کاربرد زیارت در فقه
از احکام و آداب زیارت در بابهای طهارت و حج و به مناسبت در باب نذر سخن گفتهاند. برخی نیز برای آن با عنوان مزار پس از حج و عمره بابی مستقل منعقد کرده و از احکام و آداب آن به تفصیل در این باب سخن گفتهاند؛
چنان که برخی با عنوان یاد شده کتابی مستقل نوشتهاند، مانند مزار ابن قولویه، معروف به کامل الزیارات؛ مزار مفید؛ مزار ابن مشهدی و مزار شهید.
آداب زیارت
آداب زیارت معصومان علیهم السّلام که رعایت آنها در همه مشاهد مشرفه مستحب است عبارتند از:
غسل زیارت قبل از تشرف به حرم؛
خواندن دعای مأثور هنگام غسل؛
طهارت از حدث اکبر (جنابت، حیض و نفاس) و اصغر؛
پوشیدن لباس پاک و پاکیزه و سفید و نو؛
کوتاه برداشتن گامها هنگام حرکت به سمت روضه مقدس و با آرامی و وقار حرکت کردن؛
پا برهنه بودن هنگام تشرف به روضه منوّر؛
خوش بو کردن خود در غیر زیارت امام حسین علیه السّلام؛
توجه و حضور قلب داشتن در وقت رفتن به حرم مطهّر؛
توقف در آستانه حرم شریف و اذن دخول خواستن( اذن دخول)با کلمات مأثور یا با سلام کردن؛
بوسیدن آستانه مبارک؛
سجده کردن برای خدا به شکرانه توفیق زیارت؛
بوسه زدن بر زمین رو به روی امام علیه السّلام؛
داخل شدن به حرم با پای راست و خارج شدن از آن با پای چپ؛
نزدیک شدن به ضریح از پیش روی ـ جز در حرم عسکریین علیهم السّلام ـ به گونهای که بتواند خود را به آن بچسباند؛
بوسیدن قبر مطهّر و گذاشتن و مالیدن طرف راست صورت بر آن؛
پشت به قبله و رو به قبر ایستادن هنگام زیارت؛
ایستاده بودن هنگام زیارت، مگر آنکه عذری داشته باشد؛
به زیر افکندن سر و به بالا و چپ و راست التفات نکردن هنگام تشرف به حرم و زیارت کردن؛
گفتن تکبیر به تعدادی که وارد شده پیش از خواندن زیارت؛
خواندن زیارت مأثور و وارد شده؛ رفتن نزد سر مبارک و رو به قبله ایستادن و دعا کردن؛
خواندن نماز زیارت پس از اتمام زیارت نزد سر امام علیه السّلام و در زیارت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در روضه مطهّر؛
دعا کردن پس از نماز زیارت و افضل دعای مأثور است؛
خواستن حاجت برای خود و برادران دینی؛
زیارت کردن به نیابت از خویشان و دوستان؛
تلاوت قرآن کنار قبر مطهّر و هدیه کردن ثواب آن به امام علیه السّلام؛
اجتناب از سخنان ناشایسته و بیهوده و لغو؛
بلند نکردن صدا در محضر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و امام علیه السّلام؛
شتاب کردن در خروج پس از اتمام زیارت و بیهوده ننشستن در حرم؛
به عقب گام نهادن هنگام خروج از روضه مقدس؛
تصمیم بر بازگشت برای زیارت؛ وداع کردن با قبر مطهر با کلمات مأثور.
زیارت و ادای حق
در راستای وفای به عهد و پایداری بر میثاق، ادای حق عظیم اهلبیت (علیهمالسّلام) بر جوامع انسانی و الهی نیز قابل تامل است.
آن بزرگواران راهنمایان حقیقی بشرند که همانند شمع سوختند تا روشنگر حیات طیبهی انسانی و الهی جوامع بشری باشند و تمامیمهالک و سختیها را به جان خریده و از هیچ امر دشوار و سختی، هراس به خود راه نداده و با صلابت و عزت، برترین تعالیم و آموزههای آسمانی را در زیباترین جلوه و چهره در کمال دلسوزی و محبت و بدون توقع هیچ اجر و مزدی به نمایش گذاشتند و بشریت را بدان فرا خوانده و دشمنان آن را دفع کردند.
