فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 #علامه_حسن_زاده_آملی:
گوشتان به دهان رهبری باشد چون ايشان گوششان به دهان حضرت خاتم انبیاست است. 🔹اين جملات وقتي بيشتر معنا پيدا ميكند كه بدانيم صاحب تفسير الميزان،
علامه طباطبایی درباره علامه حسنزاده فرمودهاند: حسنزاده را كسي نشناخت جز امام زمان (عج)
🏴
او یکی از واسطههای فیض اهل زمین بود،
به واسطه رحلتش رخنهای ایجاد خواهد شد،
که هیچ چیز آن را جبران نخواهد کرد...
چرا که فرمودهاند: إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
هرگاه عالمی بمیرد رخنه ای جبران ناپذیر در اسلام ایجاد می شود كه تا روز قيامت هيچ چيز آن را فرو نمى پوشد.
#بخش_دوم ، #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اربعین ۱۴۰۰
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
21.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه از اون دست رفقای نظم ندار هستی و میخوای که بسم الله بگی و شروع کنی و فکر میکنی که خیلی سخت و نشدنیِ! بهت بگم که کارهای سختِ که انگیزهی قوی لازم داره و بالاترین انگیزه هم محبوب خدا شدنِ.... کافیه به این فکر کنی که تو آیه ای از آیات خدایی، شک نکن که میتونی✌🏻
تو قسمت های بعد با ما همراه باش ؛ بهت میگیم چطوری ادامه بدی😇
#نظم_و_انضباط
#خودشناسی
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
#قسمت_بیست_و_نهم°°°
المیرا
دست رو دست گذاشتن فایده نداشت.🤨 ما یه محله پر از همسایه و بچه و ادم تحصیل کرده بودیم اما هیچ کاری برای مسجد و محله مون نکرده بودیم. این خیلی جای تاسف و شرمندگی داشت!😞🤨 با امیر و ماهان و مهسا داشتیم سر همین موضوع حرف میزدیم.
مهسا:(( ای کاش اول برنامه می ریختین بعد متولی تون می گفتین که مسجد رو درست میکنین!))😒
ماهان:(( کاریه که شده. بچه ها الکی و رو هوا چیزی به حاجی نگفتن! توانایی شو دارن! 😊😇 روی ما هم حساب کنین. منظورم منو مهسا و اکیپ دوستای منه.))🙃💪
امیر:(( یه برنامه ی خوب لازمه. مدارس هم داره شروع میشه.)) 🙁🏫
ماهان:(( میگم تا ساعت دو بعد از ظهر که مدرسه دارین.🏫 بقیه رو هم باید درس بخونین.📐📚 پنج شنبه جمعه ها می تونین برین کمک کارگرها چند ساعت.))😕
امیر:(( اینجوری که خیلی کمک نمی تونیم بکنیم.))☹️
مهسا:(( چرا بعد از مدرسه نرین سراغ این کار؟!😐 می تونین بعد از مدرسه یه ساعتی رو استراحت کنین بعدش برین کمک کارگر ها. البته ممکنه شب خیلی خسته بشین و به درسا تون نرسین.))☹️🙄
امیر:(( فکر خوبیه. با بچه ها حرف میزنم که اگه شد نصف شب یا قبل از اذان بیدارشیم و درس بخونیم. به جای اون شب وقتی اومدیم خونه بخوابیم.))😐😶
ماهان:(( این برنامه ممکنه برای همه جواب نده.😬 با دوستات حرف بزن اما مجبورشون نکن. بزار هر جور که راحت ترن تصمیم بگیرن. البته برای خودت هم سخت میشه. به این فکر کردی؟!))😦😬
امیر:(( خب مگه بچه های هم سن و سال من که هم درس میخونن و هم کار میکنن چی کار میکنن؟! اونام اینطوری درس میخونن دیگه!))☹️
