eitaa logo
برای تو می‌نویسم|فاطمه رستم‌زاده
65 دنبال‌کننده
19 عکس
4 ویدیو
0 فایل
بعضی از یادداشت‌ها و داستان‌هایی که طی چندین سال نوشته‌ام و می‌نویسم به اشتراک می‌گذارم. ان‌شاء‌الله صندوق ناشناس👇 https://daigo.ir/secret/6141460852 کانال آموزش نویسندگی، همراه با نمونه کار هنرجویانم در نورستان👇✨ https://eitaa.com/Noorestan_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
نظر یکی از خوانندگان عزیز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸صحنه بلند یا صحنه کوتاه، کدام بهتر است؟ 🔸 آبستفلد: «صحنه‌های خیلی کوتاه یا خیلی طولانی به داستانتان صدمه می‌زند.» اگر صحنه طولانی باشد، خواننده را خسته می‌کند و اگر خیلی کوتاه باشد او را درگیر نخواهد کرد. آبستفلد در قسمت دیگری از کتاب صحنه‌ پردازی در رمان توضیح می‌دهد: «طول کاملاً مناسب برای یک صحنه هیچ ارتباطی با تعداد واژه‌ها یا صفحات ندارد. بلکه طول صحنه برحسب هدف صحنه و جایگاه آن در بین سایر صحنه‌ها تعیین می‌شود.»،«در عالم نویسندگی، هیچ چیز دقیق و خط کشی شده نیست. به همین علت هم نویسندگی هنر است نه علم.» به نظر من برای اینکه نویسندهٔ زبده‌ای باشیم، در ابتدا باید تبدیل به خواننده‌ای حرفه‌ای شویم. بد نیست رمان‌های خوبی که تاکنون خوانده‌ایم، یا فیلم‌های برگزیده‌ای که دیده‌ایم، پیش خود تجسم کنیم. طول صحنه‌ها در داستان متفاوت است، درست است؟ آیا تا به حال با خودمان فکر کرده‌ایم چطور می‌شود طول مناسبی برای یک صحنه تعیین کرد؟ خبر بد اینکه نیاز به تمرین خیلی زیادی دارد. خبر خوب اینکه، راه‌هایی برای تشخیص وجود دارد که در کتاب صحنه پردازی در رمان به آن‌ها اشاره شده. در اینجا هم اشاراتی به آن می‌کنیم. گاهی برای تأثیرگذاری بیشتر، باید صحنه را کوتاه کنیم. برای این کار نباید به تعداد صفحات فکر کنیم، بلکه باید به مدت زمانی که خواننده‌مان با اشتیاق صحنه را می‌خواند فکر کنیم. باید سعی کنیم طول صحنه، نه آن‌قدر بلند باشد که حواس خواننده پرت شود، نه آن‌چنان کوتاه که او را سرخورده کند. صحنه‌هایی که وظیفه دارند فقط پیرنگ یا طرح داستان را توضیح دهند باید کوتاه‌تر باشند. در فیلم «ارین براکوویچ» صحنه‌های جمع‌آوری مدارک، کوتاه بود. همین طور وقتی «ارین» می‌خواست از موکلین امضا بگیرد، فیلم صحنه‌های کوتاهی داشت. نباید هیچ وقت همهٔ اطلاعات را با تمام جزئیاتش به خورد خواننده بدهیم؛ آن را پس خواهد داد. می‌توانیم از یک صحنهٔ گمراه کننده برای این هدف استفاده کنیم. یادمان باشد قرار نیست خوانندهٔ داستانمان را در کاری متخصص کنیم. خواننده فقط قرار است با گرفتن اطلاعات اصلی، با دنیای داستان ما آشنا شود. پس اگر دیدیم در مورد یک شغل، یک برند، نحوه تعمیر خودرو، نحوه پخت یک غذا و یا هرچیز دیگر سخن‌رانی چند صفحه‌ای کرده‌ایم، باید آن را از داستان بیرون بکشیم و در مقاله‌ای بگنجانیم. ادامه دارد... @fatemeh_rostamzade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 _ قلب ویران 🔸 «زندگی زیبا نیست» قلب ویران می‌گفت و چه