eitaa logo
مرکز اردویی تربیتی فصل نو نسل نو
5.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
983 ویدیو
69 فایل
🔥مرکز اردویی تربیتی فصل نو نسل نو 🔺آیدی رزرو اردویی @fasle_no1400 09114439470 🔺ادمین و تبلیغات کانال @admin_fasle_no
مشاهده در ایتا
دانلود
رو بالکن بودم و زل زده بودم به ستاره ها. ✨✨هوای نسبتا خنک و یه اسمون تمیز و پر ستاره سهم شب اربعین امام حسین(ع) شده بود. ☁️⭐️تا اونجا که خبر داشتم محل مهسا شون چون درگیر مخارج مسجد بودن ، تصمیم گرفتن که خودشون تو محل مداحی کنن.🎙 امکانات کم اونا در مقابل عشقی که داشتن و تلاشی که می کردن به چشم نمی اومد. اتفاقا به نظرم همین امکانات کم مراسم شونو قشنگ تر و همدلی و اتحاد شون رو بیشتر کرده بود.☺️😍 بگذریم! نا خوداگاه اه کشیدم. 😓دلیل خاصی نداشت اما دلم گرفته بود و به قول معروف حال دلم دگرگون بود.💔 وسط همه ی این درگیری های روحی و ذهنی ماهان پیداش شد. 👦🏻 ماهان:(( چطوری رفیق قدیمی؟!))😁 _:(( شکر.))🙃 ماهان:(( باز چی شده که اینجایی؟! باز از چی دلت گرفته؟!))😊 _:(( خوب می شناسی منو!😟 امروز با دوستم بعد از مدت ها تصویری حرف زدم. کرونای خیلی شدیدی داشت و تازه خوب شد.😷 میدونی چقدر براش استرس داشتم که خدایی نکرده طوریش بشه؟! امروز زنگ زد با لب خندون و منم اینور گریم گرفت. 😢خیلی خوشحال بودم که دوباره میبینمش اما الان نمیدونم چرا باز ناراحتم؟ً!😞 این دل نمیخواد یه کم شاد بشه... ببین واقعا خوشحالم! اما باز یه غمی تو دلمه که یه جنس خاصیه و نمیدونم چیه!))🙄😔 ماهان:(( ببین یه موقع هایی هست که یکیو خیلی دوست داری. با خندش میخندی و با ناراحتیش گریه میکنی. از اتفاق خوبی که براش افتاده خوشحالی اما اینقدر که برای اون مشکلاتی که قبلا داشته ناراحتی کشیدی که سخت اون غم و غصه یادت میره.))😕 _:(( یعنی دلم هنوز با شادی سرسنگینه؟! طول میکشه یادم بره؟!))🤔 ماهان:(( معمولا یادمون که نمیره! فقط کمتر بهش فکر میکنیم و کم کم بی اثر میشه.))😌🙃 _:(( جالب بود! بعید هم نیست که روانشناسی قبول شدیا! خب ویزیت من چند شد؟))😉😆 ماهان:(( مهسا فکر کن... یکی بیشتر از خودت دوست داشته باشی و همه کاری براش بکنی ولی بعد از دستش بدی. مدت ها با سختی زیاد ازش دور باشی و یهو بتونی ببینیش. البته جسدشو نه خودش! اون لحظه نمیدونی از شادی دیدار گریه کنی یا از غم از دست دادن و دوری!))😢💔 _:(( سنگین بود! یه کم بیشتر توضیح بده.))🧐🤨 ماهان:(( امشب رو میگم. منتها 1400 سال پیش ، یه همچین شبی. دارم فکر میکنم اون عاشق چه حسی داره؟! قطعا دیگه زندگیش مثل قبل نمیشه!))😩😞 _:(( اگه منظورت امام حسین و حضرت زینب هستش که نمیدونم والا! اما خیلی خیلی سخته. خیلی خیلی سخت!))😖💔 ماهان:(( دقیقا منظورم همینه. عاشق باشی بعد شاهد بریدن سرش باشی! بعد همه نوع سختی و بلایی سرت بیادو. اصلا فرصت عزاداری نداشته باشی. به جای اینکه راحت خودتو خالی کنی و از همه دور بشی ، مجبور شی از عزیزات محافظت کنی. در اوج سقوط محکم روی پاهای خودت بایستی و از همه چیز دفاع کنی! اون لحظه حرف هایی که تو سینه ی توئه از حال بدت برات مهم تر باشه. به هر قیمتی خودتو بزنی کنار و عاقلانه تصمیم بگیری و رفتار کنی ، درست تو لحظه ایی که همه ی وجودت خسته شده.))