eitaa logo
|هیئت فاطمه بنت الحسین (س)|
414 دنبال‌کننده
2هزار عکس
331 ویدیو
50 فایل
💌ڪٰانال رسمے هیئت‌فٰاطمہ‌بنتُ‌الحُسَین(س) هیــــئت نوجـــــوانان دختــــر انصــار ولایـــت یزد محبت❣حُسَـینْ ما را دور هم جمع مےڪند... ‌ 📮 خادم ڪانال: @fatemeh_bentolhosain
مشاهده در ایتا
دانلود
🍕 📚 📔 مفتون و فیروزه رمانی معمایی و رازآلود‌‌‌ اینبار در فضای‌‌ انقلاب‌‌‌ 🇮🇷 دانشجوی پزشکی‌ در مشهد که هم پزشک👨‍⚕ است، ‌‌ هم بازیگر تئاتر 🎭‌ تئاتری که آسید علی آن را می‌بیند و تحسین می‌کند 🙃👏‌‌ حالا آسیدعلی قرار است به خراسان بیاید و تمرین تئاتر گره خورده به دفاع پایان‌نامه‌ی پزشکی ...‌‌ 🖋نوشته سعید تشکری از انتشارات کتاب نیستان ✨ 🍑 📔🍑📔🍑📔🍑📔🍑 🆔️ @darozzekr_com 🆔 @fatemehbentolhosain
🍕📚 📔راض بابا دخترها هم شهید🕊🌷 میشوند، در صورتی که شهید زندگی کرده باشند ... دختری از جنس ریحانه 🌸🌱... از جنس پروانه ...🦋 در کوچه پس کوچه های شیراز و لابه لای عطر بهارنارنج ها قد میکشد. 🍃🌸 در میان حسینیه 🏴🕌و هم نوا با اهل حرم حسین🏴💚‌حسین‌ ‌‌میخواند و حسین ‌(علیه السلام) او را در آغوش میکشد... دختری از جنس من و تو 🌷🍃💕 چهارده پانزده ساله 💕 بچه هیئتی 💚 که دست خیلی ها را میگیرد و او یک الگو بود برای اطرافیانش حالا یک الگو شد برای همه ✨🌷✨ روایت زندگی یک شهیده🕊🌷 که در دهه ی هشتاد شهید شده ... یک قاچ از کتاب📖 " یک دفعه در خود فرورفت 😥. انگار می خواست حرفی را به زبان بیاورد 😊. نگاه مختصری به من کرد و گفت ( مامان ، من یه آرزویی دارم ... دعا میکنین براورده بشه ؟)😍😃 التماس دعایش هنگام تحویل سال از یادم نرفته بود خندان پرسیدم: (دختر من چه آرزویی داره؟)😉 از پنجره آشپزخانه ، بیرون را نگاه کرد . - مامان ، دعا کنین بشم جراح قلب و خدا یه مطبی بهم بده که پنجره اش رو به کعبه بازشه "😉🙃 📔کتاب راض بابا خاطرات شهیده راضیه کشاورز ✨💕✨ 🖋به قلم طاهره کوه کن 📔🍑📔🍑📔🍑📔🍑 🆔️ @darozzekr_com 🆔 @fatemehbentolhosain
🍕📚 ♨️ گوشه‌ای دنج و کوچک از دولت اسلامی عراق و شام ( داعش -_- ) روایتی از جنس لطافت دخترانه 🌸 و هم‌زمان از جنس ضمخت و بیرحم داعش ⛔️ گفت و گو بین زن مقتول و زن قاتل ، یکی زخمی و خونی و آن یکی هفت تیر به دست بالای سرش. اما قدرت 💪 همیشه پیروز نیست. آن حق 🔅 است که همیشه پیروزست حتی اگر زخمی و خونی باشد 💚 عَلیّ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلیّ 💚 حق نه تنها با علیست بلکه با عقیده‌ی شیعیان علی(ع) نیز هست. و در مقابل علی (ع) و عقیده‌ی علی(ع)؛ فرقه‌ایست سست عنصر که حتی با استدلال احادیثِ کتب خودشان هم ناک اوت 👊 میشوند. 