eitaa logo
🏴🏴واحد فرهنگی مدرسه علمیه نورالزهرا(س)🏴🏴
493 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
758 ویدیو
537 فایل
*┄┅✧❁﷽❁✧┅┄* اطلاع‌رسانی اخبار فرهنگی مدرسه علمیه نورالزهرا(س) https://20l.ir/uxNkD تهران میدان رسالت خیابان فرجام خیابان شهید مظفری نیا کوچه شهید ممنونی پلاک ۱۹ ارتباط با ادمین @s_akbariaghdam
مشاهده در ایتا
دانلود
مسیر حسن مقدّم را تا آن روز ضرورت‌ها و شرایط کشورش تعیین ‌کرده بود. اگر اوضاع سخت‌تر یا قدم‌هایش تندتر و موشک‌هایی که فکرشان را می‌کرد پیچیده‌تر شده بودند، همه برای رسیدن به قدرت بازدارنده در مقابل دشمنی بود که از جنگ‌افزارهای نامتعارف، همه چیز داشت، و از اصول اخلاقی هیچ!! دشمنی که اگر منافعش اقتضا می‌کرد اِبایی از به‌کارگیری سلاح‌های غیرمتعارف برای رسیدن به هدفش نداشت! در چنین شرایطی، حسن به اتکای ایمان عمیق و به کمک یارانش، گام نهایی را برداشته بود. او پرسش‌ها را می‌شنید و تردید را می‌خواند اما باورش، بزرگتر از همۀ این رنج‌ها بود. ایمانش به درستی راه، فاتح هر دشواری و غیرممکنی بود. برای حسن، دشوارترینِ دشواری‌ها، همراه کردنِ کسانی بود که بخشی از کار دست آنها بود و باید همراهی می‌کردند اما چنان که باید، همراه نبودند و حسن، تنهاتر از همیشه دل به راه سپرده بود! 🌱🌱🌱🌱 پ.ن: خدایا! مرا 12 سال پای چه کلاس امید و استقامت و توحیدی نشانده بودی... آرزو می‌کنم صدای این عبد صالح خدا، حسن طهرانی مقدم، را از لابه‌لای این سطرها بخوانید و ببالید و محکم‌تر از گذشته، در مسیر هدف ارزشمندتان حرکت کنید دوستان 😇🌳 https://eitaa.com/lashkarekhoban
بسم الله (قسمت اول) مثل اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان، با شهید حسن طهرانی مقدم در روز شهادتش آشنا شدم؛ شنبه، 21 آبان 1390. آن روز او را به‌عنوان یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و رئیس سازمان جهاد خودکفایی سپاه معرفی کردند و چند عکس از چهره‌ای با لبخندی شیرین از ایشان پخش ‌شد. چند روز بعد، پیام کوتاه اما عمیق رهبرمان منتشر شد. با تعابیر بلند رهبری دربارۀ این شهید و یارانش، مطمئن شدم که او یک فرد عادی نیست! آن روزها، منتظر چاپ کتاب «نورالدین پسر ایران» بودم که در شش سال گذشته‎، مهم‌ترین کار نوشتاری‌ام بود. در نگارش «لشکر خوبان» و این کتاب جدید، به این باور رسیده بودم که روایت‌ انسان‌ها در متن جنگ، پر از انرژی‌های نهفته‌ای‌ست که هم می‌توانند بر رفتار و افکار امروزمان موثر باشند و هم سندی تاریخی‌ باشند بر رنج طاقت‌سوز، اما عزیزی که مردم شریف ایران، در راه عزت کشورشان به جان خریدند! با چنین نگاهی، علیرغم تجربیات تلخی که گاه پشت کارها مستتر بود، نمی‌توانستم قلم را زمین بگذارم و به زندگی معمولم برسم. هنوز چند روزی از آشنایی با شهید طهرانی مقدم نگذشته بود که ناخودآگاه خطاب به تصویر خندان او در میان ابرها، ندایی از درونم برخاست: «آیا کاری هست که من بتوانم برایتان بکنم؟» این کلام، هرگز بر لبانم جاری نشد، اما گویی نزد رَبّ شهید، صدای صادق قلب ما شنیدنی‌تر است. https://eitaa.com/lashkarekhoban