✋شهیدهای که با گره زدن چادرش، به شهادت رسید
نامش را میترا گذاشته بودند؛ اما بعد از انقلاب نام زینب را انتخاب کرد. در میان خانواده و دوستانش به رعایت حجاب مشهور بود.
شهیده زینب کمایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیتهای اسلامی و انقلابیاش به شکل مستمر آغاز شد و در کلاسهای مختلف عقیدتی و اخلاقی، دورههای بسیج، فعالیتهای انجمن اسلامی مدرسه به طور فعال شرکت داشت.
در تابستان سال 1360 به شاهینشهر اصفهان نقل مکان نمودند که گروهکهای ضدانقلاب و منافقین در آنجا بسیار فعالیت میکردند.
مبارزات وسیع خود را علیه بدحجابی و ضدانقلاب آغاز کرد. پول تو جیبیاش را جمع میکرد و با خرید گل و کتاب به #ملاقات جانبازان جنگ تحمیلی میرفت. در زمینههای مختلف به ویژه حجاب و حمایت از امام با آنها مصاحبه میکرد و در صبحگاه مدرسه یا در روزنامه دیواری منتشر مینمود.
نماز شبش ترک نمیشد. روزهای دوشنبه و پنجشنبه روزه میگرفت و افطار نان و نمک میخورد و میگفت: میخواهم مثل امام علی(ع) افطار کنم.
عاشق خدا بود. این جملهها بر سر برگ تمام دفترهایش دیده میشد: می خواهم لحظهای فراموش نکنم که در محضر خداوند هستم و هیچگاه گناه نکنم.
علاقه زیادی به شهدا داشت. هر بار که برای تشییع شهدا به گلزار شهیدان اصفهان میرفت، مقداری از خاک قبر شهید را میآورد و تبرکی نگه میداشت. هفت تا میوه کاج و هفت خاک تبرکی شهید را در بین وسایلش نگه میداشت. همیشه ساعتها سر قبر شهیده زهره بنیانیان مینشست و قرآن میخواند.
همیشه #غسل شهادت میکرد. قبل از شهادتش نیز غسل شهادت انجام داده بود.
فعالیتهای مذهبیاش مورد غضب منافقین قرار گرفت؛ به ویژه آنکه با وجود سن کم کتابهای شهید مطهری را میخواند و در محافل عمومی و آموزشی با کمونیستها و منافقین بحث میکرد و رسوایشان میساخت.
در آخرین روز از اسفند سال 1360 برای خواندن نماز مغرب و عشا به مسجد رفت که آخرین نماز زینبِ 15 ساله بود. هنگام بازگشت از مسجد توسط منافقین کوردل ربوده شد و با #گره زدن چادرش، این قهرمان بزرگ عرصه حجاب را خفه کرده و مظلومانه به شهادت رساندند.
پیکر مطهر شهیده زینب کمایی، سه روز بعد پیدا شد و با پیکرهای مطهر وغرق به خونِ 360 شهید عملیات فتحالمبین تشییع و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
#خاطرات_شهدا از عفاف و حجاب
https://eitaa.com/fatemi48/422