eitaa logo
معاونت فرهنگى موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى ره
1.8هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
337 فایل
اين كانال براي اطلاع رساني اخبار فرهنگی موسسه امام خمينی (ره) راه اندازي شده است. @AdminFarhangiMoasese : ارتباط با ادمين
مشاهده در ایتا
دانلود
📕کتاب يادداشت هاي آسماني 🔸متن هايي زيبا و پرمحتوا که برخي از شهداي دفاع مقدس قبل از شهادتشان نوشته اند. 🔹از خواب هاي عجيب و تکان دهنده ايي که شهيد رزاقي (نوجواني که در جبهه به سن تکليف رسيده) ديده. ♦️از شهيدي که در خواب به او گفته: ما کوچک ترين اعمال شما را زير نظر داريم(ص 54) 🔸تا بشارت شهادتي که امام حسين عليه السلام به او داده است و... ▫️تا مرامنامه اي که شهيد محمد قنبرلو براي خود و همسرش براي زندگي مشترک نوشته که مي تواند الگويي باشد از يک خانواده امام زمان پسند 🔹و در نهايت يادداشت هاي خلبان شهيدي که قبل از انقلاب در آمريکا آموزش خلباني ديد و آرزو داشت با دهان روزه به شهادت برسد و بدنش سه روز در بيابان بماند و همين هم شد( شهيد محمد افضلي اهل کرمان) 👈اين کتاب 252 صفحه ای را انتشارات شهيد ابراهيم هادي چاپ کرده است 👈برای خواندن این کتاب می توانید آن را از کتابخانه امانی معاونت فرهنگی تهییه کنید 🆔 @farhangimoasese
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | قسمت چهارم مجموعه «شرور و بلاها، چرایی و وظیفه‌ی ما»: 4️⃣ شرور چگونه برای افراد ضعیف الایمان هم مایه‌ی امتحان می‌باشد؟ ✅ @mesbahyazdi_ir 🆔 @farhangimoasese
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | قسمت پنجم مجموعه «شرور و بلاها، چرایی و وظیفه‌ی ما»: 5️⃣ وظیفه خود در مقابل این شرور و بلاها را چگونه تشخیص دهیم؟ ✅ @mesbahyazdi_ir 🆔 @farhangimoasese
1_20205083.mp3
9.74M
🌷کی می‌خواد بچه‌هامون رو تربیت کنه 📢 حجت الاسلام و المسلمین استاد تراشیون 🆔 @farhangimoasese
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸مرحوم آیت‌الله مجتبی تهرانی ره 🔸نکاتی مهم دربارۀ آخرین جمعۀ ماه مبارک شعبان المعظّم 🆔 @farhangimoasese
🙌درخواست می‌کنیم 🔹در چنین روزی که آخرین روز ماه شریف شعبان و طلیعه است و در آخرین ساعات این ماه به سر می‌بريم، از خدای متعال درخواست می‌کنیم اگر تا این ساعت آمرزيده نشدیم، به برکت دوستان خدا و بندگان پاک و شایسته‌اش، قلم عفو بر گناهان ما بکشد و آمرزیده وارد ماه شریف رمضان بشویم. ۸۱/۰۸/۱۴ 🌙 @mesbahyazdi_ir 🆔 @farhangimoasese
💐السلام علی مطهر الارض💐 🔹یک خاطره پر معنا👇 آزاده عزیز مرحوم حجت الاسلام آقای ابوترابی این خاطره را درمسجد غربا شهرستان شاهرود نقل کردند(آن زمانی که کاروان پیاده روی آزادگان حرم تاحرم برگزارمی شد)بعداقامه نمازازایشان خواسته شد دقایقی صحبت کنندوخاطره ای ازدوران اسارت تعریف نمایند.ایشان می فرمود: دردوران اسارت یکی از برادران اسیر،جانبازبودو بدجور زخمی شده بود واوضاع نگران کننده ای داشت.