🔸خدا می خواد من و تو به #کمال برسیم ،خدا می خواد ما مثل خودب همه چیزمون #زیبا بشود خدا می خواد به دست ما حکومتش رو در جهان به وسیله #مهدیش برپا کند. اگه این ها رو بتونیم #درك کنیم دیگه بازیگر و بازیچه بازی های دنیا نخواهیم بود. کارگردان خواهیم شد.
✔️پرورش احساس
مردی داشت در جنگلهای آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دایم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید .
به پشت سرب که نگاه کرد دید #شیر گرسنهایی با سرعت باورنکردنی به سمتش میآید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از
گرسنگی، تورفتگی #شکمش کاملا به چشم میزد، داشت به او نزدیک و نزدیکتر میشد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که
طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود .
🔹سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد. تا مقداری صدای نعره های شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد .
متوجه شد که در درون چاه ا ژدهایی عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظه شماری میکند .
مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و ا دها فکر میکرد که متوجه شد دو #موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا میآیندو همزمان دارند #طناب را میخورند و میبلعند .
مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را #تکان میداد تا موشها سقوط کنند اما فایدهایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب
داشت با دیوارهی چاه برخورد میکرد که ناگهان دید بدنش به چیز نرمی خورد .
خوب که نگاه کرد دید کندوی #عسلی در دیوارهی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن #عسل و شیر و اژدها و موبها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید .
خواب ناراحت کنندهای بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد .
🔺نزد عالمی رفت که تعبیر خواب میکرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است :
شیری که دنبالت میکرد ملک الموت)عزراییل( بوده... چاهی که در آن ا دها بود همان قبرت است... طنابی که به آن آویزان بودی همان
عمرت است... و موب سفید و سیاهی که طناب را میخوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را میگیرند ...
مرد گفت ای شیخ پس جریان عسل چیست؟ گفت: عسل همان دنیاست که از #لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموب کردهای!
https://eitaa.com/FATEMI133
🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃
🔸خدا می خواد من و تو به #کمال برسیم ،خدا می خواد ما مثل خودب همه چیزمون #زیبا بشود
👈 خدا می خواد به دست ما #حکومتش رو در جهان به وسیله #مهدیش برپا کند.
👈 اگه این ها رو بتونیم #درك کنیم دیگه بازیگر و بازیچه بازی های دنیا نخواهیم بود. کارگردان خواهیم شد.
✔️پرورش احساس
🔺مردی داشت در #جنگلهای آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دایم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید .
🔻به پشت سرب که نگاه کرد دید #شیر گرسنهایی با سرعت باورنکردنی به سمتش میآید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از
گرسنگی، تورفتگی #شکمش کاملا به چشم میزد، داشت به او نزدیک و نزدیکتر میشد که #ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که
طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود .
🔹سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد. تا مقداری صدای نعره های شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد .
🔻متوجه شد که در درون چاه ا ژدهایی عریض و طویل با سری بزرگ برای #بلعیدن وی لحظه شماری میکند .
🔺مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و ا دها فکر میکرد که متوجه شد دو #موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا میآیندو همزمان دارند #طناب را میخورند و میبلعند .
مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را #تکان میداد تا موشها سقوط کنند اما فایدهایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب
داشت با دیوارهی چاه برخورد میکرد که ناگهان دید بدنش به چیز نرمی خورد .
🔻خوب که نگاه کرد دید کندوی #عسلی در دیوارهی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن #عسل و شیر و اژدها و موبها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید .
🔺خواب ناراحت کنندهای بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد .
🔺نزد عالمی رفت که تعبیر خواب میکرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است :.
👇👇👇
👌شیری که دنبالت میکرد ملک الموت)عزراییل( بوده... چاهی که در آن ا دها بود همان قبرت است... طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است... و موب سفید و سیاهی که طناب را میخوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را میگیرند ...
👈مرد گفت ای شیخ پس جریان عسل چیست؟ گفت: عسل همان دنیاست که از #لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموب کردهای!
🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃
https://eitaa.com/fatemi222/3617
4. #پیامبر خداصلی الله وعلیه وآله:
1️⃣ آن حضرت از دنیا چندان نخورد که #دهان را پر کند و به دنیا با گوشه چشم نگریست.
🔹پهلویش از تمام مردم فرو رفته تر، و #شکمش از همه خالی تر بود...
👈بر روی زمین می نشست و غذا می خورد.
👈و چون برده، #ساده می نشست،
👈 و با دست خود کفش خود را #وصله می زد،
👈و جامه خود را با دست خود می دوخت،
👈و بر الاغ #برهنه می نشست، و دیگری را پشت سر خویش سوار می کرد.
