eitaa logo
منبرک فاطمی
6.3هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
893 ویدیو
1.3هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️امرمعروف و نهی منکر ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز @a_f_133 🔺فهرست + تبلیغات شما و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
خانواده_فاطمی_3.pdf
1.08M
📌جلسه سوم : ♦️چرا خانواده ی ما مثل خانواده ی فاطمی نیست ؟ یا با آن فاصله دارد؟ @fatemi222
خانواده_فاطمی_2.pdf
1.07M
📌جلسه دوم: ♦️چرا خانواده ی ما مثل خانواده ی فاطمی نیست ؟ یا با آن فاصله دارد؟ خواسته های مادی ! @fatemi222
تاریخ_و_ترتیب_حوادث_منتهی_به_شهادت_حضرت_زهرا.PDF
7.71M
📖تاریخ و ترتیب حوادث منتهی به شهادت حضرت زهرا @fatemi222
Panahian-AzGheyreKhodaNatarsim-mobile.pdf
324K
🔖از غیر خدا نترسیم🔖 @fatemi222
خانواده_فاطمی_4.pdf
939.4K
📌جلسه چهارم : ♦️آثار و پیامدهای خانواده فاطمی چیست؟ 🔸1-فرزندان صالح 🔸2-عاقبت بخیری @fatemi222
خانواده_فاطمی_1.pdf
808.5K
📌جلسه اول : 🔸ضرورت و اهمیت کانون خانواده با توجه به آیات و روایات @fatemi222
خانواده_فاطمی_5.pdf
809.5K
📌جلسه پنجم: ♦️اصول رسیدن به خانواده فاطمی چیست؟؟ 🔷بررسی بیست اصل در زندگی فاطمی و علوی @fatemi222
بسم الله الرحمن الرحیم 🔴⚡️بالا! صدای گریه از عرش معلّی می‌رود بالا همین که نیمه‌شب‌ها دست زهرا می‌رود بالا یکی از پلک‌های زخمی‌أش با دیدن حیدر به زحمت _تا کند او را تماشا_ می‌رود بالا گمانم مرکز ثقل زمین را شعله‌ها سوزاند که آتش از در و دیوار دنیا می‌رود بالا هنوز از ماجرای کوچه‌ها شرمنده‌اش هستند اگر دیوارها کج تا ثریا می‌رود بالا تمام هستی خود را گرفته روی دست، انگار که روی شانه‌ها تابوت مولا می‌رود بالا سوال این است؛ قاتل کیست؟ اما در جواب آن فقط هر آینه دیوار حاشا می‌رود بالا شفیع محشر خود را در اوج کینه سوزاندند که دود آتش امروز، فردا می‌رود بالا به لب در هر قنوت آوای "أَینَ‌المُنتَقِم؟" داریم که دست لطف مادر نیز با ما می‌رود بالا ✍ @fatemi222
💢فیش روضه بسم الله الرحمن الرحیم طراوت همه‌ی روزهای ما امام زمان بیا، بیا به روضه‌ی ما هم بیا امام زمان فقط به لطف دعای تو حالمان خوب است همیشه با خبر از حال ما امام زمان به حال مضطر ما هیچ‌کس محل نگذاشت کسی به جز تو نکرد اعتنا امام زمان فراق توست سرآغاز درد بی‌درمان که جز ظهور ندارد دوا امام زمان خوشا به حال کسی که مطیع محض تو شد بدون ذره‌ای چون و چرا امام زمان قیامت و دل قبر و زمان جان کندن به دادمان برس این چندجا امام زمان قسم به روضه مادر به داغ مولایم دوجمله روضه ی مادر بخوان امام زمان ♦️یاصاحب الزمان شمابرای ماروضه بخوان♦️ توان واژه کجا و مدیح گفتن او؟ قلم، قناری گنگی‌ست در سرودن او... چه دختری، که پدر پشت بوسه‌ها می‌دید کلید گلشن فردوس را به گردن او چه همسری، که برای علی به حظّ حضور طلوع باور معراج داشت دیدن او چه مادری، که به تفسیر درس عاشورا حریم مدرسۀ کربلاست دامن او از آن، ز دیدۀ ما در حجاب خواهد ماند که چشم را نزند آفتاب مدفن او دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد پیام می‌چکد از چلچراغ شیون او بمیرم آن همه احساس بی‌تعلق را که بار پیرهنی را نمی‌کِشد تن او ♦️چه کردن با حضرت زهرا سلام الله علیها که امام صادق علیه‌السلام فرمودند:فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَالَهَا مِنَ الْقَوْمِ مَا نَالَهَا لَزِمَتِ الْفِرَاشَ وَ نَحَلَ جِسْمُهَا حَتَّى صَارت كَالْخَيَال‏[دعائم الاسلام، ج1، ص232].♦️ 🔰سبک معصبه الراس یعنی.🔰 وقتی در و سوزوندن لگد به در کوبیدن با هم در و زدن به پهلوت محکم صدا زدی که فضه (بچم) تا پشت در افتادی چهل نفر هجوم اوردن کشون کشون علی رو بردن خاطر زینب و ازردن واویلتا واویلا واویلا اه و صد واویلا ۳ ♦️خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح، حاج حسین خرازی با حالت بغض گفت : تورجی زاده رو پیدا کنید تورجی زاده که بیسیم رو گرفت : حاجی گفت چند خط روضه حضرت زهرا بخون. تورجی زاده فقط یه بیت خوند ، خدا می دونه نفهمیدیم چی شد ، وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارن تکبیر می گن خط رو گرفتن. آماده ای بخونم. در بین آن دیوار و در.... زهرا صدا میزد پدر....