💌 ‌#یه_داستان_قشنگ 🎙️یکی از بستگان‌ حضرت امام(ره) می‌گفت: ‌‏نجف که بودیم‌ آقا چشمشان ناراحت شده بود.‌ دکتر آمد و چشم ایشان را دید‌ و‌‎ ‌‏گفت: «شما چند روز قرآن نخوانید‌ و استراحت کنید.»‌ امام یک دفعه خندیدند و‌‎ ‌‏گفتند:‌ «دکتر من چشمم را‌ برای قرآن خواندن می‌خواهم،‌ چه فایده‌ای دارد‌ اگر چشم‌‎ ‌‏داشته باشم‌ و قرآن نخوانم.‌ شما یک کاری بکنید‌ که من بتوانم قرآن را بخوانم.‌ ‌ ‌ #قرآن #امام_خمینی_ره‌ ‌ 🍂| @darozzekr_com 🍁| @fatemehbentolhosain

💌 #یه_داستان_قشنگ امام صادق (ع)، همیشه دوست داشتند شیعیان، با هم مهربان باشند مردی با یکی از افراد، بخاطر پولی، کارش به بحث و ناراحتی کشید؛ ⚡ مفضّل یکی از یاران امام صادق (ع) از آنجا می‌گذشت و متوجهِ درگیری آن دو شد آنها را به خانه‌ی خود برد. بعد، بدهی یکی را به دیگری داد 🔆 و اختلاف، حل شد لبخند که روی لبان آنها نشست، مفضّل گفت: 🍀 بدانید پولی که برای حل اختلافتان دادم، از اموالِ #امام_صادق (ع) بود. ایشان به من فرمان داده‌اند: هرجا دو تن از شیعیان ما، اختلافی داشتند، از مال من میان آنها صلح و دوستی برقرار کن ... 🌸 🍃| @darozzekr_com ✨| @fatemehbentolhosain