📖 " این نماز است ام جمیل! روزه است! رضای خداست! این یک اعدام مذهبی است! یک اعدام اعتقادی. تو فقط برای رضای خدا این زن را می‌کشی! حتی آن موقع که چاقو را میگذاری زیر گلویش ... هی نباید به عمه حمیرا فکر کنی، نه عمه حمیرا و نه هیچ کس دیگر ... فقط خدا ... عمه حمیرا هم یک بهانه است تا رضایت خدا به دست بیاید " 📔کتاب پسران دوزخ فرزندان قابیل 🖋به قلم مجید پور ولی کلشتری 📔🍑📔🍑📔🍑📔🍑 🆔️ @darozzekr_com 🆔 @fatemehbentolhosain
🍕 📚 📔ازبه نامه بازی چندتا قهرمان ، چندتا شیرمرد پرنده که در طول دفاع مقدس🌹 با جنگنده های پرنده شون پرواز میکردن بر فراز مرز هایمان و چشم امید رزمندگان روی خاک را روشن میکردند .🕊❣ حالا جنگ تمام شده و یکی از آن قهرمان👤 ها دوپای خود را در پرنده ی جنگنده جا گذاشته .💔 وقتی که یکبار پرواز 🕊کنی و وسعت آسمان 🌫 را ببینی زمین دلت را تنگ میکند و خاک برایت کافی نیست و تو باز هم آسمان را می خواهی خلبانی جانباز، بدون دوپا و با دندانی پر کرده که سودای پرواز دوباره به آسمان را دارد .❣ و داستانی که تماما با نامه پیش میرود ، بین قهرمان ها👤 و همسران قهرمان ها و دخترکی که به خواست معلمش برای رزمنده ها نامه💌 نوشته بود حالا نامه دست خلبان جانباز است .❣ " از فرانک دبستانی کلاس شقایق به خلبان تیزپرواز از همسر سرهنگ مشکات به سرهنگ تیموری از همسر سرهنگ تیموری به همسر سرهنگ مشکات از فرانک کنکوری به همون خلبان تیزپرواز یعنی مرتضی مشکات " یک قاچ از کتاب 📖 " «کار ما عشق ❤️است…عشق😁 مال ماست…خلبان ✈️را باید جوری تربیت کرد که اگر همه وسایل ناوبری‏اش از کار افتاد، اگر همه جک پوینت‏های زمینی را گم کرد، باز هم بتواند راهش را برود….. … دانش‏جو یعنی همین! ختم خلبانی یعنی همین! راه را گم کردی، اول یک فحش اساسی بدهی به خواهر نقشه ها و مادر قطب نما و فک و فامیل اصول تئوریک! توی اولین جاده آسفالته لندینگ بزنی. بدون تکبر پایین بیایی و از اولین ره‏گذر راه را بپرسی! این چیزا تکبر ندارد…» 📔 کتاب ازبه 🖋به قلم رضا امیرخانی نشر کتاب نیستان✨💫 📔🍑📔🍑📔🍑📔🍑 🆔️ @darozzekr_com 🆔 @fatemehbentolhosain
🍕 📚 دختری دانشجو 🧕🏻در مملکتی به قول خودمان اجنبی ...🇫🇷 رفتار سفیر ما و واکنش های اجنبی ها و گاهی هم رفتار اجنبی ها و واکنش های سفیر ما ...😶 سخن کوتاه کنم چرا که وقتی رهبر انقلاب توصیه به خواندن کتابی میکند تکلیف کتاب و نویسنده و محتوا معلوم الحال است .😇🙃 یک قاچ از کتاب 📖 " متوجه شدم خیابونا بیش از حد شلوغه. توی ایستگاه اتوبوس🚎 پر از مرد و زن و ریز و درشت بود. همه منتظر اتوبوس بودند. اون روز روز اعتصاب بود. فرانسویا، به گفتهٔ خودشون قهرمان اعتصاب در جهان‌ان🤭. اون‌قدر تعداد اعتصاب در سال زیاده که همه بهش عادت کرده‌ان. اعتصاب کارمندای راه‌آهن علیه دولت، اعتصاب پست علیه رئیس پست🤭😶، اعتصاب مردم علیه سگ‌ها، اعتصاب سگ‌ها علیه استخوان، اعتصاب دولت علیه ملت، اعتصاب اعتصابگران علیه چیزی برای اعتصاب کردن...