#قسمت_سیم °°°
ماهان
همراه امیر و دوستاش رفتیم پارک محله ی خودمون و نشستیم کنار اکیپ پیمسهلاد. 👨👨👦👦 مسعود روی چمن شنا می رفت 🏊🏻♂️ و میلاد تشویقش می کرد 🥳👏🏻 و همزمان دو لپی ساندویچ می خورد.😜 پیمان هم زمان میگرفت و می شمرد.⏱️رفتیم جلو و بهشون سلام کردیم.
امیر:(( مسعود دادا در حال عرق ریختنی به سلامتی!))😅😉
مسعود:(( بیاین منو از دست این دو تا نجات بدین! خودشون هیچ کاری نمی کنن فقط به من امر می کنن که شنا برم!))🤨🥵
میلاد که تازه دهنش خالی شده بود:(( ماشاالله ماشاالله بهش بگین! مسعود تو میتونی ادامه بده.))😅
بعد از گفتن این جمله یک ثانیه هم صبر نکرد و یه گاز گنده به ساندویچش زد.🍔
مسعود :(( خودت چرا تکون نمیخوری؟!))🤨
میلاد به پیمان اشاره زد:(( اول بزرگ ترا!))😁
سجاد:(( الهی مثل شهید ابراهیم هادی از قدرت بدنی و زور تون برای خدا استفاده کنین.)) ☺️💪
_:(( بچه ها ول کنین این حرفا رو الان. به موقعش هم میلاد و هم پیمان ورزششون رو انجام میدن. انتقام شما رو خودم میگیرم مسعود جان!))😉😆
مسعود:(( دوستت دارم!))😌🥲
پیمان:(( حالا چی شده اومدین اینجا؟!)) 🤔
امیر:(( بی پولی!))☹️💸
میلاد:(( کسی نیست که این درد رو نداشته باشه!))😬😑
_:(( موضوع سر مسجده! میخوان بسازن بودجه ندارن.))🕌💸
مسعود:(( من یه چندتا ادم خیر میشناسم، بهشون میگم مطمئنم که نه نمیارن. ولی بازم کمه!))😑☹️
_:(( من پنجشنبه یه صندوق ور میدارم میرم تو ارامگاه ها میچرخم اگه کسی نذری داره از ما دریغ نکنه.))📦
پیمان:(( منم میرم تو یه ارامگاه دیگه.))😁
پژمان:((نمیشه به کمیته امداد گفت؟ شهرداری چی؟))🤔
_:(( نمیدونم!))😬
میلاد:(( دقیقا چی نیاز دارین؟!))🤔
امیر:(( پارچه برای چادر نماز و پرده و سجاده. نخ هم برای فرش بافتن و البته فرش!))🧵🧶
حامد:(( مصالح ساختمانی مثل گچ و سیمان و سنگ و شن و ماسه و اجر و...))🧱🪚
میلاد:(( باید بگردین!))😃
ارمان:(( دنبال چی؟))🤔
میلاد:(( دنبال ساختمونایی که دارن تخریب میشن یا شهرداری تخریب کرده. اجر ها رو معمولا میریزن دور چون زباله محسوب میشن. اونا رو بگیرین تمیز کنین! سخته اما هزینه هاتون خیلی کم میشه.))😁🧱
مسعود:(( خوبه این همه غذا میخوری از ویتامین هاش استفاده میکنی!))😉😅
میلاد:(( باید بازم فکر کنیم قطعا راه های دیگه ایی هم هست برای پول و وسیله جور کردن.))☺️💪💸
#رمان_نسل_نو 🇮🇷
#قرن_نو_نسل_نو
بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan