eitaa logo
نور مه🌙
59 دنبال‌کننده
206 عکس
23 ویدیو
0 فایل
یادداشت‌های روزانه فاطمه رجبی بهشت آباد ✍️ راه ارتباط با من @RaJaBIBE
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙 خواندن بخش‌های زیادی از این کتاب، خواه ناخواه لبخند روی لب می‌آورد، دقیقاً کاری که نوستالوژی با روان ما می‌کند. بی که افسوس و حسرت زیاد گذشتهٔ از دست رفته را بخوریم، شادمان می‌کند. به فصل «تسلی بخشی در مواجهه با ناتوانی و نابسندگی» که رسیدم، یاد مریم افتادم. زنگ زدم و گفتم صبح خوابت را دیدم. گفت شش و نیم رفتم حرم، دعایت کردم. گفتم شش و نیم بود که خوابت را دیدم. جای دوست عزیزم، نفیسه حفیظی خالی. طالبان خانه نشینش کردند. دلش لک زده برای تدریس. اولین بار نفیسه کتاب را معرفی کرد. نیمه شب بود تقریباً. زنگ زد و گفت آمده‌ام مشهد. تو هم بیا. دلم تنگ شده برایت. نفیسه دکتری فلسفه می‌خواند و من ارشد ادبیات. گفتم من هم، اما نمی‌توانم، تو بیا قم. دلم آرامش می‌خواهد با طعم فلسفه. گفت دوباتن بخوان. چه دوباتن بخوانم، چه با مریم یا نفیسه حرف بزنم، برایم یکی است. هر دو تسلی بخش اند. *دوستی توطئه‌ای کوچک است علیه آنچه دیگران معقول می‌پندارند. @fatemehrajabi_beheshtabad