❣️ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🌹آیت الله خامنهای مدظله العالی:
ایثار، یعنی ندیدن و به حساب نیاوردن خود. این، اولین موضعگیری شهید است.
#یاد_شهدا
#مسؤولیتهای_فراموش_شده
#محلی_برای_یاد_شهدا
https://eitaa.com/fatemi48
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🌱 وقتی شما از این و آن طعنه می خورید ولاجرم به گوشه اتاق پناه می برید و با عکس های ما سخن می گویید و اشک می ریزید،
به خدا قسم این جا کربلا می شود و برای هر یک از غم های دلتان این جا تمام شهیدان زار می زنند».
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
❣️ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🌱زخمي شده بود پايش را گچ گرفته بودند و توي بيمارستان مريوان بستري بود.
بچه ها لباسهايش را شسته بودند. خبردار که شد،
بلند شد برود لباس هاي آن ها را بشويد.
گفتم«برادر احمد،پاتون رو تازه گچ گرفتن اگه گچ خيس بشه، پاتون عفونت ميکنه.»
گفت«هيچي نميشه.»
رفت توي حمام و لباس همه بچه ها را شست.نصف روز طول کشيد. گفتيم الآن تمام گچ نم برداشته و بايد عوضش کرد.اما يک قطره آب هم روي گچ نريخته بود.
ميگفت«مال بيت المال بود،مواظب بودم خيس نشه.»
داستانهای شهدا
https://eitaa.com/fatemi48/280
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🌱شفاعتت میکنه اون شهیدی که؛
موقع گناه میتونستی گناه کنی
ولی به حرمت رفاقت با اون گذشتی...!!
#رفیق_شهیدم❤️
#شهید_ابراهیم_هادی
https://eitaa.com/fatemi48
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🔔 فرار از گناه ...
دور و برِ بابک پُر بود از گناه؛ اما از گناه فراری بود. دو ماه مونده به شهادتش بهم زنگ زد و گفت: بیا بریم قم. گفتم: من وقت ندارم و نمیتونم بیام. اما بابک گفت: نه! یه مشکلی پیش اومده؛ امشب حتماً باید بریم قم... خلاصه راضی شدم و باهاش رفتم. بعد که علتِ سفر ناگهانی به قم رو ازش پرسیدم، فهمیدم برا فرار از گناه بوده... تا این حد مراقب بود که در جمعها و محیطِ آلوده به گناه قرار نگیره...
✅داستانهای شهدا
https://eitaa.com/fatemi48/280
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