eitaa logo
-فٰارِج⁴¹⁷!
240 دنبال‌کننده
434 عکس
109 ویدیو
1 فایل
دلم سرگشته می‌دارد سر زلف پریشانت چه می‌خواهد از این مسکینِ‌سرگردان؟! نمی‌دانم! نوکرِ نوکراش... https://daigo.ir/secret/8608726642 کپی نکنید لطفاً .
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر مکر خدا مکر است، خواهی دید ای شیطان یهودا می‌شود مصلوب و عیسی زنده می‌ماند
-فٰارِج⁴¹⁷!
اونایی که رفتن حسینیه‌ی تخریب می‌دونن:)
اونایی که رفتن حسینیه‌ی تخریب میدونن:)
-فٰارِج⁴¹⁷!
فلسطین! چفیه‌های دخترانت را به سرشان ببند! پرچمت را به دوش پسرانت بیانداز! قلوه سنگ‌هایی که در گلو‌ه
قسم به غیرت قلوه‌سنگ‌های عاشق. قسم به خانه‌های سوخته‌ی چفیه‌های فلسطینی. قسم به قلبِ مطمئن قدس. قسم به رود اشک کرانه‌ی باختری‌. قسم به سرو خمیده‌ی جولان‌. قسم به بغض مسجد الاقصی. و قسم به چشمانِ شرقیِ به خون‌نشسته‌ی غزه... پابه‌پای تو ایستاده‌ایم:) -نبض قلوبنا، فلسطین.
سلام از بچه‌‌های فکه، به بچه‌های غزه:)
-فٰارِج⁴¹⁷!
سلام از بچه‌‌های فکه، به بچه‌های غزه:)
سلام؛ از بچه‌های فتح‌المبین به بچه‌های فلسطین:)
شاید رقم بخوری برایم کسی چه می‌داند ؟!
-فٰارِج⁴¹⁷!
مخدوم معظم مهربان عزیزِ من! چیزی نخواستم که در آب و گل شما نیست. فقط خواستم چندی چشمانتان در آغوش چش
در تلاقی نور و عشق به سر می‌برم؛ درست هنگامی که عشق می‌تابد و نور زنده می‌شود، سپس از شوق چون مرغ عشقی که معشوقش را از دور دیده باشد، از لابه‌لای پرده‌های چروک سبز رنگ، خودش را به قفس آجر‌های بی‌جان میکوبد و آجر‌ها، این راویان دلتنگِ نور، جان می‌گیرند و تا می‌آیند نور را به آغوش بکشند، غروب میشود و آجر‌ها به شوق دوباره دیدن نور ایستاده . به‌مکانِ: بهشــ‌حوزه‌ــت، کلاسِ صفر_شش.
نکته‌ی جالبی که در رابطه با تاریخ نظرمو جلب کرد اینه که توی تاریخ هر کس با امیرالمومنین ارتباطی داره مظلوم واقع شده. حضرت ابوطالب پدر امیرالمومنین که از مهمترین حامیان پیغمبر بود حضرت فاطمه بنت اسد که پیامبر راجع به ایشون میفرمایند بعد از آمنه مادر دیگر من بوده حضرت خدیجه هم که از بچگی امیرالمومنین رو بزرگ میکنن و جناب جعفر که برادر امیرالمومنین بودن چیزی درباره‌ی ایشون میدونیم؟:)
-فٰارِج⁴¹⁷!
اونایی که رفتن حسینیه‌ی تخریب میدونن:)
اونایی که رفتن حسینیه‌ی تخریب میدونن:)
-فٰارِج⁴¹⁷!
نشانده‌ام به دلم درد و داغ هجران را شبیه شب شده‌ام می‌درم گریبان را هجا هجای دلم سمت آسمان بارید بر
محراب عاشق کاشی به کاشی عشق را لاجرعه می‌نوشید صدها غزل در قلب او از شوق می‌رویید محراب در عمق زمین بالاتر از بالا از آسمان هم آسمان‌تر بود بی‌تردید حیدر می‌آمد کاشی قلبش جلا می‌یافت حیدر می‌آمد ناگهان محراب می‌خندید مردم! اگر مهمانتان هر شب علی باشد این حال محراب غزل را خوب می‌فهمید محراب می‌داند فقط، شب‌ها علی تا صبح از ملک ری تا مکه را میداد، می‌بخشید هل یرحم المرزوق الّا رازق او می‌خواند رزق از زمین و آسمان بر شهر می‌بارید باران دخیل التماسش را به چشمش بست وقتی که اشک از گوشه‌ی چشم علی غلطید * -بارانی‌ام حال دلم اصلا به سامان نیست بر من بتاب امشب کمی یا ایها الخورشید.... پ.ن۱: خیلی تلاش کردم ولی اونی که میخواستم نشد، خب الکن و لالم نباید از خودم توقع بیجا داشته باشم... شعر از: زهرا رجبی ( )
-فٰارِج⁴¹⁷!
اونایی که رفتن حسینیه‌ی تخریب میدونن:)
اونایی که رفتن معراج الشهدا میدونن...