eitaa logo
منبرک فاطمی
6.1هزار دنبال‌کننده
902 عکس
866 ویدیو
1.3هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️امرمعروف و نهی منکر ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز 🔺فهرست + تبلیغات شما و... https://eitaa.com/fatemi222/6618 @a_f_133
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان منبر.apk
14.39M
🔘داستان منبر 🔘 📱نرم افزار تلفن همراه حاوی بیش از ۵۰۰۰ داستان های منبر 1⃣داستان منبری ها 2⃣داستان موضوعی 3⃣داستان معصومین 4⃣داستان مناسبتی 5⃣داستان شهدا 6⃣داستان علما 7⃣داستان اهل بیت 8⃣داستان شان نزولی 9⃣داستان قبل روضه 🔟روشهای بیان داستان 💠بانک جامع منبر 💠۵۰۰۰ داستان هزاران موضوع @fish_apk @fatemi5
باسمه تعالی :نماز جمعه 👌يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ 👌ﺍﻱ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ!ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍی ﻧﺪﺍ ﺩﻫﻨﺪ،ﺑﻪ ﺳﻮی ﺫﻛﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﺸﺘﺎﺑﻴﺪ،ﻭ ﺧﺮﻳﺪﻭﻓﺮﻭﺵ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﻨﻴﺪ،ﻛﻪ ﺍﻳﻦ [ ﺍﻗﺎﻣﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﻭ ﺗﺮک ﺧﺮﻳﺪﻭﻓﺮﻭﺵ ]ﺑﺮﺍی ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ[ ﺑﻪ ﭘﺎﺩﺍﺷﺶ ]ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﺁﮔﺎهی ﺩﺍﺷﺘﻴﺪ. 📚 آیه ۹ 🌹پیامبر صلّی الله عليه و آله و سلّم 🌹ثَلاثٌ لَو تَعْلَمُ اُمَّتي ما لَهُم فيها لَضَربواْ عَلَيْها بِالسَّهامِ: الأذانُ والغُدُوُّ إلي الجُمُعةِ والصَّفُّ الأوَّلُ. 🌹سه چيز است اگر امت من ثواب و قدر آن را می دانستند برای دسترسی به آن از يکديگر سبقت مي‌گرفتند: ۱.اذان گفتن ۲.در پيش‌گام بودن ۳.در نماز جماعت در صف اوّل جا گرفتن 📚جامع احاديث ‌الشيعه جلد 6 صفحه 418 ✋پيامبر صلّی الله عليه و آله و سلّم 🌹ما مِن مُؤمنٍ مشي بِقَدمَيهِ اِلَي الجُمُعةِ اِلاّ خَفَّفَ اللهُ عَلَيه اَهوالَ يَومِ القِيامَة 🌹هر مؤمنی که با قدم‌های خود به ‌سوی گام بردارد خداوند هول‌ و‌ هراس‌هاي روز قيامت را بر او آسان خواهد نمود. 📚بحارالانوارجلد 89 صفحه197 ✋حضرت عليه‌السلام 🌹لا تُسافِرْ في يَومِ الجُمُعةِ حَتّي تَشهَدَ الصّلاةَ، الاّ فاصلاً في سبيلِ‌اللهِ أوفي أمرٍ تُعذَرُ بِه. 🌹در روز تا در نماز جمعه شرکت نکردی مسافرت نکن مگر سفرت برای جهاد در راه خدا باشدو يا از جهتی معذور بوده باشی. 📚جامع‌ احاديث‌ الشيعه جلد6 صفحه 424 🌹خشک سالی و قحطی شهر مدینه را فرا گرفته بود،احتیاجات اولیه ی مردم چنان گران و نایاب شده بود که مردم، روزگار را به سختی می گذراندند،تنها هنگامی که قافله ای تجارتی به مدینه می آمد،مردم از ته دل خوشحال می شدند،صدای طبل شادی و هلهله ی مردم بر می خواست ،مردم سراسیمه به قافله نزدیک می شدند و احتیاجات خود را ارزان تر از همیشه می خریدند،ظهر جمعه بود.مردم مدینه در مسجد مدینه جمع شده بودند،پیامبر صلّی الله وعلیه و آله وسلّم مشغول خواندن خطبه های بود،در این هنگام،ناگهان صدای هلهله از بیرون برخاست و صدای طبل شادی شنیده شد،لحظه ای نگذشته بود که خبر به نمازگزاران مسجد رسید که کاروانی بزرگ از شام به مدینه رسیده و با خود مواد غذایی آورده است،این خبر،صف های نماز جمعه را به هم ریخت،نمازگزاران مسجد که هفته های سختی را گذرانده بودند،بی اختیار به پا خاستند و به سرعت به سوی قافله حرکت کردند،پس از مدتی،مسجد از همهمه ای که ایجاد شده بود نجات یافت،سکوت سنگینی بر مسجد نشست پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به صف های نماز که بسیار خلوت شده بودچشم دوخت،فقط هشت نفر در مسجد مانده اند يا دوازده نفر،كه از شرمندگی سر به زیر انداخته بودند،از جای خود تکان نخوردند،پیامبرصلّی الله علیه وآله وسلّم با آرامشی خاص فرمود: 🌹سوگند به خدایی که جانم در دست اوست اگر شما چند نفر هم از مسجد می رفتیدو کسی در مسجد نمی ماند، از آسمان بر سر همه سنگ می بارید. 📚تفسیر نمونه جلد 24صفحه 125 @fatemi222 ادامه حکم نماز جمعه 👇
