eitaa logo
منبرک فاطمی
6.1هزار دنبال‌کننده
984 عکس
882 ویدیو
1.3هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️امرمعروف و نهی منکر ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز @a_f_133 🔺فهرست + تبلیغات شما و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
ضرورت عزاداری از دیدگاه روایات در عرصه روایات، رویکرد ویژه ای در بحث عزاداری به چشم می خورد که آن را امری مستحب و پرفضیلت بر شمرده و برای آن اهمیت فراوانی قائل شده است. در اینجا برخی روایات را می آوریم که در چهارچوب عزاداری و گریستن آمده است: 1. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به حضرت زهرا(علیهاالسلام) فرمود: در روز قیامت هر چشمی گریان است مگر آن چشمی که بر حسین گریسته. چنین فردی همیشه خندان خواهد بود و به نعمت های بهشتی بشارت داده می شود. 2. حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) به «ابن شبیب» می فرماید: ای پسر شبیب! محرم، ماهی است که مردم در دوران جاهلیت ستم و قتل را در آن حرام می دانستند، ولی گروهی از مسلمانان، این حرمت را نشناختند، فرزند پیامبر را به قتل رساندند و زنان و فرزندانش را به اسارت بردند. اگر خواستی بر کسی بگریی، برای حسین بن علی گریه کن؛ زیرا او را مانند گوسفند ذبح کردند. هم چنین هیجده تن از اهل بیت او را که در روی زمین، کسی شبیه آنان نبود، به شهادت رسانیدند. این مصیبت چنان بزرگ است که آسمان ها و زمین در شهادتش گریسته اند. روز عاشورا، چشم های ما را خون بار کرد، دل های ما را سوزاند، اشک ما را روان ساخت و عزیزان ما را خوار کرد. سرزمین کربلا تا روز قیامت برای ما سختی و بلا بر جای گذاشت پس بایستی گریه کنندگان بر کسی مانند حسین گریه کنند و بدانید که گریستن بر حسین، گناهان انسان را می ریزد و انسان را پاک می کند. ضرورت و اهمیت عزاداری برای امام حسین(ع) 3. امام رضا(علیه السلام) در حدیث دیگری فرموده است: هر کس مصایبی را که بر ما روا داشته اند به یاد آورد و بر آن بگرید، در قیامت همراه با ما خواهد بود. هرکس به یاد مصایب ما بگرید و دیگران را بگریاند در روزی که همه چشم ها گریان است، چشمان او گریان نخواهد بود. هم چنین هر کس در جلسه ای بنشیند که در آن مجلس، امر ما برپا داشته می شود، در روزی که دل ها می میرد دل او زنده می شود. 4. امام صادق(علیه السلام) به فرزند بزرگوارشان فرمود: فرزندم! 10 سال در ایام حج در سرزمین منی با وقف اموال و دارایی ام، مجلس عزا برای من برپا دار تا گریه کنندگان برای من بگریند. 5. هم چنین امام صادق(علیه السلام) به «عبدالله بن حمّاد» فرمود: به من خبر رسیده است که گروه ها و دسته هایی از پیرامون کوفه و جاهای دیگر و گروهی از زنان در نیمه شعبان، به آرام گاه جدم، حسین بن علی می روند و بر او نوحه سرایی می کنند و قرآن می خوانند. همچنین گروهی به بیان داستان شهادت و بعضی دیگر نیز به مرثیه سرایی می پردازند آیا چنین است؟ حمّاد پاسخ داد: آری، من خود شاهد چنین مجلسی بوده ام. حضرت فرمود: خدای را سپاس که گروهی از مردم را علاقه مند قرار داد تا به مدح و ستایش ما بپردازند و برای ما عزاداری کنند. دشمنانِ ما را مورد اعتراض و طعن قرار می دهند و کارهای زشت آن ستم کاران را آشکار می سازند. 6. امام صادق(علیه السلام) در جایی دیگر به «مسمّع» فرمود: ای مسمع! تو که اهل عراق هستی آیا قبر جدم حسین را زیارت می کنی؟ عرض کردم: خیر؛ زیرا من اهل بصره هستم و در همسایگی ما یکی از هواداران خلیفه زندگی می کند که پیرو هوا و هوس نفسانی اوست. هم چنین دشمنان ما از ناصبی و جز آن فراوان هستند. ترس آن دارم که به خلیفه اطلاع دهند و جان من در خطر افتد. امام فرمود: آیا مصایب کربلا را به یاد نمی آوری؟ عرض کردم: چرا به یاد می آورم. فرمود: آیا شیون و ناراحتی نمی کنی؟ گفتم: چرا، به خدا سوگند! گریه می کنم. حضرت فرمود: خدا گریه ات را بپذیرد! آگاه باش که تو از کسانی هستی که برای مصایب ما اظهار ناراحتی می کنند و تو از کسانی هستی که در شادی ما شاد و در اندوه ما، اندوهناک اند. سپس فرمود: سپاس خدایی را که ما اهل بیت را به رحمت ویژه اش نواخت و بر دیگران برتری بخشید. ای مسمع! از زمان کشته شدن امیر مؤمنان علی زمین و زمان می گرید و گریه فرشتگان هنوز ادامه دارد. بی تردید، این سخنان، نشان دهنده جایگاه والای گریستن بر شهیدان کربلا و مصایب اهل بیت(علیهم السلام)است. البته این گونه عزاداری به زمان و مکان ویژه ای محدود نمی گردد، بلکه امامان معصوم(علیهم السلام)هماره پیروان خود را به زنده نگه داشتن این سنت پسندیده، در هر شرایطی سفارش کرده اند تا فرهنگ مبارزه با ستم گران و یاد و خاطره جانبازی و رشادت همه شهیدان اسلام جاوید بماند.
🔹این کلام آقای قاضی است که: «اگر کسی بخواهد به مقام توحید برسید إلا و لابد راهی جز سیدالشهدا أباعبدالله الحسین ندارد.
✨﷽✨ ✍توصیه های ناب بزرگان در مورد مجلس روضه و اشک بر حضرت امام حسین عليه السلام ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 1⃣ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﺎﺿﯽ (رحمة الله عليه): ﺩﺭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ علیه السلام ﻣﺴﺎﻣﺤﻪ ﻧﻨﻤﺎﯾﯿﺪ ، ﻭﻟﻮ ﺩﻭ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﺳﺒﺎﺏ ﮔﺸﺎﯾﺶ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻫﻔﺘﮕﯽ ﻫﻢ ﻧﺸﺪ ﺩﻫﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﺤﺮﻡ ﺗﺮﮎ ﻧﺸﻮﺩ. ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 2⃣ ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻪ ﺑﻬﺠﺖ (رحمة الله عليه) : ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺮ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍ علیه السلام ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯﺷﺐ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ . ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 3⃣ ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ (رحمة الله عليه) : برای رسیدن به عرفان کامل دو راه و دو مکان بیشتر وجود ندارد ؛ یا در حرم اباعبدالله یا در ابا عبدالله… ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 4⃣ شیخ جعفر شوشتری(رحمة الله عليه) :  کسانی که نام این بزرگوار را می شنوند و تغییر حالی در خود نمی بینند، جداً نگران ایمان خود باشند! نام آقا امام حسین  علیه السلام ایمان است. ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 5⃣ آیت الله علامه امینی  (رحمة الله عليه) :  به هنگام شنیدن مدایح و مراثی آل محمد چنان بی قرار می شد که بر اثر شادی یا اندوه، زمان و مکان را از یاد میبرد و روحش چنان به پرواز در می آمد که گویی هم اکنون در همان صحنه ای است که اشعار و مدایح و مراثی از آن سخن می گوید. ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 6⃣ آیت الله آشیخ عبدالکریم حائری (رحمة الله عليه) : روضه خوانی و بر سیدالشهدا علیه السلام عمل مستحبی است که هزار واجب در آن است. ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 7⃣ حاج میرزا اسماعیل دولابی (رحمة الله عليه) : محبت و عزاداری برای امام حسین علیه السلام انسان را زود به مقصد می رساند. کلنا سفن النجاه و سفینه الحسین اسرع. همه ی ما اهلبیت کشتی نجاتیم ولی کشتی امام حسین علیه السلام سریعتر است . هنگام عزاداری انسان در دلش را باز میکند و امام حسین علیه السلام داخل میشوند ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 8⃣ آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ (رحمة الله عليه) : ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻣﻌﻨﻮﯾﺖ ﻧﺮﺳﯿﺪ، ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﻣﻄﻬﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیه السلام ﻭ ﯾﺎ ﺩﺭﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺁﻥ ، «این کتیبه های سیاه که بر در و دیوار حسینیه و محل عزاداری نصب کرده اند، ما را می کنند». ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 9⃣ ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻠﭙﺎﯾﮕﺎﻧﯽ (رحمة الله عليه) : ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﺎﻡ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺟﺰﺀ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ علیه السلام ﺛﺒﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ . ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🔟 آیت الله بهاءالدینی  (رحمة الله عليه) : دستگاه امام حسین علیه السلام فوق فقه است… نباید به دستگاه امام حسین علیه السلام اهانت شود، این عزاداری ها احیا کننده نماز و مساجد است. @Tebyangonabad
اشتباه بزرگ شیعیان در سال ۶۰ و ۶۱ هجری ، این نبود که در مقابل سپاه امام حسین علیه السلام‌ ایستادند و اینکه در سپاه ابن زیاد و پسر سعد بن ابی وقاص حضور داشتند ... در تاریخ نیامده است که از شیعیان واقعی و مشهور اهل بصیرت ،کسی در جنگ علیه امام حسین علیه السلام شرکت کرده باشد. اما اما اما ... اشتباه بزرگ و غیرقابل جبران شیعیان این بود که امامشان را و نکردند و گذاشتند با این عنوان که👈 مگر مسلم ابن عقیل معصوم است که به همه دستوراتش عمل کنیم؟! با این عنوان که👈 تو دستور مستقیم جهاد و ایستادن در مقابل دشمن را نداری!! با این عنوان که👈 او جوان است و تجربه ندارد!! با این عنوان که👈 ما منتظر می‌مانیم تا امام معصوم بیاید و آن گاه برای او جان خواهیم داد!! راست هم می‌گفتند ، جان میدادند اما قتلگاه "عین الورده" و توابین کجا ! و کربلای سیدالشهدا کجا..؟! با نبودِ مختارها و هانی ها .. ، و با ایجاد شک و شبهه ها و تحلیلات نادرست و القاء ترس از جنگ و تبعاتش در جامعه ی آنروز ، نماینده ی امام را تنها گذاشتند و شد آنچه که میدانید ... و قرنهاست عبرت نگرفته‌ایم ! هنوز می‌شنویم مگر ولی فقیه معصوم است؟! هنوز می‌شنویم که، می مانیم تا امام زمان عجل الله بیاید و برایش جان خواهیم داد ... اهل کوفه نبودن یعنی : تا وقتی حسین علیه السلام نیامده ، مسلم ولی امر است تا بصیرت ...قرن ها باید رفت ؛ تا بصیرت ... حسین بن علی ها به مسلخ می‌روند. «توابین» وقتی باید می‌آمدند، نیامدند... وقتی آمدند که کار از کار گذشته بود. آنها برای امام حسین علیه السلام جان فدا کردند ، اما جانفشانی شان به موقع نبود ؛ لذا اثر کارشان یک هزارم ِکار شهدای کربلا نبود . اگر آنها همان جان فشانی را در زمان ورود حضرت مسلم انجام می‌دادند چه بسا "مسیر_تاریخ" عوض میشد . این یعنی هر حرکتی در چقدر اساسی و مهم است . بیایید مانند توابین نباشیم؛ اماممان به ما احتیاج دارد .. این قسمت از وصیت نامه حاج قاسم را که فراموش نکرده‌ایم 👇👇 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را مظلوم و تنها می‌بینم. او نیازمند همراهی شماست.... پس شاخص ما فقط است که ، نه جلوتر برویم و نه عقب تر. «وَ اللَّازِم لَکُم لاحق» و ان شاء الله همه مان جزو لازمین این مسیر باشیم و وظیفه مان را انجام بدهیم. @fatemi222
✅سختیها و مشقات تحول افرینی •❌اگرچه تحول افرینی شیرین هست اما زیادی در مسیر تحولخواهی وجود دارد. 🔶مسلم بن عقیل، پیدا کرد اولین قدم را برای جامعه بردارد. به سمت کوفه حرکت کرد. 🔷مردم اعلام آمادگی کردند برای اینکه پای تحول بزرگی که اباعبدالله قرار هست به کمک آنها رقم بزند بایستند اما در راه پا پس کشیدند. ⚫️مسلم بنعقیل اولین شهید راه تحول افرینی حماسه اباعبدالله بود. ✔️مسلم بن عقیل شهید راه تحول • شهادت مسلم بن عقیل داد، چه کسی تحول هست و چه کسی تحول هست؟ وقتی سنگها را به مسلم بن عقیل میزدند حضرت مسلم شکست خدا میداند فرمود مرا سنگباران میکنید مگر در اسلام حکم سنگسار کردن بر من جاری هست؟ • آخ بمیرم مسلم! اینجا تو را کردند، یک روزی هم مفسر این شهر را مردم شروع کردند از بالای بام زدند. یکی از این خانم هایی که سنگ می زد نا راحت شد از بالای پشتبام آمد پایین گفت بگذار به اینها تذکری بدهم رفت جلو گفت آی خانمها اینجا شهر مسلمانان هست این چه وضع حجابی هست که شما دارید؟ خانمی و بانویی برگشت به او گفت ساکت شو! میدانی ما چه کسانی هستیم؟ ما خاندان هستیم. بلافاصله این خانم رفت درب خانه همسایه ها را زد گفت خانمها هرچه رو روسری دارید بیاورید. اینها اهلبیت رسول الله ص هستند. 6 الا لعنه الله علی القوم الظالمین
از سرِ دار به دلدار نگاهی دارد آه این مرد چه چشمان پر آهی دارد زیر لب زمزمه دارد که گرفتار شدم به ره مکه هر از گاه نگاهی دارد مثل حیدر دلش از کوفه به درد آمده است روی بام است ولی میل به چاهی دارد با لب پر ترکش غرق تمنا می گفت: سخن آخر من، سوی تو راهی دارد؟ همه حرف من این است میا کوفه حسین کوفه بهر تو خیالات تباهی دارد همه بهر علی اصغر پی تیر سه پرند یک نفر نیست بگوید چه گناهی دارد؟ تو به همراه خودت اهل و عیالی داری کوفه امـا سر راه تو سپــاهی دارد قصد دارند عزیـزان تو را خوار کنند پس نیا، که حرمت عزت و جاهی دارد بیشتر از همه دلواپس زینب هستم بین این قوم مپندار پناهی دارد الغرض اینکه بساط همه جور است نیا سهمت از بیعتشان کنج تنور است نیا (مصطفی هاشمی نسب
به خون چهره دادم غسل از پا تا سر خود را زیارت میکنم با دست بسته رهبر خود را به یاد حنجر خونین و کام خشک مولایم لب عطشان نهادم زیر خنجر حنجر خود را به هر جا پا نهادم بر رویم بستند درها را که بر دیوارها بگذاشتم امشب سر خود را به فرقم هر چه آتش بارد، از گل دوست تر دارم که وقف خاک جانان کرده ام خاکستر خود را به موج تیغ دشمن دوست را کردم چنان پیدا که گم حساب زخم های پیکر خود را عذار نیلی از سیلی کنم تا هدیه بر زهرا فرستادم به همراه سکینه دختر خود را یقین دارم که مولا از برای دیدنم آید که سوی مکّه افکندم نگاه آخر خود را صدای نالۀ زهرا به گوشم می رسد آری که بالای سرم آورده مولا، مادر خود را الا ای یوسف زهرا میا کوفه که می ترسم به چنگ گرگ ها بینی علیِّ اکبر خود را میا از کعبه ای مولای من در این منای خون که بینی بر فراز دست، ذبح اصغر خود را به دار عشق (میثم) تا زبان در کام خود داری مگوئی جز ثنای عترت پیغمبر خود را
اینان که حرف بیعت با یار میزنند آخر میان کوچه مرا دار میزنند اینجا میا که مردم مهمان نوازشان طفل تو را به لحظه دیدار میزنند این کوفه مردمش ز مدینه شقی ترست یعنی کسی که باشد عزادار میزنند دیدم برای آمدنت روی اُشتران چندین هزار نیزه فقط بار میزنند اینجا برای کشتن طفل سه ساله ات هر لحظه حرف سیلی و مسمار میزنند فتوای: خون نسل علی شد حلال را هر شب به روی مأذنه ها جار میزنند آقا نیا که آخرش این شور چشم ها تیری به صحن چشم علمدار میزنند سر بسته گویمت که پریشان زینبم حرف از اسیر کوچه و بازار میزنند می ترسم از دمی که یتیمان تو حسین پائین پای نیزه ی تو زار میزنند این کوفه آخرش به تو نیرنگ میزند حتی به رأس اصغر تو سنگ میزنند مهدی نظری
کوفیان شعله به قلب و دل شیدا مزنید آتش کینه به هر خیمه ی صحرا مزنید کوفیان همسفر محنت و غم ها نشوید نقش اندوه به قلب و دل شیدا مزنید کوفیان بیعت خود از چه چنین می شکنید رخنه بر کشتی جا مانده به دریا مزنید کوفیان یکسره تا آتش دوزخ نروید بی وفایی مکنید این همه در جا مزنید کوفیان از چه درِ خانه ی خود می بندید طعنه بر بی کسی عترت طاها مزنید کوفیان مَرکب اندوه و بلا زین مکنید بر رکاب ستم و ظلم چنین پا مزنید کوفیان اهل حریم نبوی چون آیند شرر کینه به آرامش دل ها مزنید کوفیان از سرِ بام ستم خانه ی خود سنگ بر نور دل حضرت زهرا مزنید کوفیان هر چه که خواهید مرا سنگ زنید لیک سنگی به سر زینب کبری مزنید کوفیان شرم و حیا را به تمامی مبرید پاره ی آتش خود را به سرِ ما مزنید کوفیان از سرِ بامم به زمین اندازید به اسیران حرم نعره و آوا مزنید کوفیان گر سر نیزه سرِ یارم دیدید تهمت خارجی این گونه به مولا مزنید کوفیان شهره ی نامردی عالم نشوید این همه تیر جفا بر من تنها مزنید کوفیان هر چه که تیر است به سویم بزنید جانب محرم ما تیر تماشا مزنید محمد مبشری
وای اگر كار به توهين و جسارت بكشد وای اگر خواهرتان بار اسارت بكشد وای اگر اهل و عيال تو زمين گير شوند دخترک هات پس از رفتن تو پير شوند
نیمه‌ی شب شده و تکیه به دیوار کنم گریه بر قافله‌ی غربت دلدار کنم خسته‌ام بس که از این کوچه به آن کوچه شدم یاوری نیست در این شهر که بیدار کنم بین این شهر کسی مردتر از طوعه نبود چاره‌ای نیست که بر این دل غمبار کنم... دوره کردند مرا ورنه جلودارم نیست سپه کوفه اگر قصد به پیکار کنم سنگ‌باران شده‌ام ورنه خودم یک‌نفره آسمان را سر این شهر چو آوار کنم... ز سر بام به تو می‌دهم ای عشق سلام نشد آخر که تو را بوسم و دیدار کنم گفته بودم که بیایی؛ تو بیا کوفه نیا از همین فاصله من خواهش و اصرار کنم التماست کنم ای ماه نیا سمت بلا مَردم اما تو ببین گریه چطور زار کنم منصرف شو ز سفر آبرویم رفت به باد هرچه گفتم تو «بیا» من خودم انکار کنم بشکند دستم الهی که نوشته است «بیا» وای بر من که تو را زار و گرفتار کنم خاک عالم به سرم شد نکند زینب را با همین یک کلمه راهی بازار کنم شاعر : حسین کریمی
اشک من خون شد و از یار خبر نیست، خدا در دلم از قدم عشق اثر نیست خدا این حسین است که راهی شده تا کرببلا تو، به ارباب بگو وقت سفر نیست خدا قاسم و اکبر و عباس به همراهی او دیده ی زینب کبراست که تر نیست خدا تیر و نیزه، لگد و سیلی و زنجیر دگر تو مگو در سفر عشق خطر نیست خدا پای را چکمه اگر بود ... خدا رحم کند! قسمت عمه ما درد کمر نیست خدا ؟ روی نی شمس حسین است کجا هست قمر سر عباس نگو قرص قمر نیست خدا ؟ نیزه را بر جگر خون خدا می زد یا شایدم نیزه ی او روی جگر نیست خدا ؟ نیزه ای بر جگر شاه جهان جا خوش کرد منزل تیزی نی داخل سر نیست خدا ! معجر عمه ما غرق تهاجم باشد .... پس چرا کون و مکان زیر و زبر نیست خدا ؟ جعفر ابوالفتحی
◾️روضه شب اول ـ جناب «مسلم» فرزند «عقیل بن ابی طالب» از بزرگان بنی‌هاشم و پسر عموی حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بود. ◾️امام حسین علیه السلام از مدینه خارج شده و در مکه بود که های مردم کوفه و دعوت از ایشان بسیار زیاد شد. آخرین نامه که به امام رسید و تعداد نامه‌ها که به ◾️هزاران درخواست بالغ شد، امام بین رکن و مقام دو رکعت نماز گزارد و از خداوند متعال طلب خیر کرد. سپس مسلم را خواست و پاسخ نامه ها را نوشت و در آن آورد : ◾️«سخن شما این است که: “امامی نداریم، به سوی ما بیا شاید خدا به سبب تو ما را هدایت و متحد کند”. 👌من ، مسلم بن عقیل برادر و پسر عموی خود را که مورد اطمینان من است به سوی شما فرستادم، پس اگر برای من نوشت که رأی خردمندان و اهل فضل و مشورت شما همان است که در نامه هایتان خواندم بزودی نزد شما خواهم آمد… » ◾️مسلم در نیمه رمضان از مکه خارج شد و به مدینه آمد. در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله نماز خواند و با خانواده خود وداع کرد و با چند راهنما و همراه به سوی کوفه رفت. شرایط این سفر بسیار سخت بود و مسلم و همراهان راه را گم کردند و دو راهنما از تشنگی جان باختند. تا اینکه مسلم سرانجام در روز پنجم شوال به کوفه رسید. مردم کوفه دسته دسته نزد مسلم جمع شدند و چون نامه حضرت علیه السلام را بر آنان خواند گریستند. سپس ۱۸۰۰۰ نفر از اهل کوفه با مسلم بیعت کردند. در نتیجه او نیز نامه‌ای به امام علیه السلام نوشت و بیعت این تعداد را خبر داد و ایشان را به حرکت به سوی کوفه ترغیب کرد. هنگامی که خبر این بیعت به یزید بن معاویه رسید، وی عبیدالله بن زیاد را که حاکم بصره بود مأمور کرد تا حکومت کوفه را نیز عهده‌دار گردد. عبیدالله با حیله به شهر وارد شد و حکومت را در دست گرفت و مردم را تهدید کرد. سپس «هانی بن عروه» که از بزرگان کوفه بود و مسلم بن عقیل در منزل او پناه گرفته‌ بود را شکنجه و زندانی کرد. مسلم هنگامی که خبر شکنجه‌شدن هانی را شنید از کوفیان خواست که به یاریش بشتابند. مردم به او پیوستند و مسجد و بازار و اطراف قصر پر از جمعیت شد در حالیکه یاران عبیدالله بیش از پنجاه نفر نبودند. عبیدالله چند نفر را بین قبایل مختلف کوفه فرستاد تا آنها را تهدید و تطمیع کنند و عده‌ای از اشراف که در قصر او بودند را مأمور نمود که از بام‌های دار‌الاماره مردمی که قصر را محاصره کرده‌ بودند بترساند یا فریب دهند. اهل کوفه هنگامی که سخن رؤسا و اشراف خود را شنیدند سست شدند. کم کم نجوای خناسان زیاد شد که به هر یک به دیگری می گفتند : «برگردیم، دیگران هستند و کفایت می کنند»!! اندک اندک جمعیت از پیرامون مسلم پراکنده شد و تنها حدود سی نفر در مسجد برای یاری او باقی ماندند. مسلم که با این پیمان شکنی روبرو شد به همراه آن سی نفر به سوی “ابواب کنده” حرکت کرد. هنگامی که به آنجا رسید تنها ده نفر همراه وی باقی مانده بودند و چون از آن منطقه عبور کرد هیچکس همراه او نبود. مسلم غریبانه به این سو و آن سو نگاه کرد ولی حتی کسی نبود که وی را راهنمایی کند و یا در خانه‌اش او را پنهان نماید. سفیر حسین سرگردان در کوچه‌های تاریک کوفه راه می‌رفت و نمی‌دانست کجا برود. تا اینکه به خانه‌ای رسید که پیرزنی بر در آن ایستاده بود. نام این زن «طوعه» بود و منتظر فرزندش بود که به همراه مردم از خانه بیرون رفته بود. مسلم بر زن سلام کرد و از او آب خواست. طوعه به او آب داد و به داخل خانه رفت. دوباره که بیرون آمد مسلم را دید که بر در منزل نشسته است. گفت: «ای بنده خدا اگر آب نوشیدی نزد خانواده خود رو». مسلم خاموش ماند. زن ، دوباره و سه‌باره سخن خود را تکرار کرد. مسلم برخاست و گفت : «من در این شهر خانه و خانواده‌ای ندارم. من مسلم بن عقیل‌ام. این قوم به من دروغ گفتند و مرا فریب دادند و از مأمن خود بیرون آوردند.» پیرزن مسلم را به داخل خانه برد؛ فرشی برایش گسترد و طعامی فراهم نمود. اما مسلم شام نخورد و خوابید و در عالم رؤیا عموی خود امیرالمؤمنین علی علیه السلام را دید که به وی گفت : «بشتاب که تو فردا نزد ما خواهی بود». از سوی دیگر، عبیدالله که پراکنده شدن مردم را دید جرأت پیدا کرد از قصر خارج شد و به مسجد آمد و برای پیدا کردن مسلم هزار دینار جایزه تعیین کرد. فرزند طوعه که به خانه برگشت از وجود مسلم در منزل با خبر شد و با طلوع فجر خبر را به دشمنان رساند. عبیدالله گروهی متشکل از ده‌ها سپاهی را برای دستگیری او فرستاد. مسلم مشغول عبادت بود که لشگریان به منزل طوعه رسیدند. هنگامی که وی صدای شیهه اسبان را شنید دعای خود را به شتاب تمام کرد و زره پوشید و از طوعه تشکر کرد و به مقابله با لشگر شتافت مبادا که خانه پیرزن را بسوزانند. مسلم که مردی جنگاور بود بیش از ۴۰ نفر از نامردان کوفی را کشت تا اینکه آنان دسته جمعی بر او حمله کردند و از بام‌ها نیز سنگ بر او می‌زدند تا سرانجام بر اثر شد
اعمال ماه محرم https://eitaa.com/fatemi222/3997 علت دهه گرفتن https://eitaa.com/fatemi222/3998 محرم ماه آتش بس https://eitaa.com/fatemi222/4000 💢تاریخ عزاداری در عصر معصومین 👇 https://eitaa.com/fatemi222/4002 تشویق معصومین به عزاداری https://eitaa.com/fatemi222/4003 گسترش عزاداری بعد معصومین https://eitaa.com/fatemi222/4004 اهل سنت و عزاداری https://eitaa.com/fatemi222/4005 عزاداری زمان قاجار https://eitaa.com/fatemi222/4006 محدودیتها در عصر پهلوی https://eitaa.com/fatemi222/4007 ۱۳ عدد فلسفه عزاداری https://eitaa.com/fatemi222/4009 شش نکته در روایات از عزاداری https://eitaa.com/fatemi222/4013 توصیه علما https://eitaa.com/fatemi222/4015 روضه👇👇👇 اشتباه مردم در زمان حضرت مسلم https://eitaa.com/fatemi222/4016 حضرت مسلم اولین شهید https://eitaa.com/fatemi222/4017 اشعار https://eitaa.com/fatemi222/4018 متن روضه https://eitaa.com/fatemi222/4025
◾️شب اول محرم 👆
امید است عزاداری شب اول قبول حق گرفته باشد انشالله
تشکر از همراهان و خوش آمد به دوستان جدید
مباحث پیشنهادی شب دوم ارائه می‌شود.
✍احکام مختلف مسافر که گزینش شود. 👇👇
▬📝 ﷽▬ 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍂🍃 🌸 📝👈 اگر 🚘 در محلّی روز نماید و بعد از آن شود، و او چه حکمی دارد؟ ✅👈 اگر از اول ماندن در جایی به مدت ده روز و بیشتر را نداشته باشد از همان اول نماز 🤲 و روزه اش شکسته است اما اگر قصد ده روز کند و روزه بگیرد چنانچه :👇 1⃣👈 🌞 منصرف شود و نماز چهار رکعتی_نخوانده، اش صحیح نیست و نمازها را نیز باید بخواند. 2⃣👈 منصرف شود و نماز چهار رکعتی نخوانده، نمازها شکسته است و نمی تواند روزه های آینده را بگیرد ولی روزه آن روز صحیح می باشد. 3⃣👈 منصرف شود و یک نماز چهار رکعتی خوانده باشد اش صحیح است و باید تا آنجا هست را تمام بخواند و روزه ماه رمضان 🌙 را بگیرد. 4⃣👈 هرگاه کند که آیا نماز چهار رکعتی خوانده و بعد منصرف یا شده یا نه، نمازهای خود را بخواند. 📗: ۱. رساله سیزده مرجع احکام مسافر ۲. سایت هدانا •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @fatemi222
▬📝 ﷽▬ 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍂🍃 🌸 1⃣👈 كودك 👨 همان وطن پدر و مادر اوست، مگر آن كه پس از از وطن پدر و مادر كرده باشد. 2⃣👈 پس از ، اگر پدر و مادرش از وطن اصلى خود كرده و وطن ديگرى را برگزينند، فرزند آنها نيست مگر آن كه خود كند آنجا را وطن قرار دهد و يا نباشد. 3⃣👈 ملاك تبعيت فرزند از پدر و مادر در وطن جديد، آن است كه فرزند نداشته باشد. 4⃣👈 اگر كودك در شهر يا روستايى شده و بزرگ شده آنجا باشد، آن شهر يا روستا وطن او محسوب مى ‏شود نه صِرف . 5⃣👈 اصلى مادر يا پدر كه محل پدر و مادر نيست، وطن كودك محسوب نمى ‏شود.‏ 📗 : ۱. العروه الوثقی ج ۲ ص ۱۴۲ م ۳ ۲. ۲. استفتائات امام خمینی ج ۱ ص ۲۶۵ •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @fatemi222
💠مسافري كه بايد نمازهاي چهار ركعتي را در سفر دو ركعت بخواند، نبايد روزه بگيرد و مسافري كه نمازش را تمام ميخواند، مثل كسي كه شغلش مسافرت، يا سفر او سفر معصيت است، بايد در سفر روزه بگيرد. 🔹كسي كه نميداند روزه مسافر باطل است، اگر در سفر روزه بگيرد و در بين روز مسأله را بفهمد، روزهاش باطل ميشود، و اگر تا مغرب نفهمد، روزهاش صحيح است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @fatemi222
🔺اگر وسیله‌ای که مسافر با آن به مسافرت می‌رود، غصبی است: 💠باید نمازش را شکسته بخواند (حضرت امام، آيات عظام فاضل، خويي، تبریزی، اراكي)؛ 💠بنابر احتیاط واجب، باید نمازش را هم شکسته بخواند و هم کامل (آيات عظام مکارم، گلپايگاني، صافي، زنجاني، وحيد)؛ 💠اگر این سفر برای فرار از مالک آن وسیله باشد، باید نمازش را کامل بخواند (آيات عظام سیستانی، وحيد). 💠نماز تمام است. (آيت... بهجت) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @fatemi222
❓پرسش 1-مسافر بعد از طي چند کيلومتر بايد نمازش را شکسته بخواند؟ 2-آيا فاصله بين دوشهر باعث شکسته شدن نماز است يا اينکه مقصد مهم است؟ مثلا (فاصله بين شهر الف و ب به حد شرعي نمي رسد ولي از مبدأ که وسط شهر الف است تا مقصد که آخر شهر ب است حد شرعي رو شامل ميشه) آيا بايد از خروجي شهر الف تا ابتداي شهر ب حساب کنيم، يا از درب منزل که وسط شهر الف است تا مقصد که آخر شهر ب است حساب کنيم؟ مرجع ،رهبري 📝پاسخ اگر به نیت نقطه خاصی از شهر مقصد می رود چنانچه فاصله از انتهای شهر مبدأ (از آخرین خانه های مسکونی شهر) تا نقطه مد نظر در شهر مقصد 22 ونیم کیلومتر یابیشتر باشد نمازش شکسته است (بعداز عبور از حد ترخص نماز شکسته می شود ) و اگر مسافت کمتر باشد نماز کامل است اما اگر قصد رفتن به نقطه خاصی از شهر را ندارد و هدفش رفتن به خود شهر باشد در اینجا نیز اگر فاصله از انتهای شهر مبدأ تا ابتدای شهر مقصد 22ونیم کیلومتر یا بیشتر باشد نماز بعد از حد ترخص شکسته می شود و اگر فاصله کمتر باشد نماز کامل است . حد ترخص حدود 1350 متر بعد از آخرین خانه های مسکونی شهر است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @fatemi222
💬سوال حد ترخص چیست؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍پاسخ حدّ ترخّص مکانی است که بعد از رسیدن به آن ‌نماز قصر می‌گردد.  - تعریف حد ترخص: حدّ ترخّص در اصطلاح فقه به مکانى اطلاق مى‌شود که مسافر با رسیدن به آن جا دیوار خانه‌هاى شهر را نبیند و اذان را نشنود.  - حکم فقهی حد ترخّص: از شرایط مشروعیت یافتن تقصیر نماز و افطار روزه براى مسافر، رسیدن او به حدّ ترخّص است؛ چنان که هنگام بازگشت از سفر، حدّ ترخّص، نقطه پایان مشروعیت قصر نماز خواهد بود. - ملاک در حد ترخص: در اینکه معتبر در حدّ ترخّص، تحقق یکى از دو ملاک یاد شده (ندیدن دیوار خانه‌هاى شهر و نشنیدن اذان) است، یا هر دو باهم، و یا نشنیدن صداى مؤذن به تنهایى و یا ندیدن دیوار خانه‌هاى شهر به تنهایى، اختلاف است. * قول اوّل به مشهور متقدمان و قول دوم به مشهور متأخران منسوب است. * اختلاف موجود در حدّ ترخّص، هم زمان رفتن شخص به سفر را و هم زمان بازگشت او از سفر را شامل می‌شود. لیکن برخى از کسانى که تحقق هر دو امر را معتبر دانسته‌اند، بین رفتن به سفر و بازگشت از آن به وطن تفصیل داده و در صورت نخست حدّ ترخّص را عبارت از تحقق هر دو امر فوق دانسته و در فرض دوم قائل به وجوب قصر نماز براى مسافر تا رسیدن به خانه خود شده‌اند؛ * چنان که برخى از کسانى که قائل به کفایت یکى از دو امر یاد شده، در تحقق حدّ ترخّص در رفتن به سفر شده‌اند، هنگام بازگشت، تقصیر نماز را تا حدّ شنیدن صداى مؤذن واجب مى‌دانند. - حد ترخص در بلاد کبیره: در این‌که حدّ ترخّص در شهرهاى بسیار بزرگ ( بلاد کبیره) همانند حدّ ترخّص در شهرهاى متوسط و کوچک است یا این‌که حدّ ترخص در آنها عبارت است از ندیدن دیوار آخرین خانه‌هاى محلّه‌اى که در آن سکونت دارد و نشنیدن اذان آن، اختلاف است. * بنابر قول دوم، مبدأ مسافت در بلاد کبیره آخر محلّه است نه آخر شهر ------------------------------------- @fatemi222