eitaa logo
🌷سیما و سیره فرزانگان🌷
131 دنبال‌کننده
95 عکس
44 ویدیو
5 فایل
✨ا ﷽ ا✨ ✅ داستانهایی از زندگی بزرگان ✅ آشنائی با سیما و سیره اولیاء خدا ✅ انتخاب بهترین الگوهای زندگی کانال حدیث https://eitaa.com/hadis_eitaa
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🦋🌺 ✅جنازه سالم بعد از 800 سال 🌱آرامگاه شیخ صدوق به خاطر حمله مغول و جنگ ‌های خوارزمشاهیان و تیموریان و همچنین به علت حوادث مختلف چندین مرتبه ویران شده و سال‌ها در زیر توده‌های خاک پنهان شده بود. 🌱سالی باران زیادی بارید که بر اثر آن، سیل عظیمی آمد و بعضی از مناطق را تخریب كرد؛ اطراف مزار شیخ صدوق نیز فرو ریخت و شکافی ژرف در کنار آن پدید آمد. هنگامی که به اصلاح و مرمت این قسمت مشغول بودند، سردابی ظاهر شد که آب، قسمتی از آن را تخریب کرده بود. 🌱وقتی که برای بازرسی به آنجا وارد شدند، جسدی را مشاهده کردند که تمام اعضای بدنش سالم و تازه به نظر می‌رسید و چنین به نظر می‌آمد تازه از حمام بیرون آمده‌ است. این خبر به سرعت در شهر ری و تهران پیچید تا آنکه به گوش فتحعلی ‌شاه قاجار رسید. وی دستور داد سرداب را نپوشانند تا او شخصا جسد را ببیند. شاه به همراه گروهی از علما از جمله مرحوم علامه سید محمود مرعشی نجفی (پدر آیت‌الله مرعشی نجفی) وارد سرداب شدند. 🌱ناگهان متوجه سنگ قبری شدند که روی آن چنین نوشته شده‌ بود: «هذا المرقد العالم الكامل المحدث، ثقة المحدثين، صدوق الطايفه، ابو جعفر محمد بن علي بن حسين بن موسي بن بابويه قمي» 🌱شاه دستور داد سرداب را بازسازی کنند، در آن را ببندند، بنایی مناسب بر آن بسازند و به بهترین وجه، تزیین و آینه ‌کاری كنند. 📚https://hawzah.net/fa/Magazine/View/5793/6501/75155/ 🎁داستانهایی از زندگی اولیاء خدا 👇👇👇 🌷@farzanegan313🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
base.apk
38.83M
🌺🦋🌸 🎁 نرم افزار پس زمینه گوشی 🌱هر ساعت یک آیه قرآن با ترجمه 🌱با تصویری زیبا از طبیعت 🌹👌 🌷@farzanegan313🌷
🌺🦋🌸 ✅نبش قبر حر 🌱شاه‌ اسماعیل‌ صفوی پس از آنکه بغداد را تصرّف‌ کرد برای‌ زیارت‌ قبر حضرت‌ سیّدالشهداء علیه‌ السّلام‌ به‌ کربلا آمد و چون‌ از بعضی‌ از مردم‌ شنیده‌ بود که‌ به‌ حرّبن‌ یزید ریاحی‌ طعن‌ می زنند، به‌ سمت‌ قبر حرّ آمد و دستور داد قبر حرّ را نبش‌ کنند. 🌱وقتی قبر حرّ را نبش‌ کردند، دیدند که‌ به‌ همان‌ حالت و کیفیّتی‌ که‌ کشته‌ شده‌ خوابیده‌ است‌، و سر او با دستمالی‌ بسته‌ شده‌ بود؛ در واقعه‌ کربلا سر حرّ مورد اصابت‌ قرار گرفت‌ و حضرت سید الشهدا علیه السلام دستمال‌ خود را بر سر حرّ بستند و حرّ با همان‌ دستمال‌ دفن‌ شده‌ است‌. 🌱شاه اسماعیل آن دستمال را برای تبرک برداشت؛ چون‌ آن‌ دستمال‌ را باز کردند خون‌ از سر حرّ جاری‌ شد و چون‌ دستمال‌ را بستند خونریزی‌ قطع شد؛ هر چه‌ کردند با دستمال‌ دیگری خون‌ریزی را قطع کنند نشد؛ به ناچار شاه‌ إسمعیل‌ فقط تکه ای از آن را برداشت و دستور داد گنبد و بارگاهی بر مزار او بنا کردند و خادمی‌ برای آنجا‌ قرار داد تا در آنجا خدمت‌ کند. 📚داستانهای شگفت؛ شهید آیت الله دستغیب ص 161 🎁داستانهایی از زندگی اولیاء خدا 👇👇👇 🌷@farzanegan313🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🦋🌸 ✅آبروی مؤمن 🌱شخصی درب خانه حضرت رضا را زد؛ امام هشتم علیه السلام خودشان پشت در آمدند؛ در را باز نکردند و فرمودند: چه کسی هستی و چه کار داری؟ 🌱گفت: مکه بودم از حج برگشتم، پولم تمام شده، خانه ام در این شهر نیست؛ باید مسیری طولانی بروم تا به شهرم برسم؛ شیعه هستم، مقداری پول به من قرض بدهید تا من را به وطنم برساند ، وقتی رسیدم پول را می‌دهم که برایتان بیاورند. 🌱امام فرمودند: مانعی ندارد، تشریف بردند و مبلغ قابل توجهی آوردند، نه فقط به اندازه اینکه از طوس تا منطقه خودش برود. حضرت خودشان را کشاندند پشت درب خانه که دیده نشوند، روزنه در را باز کردند و فقط تا مچ مبارکشان را دادند بیرون و به این حاجی فرمودند: بگیر و در را بست و بعد به او فرمود: به وطنت رسیدی پول را برنگردان، چون من نیت قرض نکردم، پول را بخشیدم. 🌱حاجی رفت، یاران امام به حضرت گفتند: یابن رسول‌الله! در را تمام باز می‌کردید و یک زیارت قبولی می‌ گفتید، یک مصافحه‌ای می‌کردید، یک معانقه‌ای می‌کردید بعد پول را به او می‌دادید، این چه شکل پول دادن بود؟! 🌱امام فرمودند: آدم محترمی بود، زائر خانه خدا بود، اگر در را باز می‌کردم من را می‌دید، پول را که می‌دادم شرمنده می‌شد و دیگر این پول هیچ ارزشی نداشت. 📚https://eitaa.com/ansarian_ir/11454 🎁داستانهایی از زندگی اولیاء خدا 👇👇👇 🌷@farzanegan313🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🦋🌺 🌸روز تولد زمین🌺 بسم الله الرحمن الرحیم وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِكَ دَحَاهَا (آیه 30 سوره نازعات) ✍️گاهی می پرسند چگونه در روز دحو الارض اول زمین کعبه از زیر آب بیرون آمده با اینکه کوههای زیادی در دنیا وجود دارد؛ حداقل کوههای دور کعبه باید اول بیرون بیاید؟ لذا مطالبی از این قبیل که در دین آمده یا مسخره می شود و قبول نمی شود یا از طرف متدنین تعبدا پذیرفته می شود در حالیکه اینها جزء علوم تجربی یا مطالب عقلی است و تعبّدی نیست. جواب این اشکالات معمولا بخاطر این است که مطلب اشتباه فهمیده شده است؛ اگر مطلب بشکل صحیح فهمیده شود این اشکالات پیش نمی آید. ✅دحو الارض چیست؟ امام باقر در توضیح آیه مربوط به دحو الارض می فرمایند: لما أراد الله تعالى أن يخلق الأرض امر الرياح فضربن وجه الماء حتى صار موجا، ثم ازبد فصار زبدا واحدا، فجمعه في موضع البيت، ثم جعله جبلا من زبد ثم دحى الأرض من تحته و هو قول الله: إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً. (تفسير نور الثقلين، العروسي الحويزي، الشيخ عبد علي، ج1، ص365) 🌱دقت کنید حضرت می فرمایند: لما أراد الله تعالى أن يخلق الأرض؛ یعنی وقتی خداوند خواست زمین را یعنی خشکیهای سطح زمین را بوجود بیاورد؛ دحو الارض یعنی روز تشکیل سطح زمین؛ نه بیرون آمدن سطح زمین از زیر آب. ماجرای بیرون آمدن زمین از زیر آب مربوط به داستان کشتی نوح است که همه جا زیر آب رفت سپس بیرون آمد؛ اما دحو الارض روز تولد و تشکیل خشکیهای زمین است. 🌱کره زمین قبل از ایجاد خشکیها بصورت یک کُره ی آب سنگین و پر از املاح بوده است؛ به امر خدا بادها این توپ آب را مانند شیر که درون مشک تکان می دهند و کَره ی آن گرفته می شود آنقدر تکان دادند تا املاح درون آب از آن جدا شد و مانند کفی روی آب آمد و در محلی که بعدا کعبه در آنجا ساخته شد جمع شد؛ و از آنجا سطح زمین تشکیل شد. 🌷@farzanegan313🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🦋🌸 ✅فقر و عشق 🌱جوانی عاشق شده بود، زندگیش را پدرش تامین می‌کرد و هنوز گرم‌ و سرد دنیا را نچشیده بود؛ پدرش را می‌دید که راجع به این مسائل خیلی بی‌ تفاوت است؛ فکر می‌کرد که عقل پدرش نمی‌رسد و اصلا پدرش درک ندارد می‌گفت : " چرا پدرم عشق را نمی‌فهمد؟! عاشقی را نمی‌فهمد؟! 🌱روزی پدرش‌ را به ملامت کشید و از آن عوالم عشق خودش چیزی با او در میان گذاشت. 🌱به پدر گفت‌ : جان ای پدر تو جلوه خوبان ندیده‌ای روی چو ماه و زلف پریشان ندیده‌ای ننشسته‌ای به گوشه‌ای از درد عاشقی آن دم ز در رسیدن جانان ندیده‌ای 🌱 پدرش به او گفت: جان ای پسر تو سفره بی نان ندیده‌ای جنگ عیال و گریه طفلان ندیده‌ای ننشسته‌ای به گوشه‌ای از درد قرض خوار آنگه ز در رسیدن مهمان ندیده‌ای 📚 اسلام و نیازهای زمان؛ شهید استاد مطهری ج2 ص87 🌷@farzanegan313🌷