💠داستان
امام صادق (ع) فرمود: به على (ع) خبر رسيد كه گروهى از مردم براى نماز در مسجد حاضر نمى شوند.اميرالمؤ منين على (ع ) براى مردم سخنرانى كرده و در ضمن آن فرمود: گروهى كه براى نماز خواندن با ما در مساجد حاضر نمى شوند. آنان حق ندارند با ما غذا بخورند و بياشامند و مشورت كنند و با ما ازدواج نمايند و حق ندارند از بيت المال مسلمين استفاده كنند مگر اينكه در نماز جماعت ما حاضر شوند.
نزديك است اگر آنها از كار خود خود دست برندارند فرمان دهم تا خانه هاى آنان را به آتش بسوزانند.
آنگاه امام صادق (ع) فرمود: مسلمانان از خوردن و آشاميدن و ازدواج با آنها خوددارى كردند تا اينكه آنان در نماز جماعت مسلمين حاضر شدند.
🔷گریز روضه (مناسب فاطمیه)
🔹شاكیان قیامت
در حدیث مىخوانیم كه رسول خدا(ص) فرمود: روز قیامت مسجد به درگاه خداوند از مسلمانان شكایت مىكند و مىگوید: «یا رَبِّ عَطِّلُونِى و ضَیِّعُونِى»؛ خدایا! مرا تعطیل و حقّم را ضایع كردند.
همچنین ، در روایتی مىخوانیم كه روز قیامت اهل بیت پیامبر(علیهمالسلام) به عنوان شكایت مىگویند: «یا رَبِّ قَتَلُونَا وَ طَرَّدُونَا وَ شَرَّدُونَا»؛ خدایا! ما را كشتند و تبعید و آواره ساختند. ایشان میفرمایند:خدایا! به جاى پذیرفتن رهبرى بر حقّ ما، به سراغ مفسدان و طاغوتها رفتند.
در صحیح بخاری این روایت آمده است: «عن علی بن أبی طالب (صلوات الله تعالی علیه) قال: أنا اول من یجثو بین یدی الله للخصوصة» من نخستین کسی هستم که در پیشگاه خدا برای شکایت و مرافعه زانو میزنم.
این هیئت و شکل نشستن اوج مظلومیت و خواهش و تمناست ، تمنا برای تظلم و احقاق حق.
یعنی حضرت، اولین مظلوم است که از زبان همة مظلومین طول تاریخ در پیشگاه خدا مرافعه میکند.. اولین زبان که به او اذن رفع شکوی و رفع خصومت داده میشود زبان علی بن أبی طالب (ع) است. این مطلب را صحیح بخاری نقل میکند. من این روایت را در کتب خودمان ندیدم. این مکمل روایتی است که صدوق در خصال نقل میکند. از این دو روایت، این مطلب استفاده میشود که اولین کسی که زبان به شکوی باز میکند و نماینده هم عترت و هم مصحب و هم مسجد است، علی بن أبی طالب (ع) است. او اول زبان به خصومت باز میکند و از مصحف میگوید ، از عترت میگوید و از مسجد میگوید. بعد، رسول خدا (ص) در این موقف، به جای علی بن ابی طالب (ع) مینشیند و میگوید تو کنار برو، من خود، شکایت را به عهده میگیرم. «یجثو بین یدی الله و رسوله للخصومه» بعد، رسول اکرم که این مرافعه را به پیشگاه خدا عرضه میکند ، نوبت به خود خدا میرسد. خدا میفرماید: این شکایت را خود من، اولی هستم که شاکی باشم. خودم این شکایت را انجام خواهم داد. «أنا اولی منک بذلک» این تسلسل شاکیان، تسلسل عجیبی است. یک مشهد و یک منظر عجیبی را این روایت ترسیم میکند.
محتوای شکایت روشن است.
به احتمال زیاد شروع سخن از ظلم به صدیقه طاهره خواهد بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
1. غلامرضا سازگار
2. نهجالفصاحة، حديث 71.
3 – همان
4. ارشاد القلوب، ج 2 ، ص 218.
5- بحارالانوار،ج81،ص4.
6 - وسائل الشيعة، جلد 3.
