eitaa logo
پایداری
328 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
5.6هزار ویدیو
230 فایل
اهداف: ⚪️ نگاهی به رویدادها و ارزشهای انقلاب - پایداری و جبهه مقاومت ▫️حوادث جریان سازِ گذشته، حال و ده های پیش رو 🔴 شناخت دشمن و جریانات مرموز فتنه - تهاجم فرهنگی، سبک زندگی و تغییر بینش جامعه. . .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز کردن قبرحضرت رقیه سلام الله علیها حاجتمندی بگو یا رقیه 🥀🥀🥀🥀🥀
سلام؛ عظم‌الله اجورکم و اجورنا بمصابناالحسین... ظهر عاشورا و آخرین نماز سیدالشهداء و یاران باوفایش در صحرای کربلا... چه نمازی بود در آن سرزمین طف که امامش خامس آل عباست و مؤذنش حضرت علی‌اکبر صلوات‌الله‌علیهم... آجرک‌الله یا مولای یاصاحب‌الزمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف فی مصیبت جدک... التماس دعا 🏴🏴🏴🏴🏴
🔹بی‌ریا ترین ایستگاه صلواتی
💢 اسناد جلوگیری از برپایی مراسم عزاداری محرم در دوره پهلوی 🔹 سالها گریه به تو جرم تلقی میشد/روضه هرشب ما برکت روح الله است
4_5789853242015875629.mp3
30.75M
🎧 فخرالذاکرین استاد سلیم موذن زاده 🎙شجاعت حضرت ابوالفضل (ع)
هدایت شده از دفاع مقدس
امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است.mp3
4.25M
🌓 امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است، شام غریبان است ◽️ امشب نوای کودکان بر بام کیوان است، شام غریبان است امشب به دشت کربلا، نالان، یتیمانند، تا صبح گریانند امشب به روی کشته ها در ناله مرغانند، چون نی در افغانند بر غربت اجسادشان، عالم پریشان است، شام غریبان است
هدایت شده از دفاع مقدس
هدایت شده از دفاع مقدس
امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است شام غریبان است امشب نوای کودکان بر بام کیوان است شام غریبان است امشب به دشت کربلا نالان یتیمانند تا صبح گریانند امشب به روی کشته ها در ناله مرغانند چون نی در افغانند بر خاک بی غسل و کفن رعنا جوانانند خوابیده عریانند بر غربت اجسادشان عالم پریشان است شام غریبان است امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است شام غریبان است امشب عیال مصطفی در گوشهء صحرا بی منزل و ماوا اموالشان تاراج کین از فرقهء اعدا ای آه و واویلا خون می رود امشب ز چشم دختر زهرا اف بر تو ای دنیا آل علی ویران نشین اندر بیابان است شام غریبان است امشب یتیمان جهان در گوشهء هامون غلطان به بحر خون اندر هوای خاتم او بزدل ملعون دیوانه و مجنون سازد جدا انگشت او آن بی حیای دون ای چرخ شو ویران کی خاتم محبوب حق در خورد دیران است شام غریبان است امشب به بالین حسین زینب عزادار است بر غم گرفتار است امشب سکینه بر سر نعش پدر زار است از دیده گریانست زهرا به دور کشته ها با خیل حوران است از دیده خونبار است امشب فلک گریان به حال آل اطهار است شام غریبان است امشب تن پاک حسین در قتلگاه بی سر در بحر خون اند خوابیده بی غسل و کفن با اکبر و اصغر با یاوران یکسر آثار ظلم خولی مردود سگ کمتر در کنج خاکستر گاهی به حال دختران اندر پرستاری از راه غمخواری گاهی کند در مطبخ خولی آن عصمت باری از ماتمش خائف نواخوانست و گریان است شام غریبان است
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 نوحه‌ قدیمی امشب به صحرا بی کفن، جسم شهیدان است، شام ‌غریبان ‌است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞نماهنگ | همرزمان حسین(ع) بر اساس سخنرانی‌های حضرت آیت الله سید علی خامنه ای در محرم سال ۱۳۵۱ شمسی ◽️به مناسبت ایام محرم،
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ▪️ پریشانی زنان و دختران سیدالشهدا(ع) در عصر عاشورا 🔺 وقتی ذوالجناح بدون امام بر می گردد! استاد حسین انصاریان
هدایت شده از دفاع مقدس
💠 نماز ظهر عاشورای ⚪️☝️ یک نوجوان عزادار اهل سنت، در جمع عزاداران شیعه-شهرستان بیجار ✅حب الحسین یجمعنا...❤️
هدایت شده از دفاع مقدس
آدم با هر تفکر و دیدگاهی می تونه عاشق امام حسین (ع) باشه🖤🖤 هیئت عزاداران ارمنی👌😍 در روز عاشورا، کربلا🖤🥀
هدایت شده از دفاع مقدس
بسم الله الرحمن الرحیم... . سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدالله علیه السلام): در ظهر عاشورای یک سالی برای روضه خوانی به یکی از مساجد قم رفتم. بچه های آن محله به رسم کودکانهٔ خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها با چادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند بعد از اتمام جلسه آمدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم:دخترم روز عاشوراست. و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم هر چه دختربچه اصرار کرد، توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت: مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟پیش خودم گفتم دل این بچه رو نشکنم. قبول کردم و باعجله به دنبالش رفتم تا رسیدیم به حسینیهٔ کوچک و محقری که به اندازه سه چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند سر خم کردم و وارد شدم.روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند.سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعائی کردم و آمدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری. رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت ، چائی سرد که رنگ خوبی هم نداشت با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن، بی سر و صدا از پشت سر چای رو ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته آمدم منزل. از شدت خستگی فورا به خواب رفتم وجود نازنین حضرت زهرا صدیقهٔ کبری علیهاالسلام در عالم رویا بالای سرم آمدند. طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمودند: آسید علی اکبر مجالس روضهٔ امروز قبول نیست ،گفتم: چرا خانوم جان؟ فرمودند:نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی. فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمان در آنجا حضور داشتیم.و آن روضه ای بود که برای اون چند تا بچهٔ کوچک، دور از ریا و خالصانه، گوشهٔ محله خواندی.... آسید علی اکبر ، ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمائید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند: اون چایی را من بادست خودم ریخته بودم چرا نخوردی و روی زمین ریختی!!؟ از خواب بیدار شدم و از آن روز فهمیدم که توجه و عنایت آن بزرگواران به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از آن هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از آنها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت. و برای همهٔ گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. پ ن: بنازم به بزم محبت که در آن... گدایی و شاهی برابر نشیند...
هدایت شده از دفاع مقدس
زبان حال حضرت سکینه سلام الله علیها خطاب به اسب امام حسین علیه السلام : ای فرس با تو چه رخ داده که خود باخته ای مگر اینگونه که ماتی تو شه انداخته ای؟ (مرحوم نیّر تبریزی) ☝️⬜️ تابلو عصر عاشورا اثر استاد فرشچیان 🔸استاد فرشچیان و ماجرای تابلوی عصر عاشورا👇 🔹پدرم نماینده شرکت فرش در اصفهان بود. استادی بود که برای ایشان نقش فرش می کشید. یک بار پدرم مرا پیش او برد. استاد، نقش یک آهو را به من داد و گفت از روی آن نقاشی کن. تا صبح فردا حدود دویست طرح در اندازه ها و جهت های مختلف کشیدم. برای استاد باور کردنی نبود. هنرجویان امروز اینطور نیستند. من آن قدر رنگ برای استادم سابیدم که کف دست هایم پینه بست. 🔹سه سال پیش از انقلاب، روز عاشورا بود، مادرم گفت: برو روضه گوش کن تا چند کلام حرف حساب بشنوی. گفتم: من حالا کاری دارم بعد خواهم رفت. 🔹رفتم اتاق، اما خودم ناراحت شدم. حال عجیبی به من دست داد، قلم را برداشتم و تابلو" عصر عاشورا" را شروع کردم. قلم را که برداشتم همین تابلو شد که الان هست، بدون هیچ تغییری. 🔹الان که بعد از سی سال به این تابلو نگاه می کنم، می‌بینم اگر می‌خواستم این کار را امروز بکشم، باز هم همین تابلو به وجود می‌آمد، بدون هیچ تغییری. یک چیزی دارد این تابلو که خود من هم گریه می‌کنم، و آن مرکز تصویر است که نیست و آن خود امام حسین (ع) است...