😶 خلاصه اون روز هم روز اعتصاب راننده‌های اتوبوس بود😕، لابد علیه اتوبوسا🤨! ملت هم سرگردون توی کوچه و خیابون دربه‌در دنبال یه لقمه اتوبوس😳، بدون فحش دادندو بدوبیراه گفتن...🤭 به‌هرحال من داشتم از این ماجرا به‌شدت متضرر می‌شدم. اون روز روزِ لابراتوار بود. من باید به هر شکلی بود خودمو تا ساعت ۱۱ می‌رسوندم دانشگاه، برای توضیح تزم. اما اتوبوس کجا بود؟ یه‌دفعه چشمم به یه اتوبوسی افتاد که جلوی روی همه اومد و صاف وایستاد توی ایستگاه. راننده اتوبوس رو خاموش کرد و سوت‌زنان از اتوبوس پیاده شد ..... 📔کتاب خاطرات سفیر کتابی که رهبر انقلاب توصیه کرد خانم‌ها بخوانند.🌸 🖋به قلم بانو نیلوفر شادمهری 📔🍑📔🍑📔🍑📔🍑
🍕 📚 📔سقای آب و ادب پدرش قهرمان خیبر....!💪 مادرش‌شیر‌زنی‌از‌قبیله‌ی‌بنی‌کلاب... قهرمان نهر علقمه‌که‌شمس‌و‌قمر از نور جمالش خجل می‌شوند....❣️ علمدار لشگر بود و دلدار برادرش! او‌آمد؛‌ مثل‌پیامِ‌«قولو لا اِلهَ اِلا الله تُفلِحوا» او‌آمد؛ مثل‌شعار‌«اَلمَوت اَولی مِن رُکُوبِ العار» او آمد؛ مثل‌قمر‌شکافنده‌تیرگی‏‌های‌شامِ‌زمان...!💪 کتابی از جنس سقا...! کتابی از جنس آب....! کتابی از جنس ادب...! سقای آب و ادب!❣️ 📖 یک گاز از کتاب ☺️ «در صفین، نوجوانی نقاب زده، ناگهان‌چون‌تیری از چله‌کمان🏹‌ جبهه‌دوست رها‌شد‌‌ و‌خود رابه‌عرصه‌نبرد رساند. جز علی،هیچکس،نه‌ازجبهه‌دشمن‌ ونه‌از اردوگاه دوست،نمی‌دانست‌که این نوجوان نقاب بر چهره کیست.🤨 آنان که از چشم، سن‌و سال‌را می‌سنجیدند، گفتند که بین دوازده تا چهارده سال. آنان که از هیکل‌و جثه💪،‌‌پی به سن و سال می‌بردند، گفتند‌که‌حدود هفده سال.‌ آنان که ازچستی‌وچابکی حرکات،حدود عمر را حدس می‌زدند، گفتند: قریب بیست سال. آن نوجوان نقاب زده که همه‌رابه‌اشتباه‌انداخته بود، چون جنگجویان کهنه کار😎، به دور میدان چرخ می‌خورد ومبارز‌می‌طلبید⚔️. چستی و چالاکی نوجوان،حکمی‌می‌کرد و شهامت و صلابتش،حکمی دیگر. چرخش تند و تیز شمشیردر دستهایش حکمی داشت و نگاه عمیق و نافذش حکمی دیگر! 📔 کتاب‌سقای‌آب‌وادب 🖋 به قلم سید مهدی شجاعی 📔🍑📔🍑📔🍑📔🍑 [•🕊•] @darozzekr_com [•🌸•] @fatemehbentolhosain