7 - ثواب الاعمال
8 - سفينة البحار
9- كنزالعرفان، جلد 1
10 - سفينة البحار، ج1، ص600.
11.همان
12صحيفه نور ج 7 ،ص 127.
13- نهجالفصاحة، ص 204.
14 -همان، ص 440.
15- همان، ص 417.
16.انوار نعمانيّه، ج2، ص341.
17. وسائل الشيعة، ج 5، ص394.
18.- وسائل الشيعة، ج 5، ص394.
19. - بحارالانوار، ج88 ص 13.
20- همان
21.إحياء علوم الدين، غزالي،ج۲ ، ص۷۴
22. تهذیب الاحکام ،ج ۲،ص ۲۶۶
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
@fatemi222
🌸🍃﷽🌸🍃
✋علت_عربی_خواندن_نماز
👌پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند: «صلوا کما رأیتمونی أصلی؛ نماز بخوانید؛ همچنان که من نماز می خوانم (عوالیاللآلی، ج 1 ،ص 197)
↩️دلایل نماز خواندن به زبان عربی از این قرار است:
1️⃣👈 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نماز را به عربی خواندند. پس بر ما هم واجب است؛ به ایشان اقتدا کرده و از ایشان تبعیت نمود و نماز را به عربی بخوانیم ؛ چون نماز، سنت پیامبر است
2️⃣👈بقای نماز در طول قرون و اعصار است که بدون کم و کاست برای همیشه باقی بماند و اگر هر کسی به زبان محلی و مادری خود آن را تلفظ می نمود احتمال کم و زیاد شدن الفاظ، تحریف و آمیخته شدن به خرافات و مطالب بی اساس منتفی نبود
3️⃣👈عربی خواندن نماز، وحدت بخش نیز هست. یعنی اگر هر مسلمانی با هر زبان مادری که بخواهد، نماز بخواند، این وحدت و پیوستگی میان مسلمانان از میان می رود. بودن زبان واحد برای این فریضه الهی از اختلافات میان مسلمانان جلوگیری و دل های آن ها را به هم نزدیک کرد.»
4️⃣👈اگر اسلام این اجازه را به مسلمانان می داد که نماز را با زبان مادری می خواندند، این فریضه الهی در دوران مختلف تاریخی و نسل های گوناگون دچار تحریف های فراوانی می شد که این موضوع بلا شک به دین اسلام ضربه می زد.»
5️⃣👈یکی از مهمترین موضوعات در اسلام تعبد است. یعنی بنده ای که به ماهیت حقیقی و عمیق اسلام پی برد و مسلمان شد، تابع تمامی قوانین این دین است و آن را اجرا می کند.یعنی عبادات توقیفی هستند وبه جا آوردن آنها باید به همان شکلی باشد که خداوند تعیین فرموده است.
✍️منبرک_فاطمی
🌸
🌸🌸🍃 @fatemi222
⭕️ احکام تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها
#احکام_تعقیبات
#احکام_تسبیحات
#احکام
🔷 بهترین تعقیبات: تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها از دیگر تعقیبات افضل است.
🔷 بلافاصله بعد از نماز: تسبیحات باید بعد از نماز خوانده شود و عرفا زیاد فاصله نشود.
طول روز: گفتن تسبیحات در طی روز به قصد ذکر، ثواب دارد.
🔷 ترتیب و تعداد: ابتدا 34مرتبه الله اکبر بعد 33مرتبه الحمد الله بعد 33 مرتبه سبحان الله.
🔷 عمدا کمتر یا بیشتر گفتن تسبیحات صحیح نیست ولی اگر سهوا تعداد تسبیحات را بیشتر بگوید اشکالی ندارد و لازم نیست دوباره از اول شروع کند.
🔷 شک در عدد: اگر در تعداد شک کند که کم گفته، آن را بگوید و اگر وارد ذکر بعدی شد اعتنا نکند.
🔷 صلوات بین تسبیحات: اگر در هنگام تسبیحات ان الله و ملائکه یصلون ... را بخوانند، صلوات بفرستد و بعد از صلوات بقیه تسبیحات را بگوید.
🔷 به نیابت از اموات: خواندن تسبیحات به نیابت دیگران (احیا و اموات ) اشکال ندارد.
