eitaa logo
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
16.7هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
67 فایل
مدیر @Yaasnabi تبادل نداریم اگر کانالو دوست دارید یه فاتحه برای مادر 🖤بنده بفرستید تا اطلاع ثانوی تبلیغ شخصی نداریم به آیدی بالا پیام ندید لطفا
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ..یبار من و خواهرم که باردار بود چند سال پیش داشتیم تو بازار میرفتیم برا خرید.بازار سر پوشیده بود.همینطور که میرفتیم یه خانومه رو کرد به من و خواهرم گفت خانوم رو سرت سوسکه،ازونجایی که خواهرم به ششسدت از سوسک میترسه با همون وضعش شرو کرد به بالا و پایین پریدن و تند تند دست رو سرش میکشید که سوسکه بیفته.منم که دیدم همه دارن ما رو نگاه میکنن به خواهرم گفتم دختر این چه وضعیه!زشته!نکن اینجوری همه دارن نیگامون میکنن!چیه مگه!سوسکه دیگه!ولی خواهرم دست بردار نبود تا اینکه همون خانومه دوباره برگشت گفت خانوم رو سر شما نیس رو سر کناریتونه که من باشم!تا اینو گفت!!!منم شروع کردم به بالا و پایین پریدن و همون حرکات خواهرم رو تکرار کردن که خواهرم گفت !دختر نکن اینکارا رو!چیه مگه!سوسکه دیگه!!!😂😂😂بالاخره انداختمش ولی کلی خندیدیم باهم..من فقط میخواستم خواهرم رو اروم کنم وگرنه منم میترسم از سوسک البته نه به شدت خواهرم😂😂😂 🤦‍♀🤦‍♂ http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686
سلام به همه دوستان کانال خاطرات وسوتی .. خاطره ای که میخام براتون بگم خیلی جالب و خنده داره . پسر عمه پدرم معامله گاو میکنه و یه گاوماده میخره وبعد چند روز میفروشش به یکی دیگه و بهش میگه این گاو 5ماه آبستنه و 9کیلو شیر میده و این ظاهرو باطن طرف گاو میخره و میبره بعد یک ماه یه اخطار از دادگاه واسه پسر عمه میاد که در فلان روز بیا دادگاه و موعد دادگاه میشه و میره پیش قاضی قاضی میگه تشریف داشته باش تا شاکی شما بیاد . خلاصه شاکی میاد و قاصی میگه ایشون شاکی شما هستن .. شاکی میگه اقای قاضی ایشون گاوی به بنده فروختن کلاه سرم گذاشته و دروغ بهم گفته .. قاصی هم به پسر عمه میگه چرا شما کلاه سر این پیر مردگذاشتی .. میگه اقای قاصی من گفتم این گاو آبستنه ...هست یا نیست ؟! شاکی میگه اره ابستنه .. میگه بهش گفتم 9کیلو شیرمیده .. چند کیلو شیر میده؟؟ شاکی میگه والا 12کیلو شیر میده میگه خب من چه کلاهی سر شما گذاشتم که اومدی محکمه شکایت کردی ؟ شاکی میگه اقای قاضی این گاوی که به من داده یه چشمش کور هستش... پسر عمه هم میگه ایا علف و کاه براش میریزه میخوره یا نه ... میگه اره خود به روی رضای خدا خیلی تمیز خوردشو مبخوره . پسر عمه هم ناراحت میشه . میگه پس چرا شکایت کردی ؟ میگه خو یه چشم داره اینم میگه عمو جمع کن مگه میخا برات قرائت قران یا داستان رستم وسهراب بخونه 😂 http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686
سلام به همه دوستان کانال خاطرات وسوتی .. خاطره ای که میخام براتون بگم خیلی جالب و خنده داره . پسر عمه پدرم معامله گاو میکنه و یه گاوماده میخره وبعد چند روز میفروشش به یکی دیگه و بهش میگه این گاو 5ماه آبستنه و 9کیلو شیر میده و این ظاهرو باطن طرف گاو میخره و میبره بعد یک ماه یه اخطار از دادگاه واسه پسر عمه میاد که در فلان روز بیا دادگاه و موعد دادگاه میشه و میره پیش قاضی قاضی میگه تشریف داشته باش تا شاکی شما بیاد . خلاصه شاکی میاد و قاصی میگه ایشون شاکی شما هستن .. شاکی میگه اقای قاضی ایشون گاوی به بنده فروختن کلاه سرم گذاشته و دروغ بهم گفته .. قاصی هم به پسر عمه میگه چرا شما کلاه سر این پیر مردگذاشتی .. میگه اقای قاصی من گفتم این گاو آبستنه ...هست یا نیست ؟! شاکی میگه اره ابستنه .. میگه بهش گفتم 9کیلو شیرمیده .. چند کیلو شیر میده؟؟ شاکی میگه والا 12کیلو شیر میده میگه خب من چه کلاهی سر شما گذاشتم که اومدی محکمه شکایت کردی ؟ شاکی میگه اقای قاضی این گاوی که به من داده یه چشمش کور هستش... پسر عمه هم میگه ایا علف و کاه براش میریزه میخوره یا نه ... میگه اره خود به روی رضای خدا خیلی تمیز خوردشو مبخوره . پسر عمه هم ناراحت میشه . میگه پس چرا شکایت کردی ؟ میگه خو یه چشم داره اینم میگه عمو جمع کن مگه میخا برات قرائت قران یا داستان رستم وسهراب بخونه 😂 http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686
سلام این خاطره که میخوام بگم مال مامانمه که سرکارمیره تعریف میکرد مشغول کاربودیم یکی ازآقایون بسته بندی هارو میبرد داخل ی اتاقی دیدم باخودش حرف میزنه چنان حسی گرفته بود،هی میگفت:آقای دکترایمان(اسم اون آقا)به بخش زایمان میرفت داخل اتاق صدای گریه نوزاد درمی آوردبیرون که اومد گفتم:چیشد زایمان کردی؟ یهو ازحس خارج شدگفت:عه شما از کی اینجا بودین؟گفتم از اولش سرخ شدو رفت که توافق محو بشه آقاایمان😟 مامانم😄 بخش زایمان🤦🏻‍♀ http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686