غزلی منتشرنشده از مرحوم سیّد حسن حسینی
تا شبم را روشن آن چشم معمّایی نکرد
ظلمت دیرینهام احساس تنهایی نکرد
دل به دریای جنون زد به امید ساحلم
خوف از طوفان و تندر مرغ دریایی نکرد
چشم نازیبا نبُرد از روی ماهت بهرهای
حسن یوسف در نگاه زشت زیبایی نکرد
درسفر بودی و من از یاد چشمت جرعهنوش
هیچکس از دور چون من بادهپیمایی نکرد
هیچچیزی جز عبورت از کنار بسترم
لحظۀ جانکندن ما را تماشایی نکرد
گرمی شوق گرفتاری زبانم را گشود
هیچ بلبل در قفس چون من خوشآوایی نکرد
مثل تنهایی بلایی نیست در عالم، ولی
آنچه هجران تو با من کرد تنهایی نکرد
شعر من با شیوۀ اهل زمان بیگانه نیست
با غزلهایم غریبی روح نیمایی نکرد
#سید_حسن_حسینی
به نقل از کانال همسفر باد
غزلی منتشرنشده از مرحوم سیّد حسن حسینی
بهمناسبت سالگرد درگذشتش
تا شبم را روشن آن چشم معمّایی نکرد
ظلمت دیرینهام احساس تنهایی نکرد
دل به دریای جنون زد تا امید ساحلم
خوف از طوفان و تندر مرغ دریایی نکرد
چشم نازیبا نبُرد از روی ماهت بهرهای
حسن یوسف در نگاه زشت زیبایی نکرد
درسفر بودی و من از یاد چشمت جرعهنوش
هیچکس از دور چون من بادهپیمایی نکرد
هیچچیزی جز عبورت از کنار بسترم
لحظۀ جانکندن ما را تماشایی نکرد
گرمی شوق گرفتاری زبانم را گشود
هیچ بلبل در قفس چون من خوشآوایی نکرد
مثل تنهایی بلایی نیست در عالم، ولی
آنچه هجران تو با من کرد تنهایی نکرد
شعر من با شیوۀ اهل زمان بیگانه نیست
با غزلهایم غریبی روح نیمایی نکرد
#سید_حسن_حسینی
به نقل از کانال همسفر باد
🆔️ @faslefaaseleh