می‌خندیدم چشم می‌دزدیدم ز چشمان غم‌آلوده‌ی او باز غم‌‌آلوده و گریان می‌گفت: «هر سری که به دل راه بجست قاصد عشق که نیست عشق هر کس که به دل راه بجست زیبا نیست» باز می‌خندیدم کاش هرگز به تمنای سرابی باطل پیش اقبال بلندی کاذب سر ز زندگی جدا نمی‌کردم سرنوشتم را تباه نمی‌کردم حال من می‌گویم: «من در این زندگی بی‌سامان پی عشقی بودم به شفافی آب نه حبابی بر آب ای دلم زندگی زیباست عاشقی زیباتر» @fatemeh_rostamzade
13.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حسن روحانی در پیامی توهین آمیز به مرحوم شهید رئیسی از مردم خواست به مسعود پزشکیان رای بدهند. مردم شریف ایران، با هر تفکر و عقیده ای که دارید نذارید دوباره دولت روحانی تکرار بشه... @goolbagh
بسم الله الرحمن الرحیم نتیجه انتخابات هر چه باشد پیروز اصلی جمهوری اسلامی ایران است. مردم در یک رفراندوم واقعی به نظام جمهوری اسلامی ایران و صداقت آن رأی آری دادند. رئیس جمهوری که انتخاب شود رئیس جمهور همه مردم ایران است و همه ما باید به او در حل مسائل موجود کمک کنیم. رقابت تمام شد از فردا کار و تلاش و همدلی برای برطرف کردن ضعف‌ها و کاستی‌ها و تلاش برای ساختن ایرانی قوی ان‌شاءالله 👌🤲🌺
🔸زائرنامه ۱ 🔸 ۱۸ تیرماه زیارت با قطار نمی‌چسبد؛ با آنکه در ماشین پاهایت ورم می‌کند خورشید دست و صورتت را می‌سوزاند، بارها سرت موقع چرت زدن از روی تکیه‌گاه صندلی می‌افتد اما می‌دانی کجایی و چقدر مانده است که برسی. می‌ترسم زمانی که به مشهد رسیدم هنوز آماده نباشم. دلشوره دارم. می‌ترسم وقتی چشمم به گنبد افتاد ندانم باید چه بگویم و چگونه بگویم. توی قطار مدام حواسم پرت بچه‌ها و بازیگوشی‌اشان است. زیادی راحتم. تخت می‌خوابم. گرمم نیست. زیادی خوشم. اینکه این خوشی و راحتی مصادف شده با شب سوم محرم بیشتر ناراحتم می‌کند. بهتر بگویم شرمنده‌ام. شرمنده این نوع زائر شدن. شرمنده این شب، شرمنده صاحب این شب. @fatemeh_rostamzade
🔸زائرنامه ۲ 🔸 ۱۸ تیر ماه شب شده، همه خوابیده‌اند غیر از من. امشب مهماندار قطار به بچه‌ها اسباب‌بازی داد. دخترانم خندیدند و خواب از سرشان پرید من اما کلا بی‌خواب شدم. خوشحالم که حالا خوابیده‌اند اینگونه می‌توانم کمی بی‌صدا عزاداری کنم. می‌توانم بی‌کلام به اسباب‌بازی‌ها نگاه کنم و بگویم چرا امشب؟ حتی اگر این رسم است که به بچه‌ها اسباب‌بازی بدهند ایکاش امشب نمی‌دادند. کاش امشب به دختربچه‌ها اسباب‌بازی نمی‌دادند. دنبال بهانه می‌گردم و از در و دیوار برایم بهانه جور می‌شود. هندزفری را توی گوشم گذاشتم و مداحی «تنها حرمی که روضه خون نمی‌خواد...» رو مدام پلی می‌کنم. راستی امروز ۱۸ تیر بود. ۱۸، ۳ وای حتی اعداد هم بهانه به دستم می‌دهند. هر دو دست به پهلو گرفته بودند. یکی ۱۸ ساله و یکی ۳ ساله. هر دو سیلی خوردند یکی ۱۸ ساله و یکی ۳ ساله. هر دو از داغ پدر گریه کردند یکی ۱۸ ساله یکی سه ساله. گریه هردو باعث خشم و نارضایتی شد یکی ۱۸ ساله و یکی سه ساله. و عاقبت هر دو پیش پدر رفتند یکی ۱۸ ساله و یکی... @fatemeh_rostamzade