------------------
✅ العروه الوثقی مندوبات الصلاه فی التعقیبات، تحریر الوسیله ج 1 ص 184 م 2
♻️⭕️♻️⭕️♻️⭕️♻️
✍️منبرک_فاطمی
🌸
🌸🌸🍃 @fatemi222
✴️ حکم چت کردن با جنس مخالف چیست ؟ ✴️
🔺🔺🔺🔺
✅✅پاسخ:
ارتباط با نامحرم 👈(حضوری، ارسال پیامک، و چت کردن )
◀️ در صورتی که قصد لذت باشد ( حتی عاطفی )،
◀️ یا ترس و خوف به گناه افتادن باشد ( حتی در آینده نزدیک )
◀️یا مفسده ای داشته باشد حرام است.
❌ ترس به گناه افتادن در چت کردن یعنی اگر بترسید در ادامه به گناه آلوده شوید. ممکن است چت کردن در ابتدا شرایط چت کردنی که گناه محسوب می شود را نداشته باشد؛ ولی مشخص باشد و به صورت معمول افرادی که اقدام به چت کردن می کنند، در ادامه و بعد از مدتی به گناه آلوده می شوند، در این صورت نیز چت کردن حرام است و نباید آن را آغاز نمود .
🚫غالبا این نوع روابط باعث گناه کشیده می شود و حرام است .🚫
➖➖➖➖➖
استفتاء از سایت مراجع عظام
📎 #جهاد_تبیین
📎 #حجاب_پوشش_قرآنی
📎 #احکام_پوشش
✍️منبرک_فاطمی
🌸
🌸🌸🍃 @fatemi222
خطرات دنیاگرایی
منبر ده دقیقه ای🕙
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرِین
🔘شعر
غم ورنج وبلا ،سوغات این دنیاست باور کن
مثال سیبِ پوسیده رُخش زیباست باور کن
اگر صدها رفیق باشند یار ویاورت بشنو
بوقت رفتن از دنیا بشر تنهاست باور کن
بشر بسکه بود غافل در بند هوی باشد
همیشه مست خواب غفلت دنیاست باور کن
شنیدم من زهوشیاران دنیا خوش خط و خال است
به مثل مار زنگی پر خطر،زیباست باور کن
بود معیار سنجش بر زر و سیم عیار آن
عیار آدمی فردا بدان تقواست باور کن
بهار زندگانی ،خزانی در پی اش باشد
اجل مانند تند بادی پی یغماست باور کن
ترازوی عدالت بسکه میزان است در محشر
بقدره زره ایی اعمال یقین پیداست باور کن
مکن تکذیب محشر را توای مست هوای نفس
که ربّ اِرْجِعونی نالهٔ فرداست باور کن
سلیمان باهمه حشمت به زیر خاک خوابیده
که بعد چند صباحی قرعه نام ماست باور کن
بترس زان ساعتی پرسند زخیر وشرّ اعمالت
دل قبر آن زمان هنگامه ای بر پاست باور کن
خوشا آنکس محب مرتضا باشد در دنیا
در آن هنگامه ، دیدار علی ز یباست باور کن
☑️مقدمه : بررسی واژه دنیا
دنیا را اگراز«دنیء و دنائت» بگیریم بمعنی، پَست تر است چون نسبت به آخرت پست ترو ناچیزتراست واگر از«دُنوّ» بحساب آوریم بمعنی نزدیکتراست،از آن جهت که نسبت به آخرت به ما نزدیک تراست.
کلمه دنیا پیوسته وَصف است واحتیاج به موصوف دارد، مثل: حیات دنیا، مواهب دنیا، عذاب دنیا، سعادت دنیا
با مراجعه به آیات و اخبار و روایات اهل بیت: روشن میگردد كه ریشه و منشاء همه مفاسد و گناهان محبت و دلبستگی به دنیا و مظاهر آن است. در قرآن مجید زندگی دنیا به عنوان متاع غرور و وسیله فریب و نیرنگ دانسته شده است. زیرا كالاهای دنیا در چشم مردم آن چنان جلوه كرده كه در تحصیل آن سر از پا نمیشناسند. اگر انسان دنیا را هدف و كمال مطلوب بداند دنیا هلاك كننده است. اساس تمام انحرافات و بدبختیها و خطاها چه در گذشته و چه حال رذیله دنیاپرستی است.
