eitaa logo
|هیئت فاطمه بنت الحسین (س)|
420 دنبال‌کننده
2هزار عکس
331 ویدیو
50 فایل
💌ڪٰانال رسمے هیئت‌فٰاطمہ‌بنتُ‌الحُسَین(س) هیــــئت نوجـــــوانان دختــــر انصــار ولایـــت محبت❣حُسَـینْ ما را دور هم جمع مےڪند... ‌ 📮 خادم ڪانال: @fatemeh_bentolhosain
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 ۲۴ سلام امام زمانم💕 هر شبـــ🌙ـــ بـہ روز آمـدنتــــ فـڪــر مـےڪــنــم هر صبــ🌤ــح بـے قــــرارترینم بـــراے تـــ❤ـــو أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 🍃| @darozzekr_com 💌| @fatemehbentolhosain
💌 #یه‌_‌حرف‌_با‌_‌خدا هفدهمین روز از میهمانی تو آمده‌ام که بگویم: خدای من، مرا در این روز به اعمال صالحه راهنمایی کن و حاجت ها و آرزوهایم را برآورده ساز. ای کسی که نیازمند شرح و سوال بندگان نیستی، ای خدایی که ناگفته به حاجات و به اسرار خلق آگاهی🌸🍃 🤲 #دعای_روز_هفدهم_ماه_رمضان #فرصت_بندگی 🕊 [•🍃•] @darozzekr_com [•💌•] @fatemehbentolhosain
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙 مراسم رمضان امسال هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد را از قاب تلویزیون تماشا کنید. ✳️ بفرماییدمهمانی‌خدا 🌺دریافت های اخلاقی‌تربیتی از مناجات ابوحمزه‌ثمالی 🕠هر روز ساعت ۱۸ ، از شبکه یزد مهمان منازل شما خواهیم بود. 🔸کارشناس: حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد 🔸مدیحه‌سرایی و مناجات‌خوانی: کربلایی محسن محمدی‌پناه 🔸مجری: محمد مروستی‌زاده ▫️کارگردان: سجاد زمانی ▫️تهیه‌کننده: سیدعلی میراللهی 🔹کاری از کانون هنرورسانه بهشت 🔹هیئت‌انصارولایت‌یزد 🆔 @Darozzekr_com
📚 🍑 📗 ✨ 🕊 ┄┄┅━🍃🌸🍃━┅┄┄ صدایش را آنقدر بالا برده و آنقدر محکم و جدی این چیزها را می‌گوید که حرفی برای گفتن ندارم. سکوتی عجیب بین هر دویمان برقرار می شود. بعد از آن کمی آرام تر می شوم و گریه ام هم بند می آید.  شاید هم از ترس وریا باشد که چشمه اشکم خشک شده است. دوباره صدایش را می‌شنوم  این بار اما آرام تر است و حرف‌هایش را این مدلی شروع می‌کند: «قرارمان چی بود؟  قرارمون این بود به دنیا خاکستری نگاه کنیم. مگه نه؟ هیچ چیزی توی این دنیا سیاه سیاه نیست، این را بفهم. اینقدرسیاه  نیست که دنیایت را  سیاه کند. حالا تو هی اینجا بشین و هی اشک بریز. تهش چی  می‌شود به نظرت؟ میشوی  یک دختر افسرده بدبخت. مسئله ی به این کوچکی را ببین چقدر گنده  اش کردی از ظهر تا حالا؟!» مسئله کوچک‌‌، وریا؟ این مسئله کوچکیست، به نظرت؟ یک روز می خواستم با همین دست هایم دنیا را تغییر بدهم، الان چی؟ یک جورایی  دنیایم  را به هم ریختند که حتی توان بلند شدن از جایم را ندارم! باز  که مظلوم نمایی در میاری؟ کسی دنیای تو را به هم نریخته جز خودت. اصلا اجباری توی کار بود؟ نه. اسلحه گذاشتند پشت سرت که باید حتماً این پروژه را انجام بدی؟ نه. حرف حسابت چیه دختر که اینطوری غم باد گرفتی، ها؟ ا حرف حسابم این است که  دلم  نمی خواهد به  بهانه نمره، من را  وارد بازی شان کنن! اوه! دیگه تا این حد هن مسئله را پلیسی جنایی نکن، لطفاً. مگر خودت ادعا نداری که هیچ چیز را بدون دلیل قبول نمیکنی؟! خب، این هم یک مسئله است که باید دلیلش را پیدا کنی.  مگر غیر از این است؟ ته ماجرا هیچی که  نصیبت نشود، حداقل به این نتیجه می‌رسی که واقعاً حجاب  را دوست نداری پس می‌روی زل میزنی توی چشمم هایش و می گویی: من حجاب را دوست ندارم. نمیکشند که. می‌کشند؟ هم فال است و هم تماشا. در جوابش حرفی برای گفتن ندارم. سرم را از توی پتو در درمی‌آورم و زل  میزنم به جای کفشم که روی دیوار خیلی وقت است جا خوش کرده است. ذهنم را جمع و جور می کنم تا یادم بیاید  چند سال پیش، شاید یکی از همین روزهای پاییز بود که نمی‌دانم سر چی تمام روز را پیاده گز کردم. باران آمده بود آنروز. وقتی رسیدم خانه تمام هیکلم فقط آب بود. از همان جلوی در کفشم را در آوردم. و با خودم  توی  اتاق بردم  و روی دیوار هکش کردم تا یادم نرود چرا تمام آن روز را زیر باران پیاده رفتم. ولی الان هر چه فکر می کنم و به مغزم فشار می آورم  یادم نمی آید دقیقا برای چی تمام مسیر خانه را را پیاده گز کردم. شاید فرداها هم یادم نیاید چرا امروز اینطوری زانوی غم بغل گرفتم. 🌀 ادامه دارد ... ┄┄┅━🍃🌸🍃━┅┄┄ [•🌺•] @darozzekr_com [•📖•] @fatemehbentolhosain
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
8⃣1️⃣ (تحدیر) جزء هجدهم قرآن کریم 📖 🕕 زمان ۳۴ دقیقه 🎙قاری: استاد معتز آقائی 🕊 🍃| @darozzekr_com 💌| @fatemehbentolhosain
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 ۲۵ سلام امام زمانم💕 هر شبـــ🌙ـــ بـہ روز آمـدنتــــ فـڪــر مـےڪــنــم هر صبــ🌤ــح بـے قــــرارترینم بـــراے تـــ❤ـــو أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 🍃| @darozzekr_com 💌| @fatemehbentolhosain
13.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺| 🕊 🌸🍃 دریافت‌های اخلاقی تربیتی 🤲 مناجات ابوحمزه ثمالی 8⃣پدر مادر 🌺 حجت الاسلام مهدوی نژاد ✨| @darozzekr_com 🌙| @fatemehbentolhosain 🍃| @alqatreh
💌 #یه‌_‌حرف‌_با‌_‌خدا هجدهمین روز از میهمانی تو آمده‌ام که بگویم: خدای من، آگاهم نما در آن براى بركات سحرهایش و روشن كن در آن دلم را به پرتو انوارش و بكار به همه اعضایم به پیروى آثارش به نور خودت اى روشنى بخش دلهاى حق شناسان🌸🍃 🤲 #دعای_روز_هجدهم_ماه_رمضان #فرصت_بندگی 🕊 [•🍃•] @darozzekr_co‌ [•💌•] @fatemehbentolhosain
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
28.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔔 📸 🕊 💚 3️⃣‌ ‌نوجوانان دختر هیئت‌‌انصارولایت‌یـزد‌ در راستای عمل به‌ فرمان ولی امر خود ‌مبنی بر‌ برپایی رزمایش‌‌همدلی و کمک‌مؤمنانه‌،‌ با اجرای ویژه‌ برنامه‌ ‌«حُسن‌حسن»‌ در روز میـلاد کریم اهـل‌بیت(ع)‌‌ 🌸 به این رزمایش پیوستند. ✨ نوجوانـان در این رزمـایش،‌ ۱۵۰ بسته معیشتی برای کمک به نیازمندان‌ تهیه و ارسال کردند. 🍃 گفتنی است، هیئت فاطمه بنت‌الحسین(س) برای سومین سال متوالی ویژه برنامه «حُسـن‌حَسـن(ع)» را به مناسبت میلاد کـریم اهل‌بیت(ع) و با رویکرد رسیدگی به نیازمندان، برگزار می‌کند. ‌ ☘️| @darozzekr_com ✨| @d_maaref 🌸| @fatemehbentolhosain
مهربانیِ😊 یک ساله تو را که مرور میکنم دلم قرص میشود به لیله القدر رمضان😢 سالهاست که رسم میان من و تو همین بوده است! چه رازیست میان تو و اسمِ رحمانت🌱 که از هرچه بگذری ❣ مهر پاشیدن بر بندگانت را رها نمیکنی..! 💛✨ 🤲🏻 🕊 [•🍃•] @darozzekr_com [•💌•] @fatemehbentolhosain
