eitaa logo
دانلود
.۳ - مقبره سید علی آقا قاضی مرقد سیدعلی آقا قاضی طباطبایی در قبرستان وادی السلام حاج سیدمیرزا علی، فرزند سیدحسین قاضی طباطبایی، در ذی‌حجه ١٢٨۵ه. ق، در تبریز به دنیا آمد. نخست در حوزه علمیه تبریز به تحصیل علوم دینی پرداخت، سپس برای ادامه تحصیل، راهی نجف اشرف شد و از محضر استادانی، چون آخوند خراسانی، شریعت اصفهانی، شیخ محمدحسن مامقانی و سیدمحمدکاظم یزدی بهره برد و در سن ٢٧ سالگی به درجه اجتهاد رسید. او بیشتر سال‌های عمر پربرکت خود را به مجاهدت و تهذیب نفس و کسب مقامات عرفانی سپری کرد و شاگردان بزرگی، همچون علامه سیدمحمدحسین طباطبایی صاحب تفسیر المیزان، محمدتقی بهجت، سیدعبدالحسین دستغیب، سیدعبدالاعلی سبزواری، به دست وی تربیت شدند. سیدعلی آقا قاضی در سال ١٣۶۶ه. ق، درگذشت و پیکرش در وادی‌السلام، به خاک سپرده شد. قبر وی، ابتدای ورودی اصلی قبرستان وادی‌السلام، روبه‌روی خیابان متصل به مرقد هود و صالح (علیه‌السّلام)، قرار دارد. ✍فهرست مطالب کانال عتبات https://eitaa.com/fatemi414/117
۴.قبر رئیسعلی دلواری مقبره رئیسعلی دلواری در قبرستان وادی السلام رئیسعلی دلواری، از شخصیت‌های ملی و رهبران نهضت مبارزه با استعمار انگلیس در سواحل شمالی خلیج فارس، به شمار می‌آید. او در خانواده‌ای مذهبی در روستای «دلوار»، از توابع تنگستان (در استان بوشهر)، متولد شد و در دامان پدر و مادری متدین و مسلمان پرورش یافت. پدرش، زایر محمد، فرزند زایر غلامحسین، فرزند عالی، فرزند عیوض، کدخدای دلوار و از طایفه احمدی بود و مادرش، «شهین»، دختر علی، فرزند زایر محمد از طایفه فولادی ساکن باغک تنگستان بود. تاریخ تولد وی در هیچ منبعی، ثبت نشده است. در سال ١٣٢۶ه. ق، در دوره استبداد صغیر که محمدعلی شاه قاجار، مجلس شورای ملی را منحل کرد و آزادی‌خواهان را به زندان‌انداخت و مردم ایران در شهرهای مختلف از جمله تبریز، رشت، اصفهان و نقاط دیگر مبارزه را آغاز کردند، رئیسعلی دلواری با همکاری روحانیان و دیگر آزادی‌خواهان، این شهر را از تصرف نیروهای وابسته به محمدعلی شاه خارج کردند. رئیسعلی دلواری، کنار تدارک حمله به بوشهر، تقریباً هر شب به پادگان انگلیسی‌ها حمله می‌کرد و ضرباتی بر آنها وارد می‌آورد؛ تا اینکه سرانجام در جریان یکی از این حملات در سال ١٣٣٣ه. ق، به شهادت رسید. جنازه رئیسعلی، مدتی پس از شهادت، به نجف اشرف انتقال یافت و در قبرستان وادی‌السلام به خاک سپرده شد و قبر وی تا به امروز در این قبرستان، باقی مانده است و مردم و علاقه‌مندان، بر آن فاتحه می‌خوانند. ✍فهرست مطالب کانال عتبات https://eitaa.com/fatemi414/117
حضرت هود (علیه‌السلام) یکی از انبیای الهی است که نام مبارکش ده بار در قرآن آمده و یک سوره نیز به نام ایشان می‌باشد. هود از نوادگان حضرت نوح بوده و با هفت واسطه به او می‌رسد. ایشان را به این خاطر هود می‌گفتند که از گمراهی قومش نجات یافته بود و از طرف خداوند برای هدایت قومش انتخاب شده بود. زمانی که به رسالت مبعوث شد، چهل ساله و نام قومش عاد بود. قوم عاد در پیروی از حضرت هود (علیه‌السلام) گردن‌گشی کردند و بدین‌سان مبتلا به عذابی سخت گشتند. در این بین حضرت هود (علیه‌السلام) و عده‌ای از یارانش نجات پیدا کردند و به منطقه حضرموت یمن برای ادامه زندگی‌ کوچ نمودند
هود در قرآن یکی از پیامبرانی که نام او در قرآن (ده بار) آمده، و یک سوره به نام او نامیده شده، حضرت هود (علیه‌السلام) است. ۲ - نسب وی سلسله نسب او را چنین ذکر نموده‌اند: «هود بن عبدالله بن رباح بن خلود بن عاد بن عوص بن ارم بن سام بن نوح». بنابراین نسب او با هفت واسطه به حضرت نوح (علیه‌السلام) می‌رسد.