💔🖤😩🥺 _:(( اره خب. این چیزایی که تو میگی خیلی غم انگیز و تلخه و ائمه ی ما به واسطه ی همین از خود گذشتگی ها اسطوره هستن.😞 اما فکر میکنم اون لحظه حضرت زینب با یه چشم برای شادی دیدار دوباره اشک میریخته و با یک چشم دیگه برای همه ی اون مشکلات. هر چند تا اخر عمر همه ی کسایی که بازمانده های کربلا بودن عزادار موندن.))😔🥺 ماهان:(( اره. امشب شب عجیبیه. اسمشو چی بزاریم؟!))🤔😞 🇮🇷 بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
پویش مجازی 📣📣📣📣 ☘ویژه تمامی شهرستانهای استان مازندران مخصوص پسران و دختران دهه هفتادی وهشتادی☘ به همراه 🎁🎁 نفیس به نفرات برتر 🔅۱۰برگزیده این پویش در هر رشته مفتخر به دریافت استعداد های رسانه ای مرکز شده و تحت آموزشی این مرکز میشوند. ✅قالب های تولید محتوا : 🎥ویدیو ( موشن گرافیک،فیلم کوتاه، انیمیشن) 📸تصویر ( عکس، پوستر،فتونیوز، اینفوگرافی) 🎙صوت ( پادکست و انواع فایل های صوتی) 📝متن( یادداشت، قطعه ادبی،شعر و داستانک) ⏳مهلت ارسال آثار :۲ آبان ۱۴۰۰ 📌نحوه ارسال آثار: آثار خود را از طریق پیام‌رسان های مجازی به شماره 09051417997 ارسال نمایید. 😊🆔️ کانال بسیج دانش آموزی مازندران ⬇️ @bdmazand
🏴🏴 دوست داشتی امسال قدم بر میداشتی و خودت رو بر کربلا میرسوندی؟ تاحالا پیاده روی اربعین رفتی؟ اصلا مگه این مسیر چی داره که ۲۰ میلیون آدم رو میکشونه سمت خودش؟ باما همراه باش تا بهت بگیم. بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
صورت ساده و بی روح مهسا با یه لبخند کوتاه از بی روحی کامل در اومد.🙂 نگاهش از صورت من به سمت ستاره ها چرخید و شروع کرد به فکر کردن.🤔 مهسا:(( تقابل اشک ها و لبخند ها خوبه؟!))🥲 _:(( قشنگه. تقابل اشک ها و لبخند ها! تو با این روحیه باید میرفتی انسانی تا شاعر میشدی نه اینکه بری ریاضی و مهندسی پزشکی قبول شی!))😜 مهسا:(( چه ربطی داره؟! همه میتونن از خودشون احساسات بروز بدن، فقط اینکه تا عقلت هنوز اظهار نظر نکرده ، احساساتو بذاری تو کمد! ))😏 صدامو شبیه مجری ها کردم🎙️:(( میشه خواهش کنم که برای مخاطبین رمان محرم امسال رو از دیدگاه ریاضی تعریف کنید؟!))🧮 مهسا صداشو صاف کرد:(( خب امسال کرونا در نقش عدد صفر متاسفانه در تعداد زیادی از مراسمات و موکب هامون ضرب شد و باعث شد که برپا نشن.🧮 بنابراین ما هم نتونستیم زیر رادیکال همین هیئت ها بریم تا از بار غصه و گناهان مون جذر گرفته بشه و کم بشه. بغض ها مون هم به توان دو رسید 🥺و چون تو دل مون جا برای نگه داریش کم اومد ، زاویه های دلمون عوض شد و همه چی به هم ریخت.📐 احوال مون شبیه نمودار سینوس شده. امیدواریم که با واکسیناسون به یک اشتراک با مجموعه ی مادر (همه ی مردم) برسیم و همگی مشرف شیم سال بعد کربلا!))☺️ _:(( الهی امین! خدا از دهنت بشنوه! مهسا عالی بودی! خدا نکشتت! میخوام برات دست بزنم. البته باشه برای بعد از محرم امشب نمیشه!))😅 مهسا:(( خب تو از لحاظ روان شناسی بگو.))