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫 گفتن صد مرتبه: أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ 💫 گفتن صد مرتبه: اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ 💫 این دعا را بخواند: اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ .... 💫 خواندن دعای یا ذَاالَّذی کانَ قَبْلَ کُلِّشَیْءٍ ثُمَّ خَلَقَ کُلَّشَیْءٍ ..... 💛✨ 🤲🏻 🕊 [•🍃•] @darozzekr_com [•💌•] @fatemehbentolhosain
🔴 ❇️ مراسم احیای شب های قدر 💠 کرسی تلاوت قرآن کریم 💠 سخنران : 🎙 حضرت آیت الله حاج سید جواد آیت اللهی 💠 توسل و قرآن به سر گرفتن : 🎙 حجت الاسلام مهدوی نژاد 🛑 شب ۲۱ و ۲۳ ماه رمضان 🗓 پنجشنبه و شنبه ۲۵ و ۲۷ اردیبهشت ⌚️ ساعت ۰۰:۳۰ الی ۲:۳۰ ➖➖➖➖➖ 🏳️ هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد 🆔 @alqatreh 🆔 @darozzekr_com 🌐 [ www.darozzekr.com ]
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
9⃣1⃣#تندخوانی(تحدیر) جزء نوزدهم قرآن کریم 📖 🕕 زمان ۳۰ دقیقه 🎙قاری: استاد معتز آقائی #فرصت_بندگی 🕊 🍃| @darozzekr_com 💌| @fatemehbentolhosain
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 #چله_دعای_عهد ۲۶ سلام امام زمانم💕 هر شبـــ🌙ـــ بـہ روز آمـدنتــــ فـڪــر مـےڪــنــم هر صبــ🌤ــح بـے قــــرارترینم بـــراے تـــ❤ـــو أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 🍃| @darozzekr_com 💌| @fatemehbentolhosain
✳️ امام خامنه ای : معتقدم اگر قواعد سخت‌گیرانه‌ای هم در این زمینه وضع شود، مردم مؤمن و مسجدی حتماً بیشتر از دیگران به آن عمل میکنند. 🔴 خواهران و برادران گرامی 1.خواهشمند است کسانی که بیماری زمینه ای جدی دارند یاحتی مشکوک به کرونا هستند از حضور در مراسم امشب وشبهای بعد جدا خودداری کنند، تاخدای نکرده مرتکب سیئه نشوند. 2.ماسک، ودرصورت امکان دستکش همراه داشته باشید 3.قرآن،کتاب دعا و مهر شخصی همراه داشته باشید. 4.به جهت رعایت بهداشت پذیرایی نداریم. حتی الامکان آب بهمراه داشته باشید. ازهمه شما عزیزان التماس دعا داریم.
💌 🧕🏻 راز زیبایی چیست ؟!🌸 محبت همان شمش طلایی است✨ که هرجا باشد ارزش آنجا را به اندازه شمش طلا بالا می برد . افراد محبوب ملکه اند و همه خواهان برقراری ارتباط با آنان‌اند حتی کسانی که آنها را به هر دلیلی دشمن می دارند پیامبر مهربانی‌ها که قرآن میخواندند‌ کفار قریش مخفیانه می‌آمدند و قرآن خواندن پیامبر را گوش میدادند. 📖✨ دل‌های مهربان با عملشان خود را مانند ملکه در قلب اطرافیان جا میکنند. ✨❤️ دختر اگر مهربان باشد ملکه دوستانش است حتی اگر به او نگویند❤️🧕🏻 [•🕊•] @darozzekr_com [•🌸•] @fatemehbentolhosain
💌 نوزدهمین روز از میهمانی تو آمده‌ام که بگویم: خدای من، زیاد بگردان در آن بهره مرا از برکاتش وآسان کن راه مرا به سوی خیرهایش و محروم نکن ما را از پذیرفتن نیکی هایش ای راهنمای به سوی حق اشکار🌸🍃 🤲 🕊 [•🍃•] @darozzekr_com [•💌•] @fatemehbentolhosain
📚 🍑 📗 ✨ 🕊 ┄┄┅━🍃🌸🍃━┅┄┄ وریا تو یادت هست چرا من جای کفشم راحک کردم روی دیوار؟ نمی دانم دقیقاً توی صدایم چه بود؟ غم؟ غصه؟ یا چه که لحن حرف هایش له کلی تغییر کرد واین مدلی جوابم را داد:« ازدوستت ناراحت بودی. انگار ازش انتظار داشتی توی مدرسه سر قضیهٔ خانم ناظم هوایت را بیشتر داشته باشد؛ ولی نداشت. توهم ازش دلخور شدی وکلی پیاده رفتی. وقتی رسیدی، نه سلامی کردی ونه علیکی. بعد، عدل کشفی را این مدلی گذاشتی تخت سینهٔ دیوار. یادم هست پدرت پدرت عجیب شاکی شده بود از این گَنده کاری؛ ولی مادرت گفت: اتفاقاً خیلی هم خوشگل شده دیوار، کاش ما هم این این کار را هرازگاهی در زندگی می کردیم تا ببینیم که همیشه هم نمی شود به آدم ها تکیه کرد، تا یادمان باشد برای هرکاری اول از همه باید به خودمان تکیه کنیم، بعد به بقیه. » چقدر خوب آن ماجرا را با جزئیاتش به یاد دارد.همیشه همین چیزهایش برایم باعث تعجب است. وریا از آن آدم هایی است که....نه ، وریا که آدم نیست ، یک دوست درونی یا یک چیزی شبیه وجدان است. اصلا نمی دانم اسمش را چه باید بگذارم. اگر بگذارم دوست درونی، می گآیند این دختر با این سن وسالش خُل و چِل شده یا جتی اگر بخواهم هرچیز دیگری اسمش را بگذارم، بلاخره ملت یک حرف و حدیثی از تویش در می آورند. اصلاً وریا خود من هستم؛ ولی منطقی تر و پخته تر یا حتی می شود گفت که حکایت من و وریا شبیه حکایت رستم و سیمرغ است. هرموقع که رستم درمانده و بی کس و طفلکی می شد، وقتی که دیگر نه عقلش یاری می کرد و نه زور وبازویش، یکی از پرهای سیمرغ را آتش میزد تا سیمرغ به فریادش برسد. البته رابطهٔ من و وریا خیلی مدرن تر است؛ چراکه دیگر نیازی به آتش زدن پر نیست. من و وریا باهم تله پاتی عجیبی داریم والان هم به خاطر همان تله پاتی است کن باز سَر وکله اش پیدا شده است. وریا از آن هایی است که هرجایی باید باشد، حضور دارد؛ درست مثل یک رفیقفابریک.آنجاهایی که دیگر عقلم نمی توانست حتی یک قدم دیگر جلوتر برود، او بود که من را صد قدم جلوتر می برد. آنجاهایی که با سرعت بی نهایت داشتم می زدم به جاده خاکی، وریا ترمزم میشد. خلاصه، همه جوره با من بود و حالا مثل همیشه داشت به روش خودش کمک می کرد تا از این منجلاب در بیایم. صدایش را می شنوم که می پرسد:« تواین همه کتاب می خوانی برای چی؟ ها؟ کتاب می خوانی که توی یک مسئلهٔ به این سادگی این طوری درمانده شوی؟ اگر قرار بود مثل آن دوست هایت که فقط تا نوک دماغشان را می بینند رفتار کنی، پس چرا این قدر می خواستی متفاوت با آن نا باشی؟ ها ؟ قرار بود کتاب بخوانیم تا دیدمان نسبت به مسائل بازتر شود، تا دنیا را یک جور دیگر ببینیم، مگر نه؟ خب الان وقتش است دیگر.» آریا راست می گوید. من همیشه از این آدم هایی که هیچ فکری از خودشان نداشتند متنفر بودم. از اینکه می دیدم دوست هایم یا خیلی از دخترهای دیگر همانی می شوند گه بقیه دوست دارند، بدم می آمد. ازاینکه می دیدم خیلی هایشان یک جا نشسته اند تا یک نفر از یک جایی پیدا شود و یک چیزی بگوید و بعد آن ها مثل طوطیِ دست آمیز دقیقا همان حرف ها وکارها را موبه مو برایت ردیف گنند، بدم می آید. دلم می خواست اگر چیزی در زندگی انتخاب می کنک یا کاری می کنم، نتیجهٔ فکرواندیشهٔ خودم باشد، نه نشخوار کردن حرف های بقیه. شاید به قول وریا الان وقتش است که یک بار دیگر خودم برای خودم تصمیم بگیرم. اصلاً به قول مامان هر اتفاقی توی زندگی را می شود شبیه یک فرصت دید؛ فرصتی برای بهتر شدن، همین. ┄┄┅━🍃🌸🍃━┅┄┄ [•🌺•] @darozzekr_com [•📖•] @fatemehbentolhosain
🧕 رولـت خـرمـا 😋 موادلازم: 🥰👇 1️⃣ خرماي هسته گرفته ⬅️ ٢٠٠ گرم (يك ليوان) 2️⃣ هل ساييده شده ⬅️ يك قاشق چايي خوري 3️⃣ آرد گندم يا آرد قنادي ⬅️ ٢/٣ ليوان 4️⃣ كره يا روغن جامد ⬅️ ٣٠ گرم 5️⃣ روغن مايع ⬅️ دو قاشق غذاخوري 👩‍🍳 : 😎 👈 ابتدا خرما را روي حرارت گذاشته تا گرم بشود و بعد له كنيد، از چرخ هم ميتونيد استفاده بكنيد. 👈 روي نايلون به صورت مستطيل پهن كنيد. 👈 آرد را به مدت ده دقيقه تفت بدين كه رنگش تغيير رنگه و بعد الك كرده و دوباره روي حرارت بزارين و هل رو اضافه كنيد و بعد كره را اضافه كنيد( اگر خمير جمع نشد و حالت منسجم نبود كم كم روغن مايع بريزيد و اگر خمير جمع شد و حالت منسجم گرفت خوب هست) 👈 تا وقتي كه خمير گرم هست روي خرما بريزيد و با ورنه روش ميكشيم كاملا صاف بشه. 👈 بعد رول ميكنيم و به مدت نيم ساعت داخل يخچال قرار مي دهيم تا سفت شود و برش مي دهيم.‌ ‌ 🍃| @darozzekr_com 🕊| @fatemehbentolhosain
📚 🍑 📗 ✨ 🕊 ┄┄┅━🍃🌸🍃━┅┄┄ بدان! راه طولانی و دشواری پیشِ رو داری و قطعا به توشه کافی نیاز داری، به سبُک باری و به اینکه قدم هایت درست و در مسیر باشد. نهج البلاغه تصمیم را گرفتم، به خودم امید دادم که حالا وقت برداشتن قدم های بزرگ است؛ وقت بلند شدن و گرفتن تصمیم های بزرگ. از جایم بلند می شوم. می روم سر وقت یخچال و کمی آب می خورم. در یخچال را که مب بندم روی درش عکس مامان و بابا را می بینم. پدر مثل همیشه توی صورتش جدیت موج می زندو همین جذاب ترش می کند؛ ولی مامان مثل همیشه می خندد. خنده های مامان این مدلی است هرکس را عاشق زندگی می کند. دست می کشن روی لب مامان که انگار لبخندش از هرچیزی توی این دنیا تازه تر است و بعد قشنگ می بینم که لبخند مامان آرام آرام از انگشت هایم وارد بدنم می شود تا بالاخره روی لبم جا خوش می کند. می روم آبی به سر و صورتم می زنم و روبه روی میز درایو می ایستم. موهایم را شانه می کنم و شروع می کنم به بافتنش. هر وقت توی زندگی قرار است کار مهمی انجام بدهم. قبلش باید حتماً موهایم را ببافم. نمی دانم چی توی بافتن موهاست که این قدر به من انرژی می دهد. یک وقت هایی خیال می کنم به ازایِ هر کدام از بافت موهایم، یک انرژی قلمبه ای توی هرکدامشان ذخیره می شود و بعد هرکجا که کم می آورم با باز کردن هرکدامشان کلی انرژی به من تزریق می شود. برای همین است که سعی می کنم تعدا بافت موهایم را زیاد کنم؛ برای روز های مبادا. توی آینه که به چشم هایم نگاه می کنم، می بینم که آن هاهم خوشحال هستند زیر لب می گویم:"کاش لبخند روی لب هایش به چشم هایش هم برسد" می نشینم پشت میز تحریرم. از روی میز یک برگه آچار بر می دارم و یک جدول با یک ردیف و دو ستون می کشم. راهکار وریا است. همیشه می گوید هر وقت توی زندگی نتوانستی تصمیم بگیری، وقتی رسیدی سر دوراهی بزرگ، سریع یک جدول بکش با دو ستون ، که هر ستونی یکی از راه ها باشد. بعد توی هر ستون راهکار ها را بنویس و در آخر شروع کن به نوشتن دلایلت برای انجام هرکدام از راهکار ها منظورش این است چه دلایلی برای انجام هرکدام از راه های موجود توی ذهنم است. آن ها را باید یکی یکی اسم ببری و در نهایت هر کدام که دلایلش به آن یکی چربید، انتخاب کنم. در ستون سمت راستی دلایل منفی حجاب داشتن را نوشتم و در  ستون سمت چپی دلایل مثبت آن را. در ذهنم دنبال دلیل هایی می گردم که دلم نمی خواست حجاب را انتخاب کنم، یا چیز هایی که اگر می خواستم حجاب را انتخاب کنم، اذیتم می کرد. مثلا همیشه خدا وقتی یک دختر خانم محجبه را می بینم ┄┄┅━🍃🌸🍃━┅┄┄ [•🌺•] @darozzekr_com [•📖•] @fatemehbentolhosain