eitaa logo
نفوس مطمئنه
367 دنبال‌کننده
853 عکس
552 ویدیو
65 فایل
🌸🍃﷽🍃🌸 تقدیم به روح همه شهدا خصوصا شهید فاطمی رفاقت با شهدا https://eitaa.com/fatemi48/279 داستانهای شهدا https://eitaa.com/fatemi48/280 روایتگری https://eitaa.com/fatemi48/979 🌸🌸🌸 @a_f_133
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹شرط عاقبت بخیری از نگاه دو سپهبد 🕊شهید سپهبد علی صیادشیرازی شهادت ۲۱ فروردین ۱۳۷۸): عظیم ترین نعمت خدا را نعمت عظیم ولایت میدانم و استحکام در پیوند با ولایت را ضمانت بخش هدایت و عاقبت بخیری می پندارم. 🕊شهید سپهبد قاسم سلیمانی (شهادت ۱۳ دی ۱۳۹۸): والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی [رهبر معظم انقلاب] است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. ⚠️قابل توجه مسئولان! یکی از جلوه های استحکام با ولایت و رابطه حقیقی با رهبری، بذل وجود سیاسی و اجتماعی خود برای تصویب فوری طرح صیانت فضای فجازی ازسوی مجلس، ایجاد اینترنت ملی از سوی دولت و برخورد با انواع مفاسد سایبری از جمله فیلترشکن ها از سوی قوه قضائیه میباشد چرا که رهبری اهمیت فضای مجازی را به اندازه انقلاب اسلامی میداند. همانطوری که انقلاب نظام سیاسی دارد فضای مجازی باید نظام حکمرانی سایبری داشته باشد و تخطی از این آرمان حتمی انقلاب اسلامی، مستلزم عاقبت به شرّی و سقوط در درکات جهنم است! 🍃🌹🍃 @fatemi222
شب عید فطر، رئیس ستاد لشکر مرا خواست و دستور داد که به تمام واحدها اطلاع دهم که فردا سحر در محل تبلیغات لشکر جهت اقامه نماز عید فطر جمع شوند. واحد تبلیغات در دره ای واقع بود که دور آن را ارتفاعات محاصره کرده بود. نماز عید که تمام شد، امامِ جماعت در حال خواندن خطبه های نماز بود که من دو جنگنده عراقی را دیدم که از دور مستقیم به سمت دره ما و جمعیت می آمدند. یکی از فرماندهان که متوجه قضیه شده بود، پشت تریبون قرار گرفت و فرمان «یگان ها به سمت واحدهای خود» را صادر کرد. طولی نکشید که بالاخره دو جنگنده عراقی بالای سر ما بمب های شیمیایی رها کردند. تمام رزمندگان که برای نماز عید فطر آمده بودند، ماسک شیمیایی همراه نداشتند لذا باید تا محل خود می دویدند تا ماسک های خود را بردارند، اگر می دویدند حدود نیم ساعت با سنگرهایشان فاصله داشتند. خوشبختانه باد به سمت ایران بود و کسی شیمیایی نشد، الادو سه نفر که روی ارتفاع بودند. خاطره از یکی از رزمندگان گردان بلال /منبع:خط مقدم
💠وسط سخنرانی‌اش گفت: برام یه شمع بیارین. شمع رو که آوردند، روشن کرد و گفت: درِ اتاق رو کمی باز کنین. در اتاق که باز شد، شعله‌ی شمع، با وزش باد کمی خم شد. سید مجتبی گفت: مومن مثل این شعله شمع است و معصیت و حتی اگه به اندازه وزش نسیمی باشه، رو به طرف چپ و راست منحرف کرده و از صراط الهی دور می‌کنه. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "https://eitaa.com/fatemi48
