eitaa logo
فرهنگسرای علوی
1.2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
229 ویدیو
7 فایل
برگزاری کارگاه های هنری ، علمی ، مذهبی و ادبی ویژه تمامی گروه های سنی بلوار میرزای شیرازی (تاچارا ) ، انتهای پارک علوی
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان یک مثل هرچه کنی به خَود کنی گر همه نیک و بد کنی درویشی در راه می‌رفت و می‌گفت: هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی پیرزنی این گفته را شنید و گفت: من به این درویش ثابت می‌کنم که این حرف درست نیست. پیرزن، نانی پخت و در آن زهر ریخت و هنگامی که درویش به در خانه آمد، آن نان را به او داد. درویش نان را گرفت و روان شد. نزدیک خانه‌ی پیرزن، پسری به درویش رسید و گفت: من از راه دور آمد‌ه‌ام؛ گرسنه‌ام. درویش نان را به پسر داد و پسر، نان را خورد و فریاد زد: سوختم. مردم، از خانه‌ها بیرون ریختند و پیرزن هم بر اثر سر و صدای آن دو، داخل جماعت شد و دید کسی که نان را خورده، پسر اوست که پس از مدت‌ها، از سفر آمده بود. پیرزن گفت: بله درست است که: هرچه کنی... . ضرب‌المثل‌های معروف ایران، مهدی سهیلی، ص ۱۸۴ و ۱۸۵. 🌈فرهنگسرای خانواده (علوی)
داستان یک مثل🌹🌹🌹 در یمنی، پیش منی! اُویس قَرَنی، اصلش از یمن است و در زمان پیغمبر اسلام(ص) در قَرَن واقع در کشور یمن می‌زیسته است. او عاشق بی‌قرار پیامبر بود؛ ولی به درک صحبت آن حضرت موفق نشد. روزها، شترچرانی می‌کرد و با مزد آن، زندگی خود و مادرش را می‌گذراند. مقام تقرّبش به جایی رسیده بود که پیامبر اسلام(ص) فرموده است: در امت من، مردی است که به عدد موی گوسفندان قبایل ربیعه و مَضَر، او را در قیامت شفاعت خواهد بود. وقتی از آن حضرت پرسیدند: او کیست و آیا شما را دیده است؟ فرمودند: اویس قرنی است . مرا به چشم سر ندیده است؛ زیرا در یمن است و به جهاتی نمی‌تواند نزد من بیاید؛ ولی با دیده‌ی باطن و چشم دل، همیشه پیش من است و من نزد او هستم. آری، در یمن است؛ ولی پیش من است. داستان‌های امثال، دکتر ذوالفقاری، ص ۴۹۱ و ۴۹۲. 🌈فرهنگسرای خانواده (علوی) 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 لینک دعوت کانال فرهنگسرای علوی ایتا 👇 https://eitaa.com/farhangsara_alavi_shz بله👇 https://ble.ir/farhangsara_alavi با ما همراه باشید ... 👇اینستاگرام https://www.instagram.com/farhangsara.khanevadeh.shiraz
🌻داستان یک مثل🌻 یک خشت هم بگذار بر درش!😂😂 عروسی خودپسند را مادرشوهر، پختن کوفته می‌آموخت و می‌گفت: سبزی و گوشت را کوبی. او گفت: دانم. گفت: آب را جوشانی. گفت: دانم. گفت: مایه را گلوله کنی. گفت: دانم. گفت: یک‌یک در دیگ افکنی. گفت: دانم. مادرشوهر، برآشفته، به طنز گفت: و خشتی خام هم بر درِ دیگ نهی. گفت: دانم. و راستی گمان بُرد مگر خشت نیز از بایسته‌های طبخ این طعام باشد. کوفته در دیگ کرد و خشت خام بر آن نهاد. خشت با بخار آب، گِل شده، در دیگ فرو ریخت. (امثال و حکم، دهخدا، ج ۴، ص ۲۰۴۱) 📚📚📚📚 دوازده‌هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده بلوری، ص ۱۰۶۸. 🌈فرهنگسرای خانواده (علوی) 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 لینک دعوت کانال فرهنگسرای علوی ایتا 👇 https://eitaa.com/farhangsara_alavi_shz بله👇 https://ble.ir/farhangsara_alavi با ما همراه باشید ... 👇اینستاگرام https://www.instagram.com/farhangsara.khanevadeh.shiraz ... با ماهمراه باشید