آنقدرزجرمی کشیدکه برخی از برادران آرزومیکردند او به شهادت برسد وازاین دردورنج نجات یابد.(اسم این جانبازرا آقای ابوترابی فرمودند ولی بنده الان فراموش کردم) یکشب نیمه های شب یکی از برادران آزاده که نوجوانی 17ساله بود ازخواب بیدارمی شود و بغل دستی اش را که پیرمردی بوده بیدار می کند ومی گوید فلانی بیدارشو آن جانباز الان شفاگرفته وخوب شده است.پیرمرد می گوید ازاوپرسیدم ازکجا میگی؟ آنهاکه آن سراردوگاه هستند.تواین نصفه شبی ازکجا فهمیدی؟(سالن آنهاباما کلی فاصله داشت).نوجوان گفت صبح که شد معلوم می شود.خوابیدیم وصبح موقع هواخوری وقتی رفتیم بیرون دیدم سالنی که آن برادرجانبازآنجابود خیلی شلوغ وسروصداست ودائماصدای صلوات می آید(شماهم صلواتی عنایت کنید).رفتیم دیدیم بله آن برادرجانبازشفاگرفته وبچه ها همه اورا تبرک می کنند. حتی عراقی ها هم تعجب کرده بودندوبعضاگریه شان گرفته بود. گذشت تاچندوقت بعد آن پیرمرد جریان نوجوان 17ساله را وحرفی که نیمه شب به او زده را برایم(ابوترابی) تعریف کردکه بله ایشان چنین حرفی به من زده. من(ابوترابی) آن نوجوان رادیدم و به اوگفتم تو آن نیمه شب ازکجا خبردارشده بودی که برادرجانبازمان شفاگرفته؟ سختش بودجواب دهد.ولی اصرارکردم ونهایتا گفت: حاج آقا آن شب خواب دیدم اتوبوسی وارد اردوگاه شدکه تعدادی انسان نورانی داخل آن بودند.متوجه شدم امامان معصوم علیهم السلام هستند.یکی یکی پیاده شدند وشمردم که دیدم 11نفرهستند.ازآنجاکه خیلی مشتاق امام زمان بودم تعجب کردم که پس آقا وصاحب مان چرانیست؟.رفتم محضرامام عسکری علیه السلام وعرض ادب وسلام کردم وباحالت گریه گفتم آقا پس مولایم امام زمان کجاست؟ ایشان بادست مبارک خود به سالنی اشاره کردکه آن برادرجانباز درآن بود.نگاه کردم دیدم بله آنجامثل روزروشن است.دراین هنگام متوجه شدم حضرت برای شفای آن جانبازعزیزرفته آنجا. آقای ابوترابی گفت ازاین نوجوان پرسیدم شماچکارکردی که این خواب رادیدی؟چه رابطه ای معنوی با ائمه داری؟ گفت حاج آقا ازوقتی به سن تکلیف رسیدم هرجابودم چه پشت جبهه چه جبهه وچه دراسارت هر روز بعدنمازصبح نمازامام زمان راخوانده ام.حتی یک روزهم ترک نشده. ✅نمازامام زمان دو رکعت است.درهررکعت به ایاک نعبدوایاک نستعین که رسیدی آن را100بارتکرارمی کنی.بعدادامه حمدوسوره و... ❇️انشاالله خودراازجهت معنوی آماده ظهورنماییم مثل آن نوجوان عزیز. 🆔 @farhangimoasese
🔴پيام‌هاي نهفته در دعاهاي ماه رمضان 🌸گفتاری از حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد حسین شریفی 🌷از جمله دعاهايي وارد شده براي سحرهاي ماه رمضان به ويژه شبهاي قدر، دعا براي بهبود وضعيت اقتصادي، امنيت و سلامت دين و بدن است: اللَّهُمَّ وَ أَعْطِنِي السَّعَةَ فِي الرِّزْقِ، وَ الْأَمْنَ‏ فِي الْوَطَنِ، ... وَ الصِّحَّةَ فِي الْجِسْمِ، وَ الْقُوَّةَ فِي الْبَدَنِ، وَ السَّلامَةَ فِي الدِّينِ، (دعاي ابوحمزه) يکي از کارکردهاي اين دعاها اين است که جامعة اسلامي رفتارها، سخنان، انديشه‌ها