😌 _:(( هنوز که دانشگاه شروع نشده. بزار برم یه کم یاد بگیرم بعدش برات میگم.))🙃 مهسا:(( الهی که تا اون موقع این بدبختی ها تموم میشه و در مورد حال خوب مون میگی.))😇 _:(( الهی امین!))🤲🏻 دوباره سکوت کرد و به اسمون خیره شد.✨ منتها این دفعه لبخند میزد که همین حالمو خوب می کرد.😁🥰 انگار از فکر غم و غصه اومده بود بیرون. ✌️😉 مهسا:(( میگم ماهان حاضری برای چهل و هشتم شعله زرد بپزیم؟! نذر امام رضا کنیم که کرونا نابود بشه.))🤔 _:(( فکر خوبیه. نظرت چیه که کیک و ابمیوه بخریم و پخش بیرون؟! اینطوری خیالمون راحت تره.))🙂😌 مهسا:(( یادته شعله زردای مادرجونو تو شب تاسوعا؟!😌 چقدر مزه میداد! شیرین با بوی گلاب و عطر کره که حس زندگی میداد به ادم!😋 از وقتی کرونا اومد اینم جاشو داد به کیک و ابمیوه.😒 حیف نیست؟! کرونا چی میخواد دقیقا از جون مون؟!))😒😒😒😞 _:(( اخ! یادته بچگی سر اینکه کی روی کاسه ها دارچین و خلال بادوم و خلال پسته بریزه دعوا می کردیم؟! 😌بعد می رفتیم زنگ خونه ها رو دونه دونه می زدیم و پخش می کردیم بین همسایه ها.))🥺 مهسا:(( فعلا باید با یاد اونا خودمونو زنده نگه داریم. الان ابمیوه ی غیر طبیعی پاکتی میک بزن و فرض کن داری شعله زرد میخوری!))😒 _:(( کرونا! تو با قلب ویرانه ی من چه کردی؟!))😞😢 مهسا:(( بیا یه کمی از پول شعله زرد رو بدیم کیک و ابمیوه بخریم بقیه اگه اضافه اومد بدیم مسجد امیر اینا. راستی کارشون به کجا رسید؟!))🤔 🇮🇷 بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
16.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 شما دعوتین به تماشای مستند ویژه پیاده روی اربعین ✌️امشب ساعت ۲۱:۳۰ از کانال روبیکای مدرسه مضمار نوجوان بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
پویش مجازی 📣📣📣📣 ☘ویژه تمامی شهرستانهای استان مازندران مخصوص پسران و دختران دهه هفتادی وهشتادی☘ به همراه 🎁🎁 نفیس به نفرات برتر 🔅۱۰برگزیده این پویش در هر رشته مفتخر به دریافت استعداد های رسانه ای مرکز شده و تحت آموزشی این مرکز میشوند. ✅قالب های تولید محتوا : 🎥ویدیو ( موشن گرافیک،فیلم کوتاه، انیمیشن) 📸تصویر ( عکس، پوستر،فتونیوز، اینفوگرافی) 🎙صوت ( پادکست و انواع فایل های صوتی) 📝متن( یادداشت، قطعه ادبی،شعر و داستانک) ⏳مهلت ارسال آثار :۲ آبان ۱۴۰۰ 📌نحوه ارسال آثار: آثار خود را از طریق پیام‌رسان های مجازی به شماره 09051417997 ارسال نمایید. 😊🆔️ کانال بسیج دانش آموزی مازندران ⬇️ @bdmazand
🏴🏴 چشمات رو ببند و تصور کن تو مسیر کربلا با پای پیاده داری میری . . . موکب ها ، شور و حال مردم ، مهمان نوازی عراقی ها ، صمیمیت آدمایی که اونجان . . . وایستا ببینم ، هیچ تصوری نداری؟ تا حالا نرفتی کربلا؟ اگه میخوای بدونی تو پیاده روی اربعین چه خبره با مستند جذاب پیاده روی اربعین همراه باش. جمعه ساعت ۲۱:۳۰ از کانال روبیکای مدرسه مضمار نوجوان بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
