eitaa logo
فرهنگی منطقه یک قم
2.4هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
671 ویدیو
33 فایل
🛠 ارتباط با حوزه معاونت فرهنگی: @Admin_farhangii1 تلفن: ۰۲۵۳۷۷۴۶۰۱۳
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 «عصر روز دهم» ظهر روز دهم آرام به پایان می‌رفت از تن زخمی او خون فراوان می‌رفت مرد تنها شده مانند علی می‌جنگد خون بسیار از او رفته ولی می‌جنگد تکیه کرده است به شمشیر و سرپا مانده دشمن از کشتن او خسته شده وامانده به خدا حمله با سنگ ندیده‌ست کسی نابرابرتر از این جنگ ندیده‌ست کسی بازهم روز دهم ساعت سه ساعت سر ساعت وقت ملاقات سری با مادر ساعت رفتن جان از بدن یک خواهر چون خداحافظی پیرهنی با پیکر ساعت سینه مولا شده سنگین ناگاه ریخت عبدلله از آغوش اباعبدالله ساعت روضه تن، روضه سر، باز شود تنش آنگونه که عمامه اگر باز شود ساعت غارت خیمه شده آماده شوید دین ندارید شما لااقل آزاده شوید بکشیدش سپس آماده منظور شوید او نفس می‌کشد از اهل حرم دور شوید ساعت گریه مسلم به سر دروازه ساعت وحشی اسبان به نعل تازه نه فقط بر تن او بر بدن زینب تاخت آن‌چنانی که دگر صورت او را نشناخت... می‌نویسم که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که بر می‌گردد
🏴 یازده بار جهان گوشه‌ زندان کم نیست کنج زندان بلا گریه‌ باران کم نیست سامرائی شده‌ام، راه گدایی بلدم لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست یازده بار به جای تو به مشهد رفتم بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست زخم دندان تو و جام پر از خون آبه ماجرائی است که در ایل تو چندان کم نیست بوسه‌ جام به لب‌های تو یعنی این بار خیزران نیست، ولی روضه‌ی دندان کم نیست «از همان دم پسر کوچکتان باران شد» تا همین لحظه که خون گریه‌ باران کم نیست در بقیع حرمت با دل خون می‌گفتم که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست «شهادت امام حسن عسگری(ع) تسلیت باد»
💔 آمد اینگونه ولی هر چه که آمد نرسید عشق همواره به مقصود به مقصد نرسید که اویس قرنی هم به محمد(ص) نرسید عاقبت حضرت معصومه(س) به مشهد نرسید (س)
❤️ ایوان بی‌ثبات مدائن ریخت برپاست تا ابد به نجف ایوان معلوم می‌شود که مسلمان کیست روزی که هست حب‌علی میزان
خدایی که علی را با محمد آشنا کرد مساجد را در آغوش ابوطالب بنا کرد
🏴 کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است یاس‌دریاس مگر مادر من برگشته است؟ مثل آیینۀ در خاک مکدر شده‌ای چشم من تار شده؟ یا تو مکرر شده‌ای؟ من تو را در همۀ کرب و بلا می‌بینم هر کجا می‌نگرم جسم تو را می‌بینم ارباً ارباً شده چون برگ خزان می‌ریزی کاش می‌شد که تو با معجزه‌ای برخیزی مانده‌ام خیره به جسمت که‌چه‌راهی دارم باید انگار تو را بین عبا بگذارم باید انگار تو را بین عبایم ببرم تا که شش گوشه شود با‌تو ضریحم پسرم (ع)