دنبال حیدر می دوید.... از پهلویش خون می چکید...... زهرای من...زهرای من. ♦️اینجا مادر دنبال امامش دوید اما کربلا دختر دنبال امامش دوید راوی نقل می کنه «و خرجت زینب من باب الفسطاط.» از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین ♦️دید نیزه ها تو بدن فرو رفته، الهی هیچ خواهری برادرش رو اینطور نبینه، صدا زد داداش، حسین ، زینب اومده، آقا دیگه نمی تونست حرف بزنه نای حرف زدن نداشت، گفت داداش حسین، تو رو به جدمون پیغمبر جوابمو بده، حضرت نمی تونست جواب بده ، یه قسم دیگه داد گفت حسین جان تو رو به بابام علی جواب زینب رو بده، حضرت نمی تونست جواب بده، حضرت یه قسم داد، ابی عبدالله به زحمت چشماشو باز کرد. صدا زد حسین جان مادرم فاطمه..... 🌐@fatemi222
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری: 🔴ریشه یابی حوادث بعد از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) ═✧❁🌸❁✧═ @fatemi222 ═✧❁🌸❁✧═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽/ تاثیر مبارزه منفی حضرت زهرا س در افشای مهمترین حقایق تاریخ 🔹هر بچه شیعه که می خواد یک دلیل محکم برای شیعه بودنش داشته باشه این را گوش کند ... عالیه 👌 علامه امینی و علمای اهل سنت ــــــــــــــــ @fatemi222
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با سلام و احترام به مناسبت شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها تقدیم شما. _______________ بیا امشب بزار خودتو جای من چه کنم فاطمه(س) آخه یه حرفی بزن @fatemi222
📜 در میان دعوت ها 👥 دعوت‏ ها گاهى دشمنى است كه مى ‏خواهد در معبد دوستى، تو را قربانى كند و گاهى، نيازمندى است‏ كه مى ‏خواهد با پشيزى تو را، خريدارى كند. 👥 دعوت ها گاهى بى ‏خبرى است كه در عين بى ‏طرفى، تو را به آنجايى مى ‏برد كه تو را مى ‏بلعد و حتى خودش هم در كام حادثه مى ‏افتد. 👥 اين دعوت ‏ها همه ‏اش باطل است، محو است، كم كردن تو و نيست كردن توست. 👥 گاهى دعوت به زياد شدن، بارور شدن و هماهنگ با رشد كردن توست. 👥 مى ‏خواهد خود تو زياد شوى، نه فقط علم تو يا ثروت تو يا قدرت تو. 👥 اگر خود تو؛ يعنى تمام وجود تو، هماهنگ، رشد كند ديگر بحرانى نيست و فاجعه ‏اى نيست. 👥 مادام كه خود تو، هماهنگ رشد نكنى، مادام كه تو زياد نشده باشى، هر چيزى كه زياد كنى و هر چيزى كه در تو زياد شود، جز رنج و درد تو نيست. 👥 دعوت حق، دعوتى است كه تو را زياد مى ‏كند و هماهنگ و در تمام ابعاد رشد مى‏ دهد. ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۹۲ #️⃣ @fatemi222
📜 شناخت، عقیده، حرکت ❇️ هر شناختى عقيده ‏اى را به دنبال مى ‏كشد و عقيده ‏ها و عشق ‏ها حركت و كوشش را سبز مى ‏كنند. ❇️ هنگامى كه انسان عظمت خود را شناخت، به كم قانع نمى ‏شود و حتى به بهشت دلخوش نمى ‏گردد، كه: «رضوان من اللَّه اكبر». ❇️ هنگامى كه وسعت هستى را شناخت و دورى راه را شناخت، در تنگناى يك مرحله نمى ‏ماند و آرام پيش نمى ‏رود. ❇️ هنگامى كه دنيا را يك راه ديد، در آن نمى ‏ايستد و هنگامى كه آن را كلاس ديد، از آن درس مى ‏گيرد و هنگامى كه آن را كوره ديد، از دردهايش عقده نمى ‏آورد. ❇️ هنگامى كه كارش را شناخت، بى ‏كار نمى ‏نشيند. ❇️ هنگامى كه جهتش را شناخت ديگر كند نمى ‏رود و درنگ نمى ‏كند؛ چون در كاروانِ متحركِ هستى، ركود و درنگ، كمتر از عقب گرد نيست و عقب گرد جز تنهايى نيست و تنهايى در راه و در كوير هستى جز هلاكت نيست. ❇️ بر پايه ‏ى اين شناخت ‏ها و اين عقيده ‏ها بارهاى سنگين تكليف قرار مى ‏گيرد. ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۷۹ #️⃣ @fatemi222
📜 ما و نیاز مردم 🔹آن كس كه مى ‏خواهد به سوى خدا باز گردد و نعمت ‏هاى او را در راه او خرج كند ناچار به خلق او مى ‏انديشد و به نياز خلق مى ‏انديشد، زيرا كه اين‏ها عيال او هستند و خانواده ‏ى او و اگر خلقى، جمعى، اجتماعى، نيازهاى گوناگون داشت و كسرى ‏هاى بى ‏حساب، بايد شديدترين نيازها و عميق ‏ترين آن‏ها را برآورده كرد و از داده ‏هاى حق و استعدادهاى خدادادى بهترين استفاده را برد و عميق ‏ترين بهره ‏بردارى را نمود. 🔹جامعه ‏ى بشرى نيازمند بقال، بنا، مقنى، نجار، مهندس و طبيب و مربى است. اين‏ها همه نيازهاى جامعه است اما شديدترين آن‏ها نياز تربيتى است، زيرا صنعت و تكنيك پيشرفته در جامعه ‏اى كه فقر تربيتى دارد جز به انهدام و نابودى آنان كمك نمى ‏كند و همانند تيغ تيزى است كه در دست كودكى باشد. هر چه تيغ تيزتر باشد دست كودك زودتر جدا شده و جانش بيشتر در خطر افتاده است. 🔹در اين زمينه هر چه انسان نيرومند و مجهزتر شود براى مرگ مجهز شده و به سوى نابودى شتاب كرده است‏ براى انحطاط و انهدام جمعى لازم نيست كه آن‏ها فاقد صنعت و تكنيك باشند، بلكه كافى است كه با صنعت پيشرفته از بار تربيتى خالى شوند، كه در اين صورت، تيغ صنعت براى نابودى آن‏ها كافى است. و همين است كه كشورهاى عقب افتاده وقتى به صنعت و تكنيك مى ‏رسند كه از درون پوسيده شده ‏اند و از محتوا خالى شده ‏اند و از اصالت ‏هايشان تجريد شده ‏اند. ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۲۹ #️⃣ @fatemi222
📜 الگوهای تقلیدی 💠 خطر اشتباه در انتخاب الگو زياد است و چه بسا به هلاكت و نابودى و فساد بكشد. 💠 پدر بايد شخصيت خود را حفظ كند و مادر بايد شخصيت پدر را نگه دارد و در اين الگو خدشه ‏اى وارد نسازد. 💠 پدرِ با شخصيت مى ‏تواند حتى هنگام شوخى و بازى و بگو و بخند، عظمت خود را داشته باشد، حتى هنگامى كه فرزندش بر سر و رويش مى ‏پرد اين عظمت را حس كند. 💠 پدرِ با شخصيت مانند كوه است، حتى هنگامى كه بر سر او پا مى ‏گذاريم، در دل از او وحشت داريم و از بلنديش مى ‏هراسيم. 💠 اين روحيه تقليد مى ‏تواند بزرگترين عامل تربيتى باشد كه كودك را به سوى خوبى ‏ها و بدى ‏ها بكشاند. 💠 در صورتى كه پدر، خود تربيت يافته باشد و مؤدب باشد و معتقد و هدف‏دار باشد اين تربيت ‏ها و اعتقادها و هدف ‏ها به كودك منتقل مى ‏شود. 💠 مادام كه فرزند در خانه است، تنها با مراعات پدر و مادر، كار تمام است و همين كه پا به بيرون مى ‏گذارد و با ديگران محشور مى ‏شود، پدر و مادر بايد به جز مراعات سابق، به بت ‏ها و مرجع تقليدها و الگوهاى ديگر كودك نيز توجه داشته باشند. 💠 پدر و مادر از آن‏ها كه مى ‏توانند الگوى خوبى باشند، تمجيد كنند و از آنها كه نمى ‏توانند، با زرنگى انتقاد كنند، تا اين كه وازدگى در فرزند به وجود بيايد. 💠 اين غلط است كه با زور كودك را از چنين شخصيتى محبوب جدا كنند؛ چون اين جدايى جز عطش و علاقه چيزى زياد نمى ‏كند و هر چه فرزند بزرگ‏تر شود، بيشتر به خود فرو مى ‏رود و از پدر و الگوى سابقش فاصله مى ‏گيرد. ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۵۴ #️⃣ @fatemi222
🌸دستگیری حضرت زهرا(س) راوی شهید برونسی:(1)👇 🌺.....تانک های T- 72 رادشمن ،تازه وارد منطقه کرده بودو قبل از آن توی هیچ عملیاتی باهاشان سر و کار نداشتیم. خصوصیت تانک ها این بود که آرپی جی به آنها اثر نمی کرد،اگر هم می خواست اثر کند، باید می رفتی و از فاصله خیلی نزدیک شلیک می کردی،و به جای حساس هم باید می زدی.آن روز بحث کشید به این که چه تعداد نیرو برای عملیات بروند، واز چه طریق اقدام کنند؟🌺..... سه گردان ماموراین کار شدند. فرمانده یکی شان عبدالحسین بود.وقتی راه افتادیم برای شناسایی، چهره او با آن لبخند همیشگی و دریایی اش گویی آرام تراز همیشه نشان می داد.تانزدیک خط دشمن رفتیم. یک هفته ای می شد که عراقیها روی این خط کار می کردند.دژ قرص و محکمی از آب در آمده بود جلو دژ موانع زیادی توی چشم می زد، جلوتراز موانع هم،درست سرراه ما، یک دشت صاف و وسیع خودنمایی می کرد.اگرمشکل موانع را می توانستیم حل کنیم، این یکی ولی کار را حسابی پر دردسر می کرد.باهمه این احوال، بچه ها به فرمانده تیپ می گفتند:شما فقط بگو برای برگشتن چه کار کنیم.ما می رفتیم تو دل دشمن که عملیات ایذایی انجام بدهیم.برای همین مهمتراز همه، قضیه سالم برگشتن نیرو بود.فرمانده تیپ چند تاراهنمایی کرد عملاً هم کارهایی صورت دادیم،حتی گرایمان را،رو حساب برگشتن تنظیم کردیم.از شناسایی که برگشتیم، نزدیک غروب بود، بچه ها رفتند به توجیه نیروها. 🌺.....من و عبدالحسین هم رفتیم گردان خودمان.دو تا گردان دیگر راه به جایی نبردند؛ یکی شان به خاطر شناسایی محدود،راه را گم کرده بود؛ یکی هم پای فرمانده اش رفته بود روی مین.هردو گردان را بی سیم زدند که بکشند عقب.حالا چشم امید همه به گردان ما بود،و چشم امیدما به لطف و عنایت اهل بیت (ع).شایداغراق نباشد اگر بگویم بیشترازهمه، خود عبدالحسین حال توسل پیدا کرده بود.وقت راه افتادن، چند دقیقه ای برای پیدا کردن پیشانی بند معطل کرد.یعنی پیشانی بند زیاد بود،او ولی نمی دانم دنبال چه می گشت.با عجله رفتم پهلوش. گفتم: چه کار می کنی حاجی؟یکی بردار بریم دیگه.حتی یکی ازپیشانی بندها را برداشتم و دادم دستش، نگرفت. 🌺.....گفت: دنبال یکی می گردم که اسم مقدس بی بی توش باشه!حال و هوای خاصی داشت. خواستم توی پرش نزده باشم. خودم هم کمکش کردم. بالاخره یکی پیدا کردیم که روش با خط سبز، و بارنگ زیبایی نوشته بود:یا فاطمه الزهرا(س) ادرکنی.اشک توی چشم هاش حلقه زد.همان را برداشت و بست به پیشانی اش.چند دقیقه بعد، تمام گردان آماده حرکت بود. با بدرقه ی گرم بچه ها راه افتادیم. ذکرائمه(ع)از لب هامان جدا نمی شد.آن شب تنها گردانی که رسید پای کار،گردان مابود.سی، چهل متر مانده بود برسیم به موانع، یک هو دشمن منور زد، آن هم درست بالای سرما!.... @fatemi222
🌸دستگیری حضرت زهرا(س) راوی شهید برونسی:(2)👇 🌺.....تاریکی دشت به هم ریخت و آنها انگار نوک ستون را دیدند.یک دفعه سر و صدایشان بلند شد. پشت بندش صدای شلیک پی در پی گلوله ها، آرامش و سکوت منطقه را زد به هم. صحنه نابرابری درست شد؛ آنها توی یک دژ محکم، پشت موانع و پشت خاکریز بودند، ما توی یک دشت صاف، همه خیز رفته بودیم روی زمین، تنها امتیازی که ما داشتیم، نرمی خاک آن منطقه بود؛ طوری که بچه هاخیلی زود توی خاک فرو رفتند. 🌺.....دشمن با تمام وجودش آتش می ریخت. عوضش عبدالحسین دستور داده بود که ما حتی یک گلوله هم شلیک نکنیم.حدودبیست دقیقه،ریختن آتش، شدید بود رفته رفته حجمش کم شد.من درست کنارعبدالحسین دراز کشیده بودم. گفت:.یک خبر از گردان بگیر، ببین وضعیت چطوره.سینه خیز رفتم تاآخر ستون. سیزده، چهارده تاشهید داده بودیم.باآن حجم آتش که دشمن داشت، وبا توجه به موقعیت ما،این تعداد شهید، خودش یک معجزه به حساب می آمد. بعضی ها بدجوری زخمی شده بودند. به حالت سینه خیز،رفتم سر ستون، جایی که عبدالحسین بود.به نظر میامد خواب باشد.همان طور که به سینه دراز کشیده بود،پیشانی اش را گذاشته بود پشت دستش و تکان نمی خورد.آهسته صداش زدم.سرش را بلند کرد. 🌺.....گفتم: انگار نمی خوای برگردی حاجی؟... چیزی نگفت.از خونسردی اش حرصم درمی آمد. باز به حرف آمدم وگفتم: می خوای چه کار کنیم حاج آقا؟آرام و با لحنی حزن آلود گفت: تو بگو چه کار کنیم سید؟ تو که خودت رو به نقشه و کالک و قطب نما واصول جنگی واین جور چیزها وارد می دونی!... این طور حرف زدنش برام عجیب بود. بدون هیچ فکری گفتم: خوب معلومه، بر می گردیم. سریع گفت: چی؟!به فکر ناجور بودن اوضاع وبه فکردردزخمی ها بودم.خاطر جمع تراز قبل گفتم: برمی گردیم.گفت: مگرمی شه برگردیم؟! 🌺..... زود توی جوابش به ساعتم اشاره کردم و ادامه دادم:خود فرماندهی هم گفت که اگرتاساعت یک نشد عمل کنین، حتماً برگردین؛الان هم که ساعت دوازده ونیم شده.توی این چند دقیقه، ما به هیچ جا نمی رسیم.ِ.. پرسیدم: مگه شما نظر دیگه ای هم داری؟چند لحظه ای ساکت ماند. جور خاصی که انگار بخواهد گریه اش بگیرد،گفت: من هم عقلم به جایی نمی رسه.دقیقاً یادم هست همان جا صورتش را گذاشت روی خاکهای نرم و رملی کوشک. منتظر بودم نتیجه بحث را بدانم.لحظه ها همین طور پشت سر هم می گذشت.دلم حسابی شور افتاده بود.او همین طور ساکت بود و چیزی نمی گفت، پرسیدم: پس چه کار کنیم آقای برونسی؟ حتی تکانی به خودش نداد...🌺.....باحالت عصبی گفتم:حاج آقا همه منتظر هستن،بگو می خوای چه کار کنی؟! باز چیزی نشنیدم،چند بار دیگر سوالم را تکرار کردم.او انگار نه انگار که دراین عالم است. یک آن شک برم داشت که نکند گوشهاش از شنوایی افتاده یاطور دیگری شده؟ خواستم باز سوالم را تکرار کنم، صدای آهسته ناله ای مرابه خود آورد. صدا از عقب می آمد. سریع، با سینه خیز رفتم لابه لای ستون... حول و حوش ده دقیقه گذشت. توی این مدت، دو، سه بار دیگر هم آمدم پیش عبدالحسین...😇 اضطراب و نگرانی ام هر لحظه بیشتر می شد. تمام هوش و حواسم پیش بچه ها بود.نمی دانم او چش شده بود که جوابم رانمی داد.. باغیظ می گفتم: آخه این چه وضعیه حاجی؟ 😳 🌺.....بالاخره عبدالحسین به حرف آمد. صداش با چند دقیقه پیش فرق می کرد، گرفته بود؛ درست مثل کسی که شدید گریه کرده باشد. گفت: سید کاظم! خوب گوش کن ببین چی میگم.اوگفت: خودت برو جلو.با چشم های گرد شده ام گفتم: برم جلو چه کار کنم؟! گفت: هر چی که میگم دقیقاً همون کاررو بکن؛ خودت میری سر ستون، 👈 یعنی نفر اول... به سمت راستش اشاره کرد وادامه داد 🌺..... سر ستون که رسیدی، اون جا درست بر می گردی سمت راستت، بیست و پنج قدم می شماری.مکث کرد.با تأکید گفت: دقیق بشماری ها... مات و مبهوت، فقط نگاهش می کردم.گفت: بیست وپنج قدم که شمردی و تموم شد، همون جا یک علامت بگذار، بعدش بر گرد و بچه ها رو پشت سرخودت ببراون جا... یک آن فکر کردم شاید شوخی اش گرفته! ولی خیلی محکم حرف می زد؛هم محکم، هم با اطمینان کامل. باز پی صحبتش را گرفت؛ وقتی به اون علامت که سر بیست و پنج قدم گذاشته بودی، رسیدی؛ این دفعه رو به عمق دشمن، چهل متر میری جلو.😨اون جا دیگه خودم می گم به بچه هاچه کار کنن. ازجام تکان نخوردم. داشت نگاه می کرد. هر کدام ازحرف هاش، یک علامت بزرگ سوال بود توی ذهن من.😔 گفتم: معلوم هست می خوای چه کار کنی حاجی؟ 🌺.....به ناراحتی پرسید:شنیدی چی گفتم؟... گفتم: شنیدن که شنیدم، ولی ... آمد توی حرفم. گفت: پس سریع چیزهایی رو که گفتم انجام بده... کم مانده بود صدام بلند شود. جلو ی خودم را گرفتم و به اعتراض گفتم:👈 حاج آقا! اصلاً حواست هست چی داری می گی؟😍 @fatemi222
31.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 🌴یکمی حرف بزن علی ببینه 🌴حرف رفتن نزن علی میمیره 🎤 🖤 شهادت حضرت مادر تسلیت🖤 @fatemi222
وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا یعنی کریمانه کرامت میکند زهرا بیش از پدر‌مادر محبت میکند زهرا از نان شب خرج رعیت میکند زهرا تفسیر ناب آیه های هل اتی یعنی... لطف بدون منت و بی انتها یعنی... پیراهنش در دست خالی گدا یعنی ... شام زفافش هم عنایت میکند زهرا غم می زداید از دل سائل به یک لبخند با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند یک روز نان سفره و یک روز گردن بند همواره لطف بی نهایت میکند زهرا هرکس مقیم خانه اش شد اهل ایمان شد مقداد شد میثم شد و عمار و سلمان شد از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد چادر نمازش هم هدایت میکند زهرا زهرا تر از زهرا ندارد عالم ایجاد آیات قرآن از مقاماتش خبر میداد جانم به این عفت که نزد کور مادرزاد حجب و حجابش را رعایت میکند زهرا توحید دارد میچکد از سقف ایوانش اعجاز بیرون میزند از مطبخ نانش زهرا که جای خود بگویم از کنیزانش ... فضه‌ش پیمبرگونه صحبت میکند زهرا چیزی نمیخواهد در این دنیا برای خود فیضی دهد همسایه را با ربنای خود پهلویش آزرده ست اما با خدای خود هرشب سر سجاده خلوت میکند زهرا یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد تصمیم بر یاری و امداد علی دارد لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد با ذکر مولایش عبادت میکند زهرا با اینکه خلقت را برای او بنا کردند از عالم هستی حسابش را جدا کردند هر سیزده معصوم بر او اقتدا کردند پس بر امامان هم امامت میکند زهرا از خون که رنگین شد زمین دیگر زمان فهمید از شور و شوق فاطمیون بی گمان فهمید از حلقه ی دار "نمر" ها میتوان فهمید دارد که بر دلها حکومت میکند زهرا دنیا اسیر عشق پاکش بیشتر ایران محبوب زهرا میشود از هر نظر ایران دیروز در شهر نبی امروز در ایران سید علی ها را حمایت میکند زهرا یا قهر و آتش یا دگر تسلیم یعنی چه ؟ در پای طاغوت زمان تعظیم یعنی چه؟ در ریسمان ذلت و تحریم یعنی چه ؟ تفسیر صبر و استقامت میکند زهرا از هرم آتش صورت پروانه میسوزد در پیش چشم کودکان کاشانه میسوزد چون شمع ذره ذره مرد خانه میسوزد اما صبوری در مصیبت میکند زهرا وقتی که دل را میدهد در دست دلبر هم... در پای عهدش میگذارد تا ابد سر هم... با صاحب و مولای خود یکبار دیگر هم... بین در و دیوار بیعت میکند زهرا پا را که داخل میگذارد از در مسجد از ترس میلرزد به خود سرتاسر مسجد محو کلام آتشین اش منبر مسجد با خطبه ای غرا قیامت میکند زهرا بوی شهادت میرسد از لحن سوگندش "لبیک یا حیدر" نوشته روی سربندش جان علی را میخرد با جان فرزندش از هستی اش خرج ولایت میکند زهرا با صورت نیلی و با چشمان کم سویش با سینه ی آزرده و با زخم بازویش با لاله های بسترش با درد پهلویش از غربت مولا روایت میکند زهرا هرشب سراغ از مهبط مسمار میگیرد از پا می افتد , پهلویش هر بار میگیرد وقتی کمک از شانه ی دیوار میگیرد یعنی که به سختی حرکت میکند زهرا از تندی شلاق بی احساس بی دین نه از بی حیایی غلاف تیغ بدبین نه از چشم شور و پای شوم و دست سنگین نه از درد تنهایی شکایت میکند زهرا اشک مرا پای شب مهتاب بگذارید تابوت را در گوشه ی سرداب بگذارید نزد حسینم نیمه شبها آب بگذارید این روزها دارد وصیت میکند زهرا همچون پرستویی که بالش گشته آزرده مانند سرو سیلی از باد خزان خورده مثل گلی پرپر شبیه یاس پژمرده در عرش بابا را زیارت میکند زهرا فردای محشر باز محشر میشود قطعا مادر می آید دیدنی تر میشود قطعا با لطف او یک طور دیگر میشود قطعا از ما گنهکاران شفاعت میکند زهرا خسران زده در کوله بارش در ندارد که در روز رستاخیز دست پُر ندارد که هرچه بگوید فاطمه رد خور ندارد که نزد خدا از ما ضمانت میکند زهرا هم سینه زن هم گریه کن هم روضه خوانش را هم چای ریز بی ریا و بی نشانش را تا دوستان دوستان دوستانش را با دست خود راهی جنت میکند زهرا شاعر: @fatemi222
(عج) 🔰 بسم الله الرحمن الرحیم 🔹امام صادق(ع) در اوصاف یاران امام زمان(عج) می فرمایند: 🔸هُمْ أَطْوَعُ لَهُ مِنَ اَلْأَمَةِ لِسَيِّدِهَا وَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ اَللَّهِ مُشْفِقُونَ يَدْعُونَ بِالشَّهَادَة : 🔹آنها در برابر فرمان امامشان از برده‌ی مطیع، مطیع‌ترند.و از ترس خدا نگرانند؛ آرزوی آنها کشته شدن در راه خداست. 🔸برخی از خصوصیات یاران امام زمان(ع) عبارتند از: 1-- بصیرت و آگاهی: یکی از ویژگی‏ ها بصیرت و آگاهی است. آنان در فرمانبری از امام و شناخت او و تشخیص حق و باطل دچار مشکل نشده و در ‏ ها هوشیارانه راه جویند. بصیرت آنان سبب می‏ شود که در احیای سنت و مبارزه با بدعت درنگ نکنند. 2-فرمانبری و ولایت پذیری: عاشقان مولای خود و فرمانبرترین انسان‏ها هستند و در انجام دستورهای امام خویش بر یکدیگر پیشی می‏ گیرند.پیامبر فرمود: "کدّادون مجدّون فی طاعته؛: تلاشگر و کوشا در پیروی از او هستند". 3-شجاعت: شجاعت بی بدیلشان، ترس را بر دل‏های مستکبران چیره ساخته و جان‌هاشان از سنگ خارا محکم‏تر است. 🔹امام باقر(ع) فرمود: گویا آنان را می ‏نگرم... سیصد و اندی مرد بلند بر بلندای نجف و کوفه ایستاده‏اند، دل‏هایی چون پولاد دارند. 4- از و برابری از خصوصیات بارز یاران امام ایثار و برابری است. وحدت هدف و اخلاص نیّت، دل‌هایشان را به هم پیوند داده وغمخوار یکدیگرند. در برخی از روایات از یاران امام زمان(ع) به «رفقا» یاد شده که به معنای دوستان همدل، همراز، با لطف و صفا است، گویا برادران تنی‏اند: ✍خداوند ما را جزء یاران حقیقی امام زمان(عج)قرار دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد @fatemi222
◾️گفتگوی حضرت امیرالمومنین(ع) با پیامبر اکرم(ص) هنگام دفن پیکر مطهر حضرت فاطمه زهرا(س) ▪️رُوِيَ عَنْهُ اءَنَّهُ قالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَيِّدَةِ النِّساءِ فَاطِمَةَع كَالْمُناجِي بِهِ رَسُولَ اللَّهِ ص عِنْدَ قَبْرِهِ: السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوارِكَ، وَالسَّرِيعَةِ اللَّحاقِ بِكَ، قَلَّ يا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي، وَرَقَّ عَنْها تَجَلُّدِي، إِلا اءَنَّ لِي فِي التَّاءَسِّي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ، وَ فادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزِّ، فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ، وَفاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ.  ▪️إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ، فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ اءُخِذَتِ الرَّهِينَةُ. اءَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ، وَ اءَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ إِلَى اءَنْ يَخْتارَ اللَّهُ لِي دارَكَ الَّتِي اءَنْتَ بِها مُقِيمٌ، وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضافُرِ اءُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِها، فَاءَحْفِها السُّؤ الَ، وَاسْتَخْبِرْها الْحالَ؛ هذا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ، وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ.  ▪️وَالسَّلامُ عَلَيْكُمَا سَلامَ مُوَدِّعٍ لا قالٍ وَ لا سَئِمٍ، فَإ نْ اءَنْصَرِفْ فَلا عَنْ مَلالَةٍ، وَ إِنْ اءُقِمْ فَلا عَنْ سُوءِ ظَنِّ بِما وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِينَ 🌹امام علی علیه‌السلام هنگام دفن حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها چنین با پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله درد دل کردند:سلام بر تو اى رسول خدا(ص)، سلامى از طرف من و دخترت كه هم اكنون در جوارت فرود آمده و شتابان به شما رسيده است. 🌹اى پيامبر خدا، صبر و بردبارى من با از دست دادن فاطمه(ع) كم شده، و توان خويشتندارى ندارم اما براى من كه سختى جدايى تو را ديده، و سنگينى مصيبت تو را كشيدم، شكيبايى ممكن است، اين من بودم كه با دست خود تو را در ميان قبر نهادم، و هنگام رحلت جان گرامى تو ميان سينه و گردنم پرواز كرد.  🌹همه ما از خداييم و به خدا باز مى گرديم. پس امانتى كه به من سپرده بودى برگردانده شد، و به صاحبش رسيد. از اين پس اندوه من جاودانه، و شبهايم، شب زنده دارى است، تا آن روز كه خدا خانه زندگى تو را براى من برگزيند. 🌹به زودى دخترت تو را آگاه خواهد ساخت كه امت تو چگونه در ستمكارى بر او اجتماع كردند، از فاطمه(ع) بپرس، و احوال اندوهناك ما را از او خبر گير، كه هنوز روزگارى سپرى نشده، و ياد تو فراموش نگشته است. 🌹سلام من به هر دوى شما، سلام وداع كننده اى كه از روى خشنودى يا خسته دلى سلامى نمى كند، اگر از خدمت تو باز مى گردم از روى خستگى نيست، و اگر در كنار قبرت مى نشينم از بدگمانى بدانچه خدا صابران را وعده داده نمى باشد. 📚 نهج‌البلاغه خطبه۱۹۳ @fatemi222
نگاهی به فضایل و درس های فاطمه زهرا(س) منبر ده دقیقه ای🕙 اللّهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک. 🔷شعر حریم قبله توحید آستانه زهراست فروغ جان و دل از نور جاودانه ی زهراست به جز جلال خدای جهان که جل جلاله جلال ها همه خاضع به آستانه زهراست میان چهارده آیت چو هست حشمت خود را هر آنچه گوهر پاک است از خزانه ای زهراست به روز حشر که از آتشش پناه نباشد نجات بخش بشر گریه شبانه زهراست خمیده قامت از آن شد به عنفوان جوانی که بار غصه امت به روز شانه زهراست 🔶 نگاهی به فضیلت حضرت زهرا ⇦حدیث قدسی مشهوری در کتاب جنة العاصمة نقل شده است که بیان می کند: «ا أَحْمَدُ! لَوْلاک لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاک، وَ لَوْلا عَلِی لَما خَلَقْتُک، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکما»، ای احمد اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی‌کردم و اگر علی نبود تو را خلق نمی‌کردم و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را خلق نمی‌کردم.(1) ⇦امام باقر عليه السلام در بيان عظمت مادرش فرموده است: «لَقَدْ كَانَتَ‏ عليها السلام مَفْرُوضَة الطَّاعَة عَلَى جَمِيعِ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْس وَ الطَّيْرِ وَ الْوَحْشِ وَ اَلاَنبيا وَ الْمَلَائِكَةُ» اطاعت فاطمه‏ عليها السلام بر تمام بندگان الهى حتى جن و انس، پرندگان و حيوانات، پيامبران و ملائكه واجب است.(2) ⇦در روايت ديگرى مى ‏بينيم كه از پيشوايان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام آمده است: «نَحْنُ حُجَةُ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ فاطِمَةُ حُجَّةُ اللّهِ عَليَنا» ما حجّت خدا بر آفريدگانش هستيم، و فاطمه، حجّت خدا بر ما. (3) ⇦فضایل حضرت زهرای مرضیّه و آن آیت رحمت را نتوان احصاء نمود. عظمت مقام عصمت و طهارت را از قرآن مجید که حجّت قطعی و برهان مستّدل و غیرقابل‌تردید است باید اقتباس نمود. قرآن مجید در آیه مباهله و آیه تطهیر و آیه مودّة و آیات ابرار و سایر آیات دلایل قاطع خود را بر فضیلت و برتری آن حورای انسیّه بیان نموده است. هم چنین آیات شریفه«مَرَجَ الْبَحْرَینِ یلْتَقِیانِ بَینَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا یبْغِیان» الرحمن/ 19-22. دلیل بر فضیلت آن حضرت است. حضرت امام صادق() می‌فرمایند: «عَلِی وَ فَاطِمَةُ ع بَحْرَانِ عَمِیقَانِ لَا یبْغِی أَحَدُهُمَا عَلَى صَاحِبِه‏». علی و فاطمه دو بحر عمیق (دانش و عصمت) هستند.