#معامله_با_خدا 🌷خدایا من این گناه را برای تو ترک میکنم🌷 می گوید:  «در ایّام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت،  با خود گفتم: «رجبعلی! می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. ❌⭕️❌  سپس به خداوند عرضه داشتم: ! من این را برای تو می کنم، 💠تو هم مرا برای خودت تربیت کن💠 آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن دیده برزخی او می شود؛ به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی برای او کشف می شود. 📚کیمیای محبت، محمدی ری شهری، دار الحدیث، چاپ سوم، @fatemi222
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 چهار اصل مهم در قصه گویی برای کودکان! 🔻 یکی از ویژگی‌های عقلی و ذهنی در دوره کودکی این است که بچه‌ها به قصه علاقه‌مند می‌شوند. چون در این دوره، ذهن بچه‌ها کنجکاو است و در قصه هم حالتی از ابهام وجود دارد. ♨️ بنابراین قصه یکی از ابزارهای مهم تربیت در این دوره است. اما لازم است در قصه گویی به مواردی توجه شود. 🔹 نکته اول اینکه، شخصیت اصلی داستان، مثبت باشد. چون همزاد پنداری بچه‌ها بالاست و باید الگوی مثبت به آنها معرفی شود. 🔹 نکته دوم اینکه، داستان برای بچه‌ها قابل درک باشد. 🔹 نکته سوم اینکه، موضوع داستان در هر قسمت تمام شود تا بتواند اثرگذار باشد. قصه در این حالت با سریال‌های تلویزیون متفاوت است که در نقطه اوج آن، تمام می‌شود. سریال در این حالت ابزار سرگرمی اما قصه برای ما ابزار تربیت است. 🔹 نکته چهارم اینکه در قصه گفتن از ابزارهای آن مانند افت و خیز در لحن و صدا استفاده شود. "حجت الاسلام تراشیون" ⚠️ ما در کرامت، برایتان از اندیشه های مختلف تربیتی می گوییم، چراکه نگاه نقادانه ی شما ارزشمند است. ⚠️ @fatemi222
🌀 این‌ها خیلی روی من تاثیر گذاشت همسر شهید چمران: 🔻یادم هست در یکی از سفرهایی که به روستاها می‌رفت، همراهش بودم. داخل ماشین هدیه‌ای به من داد – اولین هدیه‌اش به من بود و هنوز ازدواج نکرده بودیم – خیلی خوشحال شدم و همان‌جا باز کردم و دیدم روسری است، یک روسری قرمز با گل‌های درشت. 🔻من جا خوردم، اما او لبخند زد و به شیرینی گفت: «بچه‌ها دوست دارند شما را با روسری ببینند.» از آن وقت روسری گذاشتم . من می‌دانستم بچه‌ها به مصطفی اعتراض می‌کنند که چرا شما خانمی را که حجاب ندارد می‌آوری موسسه، اما برایم عجیب بود که مصطفی خیلی سعی می‌کرد – مرا به بچه‌ها نزدیک کند. 🔻می‌گفت: «ایشان خیلی خوبند. این طور که شما فکر می‌کنید نیست. به خاطر شما می‌آیند موسسه و می‌خواهند از شما یاد بگیرند. ان‌شاءالله خودمان یادش می‌دهیم.» 🔻نگفت این حجابش درست نیست، مثل ما نیست، فامیل و اقوامش آن‌چنانی‌اند. این‌ها خیلی روی من تاثیر گذاشت. او مرا مثل یک بچه کوچک قدم به قدم جلو برد، به اسلام آورد. نُه ماه … نُه ماه زیبا با هم داشتیم و بعد ازدواج کردیم. 📚 کتاب «نيمه پنهان ماه ۱» @fatemi222
عابدی بود که شاگردان زیادی داشت و حتی مردم عامه هم مرید او بودند و آوازه‌اش همه جا پیچیده بود. عابد روزی به آبادی دیگری رفت و برای خرید نان به نانوایی مراجعه کرد. چون لباس درستی نپوشیده بود، نانوا به او نان نداد و عابد رفت. مردی که آنجا بود عابد را شناخت و به نانوا گفت: این مرد را می شناسی؟ نانوا گفت: نه. مرد گفت: فلان عابد بود. نانوا گفت: من از مریدان او هستم. سپس به دنبال عابد دوید و گفت: می‌خواهم شاگرد شما باشم؛ اما عابد قبول نکرد. نانوا گفت: اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می‌دهم. عابد قبول کرد. وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: سرورم دوزخ یعنی چه؟ عابد گفت: دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بنده خدا ندادی ولی برای رضایت دل بنده خدا یک آبادی را نان دادی! امام جعفرصادق _عليه‌السلام_: «عمل خالص آن عملی است که دوست نداری درباره آن، احدی جز خدای سبحان از تو تعريف و تمجيد کند.» به نقل از وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۶۰ 🌷 @fatemi222 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
قهرمان من.pdf
3.41M
🎁هدیه 🌸 کتاب قهرمان من 💠داستان هایی زیبا درباره حاج قاسم سلیمانی برای کودکان @fatemi222
__꧂🌸✨჻ 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸___ ✨჻🌸🍃 👌 زیبای وتمثیلی اعتماد به خدا👌 🌹ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ السلام ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﻱ ﭘﺮﺳﻴﺪ :ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭﻱ؟ 🐜ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ 👈ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﻱ ﻛﺮﺩ ...... ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎﺩ!!! ☀️ﺑﻌﺪﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ....... ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻭﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !! ⁉️ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ ؟ 🐜ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﻴ ﻜﻪ ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ داشتم ﺧﺪﻭﺍﻧﺪ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ ...ﻭﻟﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩﻱ ،ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﻨﻲ!!! ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻢ !!! 📖خداوند چه زیبا فرمود: ✨وَما مِن دابَّةٍ فِي الأَرضِ إِلّا عَلَى اللَّهِ رِزقُها ... 🌱هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست!...🌱 ☘سوره هود، آیه ۶☘ 🆔 @fatemi222
به هر اندازه انسان در مسیر زندگی فاصله خود را از اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و اله) کمتر نماید و به دوستی و محبت خود به این ذوات مقدسه بیشتر اهمیت دهد و رنگ و بوی زندگی را مطابق زندگی ایشان نماید بیشتر در مسیر سعادت و شادکامی قرار خواهد داشت. 2-استفاده از اهرم تعقل و تفکر علت اینکه بسیاری از کسانی که در سال 61 هجری به مصاف با امام حسین(علیه السلام) شتافتند و موفق به فارق التحصیلی از دانشگاه امام حسین(علیه السلام) نشدند، گرفتار شدن در دام شهوات و نفسانیات و بی توجهی به رهنمودهای شفا بخش روحانی و عقلانی بود، در واقع حب دنیا و گرایش های شهوانی چشم و قلب آنها را کور کرده بود. این در حالی است که افرادی همچون «حربن یزید ریاحی» با محوریت قرار دادن تعقل و عقل ورزی متوجه کردار ناپسند و خطرناک خود شدند و در صدد جبران آن برآمدند، در اهمیت و ارتباط مستقیم تعقل ورزی در زندگی و دست یابی به گوهر ناب عاقبت به خیری در منابع روایی از امام صادق(علیه السلام) این چنین نقل شده است: «مَنْ کَانَ عَاقِلًا خُتِمَ لَهُ بِالْجَنَّةِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ؛[3] هر که خرد ورزد، به خواست خداوند به بهشت راه یابد». 3-معاد گرایی و دنیا گریزی راز دیگر عاقبت به خیری نیک نامان کربلا، معاد گرایی، توجه به زندگی واقعی و جاودان بهشتی و پشت پازدن به زیبایی های نافرجام و زودگذر دنیوی بود، اصل بسیار مهم و کلیدی که نمی توان آن را در سرگذشت افرادی همچون «عمربن سعد» ها مشاهده کرد، در خصوص معاد گرایی حربن یزید ریاحی در منابع تاریخی چنین نقل شده است: «مهاجر که از حال و وضع حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «به خدا قسم هرگز در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم، اگر از من می ‌پرسیدند: شجاع‌ترین مردم کوفه کیست از تو نمی‌گذشتم (و تو را نام می‌بردم) پس این چه حالی است که در تو می ‌بینم؟» حر گفت: «به درستی که خود را میان بهشت و جهنم می ‌بینم و به خدا سوگند اگر تکه ‌تکه شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد.» حر این را گفت و بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمه‌گاه امام(علیه السلام) حرکت کرد.