مهسا:(( امیدوارم همه تون هر کاری که می کنین موفق باشین.))☺️
ماهان:(( با بچه ها حرف میزنم که اگه تونستن اخر هفته ها بیایم کمک شما.))☺️
امیر:(( لطف میکنین!))🥰
_:(( من برنامه ی خودمو ریختم قبل از اینکه تو بگی به حاج اقا که همه چیو درست میکنی.😏 فقط پول کم داریم که باید از قرض الحسنه ی مسجد بهمون بدی!))☺️💰
امیر:(( برنامت چیه اونوقت؟!)) 🗓️
_:(( همه ی کارا که ساخت و ساز نیست.🪚🧰 یه سری کارا فقط از دست خانوما برمیاد.🧕🏻 مثل تهیه ی پرده ، تهیه و دوخت چادر نماز ، تهیه ی سجاده ، فرش ، غذای کارگر ها و شست و شوی لباس کارگرها.))🥘🛁
مهسا:((( خرید پارچه و اینا پول میخواد. مخصوصا الان که همه چیز گرون شده!💰 علاوه بر اون تو تنهایی نمی تونی این کارا رو بکنی.))😬🙁
_:(( تو فکر اینم که از دوستام و هم محله ایی هامون کمک بگیرم. فقط اگه کسی قبول نکنه چی؟!))☹️🙄
ماهان:(( چون برای مسجده غالبا همه کمک می کنن.))☺️
مهسا:(( منم کمکت میکنم که باهاشون حرف بزنیم.))😊
امیر:(( اومدیم و حرف زدی و قبول کردن که بدوزن. با کدوم پول پارچه بخریم؟!😕 مصالح ساختمونی هم باید بخریم! مگه کمک افراد محل و صندوق مسجد چقدره که کفاف همه رو بده؟!))😞😔
#رمان_نسل_نو 🇮🇷
#قرن_نو_نسل_نو
بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
ارسالی همراه مضمار نوجوانی🔰
نائب الزیاره همه ی همراهان ، در کربلای معلی هستیم
#نذر_زیارت_نرفته_ها
#اربعین
#اعمال_روز_اربعین
@mezmar_nojavan
41.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✴️-پر قدرت بر مدار نظم-✴️💪
اگه برات سوال شده که
_" من همینجوری هم کاراهام رو انجام میدم چرا حتما باید نظم داشته باشم خب؟! "
پس بیا و دل بده تا بگم چرا باید نظم داشته باشی.
#نظم_و_انضباط
#خودشناسی
ادامه دارد....
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
#قسمت_سیم °°°
ماهان
همراه امیر و دوستاش رفتیم پارک محله ی خودمون و نشستیم کنار اکیپ پیمسهلاد. 👨👨👦👦 مسعود روی چمن شنا می رفت 🏊🏻♂️ و میلاد تشویقش می کرد 🥳👏🏻 و همزمان دو لپی ساندویچ می خورد.😜 پیمان هم زمان میگرفت و می شمرد.⏱️رفتیم جلو و بهشون سلام کردیم.
امیر:(( مسعود دادا در حال عرق ریختنی به سلامتی!))😅😉
مسعود:(( بیاین منو از دست این دو تا نجات بدین! خودشون هیچ کاری نمی کنن فقط به من امر می کنن که شنا برم!))🤨🥵
میلاد که تازه دهنش خالی شده بود:(( ماشاالله ماشاالله بهش بگین! مسعود تو میتونی ادامه بده.))😅
بعد از گفتن این جمله یک ثانیه هم صبر نکرد و یه گاز گنده به ساندویچش زد.🍔
مسعود :(( خودت چرا تکون نمیخوری؟!))🤨
میلاد به پیمان اشاره زد:(( اول بزرگ ترا!))😁
سجاد:(( الهی مثل شهید ابراهیم هادی از قدرت بدنی و زور تون برای خدا استفاده کنین.)) ☺️💪
_:(( بچه ها ول کنین این حرفا رو الان. به موقعش هم میلاد و هم پیمان ورزششون رو انجام میدن. انتقام شما رو خودم میگیرم مسعود جان!))😉😆
مسعود:(( دوستت دارم!))😌🥲