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | از تلاش برای اعزام به سوریه تا جا زدن خود به عنوان مهاجر افغانستانی! 🍃🌹🍃 🔻شهید مصطفی صدرزاده برای اعزام به سوریه تلاش‌های فراوان کرد ولی موفق نشد. تا اینکه به عنوان یک مهاجر افغانستانی خود را به لشکر فاطمیون رساند. 🔹از خصوصیات اخلاقی این شهید کلام دلنشین و رفتار پسندیده بود، وی توانست اراذل و اوباش را به هیات‌های مذهبی دعوت کند و با شوخی به آن‌ها می‌گفت:" داداش بیا دو دقیقه رو با ما بد بگذرون" 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | https://eitaa.com/fatemi48
🌷🌷 🌷🌷🌷 🌷 🌷 🌷 🌷🌷 🌷 ✔️طلاب و فضلاء شهید گنابادی ۱-شهید سیدرضا کامیاب(نوده میرمحراب) ۲-شهید پیشاهنگ(دلویی ) ۳-شهید برومند(باغ آسیا ) ۴-شهید محمد حسین عاشوری(گناباد ) ۵-شهید سیدعلی رضازاده (باغ آسیا ) ۶-شهید محمد برومند(باغ آسیا ) ۷-شهید ابراهیم رجائی(باغ آسیا ) ۸-شهید حسین دهقان ۹- شهید شوقی مزار (بجستان) ۱۰-شهید علیزاده( بقچیر بجستان) ۱۱- شهید حسین کیفی (بجستانی) ۱۲-شهید جعفر اهنگری( روشناوند) ۱۳-شهید حسین فاطمی(حاجی آباد ) ۱۴-شهید مصطفی کاظمی( بیدخت) ۱۵- شهید زمانیان (قوژد) ۱۶-شهید عباسعلی زمانی (بیدخت) ۱۷-شهید زایر کربلا شیخ حسین قدوسی ۱۸- شهید غلامرضااسماعیلیان (سرتراز) ۱۹- شهید حسین فیاضی( سرتراز) ۲۰-شهید مرتضی چوبداری (گیسور) ۲۱ شهید بور بور ۲۲ شهیدعلی عجم(زیبد) ۲۳ شهید احمد قاسمی (سقی) ۲۴ شهید علی حیدری (مند) ۲۵ شهید دوستعلی زاده (مکه مکرمه بجستان ) ۲۶ شهید(امربمعروف )سید محمد علی خطیب ( کاخکی ) ۲۷ شهید حسین فارابی (خانیک ) رحم الله من قرء الفاتحه وبعده الصلوات علی محمد وال محمد 🍃🌹🍃 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚🕊.. ایتایی معنوی با تم های شهدایی😍 •| شهید ابراهیم هادی |• تم شهدایی 😍❤️ 🍃🌹🍃 @fatemi222
291892327.pdf
3.54M
شما دعوت شدین به خواندن تأثیر گذارترین کتابی که حضرت آقا❤️ دلش نیومد اون رو از روی میزش برداره کتابی که خوندش زندگی خیلی ها رو متحول کرده🥺 📚 "روایتی از پهلوان بی مزار شهید گمنام ابراهیم هادی" 🍃🌹🍃 @fatemi222
طرح پلاک شهید ابراهیم هادی 🍃🌹🍃 @fatemi222
طرح پلاک شهید ابراهیم هادی 🍃🌹🍃 @fatemi222
