eitaa logo
خانواده بهشتی
1.2هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
🔸مباحث معرفتی https://eitaa.com/fatemi222/6618 🔹 احکام https://eitaa.com/ahkam31/910 🔸فهرست مباحث خانواده https://eitaa.com/fatemi24/13766
مشاهده در ایتا
دانلود
هر کس هر جای جهان خوبی کند، نبض زمین بهتر می زند ، خون در رگهای خاک بیشتر می دود و چیزی به زندگی اضافه می شود. و هر کس هر جای جهان بدی کند، تکه ای از جان جهان کنده می شود، گوشه ای از تن زمین زخمی می شود و چیزی از زندگی کم می شود. هر روز از خودت بپرس : امروز بر زندگی افزودم یا از آن کاستم؟ نپرس امروز خوب بود یا بد؟ بپرس امروز خوب بودم یا بد؟ زیرا زندگی، پاسخ هر روزه همین پرسش است.. @fatemi24
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چه ازدواج زیبایی ...♥️ 👇
یک خواستگاری استثنایی در تاریخ .. ! دختری که جلسه را یک تنه بهم ریخت برای آن کسی که دلش را برده بود .. ! تنها .. خواستگاری تاریخ برای کسی که محمد(ص) را شناخته بود و چه زندگی پر از مبارزه‌ی شیرینی را باهم رقم زدند.. ┏━ .⤳❁ ♥️ ❁⬿.━━┓ @fatemi24 ┗━━━💞
مجلس خواستگاری با جمع ۴۰ نفره ای از عمو ها و فامیل ها از قریش جمع شده بودند و تو آن قدر جذبه داشتی که بزرگ فامیل عموی من به لکنت افتاده بود و این دلِ من ، طاقت‌ش را از دست داده بود ، این آتشی بود عمیق و آگاهانه که تمام من را به گرمای تو محتاج کرده بود من پرده را کنار زدم و به عمو گفتم : ┏━ .⤳❁ ♥️ ❁⬿.━━┓ @fatemi24 ┗━━━💞
عموجان! تو برای سخن گفتن، سزاوارتری امّا آرام باش ،بگذار من حرف بزنم. بگذار بگویم که در این دل، چه خبر است.. بگذار بگویم که محمد با این دل، چه کرده است.. ! ┏━ .⤳❁ ♥️ ❁⬿.━━┓ @fatemi24 ┗━━━💞
در آنجا با تمام حیایی که چشمان محمد(ص)به قلب او بخشیده بود .. آن دختر رو به محمد کرد و گفت : «یا محمد.. من تمام وجود خودم را به تو تزویج کردم. تمام وجود من، هبه ای برای توست. مهریه ام را هم خودم می ‌دهم.دیگر تأمل بس است .. اینک، این خدیجه است که رو به تو ایستاده است..» ┏━ .⤳❁ ♥️ ❁⬿.━━┓ @fatemi24 ┗━━━💞
اینجا صدای جمع به اعتراض بلند شد ؛ که تا کنون نبوده که دختر مهریه را مشخص کند،که ابوطالب به حمایت از محمد و خدیجه لب سخن گشود و .. ┏━ .⤳❁ ♥️ ❁⬿.━━┓ @fatemi24 ┗━━━💞
عشق تو، محمد را اسیر نوری در قلب‌ت کرد که از ابتدای خلقت خدا به آن مباهات می‌کرد .. و رسول خدا میگفت ؛ محبت خدیجه روزی و رزق من شده .. ! ┏━ .⤳❁ ♥️ ❁⬿.━━┓ @fatemi24 ┗━━━💞
صحبت‌های دو نفره : محمد! وقتی برای تجارت با اموالم به شام می‌رفتی؛ من محو لکّه ابری شده بودم که بالایِ‌سرت باتو حرکت‌می‌کرد. محمد! من خواب دیدم که خورشید به خانه ام فرود آمد و عمویم این طور تعبیر کرد که نور رسالت تو، به این خانه فرود خواهد آمد. خیلی‌ها منتظر دیدار تو بوده اند و از نور مقدّست برایم گفته اند .. ‌ ┏━ .⤳❁ ♥️ ❁⬿.━━┓ @fatemi24 ┗━━━💞
مجاهدانِ عاشق .. به خدیجه ات خبر دادند که روی کوه صفا و مروه، وقتی سه بار رسالت خود را معرفی فرموده‌ای؛ ابوجهل‌ها سنگت زده اند. به کوه ابوقبیس دویده ای، باز هم سنگت زده اند. سراسیمه غذائی برداشت و با علی در دل کوه، پِی ات دوید. اشک‌های آن روز او را ملائکه هم تاب نیاوردند و جبریل نازل شد که: «یا رسول ال‍له، سلام خدا را به خدیجه برسان و بگو گریه نکند. که ملائک آسمان امروز با او گریسته‌اند.» ـ عجب شباهتی است بین اشک های خدیجه با اشک های فرزندان فاطمه علیهم السلام ـ ! حتی وقتی فهمیدند که خدیجه سلام‌ال‍له‌علیها، بدن رنجورت را به‌خانه رسانده است؛ پشت در خانه جمع شدند و درِ خانه را هم سنگ‌باران کردند. خدیجه بیرون دوید و داد زد: «آیا از سنگ‌باران کردن خانه زنى که نجیب‏ترین قوم شماست، شرم ندارید؟ زنی که زمان جاهلیت، خودتان او را «طاهره» و «اُمّ الأیتام» خطاب می کردید! و سرها به زیر افتاد و جمعیّت پراکنده شد و او، براى مداوایت به خانه بازگشت. و تو،این‌جا، سلام خدا را به او رساندی و او فرمود: «إنّ ال‍له هو السّلام و مِنه السّلام و على جبرئیل السّلام و علیک یا رسول‏ ال‍له السّلام و‌برکاته..» ┏━ .⤳❁ ♥️ ❁⬿.━━┓ @fatemi24 ┗━━━💞
خدیجه در خانه می‌چرخید و این شعر را برای تو میخواند : فَلَو أنّنی أمشَیـــتُ فی کُلِّ نِعمَه و دامَت لِیَ الدُّنیا و مُلکُ الأکاسِرَه فَما سُوِیَت عِندی جَناح بَعوضَهٍ إذا لَـم یکُن عَیـــنِی لِعَیناکَ ناظِره .. اگر همه نعمت‌های دنیا، زیر پایم باشد. اگر اموال و سلطنت پادشاهان، مال من باشد.به اندازه‌ی بال پشه‌ای برایم ارزش ندارد؛ اگر چشمم به چشمانت دوخته نشود.. ┏━ .⤳❁ ♥️ ❁⬿.━━┓ @fatemi24 ┗━━━💞