[4] 3-پرهیز از ناامیدی و یاس شاید نتوان هیچ گناهی به بزرگی گناه حربن یزید ریاحی در عالم هستی پیدا کرد، چرا که او بود که مانع حرکت امام حسین(علیه السلام) به سوی کوفه و بازگشت به طرف مدینه شد، باری به هر جهت «حر» نیز متوجه گناه بسیار بزرگ و ویرانگر خود شد، ولی با این حال از توبه و بازگشت به سوی خدای متعال و جبران مافات ناامید نشد، چرا که در صورت ناامیدی می توانست به گناه خود ادامه داده و تا قعر جهنم نیز سقوط نماید، ولی باحالی شرمگین و خجل از کرده خود و با حالتی درمانده به آستان کبریایی دوست بازگشت و برای جبران گذشته خود جان خود را فدای ولی خدا نمود. در واقع برای دست یابی به عاقبت به خیری می بایست از هر گونه یأس و ناامیدی پرهیز کرد و باید این مهم را دانست که با داشتن هر پرونده سیاهی درهای رحمت و مغفرت الهی به روی انسان باز است، و باید به سوی او بازگشت چرا که این بشارت رحمانی خدای متعال است که بندگان را به سوی عاقبت به خیری فرا می خواند: «وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‏؛[5]و من هر که را توبه کند، و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، مى ‏آمرزم!». 4-تواضع و فروتنی در برابر حق و مبارزه علیه باطل وقتی سرگذشت درس آموز حربن یزید ریاحی را مورد مطالعه قرار می دهیم با دو ویژگی برجسته او آشنا می شویم، اول آنکه او بعد از آنکه متوجه اشتباه و خطای خود شد، متواضعانه به سوی حق شتافت و در تسلیم شدن در برابر حق ذره ای به خود شک و تردید راه نداد و متواضعانه آن را پذیرا شد، البته او فقط در برابر حق متواضع نبود، بلکه موضع خود را در برابر باطل نیز مشخص نمود، از این رو علاوه بر اینکه دست رد به سینه باطل زد، برای از پا در آوردن آن به میدان نبرد با آن نیز شتافت و با این حضور درس آموز خود به نوعی تولی و تبری قرآنی را در صحنه کربلا به نمایش در آورد. پی نوشت ها: [1]. رجوع کنید به بلاذری، ج۲، ص۴۷۵ـ۴۷۶، ۴۷۹؛ طبری، ج۵، ص۳۹۲، ۴۲۲، ۴۲۷ـ۴۲۸؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۰۰ـ۱۰۱. [2]. الخصال، ج‏2، ص515، ح1. [3]. َثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص14. [4]. وقفه الطف، ص 214. [5]. سوره مبارکه طه، آیه 82. و تبری کربلا به خیری شناسی بن یزید ریاحی عاشورا عاشورا 🆔 @fatemi222
خانمی بدحجاب، جلوی یکی از علما رو گرفت و از ایشون سوال کرد: اگه یک تار موی من بیرون باشد، دنیا به آخر می‌رسه؟! چرا اینقده شماها گیر می‌دین؟ عالم جواب داد: اگــر یــک تــار مــو در غذایــی خــوب و خوشــمزه باشــد، آیــا دنیــا بــه آخــر می‌رسه؟ قطعا خیـر. ایـن تـار مـو، حتـی مـزه و طعـم غـذا رو هـم تغییـر نمی‌ده، امـا بسـیاری از افراد طبیعتـا در چنیـن حالتـی دچـار دلزدگـی شـده و اون غـذای خـوب و خوشـمزه، از چشمشون می‌افته. حالا بذار یه داستان قشنگِ تاریخی هم برات بگم👇 عالم گفت: روزی یکــی از یــاران امــام صادق علیه‌السلام خدمــت ایشــان رســید و گفــت: در یــک کــوزه روغــن یــک مــوش افتــاده، آیــا می‌شود آن روغــن را خــورد؟ امــام صــادق علیه‌السلام فرمودنــد: نمی‌توانی آن را بخـوری. مـرد گفـت آقـا یـک مـوش کوچکتـر از آن اسـت کـه باعـث شـود غـذای خـود را کنـار بگـذارم و از خیـر روغن‌های گـران قیمـت بگـذرم! امـام صــادق علیه‌السلام فرمودنـد: آن چیـزی کـه در نظـر تـو کوچک اسـت، موش نیست. ایـن دین است کـه در نظـر تو کوچک است. حالا خانم بزرگوار: وقتـی از ایـن زاویـه بـه ماجـرا نـگاه کنید، متوجـه می‌شیم کـه یـک تـار مـو شـاید بـه خـودی خـود، اهمیتـی نداشـته باشـه، امـا وقتـی بـه ایـن توجـه کنیـم کـه حتـی نمایـش یـک تـار مـو هـم، سـرپیچی از فرمـان پـروردگار جهانیـان اسـت. با این نگاه، بیرون آمدن یـک تـار مـو، جلوی نامحـرم هـم مهـم می‌شود. ✋راهنمای مباحث عفاف کانال https://eitaa.com/fatemi222/3683