🔶آیات مربوط به دنیا گرایی
❶أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ ۚ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ ؛ آیا به جای آخرت، به زندگی دنیا راضی شدهاید؟ پس بدانید بهره زندگی دنیا در(برابر) آخرت، جز اندکی نیست. این آیه، هشدار به کفار است. به آنها هشدار میدهد که به زرق و برق دنیا، سرگرم و مست نشوید و مؤمنان را مسخره نکنید؛ زیرا قیامتی هست که صحنهها عوض میشود و مؤمنان که در دنیا مورد ظلم کافران بودند، در بهشت به آقایی و برتری میرسند بنابراین آیه سبب تسلای خاطر مؤمنان هم میباشد که با تمسخر کافران، سست نشوند و به آینده امیدوار باشند که هم در دنیا، خداوند رزق بی حساب و هم در قیامت، جایگاه والا میدهد. [ توبه/۳۸]
❷ اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ۖ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا ۖ وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ ۚ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ
بدانید که زندگانی پست دنیا، چیزی جز بازی و سرگرمی و زینت طلبی و فخر فروشی در میان خود و افزون طلبی بر همدیگر در اموال و فرزندان نیست؛ همانند بارانی که گیاه آن کشاورزان را به شگفتی وا دارد، سپس خشک شود و آن را زرد بینی، سپس کاه شود و در آخرت، عذابی شدید(برای گنهکاران) و مغفرت و رضوانی (برای اطاعت کنندگان) از جانب خداوند است و زندگانی دنیا جز کالای فریبنده نیست.[ حدید/۲۰]
👈نکته جالب : شیخ بهایی نکته جالب تفسیری در مورد این آیه بیان کرده اند که این آیه به دوران مختلف زندگی انسان (کودکی و نوجوانی، جوانی و بزرگسالی) اشاره داشته و بیان میکند که در هر دورهای از عمر، یکی از جلوههای دنیا، انسان را مشغول میکند؛ دوران کودکی و نوجوانی، مشغول لهو و لعب است؛ دوره جوانی، در فکر زینت و زیبایی و دوره میانسالی و پیری، گرفتار تفاخر و تکاثر است.(۱)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅@fatemi222
🔷 دنیا گرایی در احادیث
امام علی(ع)فرمودند:«حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ كُلِّ خَطِیئَة». دوستی دنیا منشآ هر گناهی است
و باز فرمودند: «حُبُّ الدُّنْیا مادة الذُنُوب». دوستی دنیا اصل وریشه گناهان است.
و میفرماید:« وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِی اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ وَ إِنَّ دُنْیاكُمْ عِنْدِی لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِی فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا مَا لِعَلِی وَ لِنَعِیمٍ یفْنَى وَ لَذَّةٍ لَا تَبْقَى». به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آن چه در زیر آسمان هاست به من بدهند تا خدا را نافرمانی كنم كه پوست جوی را از مورچه ای به ناروا بگیرم،چنین نخواهم كرد.علی را با نعمت های فنا پذیر ولذت ناپایدار چه كار؟(2)
حضرت علی(ع)بعد از جنگ صفین در ذی قار كفشهایش را اصلاح میكرد. ابن عبّاس آمد و گفت عدّهای از حجاج از مكه برگشتهاند و آمدهاند از احكام شرع بپرسند شما هم اینجا نشسته كفش میدوزید. حضرت فرمودند: یا ابنعبّاس این كفش چقدر میارزد؟ ابنعبّاس عرض كرد این كفش را به چیزی نمیخرند. حضرت فرمودند: «وَ اللَّهِ لَهِی أَحَبُّ إِلَی مِنْ إِمْرَتِكُمْ إِلَّا أَنْ أُقِیمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلا». ای ابن عباس سوگند به خدا این كفش نزد من از حكومت بر شما محبوبتر است مگر این كه حقی را برپا دارم وباطنی را دفع كنم.(3)
از سخنان معروف عبرت آمیز سالار شهیدان (ع)درباره دنیاگرایی است که میفرماید:« النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیانُونَ» این مردم برده های دنیا هستند ودین بازیچه زبانشان می باشد،حمایت وپشتیبانی از دین تا آن جااست كه زندگی شان در رفاه باشد،اما زمانی كه امتحان شوند دین داران كم خواهند بود.
امام حسین(ع) در کلامی دیگر فرمایند:« إِنَّ جَمِیعَ مَا طَلَعَتْ عَلَیهِ الشَّمْسُ فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا بَحْرِهَا وَ بَرِّهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا عِنْدَ وَلِی مِنْ أَوْلِیاءِ اللَّهِ وَ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ بِحَقِّ اللَّهِ كَفَیءِ الظِّلَال». یعنی همانا همه آن چه خورشید بر آن طلوع میكند در مشرق و مغرب زمین، در دریا و خشكی و دشت و كوه در دیدگان اولیاء الهی و اهل معرفت به عظمت خداوندی هم چون سایهای است. (۴)
امام حسین در کلامی دیگر معیار آزادگی انسان را اینگونه بیان میفرماید:« أَ وَ لَا حُرٌّ یدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا یعْنِی الدُّنْیا». آیا آزادهای نیست كه این متاع پست (دنیا ) را به اهلش واگذارد؟ (۵)
هر چه كه در رابطه با مبدأ و معاد نباشد و انسان آن را به عنوان هدف و كمال مطلوب بخواهد دنیاست. اما اگر همان چیز به عنوان وسیله برای رسیدن به هدف اصلی و كمالات معنوی بخواهد نه تنها مذموم نیست بلكه عین آخرت است
امام صادق (ع) فرمود: مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ اَلدُّنْيَا أَكْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اَللَّهُ تَعَالَى اَلْفَقْرَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ شَتَّتَ أَمْرَهُ وَ لَمْ يَنَلْ مِنَ اَلدُّنْيَا إِلاَّ مَا قَسَمَ اَللَّهُ لَهُ وَ مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ اَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اَللَّهُ اَلْغِنَى فِي قَلْبِهِ وَ جَمَعَ لَهُ أَمْرَهُ .
هركس روز را به شب رساند و بزرگترين هدفش دنيا باشد خداوند فقر و پريشانى را جلو چشمش گذارد و كارش را پريشان سازد و از دنيا به چيزى نرسد جز به آنچه كه خداوند قسمت او كرده است و هركس روز و شب را به سر برد و مهمترين هدفش آخرت باشد خداوند در دلش توانگرى و بىنيازى قرار دهد و كارش را مرتب بسازد(زيرا انسان هر چه از دنيا به دست آورد بر حرصش بيفزايد و نيازش زيادتر گردد.(۶)
🔻 ادامه دارد 👇👇
@fatemi222
🔹علت اصلی دنیاگرایی
عارف بزرگ در شرح یک حدیث می نویسد: «بدان که انسان چون ولیده همین عالم طبیعت است و مادر او همین دنیاست و اولاد این آب و خاک است، حب این دنیا در قلبش از اول نشو و نما مغروس است، و هر چه بزرگتر شود، این محبت در دل او نمو می کند. و به واسطه این قوای شهویه و آلات التذاذیه که خداوند به او مرحمت فرموده برای حفظ شخص و نوع، محبت او روز افزون شود و دلبستگی او رو به ازدیاد گذارد. و چون این عالم را محل التذاذات و تعیشات خود می پندارد و مردن را اسباب انقطاع از آنها می داند، و اگر به حسب برهان حکما یا اخبار انبیا، صلوات الله علیهم، عقیده مند به عالم آخرت شده باشد و به کیفیات و حیات و کمالات آن، قلبش باز از آن بیخبر است و قبول ننموده، چه رسد به آنکه به مقام اطمینان رسیده باشد، لهذا حبش به این عالم خیلی زیاد می شود.
