. گزیدۀ جلسۀ چهارم ولید در مواجهۀ با سیدالشهداء گفت: از شما بیعت می‌خواهند. حضرت فرمودند:‌ ما اهل بیت نبوت و معدن رسالت و جایگاه آمد و شد ملائکه و محل نزول رحمت خدا هستیم. خداوند با ما شروع کرده و با ما ختم نموده است. یزید مردی فاسق است؛ و شخصی مثل من، با شخصی مانند یزید بیعت نمی‌کند. بگذارید ببینیم اوضاع چه می‌شود و کدام یک برای خلافت شایسته‌تر است. ولید گفت: پس شما بروید. مروان به ولید گفت: دیگر دستت به حسین نمی‌رسد. ولید گفت: تو برای من چیزی می‌خواهی که نابودی دین من در آن است. به خدا قسم دوست ندارم آنچه از مال دنیا از آن من باشد و من در مقابل، حسین را بکشم. اگر اعمال کسی به سبب خون حسین محاسبه شود، کفۀ اعمال او در قیامت سبک خواهد بود. ملاقات‌های امام در مدینه امام در مسجد به پیک ولید گفتند: برو! هرکدام از ما که خواست می‌آید. من امشب می‌آیم. امام رفتند، اما عبدالله زبیر نرفت و در فرصت مناسب به همراه برادرش فرار کردند. این فرار باعث شد که ولید هشتاد نفر از نظامیان خودش را به دنبال او بفرستد و این مسئله برای امام، مهلتی را پیش آورد. روز ۲۷ رجب در مدینه جار زدند: معاویه مرده است. امام بیرون آمدند تا اوضاع را بررسی کنند. در اینجا چند ملاقات اتّفاق افتاده است. ملاقات با مروان ملاقات اول با مروان است. مروان به امام گفت: من خیرخواه تو هستم. به تو امر می‌کنم که با یزید بیعت کنی که به صلاح توست. حضرت با خواندن آیۀ استرجاع جواب دادند: باید فاتحۀ اسلام را خواند هنگامی‌که مردم به حاکمی مانند یزید مبتلا شوند. سخن بی‌جایی گفتی ای صاحب لغزش‌های بزرگ. من تو را ملامت نمی‌کنم. زیرا رسول خدا تو را لعنت کرده است. ای دشمن خدا! ما خاندان رسول خدا هستیم. حق در میان ما، و زبان ما به حق گویا است. من از رسول خدا شنیدم که فرمود:‌ خلافت بر خاندان ابی‌سفیان حرام است. وقتی معاویه را بر فراز منبر دیدید شکم او را بشکافید. ولی مردم دستور جدّم را اجرا نکردند و خدا آن‌ها را به یزید مبتلا کرد. ملاقات با عمر بن علی ملاقات دوم امام با برادرشان عمر بن علی است. محمد بن عمر، نوۀ امیرالمؤمنین می‌گوید پدرم نقل کرد: وقتی شنیدم حسین از بیعت امتناع کرده، به ایشان گفتم: برادرتان حسن با نقل حدیثی از امیرالمؤمنین از کشته شدن شما خبر داد. کاش بیعت می‌کردید. امام فرمودند: عمر! فکر می‌کنی آن‌چه را که تو خبر داری، من هم اطلاع دارم؛ ولی هرگز به پستی تن نمی‌دهم. ملاقات با محمد بن حنفیه ملاقات سوم با محمد بن حنفیه برادر امام است. جناب محمّد می‌گوید: زمانی‌که اطلاع پیدا کردم برادرم قصد خارج شدن از مدینه را دارد، به ایشان عرض کردم: برادر! تو محبوب‌ترین افراد نزد من هستی برادر! با یزید بیعت نکن؛ من نگران شما هستم. امام فرمودند: تو پند و اندرز خود را بیان، و شفقتت را نسبت به من اثبات کردی. از نظر من مانعی ندارد که تو در مدینه بمانی و در غیاب من، رفت و آمد بنی‌امیه و آنچه را که در مدینه می‌گذرد به من اطلاع دهی. مهم‌ترین دلیل عدم همراهی محمد حنفیه و عبدالله بن جعفر با امام امام به او دستور دادند که در مدینه بماند. کما اینکه به شوهر حضرت زینب هم دستور دادند تا بماند. این دو در کربلا همراه امام نبودند، چون جناب محمّد از نظر سیاسی مأمور به بررسی اوضاع و گزارش آن به امام بود و جناب عبدالله بن جعفر هم از نظر مالی می‌بایست بماند تا وقتی قافله برمی‌گردد کسی باشد که خاندان را از نظر مالی اداره کند تا اهل بیت به دستگاه بنی‌امیه رو نزنند. سپس امام حسین فرمودند: من برای فساد و ستمگری خروج نکردم. بلکه هدف من، اصلاح فساد‌هایی است که در امت جدم به وجود آمده است. می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده، و به سنت جدم و راه و روش پدرم عمل کنم. ملاقات با ام سلمه ملاقات دیگر، با ام سلمه است. ایشان به حضرت فرمود: به عراق نرو! در سن شما طفولیت جدتان شیشه‌ای از خاک به من دادند و فرمودند: این خاک قتلگاه حسین است. هر زمان قرمز شد، بدان که او را کشته‌اند. من از رفتن شما به عراق بیمناک هستم. سیدالشهداء فرمودند: آنچه شدنی است، می‌شود. می‌خواهی بخشی از آن ماجرا را به تو نشان بدهم؟ حضرت، به ام سلمه قتلگاه را نشان دادند اما نه حسین حرفی زد نه ام سلمه. سیدالشهداء تمام ودایع امامت را به ام سلمه تسلیم کردند و فرمودند: هر زمان پسر بزرگم سراغ تو آمد این ودایع را به او تحویل بده. ام سلمه می‌گوید: سحر یازدهم محرم سال ۶۱ در عالم خواب رسول خدا را با یک حالت پریشان و عمامه از سر برداشته دیدم. فرمودند: امانتی را که به تو دادم کجا است؟ از خواب پریدم. رفتم سراغ آن خاک دیدم خونین شده؛ فهمیدم حسین به شهادت رسیده است. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ استاد سیدمحمدباقر علوی تهرانی جلسه ۴ | شب اول محرم ۱۴۰۳ مسجد حضرت امیر علیه السلام موضوع: با امام (ع) ، از مدینه تا کربلا @Fares_ir

