eitaa logo
کانون فرهنگی تبلیغی شهید فاتح
547 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
1 فایل
🌍 مشهد ارتباط با ادمین : @fateh_kanoon
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴مـــراســم دعـــای پـــرفــیض نــدبـــه السَّلامُ عَلیَکِم یا ابناء الفاطِمَهَ الزَّهرا (سلام الله علیها) ✅یاد بود شهدای والامقام مـــدافـــع حــــرم حرم ابوالفضل اسماعیلی حرم غفار امینی حرم سید داوودبیطرف حرم سیدعلی حسینی حرم سید عبدالشاه موسوی حرم محمد علی رمضانی حرم سیدعلی حسینی 🎙سخنران"حجت الاسلام "دکترعباسی" 🎙مداحان:حاج عبدالله شریفی کربلایی علی فصیحی 🕰زمان:جمعه ۷ دی ماه __۱۴٠۳ساعت۷صبح 📍مکان:گلشهرشهیدآوینی ۵۷،مجتمع کوثر مسجدحضرت زهرا"س" ✅(برادران،خواهران) 📲نوبت دهی دعای ندبه: 09034609046 علیزاده 09050455633 حسینی https://eitaa.com/fateh_kanoon93
کانون فرهنگی تبلیغی شهید فاتح
#معرفی_کتاب 📚تنها گریه کن کتاب تنها گریه کن به قلم زیبای اکرم اسلامی، نگاهی کوتاه بر روزها و ساعات
8.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 سریال «تنها گریه کن» بعد از تغییر نام به روی آنتن می‌رود. 🔸این سریال با نام «آخرین دیدار» از امشب ساعت ۲۰ از شبکه افق پخش خواهد شد. 🔸 اخرین دیدار روایتی از زندگی نامه مادر شهید محمد معماریان با اقتباسی از کتاب تنها گریه کن است که به تهیه کنندگی میلاد حاجی پروانه و کارگردانی علی درخشنده تولید و از پنجشنبه ۶ دی ماه از شبکه افق و پلتفرم های روبیکا و نماوا پخش خواهد شد. https://eitaa.com/fateh_kanoon93
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر شب به رسم ارادت السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع) https://eitaa.com/fateh_kanoon93
کانون فرهنگی تبلیغی شهید فاتح
#قصه_شب #کتاب_از_چیزی_نمی‌ترسیدم #قسمت_چهارم هفته ای یکی دو بار هم ، وسط آنها ، نان سیلک ( ارزن ) م
تازه دادنِ بیسکوییت به دانش آموز ها باب شده بود و کارتن های بیسکوییت را که خالی می کردند ، بوی بیسکوییت گرجی حالی به ما می داد که از سینه ی مادر شیرین تر ! وقتی زنگ تفریح ، مدیر بیسکوییت ها را توزیع می کرد ، چه صفایی داشت . اولین بار بود بیسکوییت می خوردم . هنوز شیرینیِ طعم آن را در کام خود دارم . آقای مدیر عموماً هر شب مهمان یکی از اهالی بود و دانش آموزان موظف بودند اتاق او را آب و جارو کنند . به هر صورت ، آقای مدیر عظمتی داشت . سال خوبی بود . به اندازه ی کافی بهار شده بود . بوته ها همه سبز و زیر وبَرِ آنها پر بود از علف ها و گل ها و لَکو . میش ها سیرِ سیر بودند . نر ها دنبال ماده ها می دویدند . صدای زنگوله ی آنها سرمستشان کرده بود از خوشحالی . از همه ی دره ها نیز آبی شفاف ، مثل نقره ، سرازیر بود . هوا کاملا تاریک شده بود . به سمت پَلاس هایمان حرکت کردیم . در تاریکی شب، کفش های لاستیکی مان که پاره بود و تا حالا چهار بار با اَنبُرِ داغ آن را پینه کرده بودم ، در حال لق زدن در پایم بود . همه ی سرِ انگشتان پایم ، به دلیل برخورد با سنگ ، شکسته و خونی بود ! روزی نبود که خار در پایمان نرود . روزها کارمان در آوردن خار ها با سوزن بود . از جوراب هم که اصلا خبری نبود . سالی دو کفش لاستیکی داشتیم که با پاچینیِ کتیرا یا گردو خودمان می خریدیم . پیراهن هایمان هم" بشور و بپوش " بود که خاله کبری می دوخت یا ایران ، زنِ کرامت . هوا خنکِ خنک بود و کمی سردی را در بدن نحیفِ خودم ، در حالی که تنها یک پیراهن مُندَرَس تنم بود ، حس می کردم . دره تاریکِ تاریک بود و ما سه بچه ده یازده ساله صدای آوازمان دره را پر کرده بود . صدای کُردی من از همه ی آنها بهتر بود . میش ها راه خانه را بر اساس غریزه ی خود به خوبی می دانستند و سرکش به سمت خانه در حرکت بودند . آن سال پلنگ در دره دیده شده بود . شایعه ی بودنِ خرس هم در بالای