تماس تصویری بهترین راه ارتباط و جلسه بود.📱😑 باید سریع تر به یه اجماع درست و حسابی می رسیدیم.😎 _:(( بروبچ! داداشیا! با این برنامه ایی که گفتم نظرتون چیه؟! خیلی سنگینه!🙄 میدونم بهتون فشار میاد. نظرات خودتونو بگین که یه چیزی از دل همینا در بیاریم و کار بزنیم.))😐 پژمان:(( من موافقم.🙃 ببینین ما تا اذان مغرب کار کنیم هم خوبه.👍 میشه روزی 2 یا 3 ساعت چون روز داره کوتاه تر میشه.🌥️ بعدش هم اگه خیلی خیلی خسته بودیم میخوابیم اگه هم نه که بهتر. درس میخونیم!))🤓📚 حامد:(( حالا تکلیف رویداد رو چیکار کنیم؟ پیاده روی ، شنا ، دراز و نشست!))😕🤔 سجاد:(( میگم با مربی ها حرف بزنیم ببینیم نظر شون چیه. شرایط ما رو اگه بدونن درک می کنن.))☺️🙃 _:((مطمئنین که خسته نمی شین؟! وسط اینا یهو جا نزنین و برین؟! اصلا خانواده هاتون موافقن؟!))😳🤔 سجاد:(( نه عاقا نه! خیالت راحت!))😇 آرمان:(( امیر نکنه میخوای هر جوری شده نذاری ما بیایم سر کار اره؟!))🤨 حامد:(( راست میگه! داری شبیه شیطان رجیم بهونه میاریا!))🤨🧐 پژمان:(( بروبچ یه دقیقه تنفس! حمله نکنین بهش! شاید خودش مشکل داره و نمیتونه بیاد و روش نمیشه که بگه!))😒🙄 _:((نه اقا! میگم الان که این همه فاز گرفتین یه کمی هم از این جهت ها به قضیه نگاه کنین!))🙄 سجاد:(( ببین دادا یه سری کارا هست که سخته اما سختیش می ارزه به نتیجه ی اخرش.🙃 این چیزا رو اگه بخوای با عقلت تصمیم بگیری ممکنه تهش پشیمون بشی اما دل میگه انجامش بده.))🙂🫀 پژمان:(( مثل علی لندی!🤩 عقلش میگفت برو🧠 اما دلش میگفت اونایی که تو اتیش موندن گناه دارن.🫀 به قول خودش دلش میخواست تو دسته ی امام حسین باشه نه یزید. اگه به حرف عقلش گوش میداد و دلش نمی سوخت برای همسایه هاش ، الان شهید نبود و به بالاترین درجه نمی رسید.))😇😁 _:(( تازه هم سن ما هم بود.🤔 خوب تونست تو بد ترین شرایط بهترین تصمیم رو بگیره.))🤩 سجاد:(( ما شرایط مون مثل الان اون سخت نیست اما بازم باید یه تصمیم مهم بگیریم چون بیشتر از نصف سال تحصیلی رو درگیر این موضوع میشیم.))😕 حامد:(( تازه خدا هم هست کمک میکنه.😊 به این فکر کن که این کار میتونه یه تمرین برای خودسازی باشه یا اینکه یه ویژگی جدید رو تو خودت ایجاد کنی.😎✌️ مثلا اینکه برنامه ریزی داشته باشی، صبحا زودتر بیدار شی، با سختی هایی که هست بازم برای این کار جهادی تلاش کنی و خیلی چیزای دیگه!))😁💪 _:(( ممنون بچه ها که اینقدر دید تون بازه و اینقدر کله هاتون کار میکنه.))😍 ارمان:(( حالا علی لندی یه مثال خوب بود چون هم سن و سال ما بود. اما اونطوری همه ی شهدا این شرایط سخت رو داشتن. هر کدوم به یه نحوی این امتحان رو پس دادن. چرا تو این کار جهادی مون ازشون الگو نگیریم؟!))😊🤔 پژمان:(( میگم تا تموم شدن این کارا عکس علی لندی رو بزاریم صفحه زمینه ی گوشی هامون تا هر وقت که دیدیمش ، کاری که کرد برامون یاد اوری بشه و انرژی بگیریم! چطوره؟!))📱📸 _:(( عالی! بریم که بترکونیم!))😎✌️💪 🇮🇷 بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
✳️بخش هایی از زندگی نامه 🔰 3️⃣ بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نسل نویی های پرانرژی و نوجونای همراه مضمار اینبار تصمیم گرفتن رکورد خودشون رو تو ورزش کردن بزنن💪 گزارش ورزشی از نوجون های نسل نو رو😉 مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