خلاصه سخنرانی استاد سیدمحمدباقر علوی تهرانی جلسه ۴ | شب چهارم محرم ۱۴۰۳ مسجد حضرت امیر علیه السلام موضوع: با امام (ع)، از مدینه تا کربلا @Fares_ir

🔊 #فایل_صوتی ✅ عصرهای دهه اول محرم  | ۱۴۰۳ 🏴 مجلس عصر روز چهارم | #محرم_۱۴۰۳ 🔸حسینیه آیت الله علوی تهرانی 🔹زیارت عاشورا : حاج حسین ارضی 🔹مداحی : حاج مصطفی سماواتی 🔹سخنرانی : استاد حسین انصاریان 📖موضوع : #شرح_زیارت_وارث | جلسه ۴ @Fares_ir 👇👇👇

🔊 #فایل_صوتی 📚 #زیارت_عاشورا ✅ عصرهای دهه اول محرم  | ۱۴۰۳ 🏴 مجلس عصر روز چهارم | #محرم_۱۴۰۳ 🎤 حاج حسین ارضی 📌 حسینیه آیت الله علوی تهرانی @Fares_ir

🔊 #فایل_صوتی 📚 #مداحی ✅ عصرهای دهه اول محرم  | ۱۴۰۳ 🏴 مجلس عصر روز چهارم | #محرم_۱۴۰۳ 🎤 حاج مصطفی سماواتی 📌 حسینیه آیت الله علوی تهرانی @Fares_ir

🔊 #فایل_صوتی ✅ شبهای دهه اول محرم  | ۱۴۰۳ 🏴 مجلس شب پنجم | #محرم_۱۴۰۳ 🔸مسجد حضرت امیر (ع) 🔹زیارت عاشورا : حاج حسین ارضی 🔹سخنرانی : استاد سید محمدباقر علوی تهرانی 📖موضوع : #با_امام_ع_از_مدینه_تا_کربلا | جلسه ۵ 🔹مداحی : حاج حیدر خمسه، سید محمدرضا نوشه ور @Fares_ir 👇👇👇

🔊 #فایل_صوتی 📚 #زیارت_عاشورا ✅ شبهای دهه اول محرم  | ۱۴۰۳ 🏴 مجلس شب پنجم | #محرم_۱۴۰۳ 🎤 حاج حسین ارضی 📌 مسجد حضرت امیر (ع) @Fares_ir

🔊 #فایل_صوتی 📚 #سخنرانی 📖موضوع : #با_امام_ع_از_مدینه_تا_کربلا | جلسه ۵ ✅ شبهای دهه اول محرم  | ۱۴۰۳ 🏴 مجلس شب پنجم | #محرم_۱۴۰۳ 🎤 استاد علوى تهرانى 📌 مسجد حضرت امیر (ع) @Fares_ir

🔊 #فایل_صوتی 📚 #روضه ✅ شبهای دهه اول محرم  | ۱۴۰۳ 🏴 مجلس شب پنجم | #محرم_۱۴۰۳ 🎤 استاد علوى تهرانى 📌 مسجد حضرت امیر (ع) @Fares_ir

🔊 #فایل_صوتی 📚 #روضه ✅ شبهای دهه اول محرم  | ۱۴۰۳ 🏴 مجلس شب پنجم | #محرم_۱۴۰۳ 🎤 حاج حیدر خمسه 📌 مسجد حضرت امیر (ع) @Fares_ir

🔊 #فایل_صوتی 📚 #سینه_زنی ✅ شبهای دهه اول محرم  | ۱۴۰۳ 🏴 مجلس شب پنجم | #محرم_۱۴۰۳ 🎤سید محمدرضا نوشه‌ور 📌 مسجد حضرت امیر (ع) @Fares_ir

📷 #گزارش_تصویری ✅ شبهای دهه اول محرم  | ۱۴۰۳ 🏴 مجلس شب پنجم ‍‍‍‍‍‍‍| #محرم_۱۴۰۳ 🔸مسجد حضرت امیر (ع) 🔹زیارت عاشورا : حاج حسین ارضی 🔹سخنرانی : استاد سید محمدباقر علوی تهرانی 🔹مداحی : حاج حیدر خمسه، سید محمدرضا نوشه‌ور @Fares_ir 👇👇👇