درختان گردو وجود داشت . سرو صدای اضافی ، بیشتر برای ترساندن حیوانات وحشی بود و هم تسلای خودمان . از دور صدای فریاد مردان دِه را شنیدم . حاج عزیزالله پیشاپیش ِ همه ، نگران شده بود و به استقبالمان آمده بود . تَبَر ظریف کَهکُم بَرقه که در هر دعوایی فرقِ طرف مقابل را می شکافت ، همراهش بود . با محبت خاصی گفت :" بچه ها دیر کردید . نگران شدیم ." به سختی ، نور چراغ های نفتی از داخل چادر ها دیده می شد . گوسفند ها بر اساس غریزه به سرعت تفکیک شدند و هر یک به خانه ی صاحب خود هجوم آوردند . صدای بع بع بره ها منظره ی زیبایی را به وجود آورده بود . قدرت خداوند را در این حرکت می دیدم . این حیوانِ بدون شعور را خداوند چگونه بدون نیاز حقیقی ، شعور به او داده است که در تاریکی مطلق ، خانه ی صاحب را و بره ی خود را باهم تشخیص می دهد ! برادرم حسین که حالا بعد از پدرم به نوعی خود را بزرگ تر می دانست و این بزرگ تری را سعی می کرد در امر و نهی عموماً زور گویانه به من اعمال کند ، به سرعت گوسفند ها را شمرد ببیند چیزی را در تاریکی از دست نداده ایم . این سر شماری از روی عدد نبود ؛ بلکه از نام های خاصی که بر هر حیوان گذارده می شد ، یکی یکی آنها را دنبال می کرد : کله بور ، مور ، سر سیاه و ... کُماجدونِ سیاه مادرم کنار آتش بود که نشان از پخته شدن غذا می کرد . بوی خوشِ آن شامه ام را تحریک می کرد . از بوی غذا می فهمیدم چیست : عدس پلوی مادرم حرف نداشت ! سالی چند بار بیشتر برنج نمی خوردیم . شانس ما وقتی بود که مهمان داشتیم . سید محمد آمده بود . سید روضه می خواند . سالی سه تا چهار ماه خانه ی ما می ماند . بهترین غذا مال او بود . پدر و مادرم خیلی به او احترام می کردند . با آمدن سید ، ماها سیر می شدیم . با پدرم رفیق صمیمی بود . بعد از اینکه خرش را آب برد ، دیگر کمتر خانه ی ما می آمد . ▪️ادامه دارد... https://eitaa.com/fateh_kanoon93
الهدوء هو نهایة قلقنا «پایان اضطرابِ ما آرامش است...» شبتون بخیر🌱 https://eitaa.com/fateh_kanoon93
سلام و صبحتون بخیر و پربرکت 🗓 امروز جمعه ☀️  ۷ دی ١۴٠۳ شمسی 🌙  ۲۵ جمادی الثانی ١۴۴۶قمری 🌲  ۲۷ دسامبر ٢٠٢۴ ميلادی 🕋 اوقات شرعی اذان صبح ۰۵:۱۱ / طلوع آفتاب ۰۶:۴۲ اذان ظهر ۱۱:۳۳ / غروب آفتاب ۱۶:۲۴ اذان مغرب ۱۶:۴۴ / نیمه شب شرعی ۲۲:۴۷ 🗓‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مناسبت های روز: شهادت آیت الله حسین غفاری بدست ماموران ستم شاهی پهلوی (۱۳۵۳ ه ش) سالروز تشکیل نهضت سوادآموزی به فرمان حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) (۱۳۵۸ ه ش) تولد سید مرتضی نقوی😍😘❤️ https://eitaa.com/fateh_kanoon93
📢 *هر روز بخوانیم* 🔹 امروز؛ صفحه ۲۵۲ قرآن کریم سوره مبارکه رعد🌱 📝خلاصه نکات صفحه ۲۵۲ ۱. عقلی که انسان را به حقانیّت کتاب آسمانی نرساند، عقل نیست. ۲. برای رسیدن به عقل سلیم و فطرت خالص باید گناه و غفلت را از خود دور کرد. ۳. احترام به پیمان‌‌ها و قراردادهای اجتماعی، از ویژگی‏‌های انسان مؤمن عاقل است. ۴. ما باید بخاطر فرمان خدا با بستگان ارتباط برقرار کنیم؛ خواه دیگران به دنبال ارتباط با ما باشند یا نباشند. ۵. به انفاق خود مغرور نشوید، آنچه می‌دهید از اوست. ۶. در نظام الهی حتّی بکار بردن کلمات و درود و تبریک نیز بر اساس یک مبنا و حکمت (ایمان و عمل) است نه تملّق و گزافه. ۷. روزی به دست خداست نه به زرنگی، دو رنگی، پیمان‌شکنی و قطع روابطی که احیاناً مستلزم انفاق و بخشش است. https://eitaa.com/fateh_kanoon93
252.lite.mp3
697.3K
📢 هر روز *بشنویم* 🔹 صفحه ۲۵۲ قرآن کریم، سوره مبارکه رعد🌱 https://eitaa.com/fateh_kanoon93
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذکرِ‌روزِ‌جمعه :🌿 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ؛ خدایا بر محمدوآل محمد درود فرست ودر فرج ایشان(حضرت مهدی)تعجیل بفرما.