2️⃣پرده ای بر در خانه او آویخته بود که نقش و تصویرها در آن بود، به یکی از همسرانش فرمود:
👌 این پرده را از برابر چشمان من دور کن که هرگاه نگاهم به آن می افتد به یاد دنیا و زینت های آن می افتم....(همان)
3️⃣ پیامبر خداصلی الله وعلیه وآله دوست نداشت هیچ چیز بین او و حضرت حق #حائل شود و سبب غفلت او از محبوب خویش گردد.
4️⃣ چنان بی تکلّف بود که با آن شأن و منزلت، در حلقه میان اصحاب می نشست تا تفاوتی بین او و #اصحابش دیده نشود و مجلس بالا و پایین به خود نگیرد.
👈از سیره ملوک و اشراف و نوع نشست و برخاست و تشریفات آنها بیزار بود.
👈آن حضرت به(ر.ک. المحجة البیضاء، فیض کاشانی، ج 4، ص 152)
5️⃣ ابوذر - صحابی بزرگ - فرمود:
👌 ای ابوذر! من لباس #خشن می پوشم، بر زمین می نشینم، انگشتانم را [پس از غذا] می لیسم، و بر الاغ بی پالان سوار می شوم و کسی را پشت سرم سوار می کنم.
👈 پس هر کس از #سنّت من گریزان شود از من نیست.
(ر.ک. کافی، ج 6، ص 272)
6️⃣ امام #باقرعلیه السلام به محمدبن مسلم فرمود:
🔹 به خدا سوگند! پیامبر از آغاز بعثت تا زمان رحلت سه روز #متوالی از نان گندم سیر نخورد.
👈البته نمی گویم به آن دسترسی نداشت، او زمانی یکصد #شتر جایزه به یک نفر بخشید.
🔹اگر می خواست نان گندم بخورد، می توانست، ولی نخورد.(کافی، کلینی، ج 8، ص 130)
7️⃣ پیامبرصلی الله وعلیه وآله نه تنها، خود ساده زیست بود که خانواده و بستگانش را نیز به ساده زیستی توصیه می فرمود.
🔹 روایات فراوان از طریق اهل سنّت به این مضمون آمده است:
👌 خانواده پیامبرصلی الله وعلیه وآله هرگز سه روز پیاپی غذای سیر نخوردند که آن هم تنها نان جو بود، تا آن حضرت به خدا پیوست...
(سیره نبوی، مصطفی دلشاد تهرانی، ج 1، ص 224)
8️⃣ خداوند #زنان پیامبرصلی الله وعلیه وآله را بین زندگی کردن با پیامبر و تحمل سختی ها و ساده زیستی، و بین #جداشدن و برگزیدن زندگی تجملاتی مخیر ساخته بود:
🔹ای پیامبر! به همسرانت بگو: »اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را می خواهید بیایید با هدیه ای شما را بهره مند سازم و شما را به طرز نیکی رها سازم!
و اگر شمإ؛عع 00 اًخدا و پیامبرش و سرای آخرت را می خواهید، خداوند برای نیکوکاران شما پاداش عظیمی آماده ساخته است.« (احزاب: 28 - 29)
🔹 پیام آیه شریفه به همسران پیامبر این بود که یا زندگی ساده و تن دادن به محرومیت ها را در کنار پیامبرصلی الله وعلیه وآله بپذیرند و به عنوان الگو و اسوه در جامعه مطرح شوند و یا اگر در پی زندگی تجملاتی و مرفّه هستند، از پیامبرصلی الله وعلیه وآله جدا شوند.
9️⃣ پیامبرصلی الله وعلیه وآله #حجره هایی برای همسران خود بنا کرده بود که در نهایت #سادگی بود. واقدی از عبداللَّه بن زید هذلی نقل می کند:
🔹 حجره های همسران پیامبر راکه به دستور عمربن #عبدالعزیز خراب کردند وبر مسجدالنبی افزودند دیدم.
#حجره هایی از چوب و شاخ خرما که با گِل اندود شده بود...(همان، ص 226 - 227)
🔟 عمربن ابی انس می گوید:
🔹 حجره های همسران پیامبر از #شاخ خرما بود و بر درهای آن پرده هایی از موی سیاه آویخته بودند، به خدا سوگند! دوست می داشتم که آن حجره ها به همان صورت باقی می ماند تا مردم مدینه و هر کس به مدینه می آید، آن وضع را ببیند و متوجّه شود که پیامبرصلی الله وعلیه وآله در زندگی خود به چه مقدار اکتفا کرده بود، و باعث شود که مردم زهد پیشه کنند و از #تکاثر و تفاخر دست بردارند... و این در حالی بود که اگر آن
🔰 حضرت اراده می نمود کلید گنج های جهان در دست مبارکش بود.
❇️مباحث بیشتر ساده زیستی👇
https://eitaa.com/fatemi222/4196
#منبرک_فاطمی
@fatemi222