاب‌‌ها، نشان می‌دهد، گاه مردم به کسی رأی می‌دهند که در بی‌لیاقتی‌اش هیچ‌ تردیدی ندارند، اما زخم‌هایی که از برخی افراد انقلابی خورده‌اند آن‌ها را وادار به آن انتخاب می‌کند؛ خشونت، از مقوله‌هایی نیست که به راحتی بتوان آن‌را در جریان آزمون و خطا قرار داد، گاه چنان‌دشمنانی درست می‌کند که حاضرند سر فرزند رسول‌ خدا را بر نی‌ کرده، و بر ولایت لئیم‌ترین فرد اجماع کنند؛ پس باید تلاش کرد که به‌حق باشد؛ حقی که به اصول باز گردد، نه به اموری شخصی و ناچیز. حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله علیها در جریان فدک بر این‌ نکته تأکید کردند که رفتار من غیرمتعادل نیست «و لاافعل ما افعل شططا» هم‌چنان‌که رفتار امیرمؤمنان نیز مصداق خشونت به‌ناحق نبود. جریان انقلابی، اگر چه باید به همه‌ی اصول؛‌ و از‌جمله خشونت‌های قانونی، پایبند باشد، اما به مصداق حق و قانونیِ‌ خشونت‌ها هم باید توجه کند تا موجب کینه‌‌های پنهانی نشود؛ کینه‌‌هایی که باعث روی کار آمدن رهبران پنهان می‌شود، رهبرانی که باور به هیچ‌یک از اصول انقلاب ندارند، و مردم نیز با علم به ناشایست‌بودن آن افراد، آن‌ها را انتخاب می‌کنند. شجاعت آقای مصباح، شایسته‌ی الگوبرداری است؛ اما بصیرت او نیز لازم است تا هزینه‌های به‌ناحق در پی‌ نداشته باشد؛ خشونتِ ناشایست، از هر کسی بد است و از جریان انقلابی بدتر. https://eitaa.com/farbehi
تفاوت حوزه‌ی علمیه قم و نجف یکی از دلمشغولی‌‌های حوزه‌ی قم، نقد سکولاریسم است زیرا سکولاریسم یعنی زمینی، و سکولار معتقد است؛ «حاکمیت باید زمینی اداره شود نه دینی» اما ما معتقدیم؛ «حاکمیت باید در چارچوب موازین دینی باشد». آقای مصباح در یکی از سخنرانی‌هایش می‌گفت: «تفاوت حوزه‌ی علمیه قم و نجف این بود که حوزه‌ی علمیه قم، همیشه به دنبال تبلیغ معارف دینی در بین مردم بود لذا زمینه‌ی تحقق انقلاب‌ اسلامی، در ایران فراهم شد ولی در عراق فراهم نشد». اساسا به هر اندازه، مردم از «زندگی سکولاری» فاصله بگیرند و به «زندگی دینی» نزدیک‌تر شوند، زمینه‌ی فکری‌فرهنگی آن‌ها برای تحقق انقلاب، نظام، دولت، جامعه‌، و تمدن اسلامی فراهم‌تر می‌شود. به امید روزی که همه‌ی ابعاد زندگی در چارچوب ماانزل‌‌الله گردد تا بساط کفر و ظلم و فسق برچیده شود. پی‌نوشت؛ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ (44)مائده وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (45)مائده وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ (47)مائده https://eitaa.com/farbehi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 وجود این طیف افراد واقعیت دارد از جمله آموزه‌هایی که دین به ما آموخت، «عَدُو بودن شیطان» است و جالب‌تر از این‌ آموزه، آموزه‌ی «اتخاذ موضع عدو، نسبت به عدو» است؛ یعنی قرآن می‌گوید: «شیطان دشمن شماست، شما هم او را به چشم دشمن ببینید!»(فاطر،6) هم‌چنین یکی از آموزه‌های دینی ما، وجود انسان‌هایی است که دام گمراهی پهن می‌کنند و ایتام آل‌‌محمد را به دام می‌اندازند؛ مانند «مرجئة» یعنی کسانی که مثلا می‌گویند: «دلت پاک باشه؛ حجاب و نماز و... مهم نیست!»؛ دین به ما توصیه کرده؛ مراقب باشید فرزندانتان در دام این افراد نیافتند!، هم‌چنین عده‌ای از افراد که احیانا جزء متفکران هم هستند، با اهل‌بیت دشمنی کرده، و شیعیان را اسیر اندیشه‌های باطل خود می‌کنند؛ دین به ما توصیه می‌‌کند؛ مراقب باشید شیعیان گرفتار این عده افراد نشوند!، هم‌چنین یکی از آموزه‌های دینی ما، وجود عالمانی است که وسوسه‌های این صیادان را باطل می‌کنند و بر این دشمنان اهل‌بیت سیطره یافته و آن‌ها را مغلوب می‌کنند؛ فضیلت این عالمان بر سایرین، هم‌چون فضیلت ماه شب چهارده بر کم‌نورترین ستاره در شب است! هم‌چنین یکی از آموزه‌های دینی ما، وجود راویانی است که روایات اهل‌بیت را در بین شیعیان منتشر می‌‌کنند و با آن‌ روایات، دل شیعیان را قرص، و در این فضای فتنه، که هر کسی سخنی می‌گوید، آن‌ها را بر مسیرشان ثابت‌قدم و دل‌آرام می‌‌کنند؛ ارزش یک راویِ این‌چنینی، از ارزش هزار عابد بالاتر است! این‌ها آموزه‌‌هایی است که دین به ما یاد داد و ما را با این آموزه‌ها هدایت کرد. امام جواد علیه‌السلام می‌فرماید: «إِنَّ مَنْ تَكَفَّلَ بِأَيْتَامِ آلِ مُحَمَّدٍ الْمُنْقَطِعِينَ عَنْ إِمَامِهِمْ، الْمُتَحَيِّرِينَ فِي جَهْلِهِمْ، الْأُسَرَاءِ فِي أَيْدِي شَيَاطِينِهِمْ، وَ فِي أَيْدِي النَّوَاصِبِ مِنْ أَعْدَائِنَا، فَاسْتَنْقَذَهُمْ مِنْهُمْ، وَ أَخْرَجَهُمْ مِنْ حَيْرَتِهِمْ، وَ قَهَرَ الشَّيَاطِينَ بِرَدِّ وَسَاوِسِهِمْ وَ قَهَرَ النَّاصِبِينَ بِحُجَجِ رَبِّهِمْ، وَ دَلِيلِ أَئِمَّتِهِمْ، لَيُفَضَّلُونَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى الْعَابِدِ- بِأَفْضَلِ الْمَوَاقِعِ بِأَكْثَرَ مِنْ فَضْلِ السَّمَاءِ عَلَى الْأَرْضِ، وَ الْعَرْشِ وَ الْكُرْسِيِّ وَ الْحُجُبِ [عَلَى السَّمَاءِ] وَ فَضْلُهُمْ عَلَى هَذَا الْعَابِدِ كَفَضْلِ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ عَلَى أَخْفَى كَوْكَبٍ فِي السَّمَاءِ.» روز میلاد مبارک‌ترین مولود، بر همه‌ی حق‌جویان مبارک‌باد. https://eitaa.com/farbehi 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
چه راه حلی دارد؟ آقای جعفریان درباره‌ی آقای مصباح می‌گوید؛ از سوئی دغدغه‌ی آقای مصباح شریعتی و سروش بود و از سوی دیگر خود آقای مصباح به تفسیری از دین باور داشت که بسیاری از علمای اسلام آن‌را انحراف از نوع بدخیم آن می‌دانستند و دغدغه‌ی آن‌را داشتند؛ راه‌حل این معضل چیست؟ راه‌حلی که در غرب پیشنهاد شده، «پلورالیسم دینی» است؛ اما قریب به اتفاق عالمان دینی، راه حل دیگری را پذیرفته‌اند و آن این‌که؛ ✅ زمینه‌ی گفتگوی آزاد در فضاهای تخصصی، فراهم شود تا هر انسانِ مدعی، بتواند نظریاتش را ارائه کند، اما نسبت به فضای عمومی جامعه، انتشار نظریات، بر اساس «نگاه مشهور کارشناسان دینی» و یا «کارشناس‌ترین آن‌ها»؛ در چارچوب روش فقاهتی، و مسلمات دینی، مدیریت شود. اگر راه‌حلی که آقای جعفریان به دنبال آن می‌گردد همین باشد، اجمالا سخن قابل قبولی است اما اگر منظور ایشان این است که؛ «ما باید پلورالیسم دینی را بپذیریم؛ به‌گونه‌‌ای که هر شخصِ مدعی، با هر تخصصی، درباره‌ی هر موضوع دینی، در هر سطحی از سطوح جامعه، حق داشته باشد هر سخنی، با هر پیامدی، به هر کیفیتی، بگوید، و هیچ عالم دینی هم علیه او فریاد نکشد!