eitaa logo
تجربیات بارداری,بانوان بانوی بهشتی
15.5هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
68 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @Khandehpak @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @farzandbano @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @sotikodak @didanii تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از آشناهامون دوقلو دختر داره وقتایی که اسباب بازیاشون پخش خونه میکنن مامانشون بهشون میگه خب حالا برید وسایلتون جمع کنید منم براتون دست میزنم.بچه ها بهش میگن تو برو جمع کن ما برات دست میزنیم 😂 😂 😅 ┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄ @sotikodak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
تو ماشین بودیم دخترخالم چهار سالشه ورداشت به مامانش گفت مامان من چجوری رفتم تو شکمت ؟ مامانشم تا اومد فک کنه یه دروغی سرهم کنه دخترش گف مامان طولانیش نکن فقط بگو جوییدیم یا درسته قورتم دادی 😐😕🤒🤕 ینی ماشین بعد چن ثانیه منفجر شدا 😆😂 😂 😅 ┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄ @sotikodak
من در مورد درد زایمان و طول مدتش و اینا خونده بودم به فکر خودم خیلی حالیم بود خانمم دردش گرفت گفتم بزار برم سر کار و ظهر میام( فکر میکردم فردا زایمان میکنه) خانمم گفت نه نرو گفتم تا سر خیابون پیاده بریم( یه کیلو متر بود) که اذیت نشی تو بیمارستان ، گفت نه نمیتونم خلاصه ماشین گرفتیم و رفتیم هشت رسیدیم ده و نیم بچه به دنیا اومد 😐😂 تا یه مدت مادرم دعوا میکرد که اگر خونه میزایید چکار میکردی 😂😂😂 سرتون رو درد نیارم این خورده عِلم ها رو بزارید کنار مریض تا مریض فرق داره مثل بچه خوب برید دکتر 😁🖐 🤣 @Sooti_Hamsaran
یکی از بهترین روزای زندگی من روزی بود که پسرم به دنیا اومد اون روز خواهرم برای کمک همراه من مونده بود وقتی پسرم رو برای اولین بار دادن بغلم دیدم این بچه دوتا لپ تپل داره که من عاشقش شدم 🥰 بعد ازظهر که من داشتم استراحت میکردم دیدم چند تا پرستار برای تخت بغلی از اتاق زایمان یه خانمی رو آوردن و سریع پرده وسط رو کشیدن من دیدم بچه داره گریه می‌کنه به پرستارا گفتم حداقل اون بچه رو بدین بغل من 😡 وقتی بغلش کردم دیدم وای چرا لپ نداره ابرو نداره مو نداره 😱 با جیغ بلند به پرستارا گفتم این بچه من نیست بچه من این شکلی نبود بچم عوض شده 😭 از صدای جیغ من خواهرم اومد تو اتاق دیدم پسرم بغل اونه خوشحال شدم 😍 پرستارا هم گفتن خانم عزیز خودت گفتی بچه رو بدیم بغلت 😒 چرا اینقدر جیغ میزنی 😳 😁🖐 🤭 @Sooti_Hamsaran
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
خاطره گاز گرفتن بچگی🤦‍♀😁 سلام به شما مدیر محترم کانال.خدا قوت. میخواستم یه خاطره بگم از بچگيام. یه خواهر دارم که دو سال ازم کوچکتره و یه دختر دایی که سه سال از من و یکسال از خواهرم کوچکتره. این دختر داييم همش خواهرم رو گاز می گرفت طوری که جاش می موند و پدر و مادرش چیزی بهش نمی گفتند بابا و مامانم هم طبيعتا ناراحت میشدند و دلشون ریش میشد این گاز گرفتن خواهرم توسط دخترداييم زیاد تکرار میشد.یه روز بابام بهم گفت تو باید از خواهر کوچکتر دفاع کنی اگرم ایندفعه دختر دایی گازش گرفت تو هم اونو گاز بگیر. یه روز رفتيم خونه بابابزرگم اونا هم بودند.همین که رسیدیم بدو رفتم دختر داييم پیدا کردم و گازش گرفتم😂طوری که جاش موند. زن داييم اومد با دعوا بهم گفت چرا دخترم گاز گرفتی گفتم بابام گفته😊زن داييم قهر کرد. بابام بهم گفت مثل اینکه خودت حس انتقام داشتی فقط منتظر حامی بودی که جور شد.😂 ببخشید طولانی شد. خدایا عاقبت همه ما رو ختم بخیر کن. التماس دعای خیر. 😂 😅 ┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄ @sotikodak
من در مورد درد زایمان و طول مدتش و اینا خونده بودم به فکر خودم خیلی حالیم بود خانمم دردش گرفت گفتم بزار برم سر کار و ظهر میام( فکر میکردم فردا زایمان میکنه) خانمم گفت نه نرو گفتم تا سر خیابون پیاده بریم( یه کیلو متر بود) که اذیت نشی تو بیمارستان ، گفت نه نمیتونم خلاصه ماشین گرفتیم و رفتیم هشت رسیدیم ده و نیم بچه به دنیا اومد 😐😂 تا یه مدت مادرم دعوا میکرد که اگر خونه میزایید چکار میکردی 😂😂😂 سرتون رو درد نیارم این خورده عِلم ها رو بزارید کنار مریض تا مریض فرق داره مثل بچه خوب برید دکتر 😁🖐 🤣 @Sooti_Hamsaran
من در مورد درد زایمان و طول مدتش و اینا خونده بودم به فکر خودم خیلی حالیم بود خانمم دردش گرفت گفتم بزار برم سر کار و ظهر میام( فکر میکردم فردا زایمان میکنه) خانمم گفت نه نرو گفتم تا سر خیابون پیاده بریم( یه کیلو متر بود) که اذیت نشی تو بیمارستان ، گفت نه نمیتونم خلاصه ماشین گرفتیم و رفتیم هشت رسیدیم ده و نیم بچه به دنیا اومد 😐😂 تا یه مدت مادرم دعوا میکرد که اگر خونه میزایید چکار میکردی 😂😂😂 سرتون رو درد نیارم این خورده عِلم ها رو بزارید کنار مریض تا مریض فرق داره مثل بچه خوب برید دکتر 😁🖐 🤣 @Sooti_Hamsaran
یکی از بهترین روزای زندگی من روزی بود که پسرم به دنیا اومد اون روز خواهرم برای کمک همراه من مونده بود وقتی پسرم رو برای اولین بار دادن بغلم دیدم این بچه دوتا لپ تپل داره که من عاشقش شدم 🥰 بعد ازظهر که من داشتم استراحت میکردم دیدم چند تا پرستار برای تخت بغلی از اتاق زایمان یه خانمی رو آوردن و سریع پرده وسط رو کشیدن من دیدم بچه داره گریه می‌کنه به پرستارا گفتم حداقل اون بچه رو بدین بغل من 😡 وقتی بغلش کردم دیدم وای چرا لپ نداره ابرو نداره مو نداره 😱 با جیغ بلند به پرستارا گفتم این بچه من نیست بچه من این شکلی نبود بچم عوض شده 😭 از صدای جیغ من خواهرم اومد تو اتاق دیدم پسرم بغل اونه خوشحال شدم 😍 پرستارا هم گفتن خانم عزیز خودت گفتی بچه رو بدیم بغلت 😒 چرا اینقدر جیغ میزنی 😳 😁🖐 🤭 @Sooti_Hamsaran
یکی از بهترین روزای زندگی من روزی بود که پسرم به دنیا اومد اون روز خواهرم برای کمک همراه من مونده بود وقتی پسرم رو برای اولین بار دادن بغلم دیدم این بچه دوتا لپ تپل داره که من عاشقش شدم 🥰 بعد ازظهر که من داشتم استراحت میکردم دیدم چند تا پرستار برای تخت بغلی از اتاق زایمان یه خانمی رو آوردن و سریع پرده وسط رو کشیدن من دیدم بچه داره گریه می‌کنه به پرستارا گفتم حداقل اون بچه رو بدین بغل من 😡 وقتی بغلش کردم دیدم وای چرا لپ نداره ابرو نداره مو نداره 😱 با جیغ بلند به پرستارا گفتم این بچه من نیست بچه من این شکلی نبود بچم عوض شده 😭 از صدای جیغ من خواهرم اومد تو اتاق دیدم پسرم بغل اونه خوشحال شدم 😍 پرستارا هم گفتن خانم عزیز خودت گفتی بچه رو بدیم بغلت 😒 چرا اینقدر جیغ میزنی 😳 😁🖐 ‎‎‌‌‎‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙჻⸙🔵👶👧🔴⸙჻⸙჻ᭂ࿐  @farzandbano
من در مورد درد زایمان و طول مدتش و اینا خونده بودم به فکر خودم خیلی حالیم بود خانمم دردش گرفت گفتم بزار برم سر کار و ظهر میام( فکر میکردم فردا زایمان میکنه) خانمم گفت نه نرو گفتم تا سر خیابون پیاده بریم( یه کیلو متر بود) که اذیت نشی تو بیمارستان ، گفت نه نمیتونم خلاصه ماشین گرفتیم و رفتیم هشت رسیدیم ده و نیم بچه به دنیا اومد 😐😂 تا یه مدت مادرم دعوا میکرد که اگر خونه میزایید چکار میکردی 😂😂😂 سرتون رو درد نیارم این خورده عِلم ها رو بزارید کنار مریض تا مریض فرق داره مثل بچه خوب برید دکتر 😁🖐 🤣 @Sooti_Hamsaran ‎‎‌‌‎‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙჻⸙🔵👶👧🔴⸙჻⸙჻ᭂ࿐  @farzandbano