🔸چند خاطره از شهیدی که بسیار خوش‌برخورد بود؛ و اگر هم عصبانی میشد با خواندن "سوره والعصر" خود را آرام می‌کرد... 🌼 |ﻣﺎدر شهیدمصطفی اکرمی درﺑﺎره ﺗﻮﻟﺪش میگه: در ﺧﻮاب ﺳﻴ‪ﺪى رو دﻳﺪم ﻛﻪ ﺳﻴﺐ ﻗﺮﻣﺰ ﺧﻮشرﻧﮕﻰ رو ﺑﻪ ﻣـﻦ داد و ‫ﮔﻔﺖ: اﻳﻦ رو ﻧﻴﻜﻮ ﻧﮕﻪدار. ﺑﻌﺪ از اﻳﻦ ﺧـﻮاب ﻣﺘﻮﺟ‪ـﻪ ﺷـﺪم که ﻣـﺼﻄﻔﻰ رو باردارم... 🌼 |متواضع و فروتن بود و از مسئولیت‌هاش[مثل فرماندهی در جبهه] به دیگران چیزی نمى‌گفت. همسرش رو به اجراى فرایض مذهبى و پوشش اسلامى سفارش مى‌‏کرد و همیشه به خانومش می‌گفت: «من در جبهه مسئولم و تو در پشت جبهه» 🌼 |خود شهید تعریف می‌کرد: یه بار توی ﺟﺒﻬﻪ داﺧﻞ ﺳـﻨﮕﺮ ﺑـﻮدﻳﻢ که چشممون خورد به یه ‫ﻛﺒﻮﺗﺮ زﻳﺒﺎ... کبوتر ﺑﺎ ﺷﺘﺎب ﭘﺮ ﻣﻰزد و از ﻣﺎ دور ﻣﻰﺷﺪ. ﻣﺎ ﻛﻪ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﻴﺮ زﻳﺒﺎﻳﻰ‌اش ﻗـﺮار ﮔﺮﻓﺘـﻪ ‫ﺑﻮدﻳﻢ ﻧﺎ ﺧﻮدآﮔﺎه ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺶ رﻓﺘﻴﻢ. ﺑﻪ ﻣﺤﺾ اینکه از ﺳﻨﮕﺮمون دور ﺷﺪﻳﻢ، ﺧﻤﭙﺎره‌اى ﺑـﺮ روى ﺳـﻨﮕﺮ ‫اﻓﺘﺎد و ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺷﺪ. 🌼 | مصطفی ‫درﺑﺎره ﺟﻨﮓ ﻣﻰﮔﻔﺖ: درسته ﻛﻪ ﺟﻨﮓ ﻣـﺸﻜﻼﺗﻰ رو ﺑـﻪ ﺑـﺎر آورد، وﻟـﻰ در ﻛـﻞ ﻣـﺮدم ﻣـﺎ رو ﺳﺎﺧﺖ. 🌼 |در آﺧﺮﻳﻦ ﻣﺮﺧﺼ‪ﻰ، وقت ‫ﺧﺪاﺣﺎﻓﻈﻰ داﻳﻰاش ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﻛﻰ ﺑﺮ ﻣﻰﮔﺮدى؟ ﻣﺼﻄﻔﻰ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ اینبار ﺑﺎ ﺟﻌﺒﻪ ﺑﺮ ﻣﻰﮔﺮدم. همینجور هم شد؛ به شهادت رسید و ‫ﺗﻨﻬﺎ ﻓﺮزﻧﺪش ﻣﺼﻄﻔﻰ ﭼﻬﺎرﻣﺎه بعد از ﺷﻬﺎدت ﭘﺪرش در ۲۵ ﺗﻴﺮ ۱۳۶۲ ﺑﻪ دﻧﻴﺎ اومد. 📚منبع: نویدشاهد [بنیاد شهید و امور ایثارگران] ‌‌‌‌____________________ 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587
کتاب ابراهیم هادی https://eitaa.com/fatemi48/1500
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 شرح حال شهدا را بخوانید ✏️ رهبر معظم انقلاب: من نمیدانم شماها این کتابهای شرح حال شهدا را میخوانید یا نه؛ من میخوانم و اشک میریزم و استفاده میکنم؛ برای من حقیقتاً استفاده دارد. من خیال میکنم شما یکی از کارهایی که میکنید حتماً همین باشد که شرح حال این شهدای عزیز را، بخصوص بعضی‌شان را که خیلی معنویّت دارند، بخوانید؛ اینها استفاده کردند. 🌹فهرست خاطرات شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4587
✅ به‌خاطر نمازهای اول وقتم، این‌جا هم فرمانده‌ام! ✍جاده‌های کردستان آن‌قدر ناامن بود که وقتی می‌خواستی از شهری به شهر دیگر بروی، مخصوصاً توی تاریکی، باید گاز ماشین را می‌گرفتی، پشت سرت را هم نگاه نمی‌کردی؛ اما زین الدین که همراهت بود، موقع اذان، باید می‌ایستادی کنار جاده تا نمازش را بخواند. اصلاً راه نداشت. بعد از شهادتش، یکی از بچه‌ها خوابش را دیده بود؛ توی مکه داشته زیارت می‌کرده. یک عده هم همراهش بوده‌اند. گفته بود «تو این‌جا چی کار می‌کنی؟» جواب داده بوده «به‌خاطر نمازهای اول وقتم، این‌جا هم فرمانده‌ام.» شهید🕊🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/fatemi48