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سیدالشهدا دنیا را زنده کرده است. 🔵 پیشکار حضرت قمر بنی هاشم 🟢 سخنان زیبا آیت الله فاطمی نیا از علامه طباطبایی به نقل از آیت الله قاضی درباره اباعبدالله الحسین علیه السلام. کانال
ذکرمصیبت_و_قرائت_زیارت_عاشورا.MP3
37.36M
ذکرمصیبت_و_قرائت_زیارت_عاشورا
روضه_و_قرائت_زیارت_عاشورا_حاج_محمد_جواد_فارسی.mp3
16.01M
روضه_و_قرائت_زیارت_عاشورا_حاج_محمد_جواد_فارسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌ مراسم عاشورا کنار کاخ سفید 🔹‌ ما ذره ذره پیش اومدیم تا رسیدیم کنار کاخ سفید .....
هدایت شده از دفاع مقدس
🗓 ۷ مرداد ۱۳۶۰ - سالروز فرار بنی صدر رییس جمهور مخلوع ایران و رجوی سردسته منافقان به فرانسه بنی صدر که پس از شورش مسلحانه منافقین دستش برای نظام رو شده بود به صورت رسمی در مقابل حکومت قرار گرفت و یک روز پس از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری و پیروزی شهید رجایی مخفیانه از کشور گریخت بنی صدر با لباس مبدل زنانه و به وسیله یک فروند هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ نیروی هوایی و به خلبانی سرهنگ بهزاد معزی (خلبانی که شاه و خاندانش را از ایران فراری داده بود) به همراه مسعود رجوی سرکرده تروریست‌ها، کشور را بمقصد فرانسه ترک کرد، و تا زمان مرگ در آن کشور ماند. بنی‌صدر برای اینکه خوش خدمتی به مسعود کرده باشه، دخترش فیروزه را به عقدش درآورد. که بعدا متارکه کردند.. البته رابطه رجوی و بنی‌صدر فقط یک سال بیشتر دوام نیاورد و با نزدیک شدن رجوی به رژیم بعث و قرار و مدار منافقین برای حضور در عراق و جنگیدن در کنار ارتش صدام، این رابطه تمام شد.
هدایت شده از دفاع مقدس
🔴 فـــــرار بـــــزرگ! 1️⃣ فسمت اول 🔺 چگونگی فرار بنی‌صدر و رجوی 🗓 ۷ مرداد ۱۳۶۰ - سالروز فرار بنی صدر رییس جمهور مخلوع ایران و رجوی سردسته منافقان به فرانسه ⚪️ بعد از کودتای نقاب و دسیسه در پایگاه سوم، فرار بنی‌صدر و رجوی، توطئه بزرگی بود که از سوی برخی خائنین در نیروی هوایی شکل گرفت. سرهنگ خلبان، بهزاد معزی (خلبانی که شاه و خاندانش را از ایران فراری داده بود) به همراه عده ای دیگر، عامل این خیانت بود. به اعتراف بسیاری از افسران نیروی هوایی، خلبان معزی، در انجام پرواز بسیار متبحر و کارکشته بود و به مین دلیل گفته می شود او را فرستاده بودند تا در زمان معین و مشخص ماموریتش را به انجام رساند. ▫️بطور دقیق هیچ کس نمی‌داند ارتباط سرهنگ بهزاد معزی با سازمان تروریستی مجاهدین از چه زمان و چکونه شکل گرفت، البته شاید برای نهادهای امنیتی کشور مشخص بوده. سؤال اساسی این است که چگونه او با شاخه نظامی سازمان ارتباط برقرار کرد؟ اگر از زاویه گرایشات سیاسی به قضیه نگاه کنیم او فردی سلطنت طلب بوده که متحول گشته و جزء افراد خاص نظام قرار گرفته بود و ارتباط با اینگونه افراد که به عنوان فرمانده بزرگترین و حساس ترین گردان پروازی خدمت می نمود به راحتی میسر نبوده است. 🔹آیا او از قبل از انقلاب مخالف خاندان سلطنتی بوده است؟ و یا وقتی به کشور برگشت مخالف نظام جمهوری اسلامی شد. به نظر می رسد معزی پیش از این‌ها با سازمان‌های اطلاعاتی غرب در تماس بوده است. حضور خواهرش در سیاسی‌ترین نهاد امریکایی در ایالت تگزاس بهترین رابط می‌تواند تلقی شود. به عبارت صحیح‌تر این سازمانهای اطلاعات غربی بودند که به او دستور بازگشت را دادند. 🔹به احتمال زیاد نقشه ورود بنی‌صدر و رجوی به داخل پایگاه با اطلاعاتی که توسط معزی و همدستانش ارائه گردیده بود برنامه‌ریزی می‌گردد و نقشه پرواز و جزئیات فرار در آسمان تا مقصد که فرانسه باشد به عهده معزی بود. عملیات فرار بنی‌صدر و رجوی که یکی از پیچیده‌ترین و گسترده‌ترین نقشه‌های فرار محسوب می‌شود با همکاری طیفی از نیروهای سازمان مجاهدین و عوامل نظامی آن در نیروی هوایی ارتش انجام گرفت. بدین صورت که یک عده، وظیفه اغفال و فریب عوامل دژبانی و حراست ورودی پایگاه را به عهده می‌گیرند. آنان از چند روز قبل از عملیات با یک دستگاه خودروی کاماروی زرد رنگ مرتب به پایگاه تردد می کنند تا روز عملیات، چهره این اتومبیل عادی تلقی شود. عده‌ای هم با ماشین آتش‌نشانی در اطراف پایگاه مستقر می‌شوند تا برای فراری دادن سوژه در صورت لو رفتن، وارد عملیات شوند. عده‌ای هم از شاخه نظامی‌گروه مجاهدین با سلاح‌های سنگین مسؤولیت عبور سوژه‌ها را به داخل پایگاه به عهده می‌گیرند. یک گروه دیگر از افراد نظامی فریب خورده ایستگاه‌های رادار بطور همزمان مسیر را مختل می‌نمایند. به این صورت که با قرار دادن جعبه‌هایی در ایستگاه، خود در لحظه آغاز عملیات، تلفن زده و اعلام می‌کنند بمب‌گذاری شده است. 🔹عده‌ای دیگر هم با از کار انداختن هشت فروند هواپیمای شکاری اف۴ عملا از ره‌گیری و تعقیب آن‌ها جلوگیری می‌کنند. یکی دیگر از عوامل توطئه منزل سازمانی خویش را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد و به این ترتیب همه‌چیز از قبل طراحی و آماده می‌شود. برنامه به این صورت بود که با یکی از پروازهای شبانه آموزش سوختگیری این عملیات آغاز شود. قرار بود فرار چند روز دیرتر انجام شود، اما به دلیل اعلام حکم انتقال سرهنگ معزی به شیراز مجبور می‌شوند در شب شش مرداد این کار صورت پذیرد. 🔹طبق نقشه از پیش طراحی شده، سوژه‌ها در داخل مینی‌بوسی که از منازل سازمانی کروی پروازی را به رمپ پرواز می‌برد، پنهان شوند. یک مانع بزرگ در سر راه خود داشتند و آن عبور از دژبانی پایگاه بود که متاسفانه دژبان و پلیس هوایی که معمولا داخل خودروها را بازدید می‌کنند و بعد از مشاهده کارت شناسایی افراد اجازه ورود می‌دهند، به خاطر احترامی‌که به قهرمان انقلاب قائل بودند، با دیدن سرهنگ معزی، بدون بازدید، اجازه داخل شدن را می دهند!!! 🔹ساعت ۱۹:۳۵ دقیقه سوژه‌ها در حالی که لباس پرواز بر تن داشتند و در تاریکی شب تشخیص قیافه‌ها ناممکن بود وارد رمپ پرواز می شوند. در همین حال از پست فرماندهی اعلام می‌کنند که پرواز یک ساعت جلو افتاده است و به جای ساعت ۱۰:۳۰ شب، یک ساعت زودتر پرواز نمایند. سوژه‌ها همراه محافظ‌های خود در محوطه اتاقک سوختگیری پنهان می‌شوند. وقتی سایر خدمه از قبیل کروچیف و بوم اپراتور، مسؤول سوختگیری برای بازدید قبل از پرواز سعی دارند محوطه را چک کنند با در بسته مواجه می‌شوند. 🔴🔴🔴 سرهنگ معزی به مسؤول مربوطه می‌گوید چکار می‌کنی؟ و سعی می‌کند او را منصرف نماید. ولی او مصرانه کار خود را انجام می دهد و با تبری که در هواپیما برای مواقع اضطراری تعبیه شده، سعی در شکستن در می کند. ادامه👇👇
هدایت شده از دفاع مقدس
⚪️ ادامه از پست قبل 2️⃣ فسمت دوم در همین هنگام گارد ویژه در را باز کرده و با گذاشتن لوله اسلحه بر پیشانی همافر مربوطه از او می‌خواهد بی سر و صدا وارد شود. نفر بعدی با مشاهده غیبت همکارش کنجکاو شده و تا می‌خواهد وارد محفظه شود، او هم به همین ترتیب غافلگیر می‌شود. در این هنگام هواپیما موتورهای خود را روشن می‌کند 🔹سروان حسین اسکندری در صندلی چپِ خلبان اصلی نشسته و سرهنگ معزی در صندلی سمت راست می‌نشیند. همافر مهندس، پرواز بیژن وکیلی هم در بین آن دو می‌نشیند طبق برنامه‌ریزی قبلی، که سرهنگ معزی مشخصات مسیر را به آن‌ها داده بود، یکی از محافظان با اسلحه وارد کابین شده و با تهدید از آن‌ها می‌خواهد که مختصات را به دستگاه I.N.S)) که نوعی دستگاه ناوبری کامپیوتری است وارد کنند معزی بعد از دور شدن از تهران به برج مراقبت اعلام می‌کند که یکی از موتورهای من آتش گرفته و برای همین به سمت ورامین برمی‌گردد 🔹بر روی ایستگاه ورامین معزی بار دیگر به برج مراقبت تهران می‌گوید که یک موتور دیگر هواپیما هم آتش گرفته است و متعاقب آن برای پنهان ماندن از دید رادار اعلام می‌کند که به سمت شمال، یعنی کوه‌های البرز می‌رود مسؤولان برج با ناراحتی فریاد می‌زنند که مواظب باش به کوه می‌خوری. لطفا به آن سمت نرو و این دقیقا همان چیزی بود که معزی می‌خواست برج تصور کند به کوه خورده است و در پاسخ برج که ارتفاع را می‌پرسد به دروغ ارتفاع ۱۲ هزار پا را اعلام می‌کند. در حالی که برج مرتب فریاد می‌زند به کوه می‌خوری برگرد، هواپیما در ارتفاع ۱۸۰۰۰ پایی به مسیرش ادامه می‌دهد. معزی می‌دانست که در این مسیر ایستگاه‌های رادار کرج، بابلسر و تبریز قرار دارند. ولی خیالش از هر سو آسوده بود که قبلا توسط عوامل سازمان از کار افتاده‌اند همچنین می‌دانست هیچ فانتومی او را تعقیب نخواهد کرد و برای این که عوامل برج فکر کنند که به کوه خورده است دیگر پاسخ برج را هم نداد. 🔹در همین هنگام مسؤولان رادار به پست فرماندهی نیروی هوایی اطلاع می‌دهند که هواپیما به سمت البرز رفته و احتمالا به کوه برخورد کرده است. سرهنگ خلبان جواد وارسته که زمانی شاگرد معزی بود با خنده به مسؤول رادار می‌گوید معزی به کوه نمی‌خورد، او فرار کرده است معزی برای گفت‌وگوهای احتمالی ترتیبی می‌دهد که هواپیماربا گوشی‌های اسکندری و وکیلی را بگیرد تا شاهد مکالمه او نشوند. او برای این که هر چه زودتر از خاک ایران خارج شود و به گیر شکاری‌های اف ۱۴ نیفتد، با حداکثر سرعت به هواپیما فشار می‌آورد. این را هم بگم که حداکثر سرعت مجاز بوئینگ ۷۰۷ چیزی نزدیک ۸ تا ۹ دهم سرعت صوت است و در این شرایط در داخل کابین بوقی مرتب به صدا در می‌آید در همین موقعیت بود که رجوی و بنی‌صدر به کابین هواپیما می‌آیند. در این زمان ستاد نیروی هوایی به یک فروند شکاری اف ۱۴ خود که در حال گشت‌زنی است ماموریت می‌دهد که به سوی شمال پرواز نماید. در این شرایط بالاخره رادار تبریز موفق شد هواپیما را شناسایی کند معزی برای گمراه کردن رادار تبریز می‌گوید ما تقصیری نداریم چند نفر از پرسنل نیروی هوایی ما را به گروگان گرفته‌اند در همین هنگام شهید رجایی که نخست‌وزیر بود به اتفاق شهید فکوری فرمانده نیروی هوایی در پست فرماندهی از قول حضرت امام به آن‌ها تامین می‌دهد، اما خدمه برای کش دادن زمان، بهانه می‌آورند که شخص آقای رجایی صحبت نماید ولی صحبت‌های هیچ یک از مسؤولان کار ساز نیست. هواپیمای اف ۱۴ به معزی اخطار می‌دهد برگرد وگرنه شلیک می‌کنم سرهنگ معزی که خوب خلبان شکاری را می‌شناخته و روزگاری از شاگردانش بود خطاب به خلبان می‌گوید: «هواپیما ربوده شده است. لطفا شما بیا نزدیک ما تا این‌ها شما را ببینند و بترسند.» و در این اثنا تمام چراغ‌های داخل و بیرون هواپیما را خاموش می‌کند و از بچه‌ها می‌خواهد از قسمت سوختگیری بیرون را نگاه کنند تا ببینند شکاری دیده می‌شود یا نه؟ 🔹در اینجا بنی‌صدر خطاب به معزی می‌گوید به خلبان شکاری اعلام کن که من داخل هواپیما هستم. آنگاه او ما را نخواهد زد معزی که از این طرز فکر آقای رییس‌جمهور خنده‌اش گرفته بود، می‌گوید: «قربان خلبان شکاری اگر بداند که چه کسانی داخل هواپیما است، یا شلیک می‌کند یا اگر برگردد حتما اعدامش می‌کنند.» معزی برای پرهیز از گزند موشک‌های هاگ، ایستگاه تبریز، به سوی مرز شوروی(روسیه فعلی) حرکت می‌کند در همین حال هم دو فروند میگ روس‌ها لب مرز به پرواز در می‌آیند تا به محض ورود به خاک آن‌ها شلیک نمایند 🔹معزی با اطمینان از این موضوع که هواپیماهای اف۵ مستقر در تبریز قادر به رهگیری در شب نیستند، از مرز شوروی به صورت نیم‌دایره از کنار تبریز می‌گذرد تا گیر موشک‌های هاگ نیفتد. هواپیمای تامکت همچنان تعقیب بوئینگ ۷۰۷ را ادامه داد. معزی با رفتن به خاک ترکیه، اعلام کرد که قصد نشستن در آنکارا را دارد ادامه 👇👇👇👇
هدایت شده از دفاع مقدس
⚪️ ادامه از پست قبل 3️⃣ قسمت سوم (پایانی) مسؤولان ترکیه به او اجازه نمی‌دهند و با خاموش کردن چراغ‌های باند از آن‌ها می‌خواهند خاک ترکیه را ترک کنند. اف ۱۴ پشت سر بوئینگ وارد خاک ترکیه می‌شود. معزی به برج ترکیه می‌گوید یک شکاری دنبال من است به ایران بگویید برگردد و آن‌ها چنین می‌کنند و بدین ترتیب شر شکاری از سر آن‌ها کم می‌شود. 🔹بنی‌صدر بار دیگر نطقش باز شده خطاب به معزی می‌گوید: «بگو من داخل هواپیما هستم. چراغ‌های باند آنکارا را روشن می‌کنند.» معزی پاسخ می‌دهد: «قربان من که قصد نشستن به ترکیه را ندارم.» سرهنگ می‌دانست موشک‌های سوریه حتما او را خواهند زد به همین دلیل سعی می‌کند به سمت قبرس و یونان برود. در همین حال رادار سوریه از طریق یو اچ اف می‌پرسد کجا هستید؟‌ سرهنگ معزی به خوبی می‌دانست پاسخ دادن از طریق یو اچ اف، صرفا برای شناسایی موقعیت هواپیما است. تا با اعزام جنگنده‌ها آن‌ها را بر گردانند. به همین دلیل هیچ پاسخی به رادار سوریه نمی‌دهد. ▫️عاقبت با رفتن به سمت یونان و قبرس سر از آسمان پاریس در می‌آورد.