و این حق عظیمیاست که هیچ کس نمیتواند به نهایتش راه برد. باور داشتن این حق و تصدیق آن یکی از گزارههای برجستهی زیارتهاست که زائر با توسل میتواند این حق را درک و سپس شکر گذارد
طهارت حقیقت انسانی
همانگونه که طهارت و نظافت از پلیدی و کثافات ظاهری از لوازم ضروری حیات طبیعی است، طهارت از پلیدی باطنی نیز حکم ضروری فطرت و دین است.
بیتردید ولایت ائمهی اطهار (علیهمالسّلام) عامل پاکی و پاکیزگی است. اگرا نسان بخواهد از تیرگی علمیو فساد عملی پاکیزه شود چارهای جز پیوند با امامان معصوم (علیهمالسّلام) ندارد.
این معنا در زیارت ائمه بقیع (علیهمالسّلام) این چنین آمده است: خدا شما را برای ما برگزید و خَلق و خُلق ما را به خاطر مِنّتی که در سایهی ولایت شما بر ما نهاد پاک و پاکیزه کرد. همچنین امام (علیهالسّلام) در دعاها طاهر، و مطهر و طهور معرفی شده است.
زیرا با آن حقیقت طهور کدورتها و تیرگیهای اعتقادی و اخلاقی و رفتاری شستشو داده و زدوده میشود نقش زیارت در این رابطه به سزا و با ارزش بوده که هم انسان را به چشمهی زندگی متصل میکند و هم در پرتو حقیقت طهور، انسان را پاکیزه میسازد
زیارت و تولی و تبری
تولّی و دوست داشتن اولیای خدا و تبری و دشمن دانستن، دشمنان خدا از ارکان اعتقادی ما است. این دو خصیصه که از شئون قلبی است و برای ارتباط وجودی و پیوند روحی با عترت طاهره (علیهمالسّلام) و نیز گسست ارتباط و انقطاع قلبی و روحی از دشمنان آنان است اساس و پایه بسیاری از شئون رفتاری انسان وارسته و مؤمن است.
اگر این خصلت زنده و مؤثر ایجاد نشود و انسان اهل تولی و تبری نباشد نه تنها حلقات اخلاقی و عملی او آسیب میبیند، بلکه صورت بندیهای اعتقادی او هم سست خواهد شد.
برای ایجاد و تثبیت تولی همواره زندهترین توصیه زیارت اهل بیت(علیهمالسّلام) است. زیارت نه تنها افکار و آرمانها را هم جهت میسازد، بلکه دلها را همسو میکند که این همان تولی است
تاثیر زیارت در زندگی
تاثیر زیارت در زندگی و رفع نیازها: یکی از اهداف عمده و عمومی زیارت که خاستگاه اعتقادی و دینی مطمئن و یقینی دارد، تاثیر خارجی ارادهی اهلبیت(علیهمالسّلام) در حل مشکلات انسانی و ارائه راه روشن و نیز مساعدت و همراهی موثر در پیشبرد مقاصد بشری است.
قدرت و اختیار اولیای الهی در تصرف و تسخیر پدیدههای تکوینی بر اساس اعتقادات دینی و براهین عقلی و نقلی مسلم و غیر قابل تردید است. امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند:
در نزدیکی شما قبری است که هیچاندوهگین به سوی آن نرفته مگر این که خداوند سختی و مشکل او را برطرف و حاجتش را برآورده میکند.[
امام رضا(ع) فرمودند: «لاَ تُشَدُّ اَلرِّحَالُ إِلَی شَیْءٍ مِنَ اَلْقُبُورِ إِلاَّ إِلَی قُبُورِنَا أَلاَ وَ إِنِّی لَمَقْتُولٌ بِالسَّمِّ ظُلْماً وَ مَدْفُونٌ فِی مَوْضِعِ غُرْبَةٍ فَمَنْ شَدَّ رَحْلَهُ إِلَی زِیَارَتِی اُسْتُجِیبَ دُعَاؤُهُ وَ غُفِرَ لَهُ ذَنْبُهُ؛
بار سفر به سوی زیارت قبور بسته نشود مگر برای زیارت قبور ما، آگاه باشید که من از روی ستم با زهر کشته میشوم و در دیار غربت دفن میشوم، پس هر کس برای زیارت من بار سفر بندد، دعای او مستجاب و گناه او آمرزیده میشود».