🍕 📚 📔پدر عشق پسر روایتی عاشقانه...❣️ روایتی از زبان عقاب! از زبان اسبی که در دل خاندان پیامبر زندگی کرده...🐎 اسبی که حالا راوی زندگی شبیه ترین افراد به پیامبر شده‌!😇 راوی عشقِ میان پدر و پسر...❣️ آن هم برای لیلا...! مادری که از عاشورا جا ماند....!!! 📖یک قاچ از کتاب چه خوب شد که نبودی لیلا! کدام جان می‌توانست در مقابل این مناسبات عاشقانه دوام بیاورد؟ تو می‌خواستی کربلا باشی که چه کنی؟ که برای علی اکبر (ع) مادری کنی؟ که زبان بگیری؟ گریبان چاک دهی؟ که سینه بکوبی؟ که صورت بخراشی؟ که وقت رفتن از مهر مادری سرشارش کنی؟ که قدم‌هایش را به اشک چشم بشویی؟ [•✨•] @darozzekr_com [•🌱•] @fatemehbentolhosain
🍕 📚 📔جوانی در۱۸۰ثانیه داستان های کوتاه و شنیدنی👂 داستان هایی آشنا...🧐 داستان هایی از جنس من! از جنس تو! داستان هایی از جنس جوان!🤓 یه کتاب که مثل یه پازل چهل تکه🧩 روزهای جوونی رو ترسیم میکنه...😍 چهل داستان ۱۸۰ ثانیه ای... 📖یک قاچ از کتاب اگر از من بپرسند: تو فرمول سحرآمیزی برای موفقیت و کامیابی می شناسی؟ 🤔 پاسخ می دهم آری… هرگاه عشق❣️و اشتیاق را سرمایه خود قرار دادی و در این راه سخت💪، کوشیدی و هرگز خستگی😨نشناختی، بدان شاهد پیروزی و موفقیت را در آغوش خواهی کشید.🤗😎 🖋به قلمِ حسین سرو قامت [•✨•] @darozzekr_com [•🌿•] @fatemehbentolhosain
📚 📔آن مرد با باران می آید در دلِ هیاهوی انقلاب.... ماجرایی از جوانان دیروز که انقلابی پر شکوه را رقم زدند....✨ کتابی که رهبر انقلاب خوندن اون رو برای ما جوون ها و نوجوون ها لازم دونستن...❣️ بشنویم چند خطی از زبان رهبرمان:👇 بسیار خوب و هنرمندانه و پرجاذبه نوشته شده است. تصویری که از ماههای آخر مبارزات نشان میدهد، درست و روشن و واقعی است. به گمان من همه ی جوانها و نوجوانهای امروز به خواندن این کتاب و امثال آن نیاز دارند. از نویسنده ی کتاب باید تقدیر و تشکر شود ان شاءالله.❣️🌸 یک قاچ از کتاب :📖 بوی باران می‌آید.🌧️ صورتم را به طرف آسمان می‌گیرم. چند کبوتر از روی کاج‌های وسط میدان پر می‌کشند و در دل آسمان ابری بالا می‌روند.🕊️ چشمانم را می‌بندم. یک قطره باران می‌چکد روی پیشانی‌ام، یک قطره هم روی گونه‌ام. چشمانم را باز می‌کنم. سرم را که پایین می‌آورم، از پشت پردۀ تار و لغزان اشک، می‌بینم که به جای مجسمۀ شاه که حالا تکه‌تکه روی زمین افتاده، روی پایۀ سنگی وسط میدان پرچم الله اکبر بالا رفته است🇮🇷❣️ [•✨•] @darozzekr_com [•🌱•] @fatemehbentolhosain
🍕 _📚 📔زایو رمانی از جنس آینده، آینده ای آمیخته به حقیقت. حقیقتی از جنس نابودی اسرائیل و جمهوری اسلامی فلسطین .🕌 و این حقیقت ناب در دل داستان ویروسی خطرناک🚫 است از جنس همینی که در حال ما درگیرش هستیم و بسیار کشنده تر و مهلک تر ... نمایی روشن و حقیقی از جمهوری اسلامی ایران و دانشمندانش 🇮🇷👥 بشدت توصیه میشه که مطالعه اش کنید مخصوصا تو این ایام کرونایی داستان براتون خیلی ملموس تر میشه و سرگرم کننده است .😉 📔زایو ✍🏻 به قلم مصطفی رضایی 🍑📔 🙃 [•📖•] @darozzekr_com [•✨•] @fatemehbentolhosain