بشارت حضرت نوح حضرت نوح (علیه‌السلام) هنگام رحلت، به پیروان خود چنین بشارت داد: «بعد از من غیبت طولانی رخ می‌دهد. در طول این مدت طاغوت‌هایی بر مردم حکومت می‌کنند و بر آنها ستم می‌نمایند، سرانجام خداوند آنها را به وسیله قائم بعد از من که نامش هود (علیه‌السلام) است نجات می‌دهد. هود (علیه‌السلام) رادمردی باوقار، صبور و خویشتن‌دار است. در ظاهر و باطن به من شباهت دارد و به زودی خداوند هنگام ظهور هود (علیه‌السلام)، دشمنان شما را با طوفان شدید به هلاکت می‌رساند.» بعد از رحلت حضرت نوح (علیه‌السلام)، مؤمنان و پیروان او همواره در انتظار حضرت هود (علیه‌السلام) به سر می‌بردند، تا این که به اذن خدا ظاهر شد و سرانجام دشمنان لجوج حق بر اثر طوفان کوبنده و شدید، به هلاکت رسیدند
- وجه تسمیه از این‌رو به او هود گفته شد، که از ضلالت قومش هدایت یافته بود و از سوی خدا برای هدایت قوم گمراهش برانگیخته شده بود. هود (علیه‌السلام) در قیافه و قامت هم‌شکل حضرت آدم (علیه‌السلام) بود. سر و صورتی پرمو و چهره‌ای زیبا داشت.
دومین مبارز هود (علیه‌السلام) دومین پیامبری است که در برابر بت و بت‌پرستی، قیام و مبارزه کرد، که اولی آنها حضرت نوح (علیه‌السلام) بود.
✅خصوصیات قوم عاد با این توضیح و با الهام از قرآن، نظر شما را به فرازهایی از زندگی حضرت هود (علیه‌السلام) و قومش که به قوم «عاد» معروف بودند جلب می‌کنیم: ۶.۱ - پیشینه قوم عاد حدود ۷۰۰ سال قبل از میلادِ حضرت مسیح (علیه‌السلام) در سرزمین احقاف (بین یمن و عمّان، در جنوب عربستان) قومی زندگی می‌کردند که به آنها قوم عاد می‌گفتند. زیرا جدّشان شخصی به نام «عاد بن عوص» بود و حضرت هود (علیه‌السلام) نیز از همین قوم بود و عاد بن عوص، جدّ سوم او به شمار می‌آمد. (قبل از آنها نیز قومی به نام «قوم عاد اول» وجود داشته‌اند که در آیه ۵۰ سوره نجم، به عنوان «عاداً الاولی» نام برده شده‌اند.) ۶.۲ - قوم قدرت‌مند قوم عاد افرادی تنومند، بلند قامت و نیرومند بودند، از این‌رو به عنوان جنگاورانی برگزیده به حساب می‌آمدند. از نظر تمدن نیز نسبت به قبایل دیگر تا حدود زیادی پیشرفته‌تر بودند و شهرهای آباد، زمین‌های خرم و سرسبز و باغ‌های پرطراوت داشتند. چنان‌که این مطلب از آیه ۸ سوره فجر استفاده می‌شود. ۶.۳ - قوم مغرور این قوم در ناز و نعمت به سر می‌بردند و هم‌چون شیوه بیشتر سرمایه‌داران و مرفّهین بی‌درد، مست غرور و غفلت بودند. از قدرتشان برای ظلم و ستم و استعمار و استثمار دیگران سوء استفاده می‌کردند و از طاغوت‌ها و مستکبران عنود و سرکش پیروی می‌نمودند و در میان انواع خرافات و بت‌پرستی و گناهان غوطه‌ور بودند. ۶.۴ - قوم طاغی طغیان، بی‌بندوباری، عیش‌ونوش و شهوت‌پرستی، جهل و گمراهی، لجاجت و یک‌دندگی در سراپای وجودشان دیده می‌شد و هرگز حاضر نبودند که از روش خود دست بکشند و در برابر حق تسلیم گردند. چنان‌که این مطلب از آیه ۵۹ سوره هود استفاده می‌شود.
-✅ دعوت و مبارزه هود با بت‌پرستی حضرت هود (علیه‌السلام) در میان قوم، دعوت خود را چنین آغاز کرد: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید، چرا که هیچ معبودی برای شما جز خدای یکتا نیست، شما در اعتقادی که به بت‌ها دارید در اشتباهید، و نسبت دروغ به خدا می‌دهید. ‌ای قوم من! من از شما پاداشی نمی‌خواهم، پاداش من فقط بر کسی است که مرا آفریده است. آیا نمی‌فهمید؟ ‌ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او بازگردید، تا باران رحمتش را پی‌درپی بر شما بفرستد، و نیرویی بر نیروی شما بیفزاید، روی از حق نتابید و گناه نکنید.» قوم هود گفتند: ‌ای هود! تو دلیلی برای ما نیاورده‌ای و ما خدایان خود را به خاطر حرف تو رها نخواهیم کرد، و ما اصلاً به تو ایمان نمی‌آوریم، ما فقط درباره تو می‌گوییم؛ بعضی از خدایان ما به تو زیان رسانده و عقلت را ربوده‌اند. هود گفت: من خدا را به گواهی می‌طلبم، شما نیز گواه باشید که من از آن چه شریک خدا قرار دهید بیزارم. من در برابر شما هستم، هر چه می‌خواهید در مورد من نقشه بکشید و مرا تهدید کنید، ولی از دست شما کاری ساخته نیست، من بر «الله» که پروردگار من و شما است توکل کرده‌ام، هیچ جنبنده‌ای نیست، مگر این که او بر آن تسلط داشته باشد، اما سلطه‌ای بر اساس عدالت چرا که پروردگار من بر راه راست است. من رسالتی را که مامور بودم به شما رساندم، پس اگر روی بگردانید، پروردگارم گروه دیگری را جانشین شما می‌کند، و شما کمترین ضرری به او نمی‌رسانید، پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چیز است.
جوهره دعوت هود خداوند در آیه ۱۲۳ و ۱۲۴ سوره هود می‌فرماید: «قوم عاد، رسولان خدا را تکذیب کردند، هنگامی که برادرشان هود (علیه‌السلام) آنها را به تقوا و دوری از گناه فرا خواند.» آن‌گاه شیوه دعوت هود (علیه‌السلام) را چنین بیان می‌کند: آیا تقوا را پیشه خود نمی‌کنید؟ به سوی خدا بیایید، من برای شما فرستاده امینی هستم، از نافرمانی خدا بپرهیزید و از من اطاعت کنید، من هیچ اجر و پاداشی در برابر این دعوت از شما نمی‌طلبم، اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالمیان است. آیا شما بر هر مکان بلندی، نشانه‌ای از هوی و هوس می‌سازید؟ تا خودنمایی و تفاخر کنید، شما قصرها و قلعه‌های زیبا بنا می‌کنید، و آن‌چنان به این بناها دل بسته‌اید که گویی جاودانه در دنیا خواهید ماند، هنگامی که کسی را مجازات می‌کنید، هم‌چون جباران کیفر می‌دهید. پرهیزکار شوید، از مخالفان فرمان خدا بپرهیزید، خداوندی که با نعمت‌هایش شما را یاری نموده و شما را به چهارپایان و نیز پسران نیرومند امداد فرموده، و باغ‌ها و چشمه‌ها را در اختیار شما نهاده است، اگر کفران نعمت کنید، من بر شما از عذاب روز بزرگ نگرانم که شما را فرا گیرد
ادامه دارد