و نیز چون فطرتا انسان حب بقاء دارد و از فنا و زوال متنفر و گریزان است، و مردن را فنا گمان می کند، گر چه عقلش هم تصدیق کند که این عالم دار فنا و گذرگاه است و آن عالم باقی و سرمدی است، ولی عمده ورود در قلب است، بلکه مرتبه کمال آن اطمینان است، چنانچه حضرت إبراهیم خلیل الرحمن، علیه السلام، از حق تعالی مرتبه اطمینان را طلب کرد و به او مرحمت گردید».(۷)
🔷آسیب اصلی دنیا گرایی
در آموزه های انبیا و اولیا یکی از خطرات دنیا گرایی حجاب شدن آن است یعنی مانع درک حقایق عالم بالا و مانع لذت بردن از معنویات است؛
چنانچه حضرت عیسی (ع) میفرمود:«بِحَقٍّ أَقُولُ لَكُمْ كَمَا نَظَرَ الْمَرِیضُ إِلَى الطَّعَامِ فَلَا یتَلَذَّذُ بِهِ مِنْ شِدَّةِ الْوَجَعِ كَذَلِكَ صَاحِبُ الدُّنْیا لَا یتَلَذَّذُ بِالْعِبَادَةِ وَ لَا یجِدُ حَلَاوَتَهَا مَعَ مَا یجِدُهُ مِنْ حَلَاوَةِ الدُّنْیا بِحَق». حق میگوییم به شما چنانچه مریض به طعام نگاه میكند از شدّت مرض میل ندارد و لذّت نمیبرد هكذا كسیكه بدنیا شیفته است از عبادت لذّت نمیبرد و شیرینی و حلاوت عبادت را نمییابد در مقابل شیرینی دنیا.(۸)
و در یک کتاب عرفانی می خوانیم : وقوع در عالم طبیعت خود حظ طبیعی است، و التذاذ قهری که در ملک حاصل می شد، حتی برای پیامبران و لو به مقدار خیلی کم هم باشد اسباب حجاب بوده . چنانچه از حضرت رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، منقول است که می فرمود: «إنّهُ لَيُغانُ عَلى قَلبِي ، و إنّي لَأستَغفِرُ اللّه َ في كُلِّ يَومٍ سَبعينَ مَرّةً » گاه قلبم را غبارى مى گيرد .و من روزى هفتاد مرتبه از درگاه خدا آمرزش مى طلبم.
و شاید خطیئه حضرت آدم، ابو البشر، همین توجه قهری به تدبیر ملک و احتیاج قهری به گندم و سایر امور طبیعیه بوده، و این از برای اولیاء خدا و مجذوبین خطیئه است. و اگر به آن جذبه الهیه حضرت آدم می ماند و وارد در ملک نمی شد، این همه بساط رحمت در دنیا و آخرت بسط پیدا نمی کرد. (۹)
🔴نشانه های اهل دنیا
در حدیث معراج نقل شده است که پیامبر(ص) از خداوند سؤال کرد: خداوندا! اهل دنیا کداماند و اهل آخرت کدام؟ خداوند فرمود: اهل دنیا کسی است که زیاد بخندد، زیاد بخوابد، زیاد خشمناک بشود، کمتر راضی باشد، به هر کس بدی کند، از او معذرت نخواهد و هر کس از او معذرت بخواهد، آن را قبول نکند. هنگام اطاعت خداوند کسل است؛ ولی موقع ارتکاب گناه شجاع و جری است. آرزوهای دور و دراز دارد، در صورتی که مرگش به وی نزدیک تر است. از نفس خود حساب نمیکشد، زیاد حرف میزند؛ ولی نفعش به مردم کم است. از خدا نمیترسد؛ ولی هنگام مشاهده غذا شاد و خندان میشود. بدان که اهل دنیا هنگام رفاه و وسعت رزق، خداوند را شکر نمیکنند، مردم را به چیزهایی دعوت میکنند که خودشان ندارند و بدیهای دیگران را به رخشان میکشند. پیامبر اعظم، عرض کردند: خداوندا! غیر از این عیبها، آیا در اهل دنیا خوبی هم هست؟ خداوند فرمود: ای محمد! عیوب اهل دنیا زیاد است. در وجود آنها جهالت و حماقت هست و در مقابل کسی که به آنها تعلیم میدهد، تواضع نمیکنند و در نفس، خود خود را عالم میدانند؛ ولی آنها در نزد عرفا جاهلاند. (۱۰)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅@fatemi222
👌تمثیلی جالب از علامه نراقی
مرحوم ملا احمد نراقی در اشعاری پر محتوا با بیان تمثیلی، حال غافلان را بیان می کند که مضمون اشعار به این صورت است:
ای غافل بی خبر! داستان بی خبری و غفلت داستان آن مردی را می ماند که در بیابانی هولناک شیر درنده مستی به او حمله برد.