در حد فیل از قحطي برگشته ناهار خوردم که جون کار کردن داشته باشم. 😄 قیافه ی مامانم دیدنی بود!😆 آخرش هم تاب نیاورد و به روم آورد. مامان:((بچه اینقدر زیاد نخور معدت مگه چقدر جا داره؟ یهو میترکه کار دستمون میدیا!))😬😳 غذا رو قورت دادم و گفتم:(( مامان دارم میرم کار کنم. وسطش ضعف کنم چی؟ کارا همینجوری هم کند پیش میره!)) مامان:(( داری میری کار کنی، اونجا یه چیزی هم برات میزارم که بخوری.))😑😐 _:((مامان همین جوری هم وقت مون در روز کمه. حالا من بشینم بخورم؟!))🙄😬 مامان:(( بچه تو که شتر نیستی همه چیو بتونی ذخیره کنی! عه! گوش بده دیگه!)) _:((باشه مامان باشه اصلا هر چی تو بگی!)) آخرش هم مامانم یه بقچه داد زیر بغلم و ما رو با یه کامیون سفارش و لباس گرم فرستاد سر کوچه.😑 امیدوار بودم بقیه بهم نخندن و نگن که سجاد سوسول و بچه ننه ست.😬😶 تا اینکه پام رسید به پروژه و دیدم همه همین جورین!😳😆 انگار همه ی مامانا فکر میکنن که این کار خطرناکه و بیخود و بی جهت نگرانن. امیر:(( وای بچه ها خیلی خوشحالم که شما ها هم با دست پر اومدین وگرنه از خجالت آب می شدم.))😓😉 ارمان:(( مامانا همینن دیگه. کی می خوان دست از این الکی نگران بودن بردارن؟!))🙄😒 حامد:(( انگار بهشون پول میدن که نگران بشن!))😒 وارد زمین مسجد شدیم و به سمت نزدیک ترین کارگری که اونجا بود رفتیم. امیر:((آقا سلام خسته نباشید. سر کارگر اینجا کیه؟!))🙂 آقای کارگر:(( شما ها؟!)) 🧐😮 پژمان:(( حقیقتش اینکه ما کارگر جدید هستیم. اومدیم کمک شما که زودتر همچی تموم شه.))😊😊 آقای کارگر:(( شما ها که بچه این! نکنه پدر و مادر تون فرستادن تون اینجا که ببینید اگه درس نخونین چی کاره میشین؟!😒😑 خب به اندازه ی کافی دیدین دیگه برین سر درس و مشق تون!))😒 ارمان:(( نه اصلا! شغل شما خیلی هم شریفه! نیومدیم که توهین کنیم اومدیم کمک کنیم!))😮😬 حامد:(( به خدا!))🙄🙄🙄 همون لحظه بود که یکی از داخل ساختمون نیمه کاره بیرون اومد و به نظر می اومد که سر کارگر خودش باشه.🤔 +:(( چه خبره اینجا؟! عا! آقا امیر و آقا سجاد و بقیه ی بچه ها ی این محل! خوب شد اومدین. منتظر تون بودم.))🤩 ارمان:(( شما؟!))🤔 +:(( من شریفی هستم. مهندس و سر کارگر اینجا. از دوستان خانوادگی حاج آقا احمدی.))😊 امیر:(( خوشبختیم! چه خوب شد که شما رو دیدیم. برای این دوست عزیز مون سوءتفاهم  شده بود.))🤩 آقای شریفی:(( ایشون امروز اومدن پیش ما و از ماجرا های اینجا خبر ندارن. اگه چیزی شده حق بدین و دلخور نشین.))😊😁 امیر:(( اختیار دارین آقا!)) شریفی :(( خب آماده این آقایون!؟))😁 _:((بله اوستا! از کجا شروع کنیم؟ چی کار کنیم؟!))🧑‍🔧 🇮🇷 بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
9.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا حالا رفیق شهید داشتی؟ میشناسیشون؟ شده به این فکر کنی چطور شد که ای همسن و سالهای ما شهید شدند؟ مگه چه کاری کردند؟ 🤔 مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan