eitaa logo
تکنیک های فرزندپروری 🌱
1.6هزار دنبال‌کننده
435 عکس
12 ویدیو
1 فایل
🔸️باغ علمی برای همراهی باغبانی که بذر خود را در جهت تحقق طرح الهی وجودش پرورش می‌دهد🌱 🔸️ارتباط با ادمین: @farzandparvari_admin 🔸️هماهنگی مشاوره: @Ad_nobat 🔴تدریس و انتشار محتوا کانال به‌هرنحو، مورد رضایت نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام وخسته نباشید خدمت شماوالا یه مشکل داشتم دوتا پسرم دارم پسر بزرگم ۱۱سالشه پسر کوچکم ۹ سالشه پسر بزرگم از پیش دبستان خیلی می‌ترسید طوری که همیشه باهاش میرفتم پیش تا پایه اول درکنارش بودم بااین وضعیت پایه اولو خوب یاد نگرفت تابستون کلاس تقویتی گذاشتم اصلا پیشرفت نکرد کلاس دوم هم این بود که کرونا اومد ومجازی شد کلا پیدا کرد الان پایه پنجم انگیزه برا درس خوندن نداره چون روخوانیش ضعیفه نمیتونه بقیه ها رو بخونه همه کاربراش کردم مشاوره بردم نورو فیدبک بردم اصلا تاثیر نداشته به خدا سه سا ل تمام افسردگی گرفتم به خاطر یاد نگرفتنش وپیشرفت نکردنش حالا داداش کوچیکش اینجوریه اونم کلاس اولش مجازی بود الان خیلی اونم توخوندن ونوشتن مشکل داره دوتا شون انگیزه ندارن نه داستان میخونن که روخوانیشون خوب بشه نه هم کلاس تقویتی ثبت نام میکنن نمیدونم ندارن بی توجهی موندم چیکار کنم نا گفته نمونه خیلی هم تنبیه شدن با دا وبیداد وکتک حالا از شما راهنمایی میخواستم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام خسته نباشید ممنون از کانال خوبتون من یک پسرتقریبا ۴ونیم ساله ویک دختر ۳ساله دارم هردورو جدا کردم ومستقل میخابن.ولی یک چند وقتیه پسرم شب ادراری داره حتی زمانی که باما میخابید .تقریبا یک سالی میشه که شب ادراری داره، اگرنصف شب ها بیدارش نکنم که به دستشویی بره صب خودشو خیس میکنه‌. متوجه شدم که بلافاصله بعد ازخوردن هرچیزی که طبع سردی داره میرن‌دستشویی.پیش طب سنتی بردم گفت طبعشون سرده.دارو داد.نصف دارو هارو خوردن ولی بهتر نشدن هیچ اتفاق خاصی درزندگیمون رخ نداده که بگم تحت تاثیر اون بوده.ولی ی چند ماهیه تقریبا دوماه پرخاشگرتر شده وهمش میگه شما منو میزنین.درصورتی که همون یک دعوایی که باهاش بکنیم بگیم بسه دیگه دعوا نکن رو زدن محسوب میکنه بعضی وقتا که باباش به شوخی باهاشون کشتی میگیره اون این کارارو زدن میدونه هرچی بهش میگم اینابازیه اگه نمیخای بازی کنی چرا میای به بابا میگی.باز میگه نه اینا زدنه درجداکردن جای خواب اصلا پافشاری نکردم وبانرمی باهاشون گفت و گو کردم واونا قبول کردن.واین مسئله ی برمیگرده به قبل از جدا کردن جای خواب.فقط یک باربهم گفت مامان من ازپنجره اتاقم میترسم چون ممکنه که گرگ ازش بیاد تو اتاقم.ومن قانعش کردم که گرگ ها اینجا نیستن وتوی جنگل زندگی میکنن .که خداروشکر این مسئله حل شد.ودیگه نگفتن مامیترسیم من خودم فک میکنم همینکه پدر‌ش به شوخی بااونا بازی میکنه یا بعضی وقتا بامن.رو زدن میدونه باعثش شده .ممنون میشم اگه کمکم کنین