پیمان:(( حالا چی شده اومدین اینجا؟!)) 🤔
امیر:(( بی پولی!))☹️💸
میلاد:(( کسی نیست که این درد رو نداشته باشه!))😬😑
_:(( موضوع سر مسجده! میخوان بسازن بودجه ندارن.))🕌💸
مسعود:(( من یه چندتا ادم خیر میشناسم، بهشون میگم مطمئنم که نه نمیارن. ولی بازم کمه!))😑☹️
_:(( من پنجشنبه یه صندوق ور میدارم میرم تو ارامگاه ها میچرخم اگه کسی نذری داره از ما دریغ نکنه.))📦
پیمان:(( منم میرم تو یه ارامگاه دیگه.))😁
پژمان:((نمیشه به کمیته امداد گفت؟ شهرداری چی؟))🤔
_:(( نمیدونم!))😬
میلاد:(( دقیقا چی نیاز دارین؟!))🤔
امیر:(( پارچه برای چادر نماز و پرده و سجاده. نخ هم برای فرش بافتن و البته فرش!))🧵🧶
حامد:(( مصالح ساختمانی مثل گچ و سیمان و سنگ و شن و ماسه و اجر و...))🧱🪚
میلاد:(( باید بگردین!))😃
ارمان:(( دنبال چی؟))🤔
میلاد:(( دنبال ساختمونایی که دارن تخریب میشن یا شهرداری تخریب کرده. اجر ها رو معمولا میریزن دور چون زباله محسوب میشن. اونا رو بگیرین تمیز کنین! سخته اما هزینه هاتون خیلی کم میشه.))😁🧱
مسعود:(( خوبه این همه غذا میخوری از ویتامین هاش استفاده میکنی!))😉😅
میلاد:(( باید بازم فکر کنیم قطعا راه های دیگه ایی هم هست برای پول و وسیله جور کردن.))☺️💪💸
#رمان_نسل_نو 🇮🇷
#قرن_نو_نسل_نو
بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
✳️بخش هایی از زندگی نامه
🔰#علامه_حسن_زاده_آملی
1️⃣#قسمت_اول
#قرن_نو_نسل_نو
بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
#قسمت_سی_و_یکم
المیرا
نشستم و یه لیست از تموم کارایی که از دستم بر میومد نوشتم.📝 قطعا این کار ها نیاز به کمک داشت و نمی شد که یه تنه انجام بشه😑. 🎙️جا داره در حضور شما خواننده ی عزیز تشکر کنم از مهسا ، دختر خاله ی همیشه در صحنم هم لطف کرد و پا به پام فکر کرد.🤓🧕🏻 به افتخارش یه دست قشنگ بزنین. 🎙️👏بعد از مقداری فسفر سوزوندن یه لیست خوشگل و کامل نوشتیم و به مامانم نشون دادم.📜 مامانمم موافق بود اما دلش رضایت نمیداد با همسایه ها در میون بزاریم. 🙁🤔
مامانم میگفت:(( شاید تو رودربایستی قبول کنن و اونوقت سخت شون بشه. ته دلم یه جوریه و رضا نیست ، ولی خدا به همراهتون ، 😌برین ببینیم خدا چه خیری برامون پیش میاره.))☺️✌️
همراه مهسا راه افتادیم و به خونه ها شون رفتیم. البته اگه کرونا نبود همه رو دعوت می کردیم خونه ی خودمون. 🏠نمیدونم چرا اما احساس مامور مخفی ها رو داشتم.😎🕵🏻♀️🥷🏻
ماموریت: جذب نیرو👩👧👧
افراد: تقریبا 30 نفر بودیم که شامل همه ی خانوم ها و دختر خانوم های محله می شد.👩👩👧👧
موضوع مذاکرات🎙️: با همسایه ها حرف زدم. برنامه و اوضاع رو براشون توضیح دادم. اینکه ما خانوم ها هم باید یه گوشه از کار رو دست بگیریم تا سریع تر فضای معنوی محله مون اماده بشه.🧵🧶