و انتخابهاي خودش را همسو با اين مسائل کند. اگر براي بهبود اقتصادي برنامه‌ريزي عاقلانه نداشته باشيم، شب و روز هم دعا کنيم، هرگز مستجاب نخواهد شد؛ امام صادق فرمود: دعاي کسي که در خانه بنشيند و بگويد «خدايا روزي‌ام ده»، مستجاب نمي‌شود. (کافي/2/ 511) با پرخوري و بدخوري، دعا براي سلامتي جسماني، هرگز مستجاب نخواهد شد. با بي‌اعتنايي به واجبات و دلدادگي به نگاه‌ها و سخنان و رفتارهاي گناه‌آلود، دعا براي سلامت دين، هرگز بالا نخواهد رفت. وقتي با سخنان، انديشه‌ها، رفتارها، و انتخاب‌هاي خود نيروهاي تأمين کنندة امنيت را تضعيف کنيم، دعا براي امنيت، به شوخي شبيه‌تر است تا دعا. بدانيد که «دعا زماني کارساز است که همراه با عمل باشد؛ دعاي بدون رفتارهاي همسو، هرگز مستجاب نمي‌شود.» به تعبير امام صادق (ع) وقتي شما به عهد خود با خدا وفا نمي‌کنيد، چه انتظاري داريد که خدا دعاي شما را اجابت کند. (تفسير قمي/ 1/ 46) 🆔 @farhangimoasese
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | قسمت ششم مجموعه «شرور و بلاها، چرایی و وظیفه‌ی ما»: 6️⃣ شرور و بلاها چه تأثیری در تبعیت انسان از عقل و نقل دارد؟ ✅ @mesbahyazdi_ir 🆔 @farhangimoasese
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | قسمت هفتم مجموعه «شرور و بلاها، چرایی و وظیفه‌ی ما»: 7️⃣ آیا بلاها و سختی‌ها برای انسان فایده‌ای هم دارد؟! ✅ @mesbahyazdi_ir 🆔 @farhangimoasese
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | قسمت هشتم مجموعه «شرور و بلاها، چرایی و وظیفه‌ی ما»: 8️⃣ چرا خداوند همراه با ارسال پیامبران سختی‌هایی و بلاهایی را هم برای مردم به وجود می‌آورد؟ @mesbahyazdi_ir 🆔 @farhangimoasese
🌸حلول ماه رمضان، ماه میهمانی خدا، بهار قرآن، ماه عبادت‌های عاشقانه، نیایش‌های عارفانه و بندگی خالصانه مبارک‌ باد 🆔 @farhangimoasese
💠سكه‌هايتان را نبرند ✏️اصغر عرفان این عمر عزیز گران‌قیمت را که حتی با این سکه‌های طلای تمام مرغوب و دلارهای هر روز بالاترنشین نمی‌توانید بخرید، اين دقيقه‌هاي قيمتي را كه در ماه‌ عزيزي چون رمضان هزاران برابر گران‌بارتر مي‌شود و بالأخره اين فرصت‌هاي ناب ماه خدا را... پای سریال‌هاي تلويزيون نريزيد!مي‌دانم که بعد از اين روزهاي كش‌دار و روزه‌هاي حماسي، با خوردن افطار سنگين مي‌شويد. مي‌دانم كه اين سريال‌هاي مناسبتي شبانه كه يك وصله معنوي هم خورده، سوژه‌های جذابي دارند که روی رگ خواب ماست. می‌دانم که هر قسمت چیزهایی دارد که تا قسمتی خوب هستند گاهی هم؛ فقط گاهی چند تایی پند و پیام دارند. می‌دانم هر دفعه حس کنجکاوی ما را قلقلک می‌دهند که ساعت ذهنمان را برای قسمت بعد کوک کنیم، و باز می‌دانم که شما هم غیر از این‌ها دلیل‌هایی دارید برای این لم دادن و دل دادن، اما خودتان را گول نزنید. وقتي داستان به قسمت آخر کات می‌خورد، تازه می‌فهمید که چه‌طور این سریال، سرتان را داغ کرده و سكه‌هايتان را برده است؛ وقتی‌که می‌توانستید يك سخنراني خوب بشنويد، در فضاي مسجدي تنفس كنيد، با زمزمه‌هاي دوست‌داشتني افتتاح و ابوحمزه و مجير دمخور شويد و يا با گره‌گشايي از مسلماني، كاسب آخرت باشيد، فقط یک سریال دیده‌اید؛ سریالی که همان اول، آخرش را می‌خواندید. اين ساعت‌هايي كه براي يك مؤمن تكرار نشدني است اين وقت‌هايي كه روزهاي آخر افسوسش را مي‌خوريد و آرزو مي‌كنيد پيمانه عمرتان را تا درك يك رمضان ديگر پر نكنند، پاي اين جعبه‌اي كه بيشتر لهو دارد تا گوهر، تلف نكنيد. اذان مؤذن‌زاده را كه نوشيديد، پیچ تلویزیون را ببندید و بنشینید زير آسمان خدا تا چشم‌هايتان سبك بشود، و انگيزه رسيدن به آن فرحت رمضان سركيفتان نماید. باور کنید می‌شود! 🆔 @farhangimoasese
درس هایی از آیات الهی برای زندگی موفق؛ جزء‌اول 🆔 @farhangimoasese
✳️ اگر شما نتوانيد خود را اصلاح ومهذب نماييد، نفس اماره را تحت مراقبت و كنترل خود درآوريد، هواهاى نفسانيه را زير پا گذاشته علاقه و ارتباط خويش را با دنيا و ماديت قطع كنيد، بعد از پايان يافتن شهر صيام مشكل است بتوانيد اين مسائل را به مرحله عمل درآوريد. بنابراين، از فرصت استفاده كنيد و پيش از آنكه اين فيض عظمى سپرى گردد، در مقام اصلاح، تزكيه و تصفيه امور خود برآييد؛ خود را براى انجام وظايف ماه صيام آماده و مهيا سازيد. (کتاب جهاد اکبر ص 40) 🌈تقديم به روح ملکوتي امام عظيم الشان صلوات.🤲 🆔 @farhangimoasese
برگزاري مسابقات هفتگي از محتويات كانال معاونت فرهنگي موسسه 🆔 @farhangimoasese
کتاب هفت روز دیگر زندگی شهید مدافع حرم محمد تقی سالخورده براي آشنايي بيشتر با اين كتاب؛ پيشنهاد مي‌كنيم فايل صوتي ذيل را گوش دهيد. 👇👇👇👇👇 🆔 @farhangimoasese
شهیدسالخورده.ن.m4a
4.31M
خاطره گویی از كتاب هفت روز ديگر حجت الاسلام والمسلمین دکتر بیاری 🆔 @farhangimoasese
درس‌هایی از آیات الهی برای زندگی موفق؛ جزء‌دوم 🆔 @farhangimoasese
Kafil.mp3
2.28M
🌸بشارت و اشتیاق امام باقر علیه السلام نسبت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ✳️حجت الاسلام و المسلمین استاد کفیل 🆔 @farhangimoasese
عزت نفس نوجوان.mp3
660.8K
🔸عزت نفس نوجوان ✳️حجت الاسلام و المسلمین استاد همتی 🆔 @farhangimoasese
👈برش‌هایی از کتاب 16 سال بعد روایت زندگی شهید اهل قم که پس از 16 سال پیکرش تفحص شد و در 4 مرداد ماه 1381به کشور باز‌گشت. 🔹صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک محمدرضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود، ولی جسد سالم مانده بود. حتی روی جسد پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که استخوان‌های جسد هم از بین می‌رفت ولی باز هم جسد سالم مانده بود. وقتی گروه تفحص جنازه محمدرضا را دریافت می‌کردند، سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه می‌کرده و گفته: ما چه افرادی را کشتیم. 🔸مادر شهید می‌گوید: در دوران کودکی شیطنت‌های کودکانه اش همه را با خود مشغول می‌کرد، در آن منزل قدیمی ایوان کوچکی داشتیم که پله‌های آن به آب انبار منتهی می‌شد، محمدرضا می‌خواست سیم برق را داخل پریز کند که برق او را گرفت و با شدت هر چه تمامتر از بالای پله های ایوان به پایین پله های آب انبار پرت شد. من تنها بودم و پایم هم شکسته بود و در اتاق زمین گیر شده بودم. به هیچ وجه نمی‌توانستم از جایم بلند شوم. شروع کردم به یا زهراء و یا حسین گفتن. همسایه ها را صدا می زدم که تصادفاً خواهرم وارد خانه شد. با گریه و التماس از او خواستم محمدرضا را از پله های آب انبار بالا بیاورد، وقتی بچه را آوردند چهره اش سیاه و کبود شده بود و حرکت و تنفس نداشت. او را بردند به سمت بیمارستان، یک بقال در محله داشتیم به نام سید عباس، در بین راه خواهرم را با بچه روی دست دیده بود و بعد از شنیدن ماجرا بچه را بغل کرده بود. او سید باطن دار و اهل معرفتی بود، خواهرم می گفت: "سید عباس انگشتش را در دهان محمدرضا گذاشت و شروع کرد چند سوره از قرآن را خواندن، به یکباره محمدرضا چشمانش را باز کرد و کاملاً حالش عوض شد." سید گفته بود نیازی به دکتر نیست، طبیب اصلی او را شفا داده است. 🔹چند روزی طول نکشید که شب در عالم خواب دیدم محمدرضا آمد داخل خانه. یک لباس سبز پر از نوشته بر تنش بود. از در که آمد یک شاخه گل سبز در دستش بود ولی جلوی من که آمد، یک بقچه سبز کوچک شد. سه مرتبه گفت: «مادر برایت هدیه آوردم.» گفتم: «چطوری پسرم! این بار چرا! اینقدر زود آمدی؟» گفت: «مادر عجله دارم، فقط آمدم بگویم دیگر چشم به راه من نباشید!» صبح که بیدار شدم از خودم پرسیدم چه اتفاقی افتاده است؟ شاید دیشب حمله و عملیات بوده است. به دامادم تلفن زدم و قصه را گفتم. دامادم خواب را خیلی تایید نکرد. دوباره شب بعد همین خواب را دیدم. محمدرضا گفت: «دیگر چشم به راه من نباشید!» وقتی برای بار دوم به دامادم گفتم، رفت سپاه و پرس و جو کرد ولی خبری نبود. از ما خواستند که یک عکس و فتوکپی شناسنامه را برای صلیب سرخ پست کنیم که ما همین کار را کردیم. 8 ماه بعد خبرش آمد: بعد از 10 روز اسارت به شهادت رسید. 🌸یک روز اخبار اعلام کرد 570 شهید را به میهن بازگرداندند، به خودم گفتم یعنی می شود بچه من هم جزو اینها باشد. با پسر برادرم تماس گرفتم و گفتم: «ببینید محمدرضا بین این شهدا هست یا نه؟» او هم گفت: «اگر شهدا را بیاورند خبر می دهند.» گوشی را گذاشتم دیدم زنگ خانه به صدا درآمد. گفتم:«کیه؟» گفت: «منزل شهید محمدرضا شفیعی» گفتم: «بله محمدرضای من را آوردید.» گفت: «مگر به شما خبر دادند که منتظر او هستید؟» گفتم: «سه چهار شب قبل خواب دیدم پدرش آمد به دیدنم با یک قفس سبز و یک قناری سبز» گفت: «این مژده را می دهم بعد 16 سال مسافر کربلا بر می گردد.» آن برادر پاسدار می گفت: «الحق که مادران شهدا همیشه از ما جلوتر بودند، حالا من هم به شما مژده می دهم بعد 16 سال جنازه محمدرضا شفیعی را آوردند ولی پسر شما با بقیه فرق می کند.» گفتم: «یعنی چه؟» گفت:«بعد 16 سال جنازه محمدرضا صحیح و سالم است و هیچ تغییری نکرده است. 🆔 @farhangimoasese