🍕 📘 نفوذ در موساد میان غوغاهای یک عملیات بزرگ جاسوسی!🕵️‍♂️ دست و پنجه نرم کردن با سگ هاری از نوع اسرائیل! 🇮🇱 نفوذی غیر قابل تصور و هیجان انگیز!😱 وقتی که یک مصری می تواند دیوارهای امنیتی «تل اویو» را بشکند و هیچ کس با خبر نشود! 😎 🍃 هنگامی که بیخور شطریت در شب نشینی‌ها به دیدن رأفت می رفت، در گوشه‌ای با او خلوت می‌کرد و شراب می‌نوشید.🍷 رأفت هم بدون اینکه لب به مشروب بزند، تنها به مشارکت با دوست خود تظاهر می‌کرد. مرد یهودی به درجه‌ای از مستی می‌رسید که زبانش باز می‌شد و در همین زمان، هوشیاری جوان به نهایت خود می‌رسید؛ زیرا این موجود دائم الخمر سرّی.ترین مسائل امنیتی اسرائیل را برملا می‌کرد…. ✍️ صالح مرسی 😋 🍑 [•✨•] @darozzekr_com [•🌱•] @fatemehbentolhosain
📘 سایه ی شوم... بخوانید از سایه ای به تیرگی مرگ! سایه ای که روزهایت را از شب نیز سیاه تر میکند! سایه ای که زندگی کسانی مانند «رها» را از درون خرد کرد و ارزو های جوانیشان را به حسرتی همیشگی تبدیل کرد... بخوانید از سایه ای به نام بهائیت! 🍃 فرق بهائی با مسلمان این است که مسلمانان به جز خدا و پیامبر و امامان کسی را مصون از خطا نمی دانند اما بهائیان آن ۹ نفر را مصون از خطا می دانند و حکم آنها را حکم خدا می پندارند درحالی که آن ۹ نفر خودشان فاسدند، هر روز تعالیم جدید صادر می کنند!😨 هیچ فکر کرده‌ای، دلیل این همه تلاش تشکیلات برای سرگرم کردن جوانان چیست؟ 👩‍🎓👨‍🎓 و این همه هراس آنها از ارتباط گیری جوانان با مسلمانان برای چیست؟ برای اینکه نمی‌خواهند کسی به حقیقت پی ببرد. ✍️مهناز رئوفی 😋 🍑 [•✨•] @darozzekr_com [•🌱•] @fatemehbentolhosain
🍕 📘 بوسه فرشته ها بر سر دوراهی....⚠️ مسیری پر پیچ و خم... ‼️ و اما مقصدی که خود آن را رقم میزنی! پس چشم باز کن و درست انتخاب کن👀 داستان نوجوانی از جنس دختر...🎀 دختری که مسیر زندگی اش پر شده از سوال ها و راه ها.... و اوست که انتخاب می‌کند بوسه ای از طعم خدا را...❣️ 🍃 به طرف ماشین 🚙که می دویدم می شد برق خوشی رو توی صورت خاله دید. من و خاله ی همیشه خوشم.وای! چه عالمی داشتیم.😍 دوست داشتنی ترین خاله ی دنیا. خاله م بیست و یک سالش بود و حالاحالاها قصد ازدواج نداشت. دست هاش رو که به سمتم تکون می داد با اون لبخند گیراش انگار دلش می خواست همه ی غصه ها و خستگی ها رو از دلم ببره.🙋🏻‍♀️ ✍️مسلم شوبکایی 😋 🍑 [•✨•] @darozzekr_com [•🌱•] @fatemehbentolhosain
🍕 📚 📘بی من؛ با ولیّ تاریخ بارها ولیّ خود را تنها گذاشته و امانت خدا را بر زمین نهاده است. سقیفه و کربلا از نمونه‌های بسیار تلخ تنهایی ولی هستند.💔‌ ‌ امروز هم‌ نشانه‌هایی از تکرار تاریخ می‌بینیم.‌ مهم‌ترین عاملی که در طول تاریخ؛‌ باعث تنهایی ولیّ شده‌ و بدترین حوادث را‌ برای اسلام رقم زده است،‌ مرگ ارزش‌ها است🖤 🖋انسیه سادات هاشمی 😋 🍑 [•✨•] @darozzekr_com [•❣•] @fatemehbentolhosain
📚 📔اقیــ🌊ــانوس مشرق در پِی آبــــــــــــ حیات... تشــــ💦ــنه ای از جنس آدم! در گوشه‌ای از بیابان دنــیا ... در میان ســـــــــراب‌ها😓 و آنگاه که‌ حاصل صبـــ😌ـوری و مقاومـ💪🏻ــت‌ وصــ❤ــال میشود..... ❤ یک بـ🍃ـرگ از کتاب بگو ببینم از کجای این برهوت می‌آیی که اسبی و شتری با تو نیست؟🧐 آرام می‌گوید: از طرف علی بن موسی الرضا آمده‌ام. با نوک انگشت پیشانی مرد را لمس می‌کند: چگونه است که عرقی بر پیشانی نداری؟😓 به لباس‌هایش خیره می‌شود: و نِمی در لباس تو نیست، نه خسته‌ای و نه تشنه. من قاصد علی بن موسی الرضــــ❤ــا هستم. علی بن موسی الرضا؟‌ همان که زمین و زمان به او سپرده شده؛ هفت دریا، هفت آسمان، هفت خاک...؟ گفت بگویم چهل قدم که از این سو برداری به روستایی می‌رسی که تو را به آبـــــــــــ حیات💦 می‌رساند. آب حیات؟‌‌ از کجا دانستی من کیستم و به دنبال چه هستم؟مرد لبخند می زند. سراغ منزل پینه دوز را بگیر. او چشمه آب حیات را نشانت خواهد داد.‌ از کجا راز دل مرا می دانی؟ مرد می ایستد و به افقی دور نگاه می کند..... 😋 🍑 [•✨•] @darozzekr_com [•🌱•] @fatemehbentolhosain
📚 📙تر گـــــ🌸ــــــل تا حالا شده یکی از همکلاسی هات از تاج بندگیـــ😇ــــــت بپرسه و تو نتــــــ😓ـــــــونی جوابش رو بدی؟ تا حالا شده به دلایل عقلــــــ🧠ــــلی و روانشناسیِ🧐 حجاب فکر کنی؟؟؟ ترگـــــ🌸ــــــل یه کتابه با بیست دلیل عقلی و روانشناسی برای حجـــ🧕🏻ـــاب یک بـــــ🍃ــــرگ از کتاب : من یک دختــــ😍ــــرم! زیبا و جذاب🥰 احساسی در من نهفته است به نام دلربایی...😌 انگار باید اوقاتی از روزم را دلربایی کنم😉 من زیبا هستم، می‌خواهم عالم و آدم زیبایـــــــ🌸ــــــیم را ببینند می‌خواهم با دیدنم انگشت‌به‌دهان شوند! 😯 من اصلاً کاری به دین ندارم، من عقل دارم، چرا باید خودم را با یک چادر مشکی بپوشانم؟🧐 ✍🏻عماد داوری دولت ابادی 😋 🍑 [•✨•] @darozzekr_com [•🌱•] @fatemehbentolhosain
📚کتابِ : 🍅 ✍نویسنده : فرض کنید که یک روز ماشین زمان اختراع شده و شما را به عقب می برد 🚘 پیاده می کند توی سال های قبل انقلاب !👀 شما به همراه دوست صمیمی تان قرار است رضا شاه را ملاقات کنید آن هم در شرایطی که او را تبعید کرده اند و از دست مردم فراری است ! کتابِ 🍅  یک رمان طنز و پرکشش است . داستان این کتاب در یکی از روستاهای شروع می شود و شیطنت دو نوجوان را روایت می کند که درگیر حوادث روزهای حساس تاریخ شده اند. پیشنهاد می کنیم اگر دوست دارید  هم سفر کنید🚘 ، هم بخندید 😆 هم  ماجرا های تاریخی یاد بگیرید 🧐 این کتاب را از دست ندهید . 😋 🍑 [•✨•] @darozzekr_com [•🌱•] @fatemehbentolhosain
: 📚 نام کتاب : ؟ بله ، بازم یه کتاب با تم دخترونه 🎀 و دوست داشتنی ❤️ و روان ! در مورد یه دختر فلسطینی که توی استرالیا به دنیا میاد و توی نوجوونیش با کلی چالش🤔 روبه رو میشه که یکیش حجابه این کتاب لحن خودمونی و بانمکی داره و شما احتمالا موقعیت های مشابهشو زیاد تجربه کردید‌ ☺️ اگه دوست دارید کتابی بخونید که هم تجربه های جدید یاد بگیرید🧐 هم با چالش مختلف روبه رو بشید و هم حس و حال دخترونه داشته باشه 🧕 رو از دست ندید 📚 نام نویسنده : مترجم: 😋 🍑 [•✨•] @darozzekr_com [•🌱•] @fatemehbentolhosain
📚نام کتاب : این کتاب، درباره بعضی از اتفاقاتی است که در فضاهای مجازی 📲 برای دختران رخ می‌دهد و منجر به سوء استفاده از آنها می‌شود.  این کتاب روایت یک پرونده امنیتی واقعی🕵‍♂ با موضوع پوشش جعلی برای سوءاستفاده از زنان و دختران توسط یک گروه بهایی است.  این گروه بهایی مرتبط با یکی از شبکه‌های خارج از کشور بوده است.   یکی از فریب‌خوردگان این جریان در این کتاب روایت خود را از فریبی که خورده تعریف می‌کند و ... اگر دوست دارید یک داستان پر کشش را بخوانید و کلی درس جدید از اتفاقات یاد بگیرید این کتاب را از دست ندهید. ✍نویسنده : 😋 🍑 [•✨•] @darozzekr_com [•🌱•] @fatemehbentolhosain
📚😌 نامِ کتاب : نویسنده : ✍ مرور واقعه این‌بار از چشم بانوان کاروان...🦋 داستان از خانه‌ی طرّماح آغاز می‌شود؛ وقتی که پدر از پس مأموریتی مهم، اینک به خانه آمده است. بعد از آن داستان همراهی "نجوی " دختر خانواده با کاروان اسرای کربلاست و سفر به گذشته‌ی هر بانوی این قافله. اینکه هرکدام چگونه وارد خانه‌ی علی (ع)و فرزندانش شدند، چطور با حسین همراه شدند و حالا چه می‌کنند! این داستان شیرین با رفت و آمد‌های تاریخی و مکانی نقل شده و خواننده، شبیه "نجوی"، دختر طرّماح؛ خود را قدم قدم همراه قافله‌ی اسرا می‌یابد. 😋 🍑 [•✨•] @darozzekr_com [•🌱•] @fatemehbentolhosain
📚 . نام کتاب: خاطرات ❤️ نویسنده : ✍ شاید وقتی میخونی یه پونزده شونزده ساله انقدر اخلاص پیدا میکنه که میتونه به مقام برسه با خودت فکر میکنی مهم نیست چند سالمون هست مهم اینه که توی هر سنی که هستیم سعی کنیم یارِ امامِ زمانِ 🌺 خودمون باشیم و به اون چیزایی که میدونیم کنیم : معلم با لبخند به تک‌تک بچه‌ها نگاه می‌کرد و به حرف‌هایشان گوش می‌داد که یک دفعه به صندلی روبه رویش چشم دوخت. - راضیه ساکتی؟! تو می‌خوای چه کاره بشی؟ راضیه که در حال بازی کردن با جلد کتابش بود، سرش را بالا آورد. نفس عمیقی کشید و به اطرافش نگاه کرد و بعد دوباره به کتابش چشم دوخت. - خانم، من... من دوست دارم یکی از یاران امام زمان عج بشم. نگاه‌ها روی راضیه ثابت ماند. صداهای آهسته و خنده‌ها را از اطرافم به سختی می‌شنیدم. - چه خیالاتی! یار امام زمان ! اینم شد آرزو؟ برگشتم و چشم غره‌ای به بچه ها رفتم. نگاه معلم هنوز راضیه را در برداشت. - آفرين..! آفرین! 😋 🍑 [•✨•] @darozzekr_com [•🌱•] @fatemehbentolhosain
📚 نامِ کتاب : 😌🎀 نویسنده ها ✍ : و این کتاب روایتِ صحبت‌های مادر دختری است که با زبان جذاب و خواندنی هویت زن را در جامعه ایران بررسی می‌کند. و به ما کمک می کند تصویر درست تری از جایگاه زن و هویت واقعی زن پیدا کنیم. توی دنیای پر از سوال و ابهام دخترانه‌مان این گفت و گو صمیمانه را که جواب برخی سوال های بی‌جواب ذهنمان هست از دست ندهیم و . 🌱 : زن، آدم نیست؟ زن نمی‌تواند به چیزی علاقه‌مند باشد؟ برایش تلاش کند و با شوق آن زندگی کند؟ اگر نتواند هویتش را طبق چیزی که دوست دارد شکل دهد، پس چه تسلطی بر زندگی‌اش دارد؟ دیگر چگونه می‌تواند به نقطهٔ مطلوب در جهان هستی برسد؟ این‌ها حرف‌های گنده‌تر از دهانم بود. قطعاً کودک یا نوجوان ده-دوازده ساله نمی‌تواند از بحران هویت در جامعهٔ زنان صحبت کند و بخواهد حق برابرش با مردان را از جامعهٔ مردسالار بازستاند؛ اما تمام این حرف‌ها فقط توی ذهنم بود؛ با ادبیات کودکانهٔ خودم. 😋 🍑 [•✨•] @darozzekr_com [•🌱•] @fatemehbentolhosain
📚 نامِ کتاب : نویسنده ✍ : داستان در مورد خواهر و برادری به اسم‌های مسعود و عارفه است و موازی داستان این دو داستان شهادت حضرت فاطمه و واقعه ی عاشورا از نگاه حضرت زینب است روایت های عاشورا در پیاده روی اربعين از زبان مسعود و عارفه بیان می شود وفهم و روایت تازه ایی از ماجرا دارد. سوالاتی می پرسد و جسورانه پاسخ می دهد؟ چرا عبدالله بن جعفر همسر زینب در عاشورا نبود؟ چه چیزی باعث شده که تصویر خوب از او به نمایش گذاشته شود؟ حالا چرا از این رمان خوشم آمد؟ چون نویسنده اش جرأت دارد. چه کسی جرأت دارد گریه ی علی (ع) بعد از شهادت فاطمه را به تصویر بکشد؟ یا بگوید علی به خوارج و کافران حرام زاده می گفته! یا چه کسی تا به حال عاشورا را از دید امام سجاد دیده و چهره ی دیگر از او ترسیم کرده؟ کسی که با این که در بستر بیماری است اما انگار از همه شجاع تر است و در رأس همه بانو زینب...قهرمان اصلی... شخصیتی که همراه با عارفه و شباهت هایشان موشکافی می شوند و قدرت را به رخ می کشند این رمان برای هر قشر فکری مناسب است و هرکسی می تواند از خواندن آن لذت ببرد. 😋 🍑 [•✨•] @darozzekr_com [•🌱•] @fatemehbentolhosain