نتیجه ی مذاکرات: یه سری شون مشکل داشتن و نتونستن با ما همراه بشن ☹️، اما یه سری دیگه با جون و دل قبول کردن.✌️🤩 قرار بر این شد که حاج خانوم، که همسر حاج اقا هستن هر روز زحمت غذای کارگر ها رو به عهده بگیرن.🥘🥗 دو نفر از همسایه ها یدونه قالی ببافن و دوستم فاطمه هم بره کمک دستشون.🧶 منو مامانم هم پرده ها رو میدوختیم. چادر نماز و سجاده هم بین بقیه ی همسایه ها تقسیم شد چون تعداد شون بالا بود.✌️😁 یکی از همسایه ها هم قبول کرد که گاهی لباس کارگر ها رو بشوره. 🥰البته تا اماده شدن مسجد وقت زیادی داشتیم و به مون فشار نمی اومد.😁😍
موضوع اصلی پول بود که امیر گفت هر طور شده جور میکنه.💸 تا زمانی که قاب پنجره ساخته بشه تصمیم گرفتیم پرده ندوزیم. باید پارچه چادری گل گلی و نخ قالی بافی می خریدیم.🧶🧵🌸
_:(( به نظرت بریم بازار؟!))🛍️
مهسا:(( با کدوم پول؟! با کدوم اندازه؟!))💰📏
_:(( بریم فقط قیمت بگیریم!))💳
مهسا:(( صبر کن الان. اول باید ببینیم چقدر پارچه برای هر چادر میخوایم. بعد هم تعداد چادر ها مهمه. حتی اگه قیمت بگیریم اولویت اول با مصالح هست. نمیتونیم الان اینو بخریم که. تا اون موقع هم شانس بیاریم قیمتش بالا تر نره! ))🙁
_:(( الان چی کار کنیم؟!))🤔
مهسا:(( مزاحم خانومای خیاط محل بشیم ببینیم چند تا چادر لازمه و چه اندازه ایی پارچه برای هر چادر.))😉😃
_:(( باشه بریم. دلم شور میزنه! امیر از کجا میخواد پول جور کنه؟!))☹️😖
مهسا لبخند زد:(( مسجد کجاست؟ خونه ی خدا.🕋 کی جورش میکنه؟ خود خدا!🕋 پس توکل کن به کی؟ به خدا!🕋 افرین. الان از اونایی که قالی می بافن بپرس که الان بریم براشون نخ بخریم. پول نخ ها هم با من. چون اونا باید خیلی زود کارشونو شروع کنن!🤩 البته بازم مصالح اولویت داره. اما از اونجایی که فرش بافتن خیلی طول می کشه چاره ایی جز ریدن نخ نداریم!))🧵💳
لبخند زدم و شماره ی فاطمه رو گرفتم.😁
#رمان_نسل_نو 🇮🇷
#قرن_نو_نسل_نو
بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
✳️بخش هایی از زندگی نامه
🔰#علامه_حسن_زاده_آملی
2️⃣#قسمت_دوم
#قرن_نو_نسل_نو
بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
#رکورد_بزن 💪 💪
می دونی برای سلامت جسمت و نشاط و انرژی داشتن چقدر ورزش موثره؟ حالا بگو ببینم چقدر در طول روز ورزش میکنی؟
پاشو و با این ماموریت همراه شو و رکورد خودت رو بزن 🤾♀️🏋️♂️
ورزش ها:
درازنشست _حرکت شنا _پیاده روی
🌐همراهان عزیزی که عضو رویداد نسل نو نیستند میتونن عکس از پیاده روی یا ثبت شمارشگر های ورزشی شون رو به این آیدی بفرستند👌
@mezmar_nojavan_rabet
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
#قسمت_سی_و_دوم
#مهسا
رو بالکن بودم و زل زده بودم به ستاره ها. ✨✨هوای نسبتا خنک و یه اسمون تمیز و پر ستاره سهم شب اربعین امام حسین(ع) شده بود. ☁️⭐️تا اونجا که خبر داشتم محل مهسا شون چون درگیر مخارج مسجد بودن ، تصمیم گرفتن که خودشون تو محل مداحی کنن.🎙 امکانات کم اونا در مقابل عشقی که داشتن و تلاشی که می کردن به چشم نمی اومد. اتفاقا به نظرم همین امکانات کم مراسم شونو قشنگ تر و همدلی و اتحاد شون رو بیشتر کرده بود.☺️😍 بگذریم! نا خوداگاه اه کشیدم. 😓دلیل خاصی نداشت اما دلم گرفته بود و به قول معروف حال دلم دگرگون بود.💔 وسط همه ی این درگیری های روحی و ذهنی ماهان پیداش شد. 👦🏻