پاداش زیارت
فراوانی و تنوع پاداش زیارت: از اموری که همواره در امر زیارت مطرح، چشمگیر و در عین حال شگفتآور و سئوال برانگیز است، زیادتی فوق العاده ثواب و پاداشی است که بر زیارات مترتب است. به ویژه دربارهی زیارت امام حسین (علیهالسّلام) مثلاً:
۱ـ حوائج دنیا و آخرت زائر برآورده میشود. ۲ـ گناهان زائر ریخته میشود. ۳ـ باعث فراوانی رزق میشود. ۴ـ ایام زیارت امام حسین (علیهالسّلام) از عمر انسان محسوب نمیشود. ۵ـ زائران امام حسین (علیهالسّلام) در جوار رسول الله (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آل او هستند. ۶ـ زائران حسینی قبل از دیگران وارد بهشت میشوند و.
شبهه اول: قُبوریون هرگاه در جلب منفعت یا دفع ضرر دچار مشكلی میشوند، سراغ قبرهای صالحان بلاد خود یا قبوری در جاهای دور میروند.
پاسخ: شیعیان چشم توقعشان برای جلب منفعت و دفع ضرر تنها به عنایات ذات اقدس پروردگار دوخته است و معتقدند كه در دل دوست به هر حیله رهی باید یافت، از این رو ضمن آنكه در هر زمان و مكانی دست دعا و تضرع به درگاه الهی میگشایند، اوقات خاصی (مانند روزهای جمعه، هنگام سحر، پس از نمازهای واجب و مستحب، ماه رمضان ـ به ویژه شبهای قدر آن ـ و...) و مكانهای مقدسی (همانند كنار بیت الله، مساجد بلاد، نمازگاه خانههایشان و...) را برمیگزینند و آنها را مظانّ استجابت دعا میدانند و خدا را میخوانند؛
به امید آنكه زودتر به اجابت برسد؛ یا به اجابت نزدیكتر باشد؛ نیز از كسی كه به صلاح و سدادش باور دارند میخواهند كه برایشان استغفار كند؛ یا از خدا بخواهد كه خواستهشان را برآورده كند، چنانكه قرآن كریم رفتن پیش پیامبر(ص) و طلب استغفار از او را مایه نزول رحمت و آمرزش الهی میداند: ﴿و لَو اَنَّهُم اِذ ظَلَموا اَنفُسَهُم جاءوكَ فَاستَغفَروا اللهَ و استَغفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ لَوَجَدوا اللهَ تَوّابًا رَحیما﴾و فرزندان حضرت یعقوب (علیهالسلام) از پدرشان خواستند كه واسطه درگاه الهی شود و برای آنها استغفار كند: ﴿قالوا یـا اَبانَا استَغفِر لَنا ذُنوبَنا اِنّا كُنّا خاطِئین﴾[31] و حضرت یعقوب (علیهالسلام) ضمن پذیرفتن این تقاضا و شرك نخواندن آن، وعده داد به وقت سحر یا شب جمعه[32] انجام دهد: ﴿قالَ سَوفَ اَستَغفِرُ لَكُم رَبّی اِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحیم﴾.
به دیده شیعیان از مكانهای مظانّ اجابت دعا مجاور قبر پیامبر(ص) یا امام (علیهالسلام) است، زیرا افزون بر آنكه به شعور و ادراك مردگان به ویژه پیامبر(ص) و امام(علیهالسلام) باور دارند، آیه ﴿و لَو اَنَّهُم اِذ ظَلَموا اَنفُسَهُم...﴾ را مطلق میدانند و آن را به مسلمانان دوران نبوت اختصاص نمیدهند، ازاینرو هنگام گرفتاری، غیر از دعا در هر زمان و مكان برای رفع آن مشكل، به امكنه مظانّ استجابت دعا، از جمله كنار قبور اولیای الهی و صالحان میروند و همانند فرزندان یعقوب(علیهالسلام) از صاحب قبر میخواهند چونان یعقوب(علیهالسلام) از آبروی خود مایه بگذارد و برای آنها در درگاه الهی وساطت كند تا مشكل آنها حل شود، بیآنكه صاحب قبر را گرهگشای مستقلّ بدانند، زیرا حلّ مشكل را تنها در قدرت ذات اقدس باریتعالی میدانند.
این درخواست وساطت كه «توسل» نامیده میشود، افزون بر استدلال قرآنی و روایی، پشتوانه عقلی عرفی نیز دارد: همگان هنگام تشنگی، گرسنگی و برهنگی به سراغ آب، غذا و لباس میروند و برای رفع نیاز خود از این مواد كمك میجویند و آنها را وسیلهای برای حلّ مشكلات خود میدانند و كسی در جواز این استمداد تردیدی ندارد، چون هیچكس با استمداد خود این مواد را نمیپرستد تا به شرك در عبادت دچار شود، چنانكه كسی آنها را در تأثیر و برآوردن مشكلات مستقل نمیداند، تا به شرك در ربوبیت گرفتار گردد. موحّد راستین، این مواد و دیگر مواد طبیعی را وسیلهای میداند كه خدا در دسترس بشر نهاده است تا برای رفع نیاز خود از آنها مدد بجویند، چنانكه كسی در كمك گرفتن از توان و استعداد زید و بكر برای حل مشكل خود منعی نمیبیند.
بدین ترتیب، یاری خواستن از ائمه(علیهمالسلام) در امور زندگی ـ با توجه به اینكه زندگی و مرگشان در این جهت تفاوتی ندارد نیز مقامی برتر از آب، غذا، زید، بكر... دارند ـ رواست.
این استمداد، یا در حدّ قسم دادن خدا به آبروی آن ذوات قدسی(علیهمالسلام) است؛ یا در این حدّ كه از آنها میخواهیم كه حلّ مشكل ما را از خدا بخواهند، چنانكه پسران یعقوب(علیهالسلام) از پدر خواستند
شبهه دوم: دور این قبور طواف میكنند آنگونه كه حاجیان دور خانه خدا طواف میكنند.
پاسخ: طواف به معنای راه رفتن دور چیزی است .خواه از سر محبت باشد: ﴿یطوفُ عَلَیهِم وِلدانٌ مُخَلَّدون﴾ یا از روی عداوت: ﴿اِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیطان﴾یا رفت و آمد كردن و دور هم گشتنی باشد كه به قصد خدمت است: ﴿طَوّافونَ عَلَیكُم بَعضُكُم عَلی بَعض﴾چنانكه به عذابی كه گرداگرد بستانی را فراگرفته و آن را به تلّی از خاكستر بدل كرد، طائف ( طواف كننده) اطلاق شده است: ﴿فَطافَ عَلَیها طـائِفٌ مِن رَبِّك﴾.
تأمل در این موارد نشان میدهد كه كاربرد این واژه، شرط خاصی ندارد، هر اندازه و به هر طرف، با طهارت یا بیطهارت، با قصد یا بیقصد باشد، از هر جا آغاز شود یا به هر جا پایان یابد و...، جز آنكه طواف دور كعبه #شرایطی الزامی دارد؛ مانند هفت دور بودن، طهارت داشتن از حدث و خبث، شروع كردن از حجرالاسود و ختم كردن به همانجا، قرار گرفتن كعبه در سمت چپ، نیت كردن و قصد قربت داشتن و...، كه زائران بیت الله حتی در گرمترین هوا، سنگینترین ازدحام و تنگترین فرصت خود را به رعایت آن ملزم میدانند.
به یقین مفسّر مدّعی نواندیشی، مطلق طواف دور قبر را ناپسند نمیداند، وگرنه باید گشتن دور هر چیزی را حرام بداند؛ حتی اگر به قدر نیم دور گشتن اعضای خانواده گرد یكدیگر باشد كه در آیه 58 سوره نور آمده است؛
یا گشتن خادمان بهشت دور بهشتیان باشد، همانگونه كه باید طواف حاجیان دور حجر اسماعیل را نیز حرام بداند، زیرا قبر اسماعیل(علیهالسلام) و مادرش هاجر درون آن است: دفن إسماعیل نبى الله بالحجر مع اُمّه هاجر...،
ازاینرو ناچار است طوافی را شرك و ناپسند بشمارد كه دارای شرایط و ویژگیهای طواف دور كعبه از جمله نیت و قصد قربت باشد، چنانكه گفته است: و یطوفون بها كما یطوف الحجاج ببیت الله عزّ وجلّ و چون حاجیان در طواف دور حجر اسماعیل(علیهالسلام) نیت طواف قبر اسماعیل و هاجر(علیهماالسلام) را ندارند، جایز است.
اینك ایشان باید پاسخ دهند كه شیعیان كدام یك از شروط طواف دور كعبه را هنگام دور زدن در اطراف قبور ائمه(علیهمالسلام) مراعات میكنند و اساساً كدام عالم شیعی یا نوشته علمی شیعیان طواف كردن ـ به معنایی كه در طواف كعبه شرط است ـ یا مطلق دور زدن در اطراف قبر پیامبر(ص) یا امام یا امامزاده(علیهالسلام) را واجب یا شرط زیارت دانسته است! این همه شیعیان همانند دیگر مسلمانان قبر مطهر نبی مكرم(ص) و قبور ائمهٴ بقیع(علیهمالسلام) را زیارت میكنند و سپس در دیدار یكدیگر «زیارت قبول» ردّ و بدل میكنند، با آنكه طواف كردن دور این قبور مطهر ـ حداقل از زمان تسلط وهابیان ـ مقدور نیست.
اگر واقعاً شیعیان، طواف و دور زدن را شرط زیارت میدانند، زیارت قبول گفتن به یكدیگر چه معنایی دارد!
اساساً جایگاه قبر كه حاوی جسم است برای امثال رشید رضا روشن نیست، چون گمان میكنند كه با مرگ ارتباط روح انسان با بدن وی كاملاً میگسلد، در حالی كه چنین نیست، زیرا انس و علاقه روح و بدن كه آن همه خدمات متقابل به یكدیگر داشتند (روح مایه رشد و نموّ بدن و مانع فاسد شدن آن در دنیا میشد و در مقابل، با كوشش و رنج بدن، روح به كمالاتی رسید) قطع نمیشود، هرچند تعلق تدبیری نفوس از بدن پایان میپذیرد.
انتساب پیشین ارواح اولیای الهی به ابدانشان از یك سو و انس و تعلق روح و بدن به یكدیگر پس از رحلت، سبب سرایت قداست ارواح آنان به ابدانشان و از ابدان به قبورشان میشود و آن را دارای بركات فراوانی میكند، چنانكه قداست روح یوسف (علیهالسلام) به بدن او و از بدن به پیراهنش سرایت كرد و مایه بركت آن شد: ﴿اِذهَبوا بِقَمیصی هذا فَاَلقوهُ عَلی وَجهِ اَبی یأتِ بَصیراً ... * ... قالَ اَبوهُم اِنّی لاَجِدُ ریحَ یوسُفَ ... * ... اَلقاهُ عَلی وَجهِهِ فَارتَدَّ بَصیرًا...﴾ بنابراین شیعیان چون دنبال حیات معنوی هستند به سراغ قبور اولیای الهی میروند؛ نه آنكه مردهپرست و به قول مفسر مدّعی نواندیشی «قبوری» باشند.