(4) پیغمبر خدا فرمود: «لَوْ لَمْ یخْلقِ اللَّهُ عَلِىَّ بْنَ اَبى‏ طالِبٍ لَما كانَ لِفاطِمَةَ كُفْوٌ». اگر خداوند متعال، على بن ابى طالب را نمى‏آفرید، هرگز فاطمه همتایى نخواهد داشت.(5) 👈در ادامه درس های از سیره علمی حضرت زهرا را نگاهی میندازیم؛ 🔻 ادامه دارد 👇👇 ✅@fatemi222
درسهایی از سیره عملی فاطمه(س) عبادت ⇦حضرت فاطمه علیها السّلام فرمودند: مَنْ أصْعَدَ إلی اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ أفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ؛ هرکس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت‌ها و برکات خود را برای او تقدیر می نماید.(6) ⇦در مورد شدت عبادت آن حضرت نقل شده است که ؛ما کان فی هذه الامة اعبد من فاطمة(س) کانت تقوم حتی تورم قدماها. در میان امت اسلام، کسی خداپرست تر از فاطمه نبود. آنقدر در نماز می ایستاد که قدم هایش ورم می کرد(7) ⇦سالت عن اباعبدالله(ع) عن فاطمة لم سمیت الزهرا؟ فقال: لانها کانت اذا قامت فی محرابها و هو نورها لاهل السماء کما تزهر - تزهو - نورالکواکب لاهل الارض.راوی می گوید: از حضرت صادق(ع) علت نامگذاری حضرت فاطمه(س) را به - زهرا - پرسیدم. فرمود: چون وقتی که در محراب عبادتش به نماز می ایستاد فروغ نورش برای ساکنان آسمان می درخشید همانگونه که نور ستارگان آسمان برای زمینیان می درخشد.(8) ⇦امام صادق فرمود:کان لامی فاطمة صلاة تصلیها علمها جبرئیل، رکعتان تقرء فی الاولی: الحمد مرة و: انا انزلناه فی لیلة القدر، ماة مرة و فی الثانیة: الحمد مرة و ماة مرة: قل هو الله احد، فاذا سلمت سبحت تسبیح الطاهرة علیها السلام. مادرم فاطمه(س) همواره دو رکعت نماز را می خواند که جبرئیل به او آموخته بود، در رکعت اول آن پس از حمد صد بار سوره قدر و در رکعت دوم پس از حمد صد بار سوره توحید را می خوانی، و پس از سلام نماز تسبیحات حضرتش را نیز می گویی.(9) ❷زهد عصر حاضر، نقش الگویی حضرت زهرا علیهاالسلام درباره زهد و ساده زیستی بیش از هر زمان دیگر آشکارتر است و ما بیش از پیش به تأثیرپذیری از این الگوی مبارک نیازمندیم؛ چرا که در هیچ روزگاری به اندازه روزگار ما، انسانها در برابر انواع جاذبه های رنگارنگ دنیا و انبوه کالاهای مصرفی آن قرار نگرفته اند؛ در نتیجه، در هیچ زمانی همانند این عصر و زمان، دلهای آدمیان ـ به واسطه تعلّق به این دستاوردهای تمدّن مادّی و تکنولوژی ـ گرفتار اضطراب و دلهره و تشویش نشده است. ⇦از سلمان فارسی چنین نقل شده است که می گوید: «روزی حضرت فاطمه علیهاالسلام را دیدم که چادری وصله دار و ساده بر سر داشت. در شگفتی ماندم و گفتم: عجبا! دختران پادشاهان ایران و قیصر روم بر تختهای طلا می نشینند و پارچه های زربافت به تن می کنند؛ وه که این دختر رسول خداست! نه چادرهای گران قیمت بر سر دارد و نه لباسهای زیبا! فاطمه علیهاالسلام پاسخ داد: «ای سلمان! خداوند بزرگ، لباسهای زینتی وتختهای طلا را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است.» حضرت زهرا علیهاالسلام سپس خدمت پدر رفت و شگفتی سلمان را مطرح کرد و فرمود: «ای رسول خدا! سلمان از سادگی لباس من تعجب نمود. سوگند به خدایی که تو را مبعوث فرمود، مدت پنج سال است فرش خانه ما پوست گوسفندی است که روزها بر روی آن شترمان علف می خورد و شبها بر روی آن می خوابیم. و بالش ما چرمی است که از لیف خرما پر شده است.» 🔹ناگفته نماند که گرچه در عصر حاضر نمی توان همانند حضرت زهرا علیهاالسلام زندگی کرد و ساختار ساده زیستی را براساس ساده زیستی ایشان پی ریزی نمود، اما در این زمان نیز می توان ساده زیستی را متناسب با مقتضیات روز تبیین نمود و براساس آن، زندگی پاکیزه ای بنا کرد؛ زندگی ای که در آن از زیاده روی در مصرف و انباشتن کالاهای غیر ضروری و پرورش نیازهای کاذب خبری نیست و تنها براساس نیازمندیهای راستین انسان استوار است. 🔻 ادامه دارد 👇👇 ✅@fatemi222