ماهان:(( چطوری رفیق قدیمی؟!))😁
_:(( شکر.))🙃
ماهان:(( باز چی شده که اینجایی؟! باز از چی دلت گرفته؟!))😊
_:(( خوب می شناسی منو!😟 امروز با دوستم بعد از مدت ها تصویری حرف زدم. کرونای خیلی شدیدی داشت و تازه خوب شد.😷 میدونی چقدر براش استرس داشتم که خدایی نکرده طوریش بشه؟! امروز زنگ زد با لب خندون و منم اینور گریم گرفت. 😢خیلی خوشحال بودم که دوباره میبینمش اما الان نمیدونم چرا باز ناراحتم؟ً!😞 این دل نمیخواد یه کم شاد بشه... ببین واقعا خوشحالم! اما باز یه غمی تو دلمه که یه جنس خاصیه و نمیدونم چیه!))🙄😔
ماهان:(( ببین یه موقع هایی هست که یکیو خیلی دوست داری. با خندش میخندی و با ناراحتیش گریه میکنی. از اتفاق خوبی که براش افتاده خوشحالی اما اینقدر که برای اون مشکلاتی که قبلا داشته ناراحتی کشیدی که سخت اون غم و غصه یادت میره.))😕
_:(( یعنی دلم هنوز با شادی سرسنگینه؟! طول میکشه یادم بره؟!))🤔
ماهان:(( معمولا یادمون که نمیره! فقط کمتر بهش فکر میکنیم و کم کم بی اثر میشه.))😌🙃
_:(( جالب بود! بعید هم نیست که روانشناسی قبول شدیا! خب ویزیت من چند شد؟))😉😆
ماهان:(( مهسا فکر کن... یکی بیشتر از خودت دوست داشته باشی و همه کاری براش بکنی ولی بعد از دستش بدی. مدت ها با سختی زیاد ازش دور باشی و یهو بتونی ببینیش. البته جسدشو نه خودش! اون لحظه نمیدونی از شادی دیدار گریه کنی یا از غم از دست دادن و دوری!))😢💔
_:(( سنگین بود! یه کم بیشتر توضیح بده.))🧐🤨
ماهان:(( امشب رو میگم. منتها 1400 سال پیش ، یه همچین شبی. دارم فکر میکنم اون عاشق چه حسی داره؟! قطعا دیگه زندگیش مثل قبل نمیشه!))😩😞
_:(( اگه منظورت امام حسین و حضرت زینب هستش که نمیدونم والا! اما خیلی خیلی سخته. خیلی خیلی سخت!))😖💔
ماهان:(( دقیقا منظورم همینه. عاشق باشی بعد شاهد بریدن سرش باشی! بعد همه نوع سختی و بلایی سرت بیادو. اصلا فرصت عزاداری نداشته باشی. به جای اینکه راحت خودتو خالی کنی و از همه دور بشی ، مجبور شی از عزیزات محافظت کنی. در اوج سقوط محکم روی پاهای خودت بایستی و از همه چیز دفاع کنی! اون لحظه حرف هایی که تو سینه ی توئه از حال بدت برات مهم تر باشه. به هر قیمتی خودتو بزنی کنار و عاقلانه تصمیم بگیری و رفتار کنی ، درست تو لحظه ایی که همه ی وجودت خسته شده.))💔🖤😩🥺
_:(( اره خب. این چیزایی که تو میگی خیلی غم انگیز و تلخه و ائمه ی ما به واسطه ی همین از خود گذشتگی ها اسطوره هستن.😞 اما فکر میکنم اون لحظه حضرت زینب با یه چشم برای شادی دیدار دوباره اشک میریخته و با یک چشم دیگه برای همه ی اون مشکلات. هر چند تا اخر عمر همه ی کسایی که بازمانده های کربلا بودن عزادار موندن.))😔🥺
ماهان:(( اره. امشب شب عجیبیه. اسمشو چی بزاریم؟!))🤔😞
#رمان_نسل_نو 🇮🇷
#قرن_نو_نسل_نو
بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan