eitaa logo
نفوس مطمئنه
372 دنبال‌کننده
765 عکس
492 ویدیو
64 فایل
🌸🍃﷽🍃🌸 تقدیم به روح همه شهدا خصوصا شهید فاطمی رفاقت با شهدا https://eitaa.com/fatemi48/279 داستانهای شهدا https://eitaa.com/fatemi48/280 روایتگری https://eitaa.com/fatemi48/979 🌸🌸🌸 @a_f_133
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹شهدای مدافع حرم رفتند تا انقلاب بماند... 🕊شادی روح بلندشان صلوات ♦️روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم فهرست مباحث نفوس مطمئنه https://eitaa.com/fatemi48/42
📷بوسه رهبرمعظم انقلاب بر تابوت شهید پاسدار محسن حججی 🌷۱۸مرداد سالروز شهادت محسن حججی در سال ۱۳۹۶ به دست تروریست‌های داعش فهرست مباحث نفوس مطمئنه https://eitaa.com/fatemi48/42
. من شنیدم سر عُشّاق به زانوی شماست و از آن روز سرم میل بریدن دارد ... 💔 سالروز شهادتش گرامی باد . 🌹 شهید 📆 تاریخ شهادت : ۹۶/۵/۱۸ . فهرست مباحث نفوس مطمئنه https://eitaa.com/fatemi48/42
. 🌿بیاد شهدای مدافع حرم ▫️پاتوق عکسای بدون شرح ومفهومی
🌱 وقتی شما از این و آن طعنه می خورید ولاجرم به گوشه اتاق پناه می برید و با عکس های ما سخن می گویید و اشک می ریزید، به خدا قسم این جا کربلا می شود و برای هر یک از غم های دلتان این جا تمام شهیدان زار می زنند». ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) ♥️ کانال دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تیری که به خاطر خدا بخوریم؛ اصلا درد ندارد !! ۰ ۰ ۰ ۰ 🌷 فرمانده لشگر مقدس امام حسین (ع) 🌴 مردان الهی ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ شهید کاظمی، حسین خرازی را از اولیاءالله می‌دانست و قبرش را نیز دری از درهای بهشت! 🔹 روزی همراه حاج احمد کاظمی جهت انجام مأموریت به اصفهان رفته بوديم. سری هم به گلزار شهدا در تخت فولاد زدیم. می‌گفت: بچه‌ها، دوست دارين، دری از درهای بهشت رو به شما نشون بدم؟ گفتيم: چی از اين بهتر! کفش‌هایش را درآورد، وارد گلزار شد. يک راست بُردمان سر مزار شهيد خرازی. با يقين می گفت: از اين قبر مطهر، دری به بهشت باز میشه! نشستيم؛ فاتحه‌ای خواندیم...حال و هوای او، تماشائی بود... ده‌ روز بعد خود کاظمی هم به شهادت رسید و در جوار دوست و همرزم قدیمی‌اش آرام گرفت۰ (راوی: همرزم شهید) کانال دفاع مقدس عهد
؛ محسن بود و نمازهاش❤️ 🍃 محسن عجیب اهل بود. بعضی مواقع دیگر کفر آدم بالا می آورد. وسط کاریک دفعه می‌دیدی می رفت برای . 📿 حتی روز جشن عقدش، رفت داخل اتاق و نماز خواند. به او گفتم: «حالا یه روز نمازت رو دیر بخونی، مشکلی پیش نمیاد!» اما او کار خودش را می‌کرد. 🍃 یادم هست رفته بودیم استخر یک باغ. محسن پرید توی آب، اما وسط آب تنی گفت: « شد. باید برم نماز بخونم.» 📿 هرچه به او گفتیم حالا خیس هستی، بعد نمازت را بخوان، قبول نکرد و رفت. 📚 زیر تیغ، ص ۱۳۶. 🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/fatemi48
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 تقدیم ب شهدای حادثه خوشا ب سعادتشان عاقبت به خیر شدند.❤️ ▪️قدم هایت که حسینی شد، ناگریز راهت زینبی می شود و باید هر چه داری تقدیم کنی... تقدیم راه امام زمانت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ جدید حاج صادق آهنگران پسر فاطمه ما گوش بفرمان هستیم مثل قاسم همگی عازم میدان هستیم نشر حداکثری
26 مرداد ؛ روز یعقوب‌ها و یوسف‌هاست روز روشنی چشم‌ها و بوی پیراهن‌ها
26 مرداد ؛ روز آزادمردانی که آزادی را در اسارت یافتند ...
بارها می‌دیدم ابراهیم، با بچه‌هایی که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دینی بودند رفیق می‌شد. آن‌ها را جذب ورزش می‌کرد و به مرور به مسجد و هیئت می‌کشاند. یکی از آن‌ها خیلی از بقیه بدتر بود. همیشه از خوردن مشروب و کارهای خلافش می‌گفت! اصلا چیزی از دین نمی‌دانست. نه نماز و نه روزه، به هیچ چیز هم اهمیت نمی‌داد. حتی می‌گفت: تا حالا هیچ جلسه‌ی مذهبی یا هیئت نرفته‌ام. دوستی ابراهیم با این پسر به جایی رسید که همه‌ی کارهای اشتباهش را کنار گذاشت. او یکی از بچه‌های خوب ورزشکار شد. ابراهیم یکی یکی بچه‌ها را جذب ورزش می‌کرد، بعد هم آن‌ها را به مسجد و هیئت می‌کشاند و به قول خودش می‌انداخت تو دامن امام حسین (ع). ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ فهرست مباحث نفوس مطمئنه https://eitaa.com/fatemi48/42
🌹خواهر شهید عجمیان:روح الله وقتی میگفت میخوام برم سوریه میگفتیم اگر رفتیم اسیر داعش شدی چی ؟ 🥀ای کاش رفته بود اسیر داعشی‌ها شده بود ولی با این وضع به دست هموطنانش شهید نمیشد بعضی وقتا به زمین میگم تو چرا نامردی کردی چرا با برادر من اینکارو کردی ...
؛ نماز خونین 🩸 🎙مرحوم حجت‌ الاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی 🌴🌴🌴🌴🌴 زمان ، حزب بعث عراق مامور شده بود یک شب من و چند نفر دیگر از اسرا را با شکنجه دادن، به شهادت برساند و حسابی ما را کتک زدند. علاوه بر اینکه جای سالمی توی بدن ما نمانده بود بدنمان هم پر از خون شده بود. که دو نفر از رزمنده ها زیر شکنجه به شهادت رسیدند.😭 از شدت درد از هوش رفتم... وقتی به هوش آمدم که دیگر ما را نمی‌زنند. و خبری از آنها نبود. احتمال دادم سپیده زده و وقت است ، نمازم را خواندم. دوباره از هوش رفتم اما این بار با صدای اذان به هوش آمدم؛ تازه فهمیدم نمازم را زودتر از وقتش خواندم دوباره نماز صبح را در حالی که در خون خودم غلطان بودم. به نقل از حجت الاسلام و المسلمین قرائتی 🌹🌹🌹🌹🌹 فهرست مباحث نفوس مطمئنه https://eitaa.com/fatemi48/42 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