eitaa logo
-فٰارِج⁴¹⁷!
236 دنبال‌کننده
413 عکس
105 ویدیو
1 فایل
دلم سرگشته می‌دارد سر زلف پریشانت چه می‌خواهد از این مسکینِ‌سرگردان؟! نمی‌دانم! نوکرِ نوکراش... https://daigo.ir/secret/8608726642 کپی نکنید لطفاً .
مشاهده در ایتا
دانلود
-فٰارِج⁴¹⁷!
_
روزها را که مرور می‌کنم، میرسم به پاییز سال گذشته! درست همان روزی که در صحن آینه، فریاد میزدم -مرگ بر اسرائیل-. اما اکنون... عزیز دل! می‌شود جای من را کنار خودت خالی کنی؟! -به وقت فراقِ عزیز؛ روز پنجم!
-فٰارِج⁴¹⁷!
امیدم ابوالفضله.
درد دل زیاده اما، جز ابوالفضل مَحرمی نیست.
-فٰارِج⁴¹⁷!
_
پل آهنچی را خیلی دوست دارم؛ چون منتهی می‌شود به این تصویر... و این تصویر مرا با تمام وجود مشغول تماشای پیشانی گنبدت می‌کند! اما ای رفیق! بهای دیدار تو جان نیست، بلکه چیزی باارزش‌تر از آن است... ببخش فقرای کویت را! باارزش‌تر از جانم چیزی ندارم که بهای دیدارت کنم...فی‌الحال مثل همیشه کرامت فرموده دیداری نصیبمان کنید تا موعد پرداخت این جان ناقابل هم برسد... -به وقت فراقِ عزیز؛ روز ششم!
ظریف وقتی می‌فهمه ایران قراره جواب سخت بده و پزشکیانم تو نماز شهید هنیه گریه کرده و گفته از مردم فلسطین حمایت می‌کنیم :
-فٰارِج⁴¹⁷!
میتوانی به نگاهی تو مسیحا بخری یا به یک خنده‌ی خود حضرتِ‌موسی بخری خیلِ عشاق همه منتظرند اقا جان که
دار.. پیکرت بر دار چون خورشید بر بالای دار می‌کنی افشا قیام‌ت را تو با آوای دار دار اما می‌دود سوی تو ای فضل خدا در بَرَت خندیده او گویی تویی بابای دار مثل یک شاهی که بر دوش غلامش می‌رود می‌روی سوی خدا بر دوش دار آقای دار یا که مثل ثروتی در دست یک اهل خِرَد می‌کنی انفاق جانت را تو ای دارای دار از خراسان تا بلوچستان و شیراز کهن اهل عشقی، می‌دوی از فارس تا جلفای دار گفته‌ای تاریخ را از اولش تا آخرش لحظه‌ای بنشین بگویم قصه‌ی مولای دار میثمِ تمار را، آن یکّه یارِ یار را او که عمری خورده است از نخل خود خرمای دار تا رسیدم بر ردیف دار، دیدم لحظه‌ای حنجرش صف‌ها شکسته تا رسیده پای دار.. شعر از زهرا رجبی ( ) -آقای حاجی شیخ فضل الله! علی‌رغم اینکه باید زودتر از اینها عرض ارادت می‌کردیم ولی فقط ۵۲ دقیقه از یازده مرداد گذشته، فلذا قبول عذر بفرمایید، حلالمان کنید و این مرقومه‌ی مفلسانه را از یک طبع شعر الکن و معیوب بپذیرید سالروز شهادتتون مبارک. شعر متعلق به تاریخ ۱۴۰۲/۳/۱ می‌باشد.
-فٰارِج⁴¹⁷!
اونایی که رفتن طلائیه می‌دونن!
اونایی که رفتن طلائیه می‌دونن!
شیخ فضل‌الله نوری جمع مداد العلماودماء الشهداست، واین اوج عزت یک فرد میتونه باشه! و یکی از آرزوهام اینه که اگه قراره نویسنده بشم کتاب این عالم شهید رو بنویسم! دوست دارم همونطور که اقای اصفهانی اثر بی‌نظیر کهکشان نیستی رو به تحریر دراوردن منم با همین قلم معیوبم عرض ارادت کنم، هرچند واقعا در حدش نیستم آرزو برجوانان عیب نیست و این ماجراها دیگه😅 و چه کهکشان بی انتهاییست این دریای آرزوهای شاید نافرجام🥲
-فٰارِج⁴¹⁷!
_
دلتنگی ابعاد مختلفی دارد، اما دلتنگی برای غروب، چیز دیگریست! -به وقت فراقِ عزیز؛ روز هشتم!
-فٰارِج⁴¹⁷!
اونایی که رفتن طلائیه می‌دونن!
اونایی که رفتن اردوگاه شهید زین‌الدین می‌دونن!
توی بارش فکری درباره‌ی پیراهن امام حسین -علیه السلام- کمکم میکنید؟! منتظر جملات قشنگتون هستم:) متشکرم. https://daigo.ir/secret/1131204102