،»، طبیعتاً این راه را درباره‌ی مسائلی که به حقوق و امنیت انسان‌ها مربوط می‌شود نمی‌توان پذیرفت هم‌چنان‌که عقلای عالم، این راه را درباره‌ی امور غیردینی نپذیرفته‌اند و اگر در دنیای غرب، پلورالیسم دینی را پذیرفته‌‌اند، به‌خاطر آن است که دین را ناظر به حقوق و امنیت انسان‌ها نمی‌دانند، و برای آن، نقشی سرنوشت‌ساز قائل نیستند و الا پلورالیسم را در امور دینی هم نمی‌پذیرفتند. مدیریت اندیشه‌های دینی در فضای جامعه، باید مانند مدیریت همه‌ی اندیشه‌هایی باشد که به حقوق و امنیت انسان‌ها مربوط می‌شود؛ آقای مصباح موافق بیان نظریات در فضای علمی‌تخصصی بود اما هنگامی که آقای شریعتی، با سخنان عمومی‌اش، مسلّمات دینی را به تمسخر کشید، و نیز هنگامی که آقای سروش، در دانشگاه‌هایی که تخصص‌شان امور دینی نبود برخی از دعاها را تحقیر، و برخی از مبانی مسلّم دینی را انکار ‌کرد! آقای مصباح فریاد ‌کشید و جامعه‌ی دینی را نسبت به انحرافی که در حال وقوع بود، آگاه کرد؛ تفاوت باورهای آقای مصباح که به قول آقای جعفریان بسیاری از علمای اسلام آن‌را «انحراف بدخیم» می‌دانستند با «انکار مسلمات دینی» و ایجاد فضای روانی منفی، توسط شریعتی و سروش، این بود که آقای مصباح چیزی را قبول داشت که نزد طیفی از عالمان دینی(عالمان حکمت‌پژوه) به عنوان باور غیرمنافی با دین مشهور بود؛ هم‌چنان‌که در روش معرفت‌دینی، به روشی باور داشت که همه‌ی فقهاء آن را قبول داشتند، به‌خلاف برخی روشنفکران دینی، که اموری را انکار یا مسخره می‌کردند که نزد مشهور علمای اسلام؛ فقهاء، حکماء و...، از امور مسلّم دینی تلقی می‌شد لذا برخی از علما هم‌چون آقای مصباح و مطهری فریاد کشیدند. هنگامی که چارچوب‌‌ها شکسته شود، عالم دینی فریاد می‌کشد https://eitaa.com/farbehi
🌺🌹🌺🌹🌺 میلاد پر برکت امیرمؤمنان علی علیه‌السلام را تبریک عرض می‌کنم امیرمؤمنان فرمودند: انسان دو فضیلت بر سایرین دارد؛ یکی عقل است و دیگری گفتار، با عقلش استفاده می‌برد و با گفتارش فائده می‌رساند.1 و نیز فرمودند: خدا به من قوه‌‌‌ای عقول و لسانی گویا عنایت فرموده‌است2، علی‌ابن‌ابیطالب، هم امیر مؤمنان بود، و هم امیر کلام.3 آن‌حضرت، غیر از قلب عقول و لسان ناطق، علم فراوانی را هم از رسول‌الله گرفته بود اما کسی را نمی‌یافت که علم نبوی را به او عطا کند4 با این‌که همیشه آماده‌ی پاسخ‌گویی بود5 نسبت به چنین شخصیتی، ما نه تنها باید معارف دین‌مان را از او سؤال کنیم بلکه باید همه‌ی مراتب ولایت را نیز داشته باشیم، یعنی؛ (1) محبت؛ حب علی و اهل‌بیتش، بهترین حسنات و بغض او و اهل‌بیتش، بدترین سیئات 6 (2) تبعیت؛ هر کس علی را دوست دارد باید همانند او رفتار کند7 (3) نصرت؛ هر کس علی را با قلبش دوست داشته باشد و با زبانش کمک‌کار علی باشد و در سپاه علی بجنگد، در بهشت نیز با علی است.8 امیدوارم همه‌ی ما در زمره‌ی شاگردان و سربازان آن امام باشیم. پی‌نوشت؛ 1- لِلْإِنْسَانِ فَضِيلَتَانِ عَقْلٌ وَ مَنْطِقٌ فَبِالْعَقْلِ يَسْتَفِيدُ وَ بِالْمَنْطِقِ يُفِيدُ.(عیون‌الحکم و المواعظ) 2- وَ إِنَّ رَبِّي وَهَبَ لِي قَلْباً عَقُولًا وَ لِسَاناً نَاطِقاً(عیون‌الحکم و المواعظ) 3- وَ إِنَّا لَأُمَرَاءُ الْكَلَامِ وَ فِينَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَ عَلَيْنَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُه‏(نهج‌البلاغه) 4- إِنَّ فِي صَدْرِي هَذَا لَعِلْماً جَمّاً عَلَّمَنِيهِ رَسُولُ اللَّهِ ص لَوْ أَجِدُ لَهُ حَفَظَةً يَرْعَوْنَهُ حَقَّ رِعَايَتِهِ وَ يَرْوُونَهُ عَنِّي كَمَا يَسْمَعُونَهُ مِنِّي إِذاً أَوْدَعْتُهُمْ بَعْضَهُ فَيَعْلَمُ بِهِ كَثِيراً مِنَ الْعِلْم‏(بصائرالدرجات) مَا نَزَلَتْ مِنَ الْقُرْآنِ آيَةٌ إِلَّا وَ قَدْ عَلِمْتُ أَيْنَ نَزَلَتْ وَ فِيمَنْ نَزَلَتْ وَ فِي أَيِّ شَيْ‏ءٍ نَزَلَتْ (امالی صدوق) 5- سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي (نهج‌البلاغه) 6- أَحْسَنُ الْحَسَنَاتِ حُبُّنَا وَ أَسْوَءُ السَّيِّئَاتِ بُغْضُنَا (غرر‌الحکم) 7 - مَنْ أَحَبَّنَا فَلْيَعْمَلْ بِعَمَلِنَا وَ يَسْتَعِنْ بِالْوَرَع‏(تحف‌العقول) 8 - مَنْ أَحَبَّنَابِقَلْبِهِ وَ أَعَانَنَابِلِسَانِهِ وَ قَاتَلَ مَعَنَابِيَدِهِ فَهُوَ مَعَنَا فِي الْجَنَّةِ فِي دَرَجَتِنَا (تحف‌العقول) مَنْ أَحَبَّنَا بِقَلْبِهِ وَ كَانَ مَعَنَا بِلِسَانِهِ وَ قَاتَلَ عَدُوَّنَا بِسَيْفِهِ فَهُوَ مَعَنَا فِي الْجَنَّةِ فِي دَرَجَتِنَا(غررالحکم) https://eitaa.com/farbehi
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴 مثل امیرالمؤمنین علیه‌السلام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:«بی بی زینب کبری سلام‌الله علیها در بازار کوفه، در حال اسارت، آن خطبه‌ی شگفت آور را ایراد کرد؛ لفظ مثل پولاد محکم، معنا مثل آب روان تا اعماق جانها می‌نشیند. در آن‌چنان وضعیتی زینب کبری سلام‌الله علیها مثل خود امیرالمؤمنین علیه‌السلام حرف زد؛ تکان داد دلها را، جانها را و تاریخ را.» ۹۲/۰۸/۲۹ «ریحانه»؛ بخش زن و خانواده پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR در سالروز وفات حضرت زینب کبری سلام الله علیها، لوح «مثل امیرالمؤمنین علیه‌السلام» را منتشر می‌کند. 📥 نسخه قابل چاپ👇 https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=
سنجه‌های منطقی هنر طنر - چکیده.doc
158.2K
خوشحال می‌شوم نقدهایتان را به این مجموعه برایم ارسال کنید.
فایل‌های صوتی روایت‌خوانی تحلیلی امسال چند جلسه درباره‌ی روایت‌خوانی تحلیلی در مدرسه‌ی امام کاظم علیه‌السلام مطالبی عرض کرده‌ام، در انتهای جلسه‌ی آخر چند دقیقه‌ درباره‌‌ی سیر مطالعه‌ی تفسیر، مطالبی ارائه کرده‌ام، ملاحظه بفرمایید. https://eitaa.com/farbehy
امام موسی‌بن‌جعفر علیهما‌السلام فرمودند: يَا هِشَامُ لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُلِّ يَوْم‏؛ ای هشام هر کس هر روز محاسبه‌ی نفس نکند از ما نیست. درباره‌ی تأثیر محاسبه‌ی نفس بر اصلاح نفس و رسیدن به سعادت چند روایت داریم؛ مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ وَقَفَ عَلَى عُيُوبِه‏ لَوْ عَرَفَ الْمَنْقُوصُ نَقْصَهُ لَسَاءَهُ مَا يَرَى مِنْ عَيْبِهِ مَنْ أَنِفَ مِنْ عَمَلِهِ اضْطَرَّهُ ذَلِكَ إِلَى عَمَلٍ خَيْرٍ مِنْه‏ مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ سَعِد هر کس محاسبه‌ی نفس کند بر عیوبش واقف می‌شود هر کس بر عیوبش واقف شد از عیب‌هایی که دارد بدش می‌آید هر کس از عیوبش بدش آمد، این بد آمدن او را مجبور می‌کند تا عملش را بهتر کند نتیجه‌ این‌که؛ هر کس محاسبه‌ی نفس کند به‌سعادت می‌رسد و هر روز بهتر از گذشته می‌شود. https://eitaa.com/farbehy