آری، کسی که از خدا و حق دور بماند در بیابان زندگی با صد خطر روبرو می شود.
آن مرد برای نجات از حمله شیر به چاهی پناه برد که طنابی در آن آویخته بود، طناب را گرفت و وارد چاه شد و شیر هم سر چاه متوقف گشت تا با بیرون آمدن او به او حمله کند.
در وسط چاه چشمش به اژدهایی افتاد که در عمق چاه برای طعمه دهان گشوده است.
در حالی که غرق ترس و وحشت شده بود، صدایی توجه او را جلب کرد. دید دو موش مشغول جویدن طناب اند. آن مرد خود را از بالا و پایین چاه و در کنار کار آن دو موش در خطر حتمی دید، ناگهان چشمش به انبوهی زنبور افتاد که در کمر گاه چاه عسل اندوخته اند، با دیدن عسل شیرین خاک آلود که در حقیقت زهر تلخ دنیای هلاک کننده بود به سوی عسل دست برد تا از آن عسل تناول کند و در حال خوردن عسل از شیر و اژدها و دو موش که رشته عمرش را قطع می کردند، غافل و بی خبر ماند؛ با خوردن عسل از نیش زنبورها هم در امان نبود.
💠داستان
روزى جابر بن عبدالله انصارى خدمت امام على (ع) بود و آه عمیقى کشید. امام (ع) فرمودند: گویا براى دنیا، اینگونه نفس عمیق و آه طولانى کشیدی؟
جابر عرض کرد: آرى به یاد روزگار و دنیا افتادم و از ته قلبم آه کشیدم. امام فرمودند: اى جابر! تمام لذتها و عیشها و خوشیهای دنیا در هفت چیز است: «خوردنیها» و «آشامیدنیها» و «شنیدنیها» «بوئیدنیها» و «آمیزش جنسى» و «سوارى» و «لباس»
اما لذیذترین خوردنى عسل است که آب دهان حشرهاى به نام زنبور است؛
گواراترین نوشیدنیها آب است که در همهجا فراوان است؛
بهترین شنیدنیها غناء و ترنم است که آنهم گناه است؛
لذیذترین بوئیدنیها بوى مشک است که آن خون خشک و خورده شده از ناف یک حیوان (آهو) تولید میشود؛
عالیترین آمیزش، با همسران است و آنهم نزدیک شدن دو عضو پست است؛
بهترین مرکب سوارى اسب است که آنهم (گاهى ) کشنده است؛
بهترین لباس ابریشم است که از کرم ابریشم به دست میآید.
دنیایی که لذیذترین متاعش اینطور باشد، انسان خردمند براى آن آه عمیق نمىکشد!
جابر گوید: «فَوَ اللَّهِ مَا خَطَرَتِ الدُّنْیَا بَعْدَهَا عَلَى قَلْبِی؛ سوگند به خدا بعد از این موعظه، دنیا در قلبم راه نیافت.»(۱۱)
💠 داستان
بهلول در وسط پلی نشسته بود. از قضا هارون الرشید از آنجا میگذشت. بهلول با بیاعتنایی، سرش را پایین انداخت! آنگاه که هارون الرشید نزدیک وی رسید، گفت: ای بهلول دیوانه! چرا وسط پل نشستهای و راه را بستهای؟ از اینجا برخیز!
بهلول در جواب او گفت: ای هارون! این حرفها را به خودت بگو که اینچنین روی پل قرار گرفتهای و مسکن گزیدهای، دنیایی که خودت را به آن وابسته کردهای و نسبت به آن عشق میورزی، گذرگاه است. تو خود بر روی آن ماندهای آنچنان به دنیا مشغول شدهای که آن طرف را فراموش کردهای. ای هارون! بدان که این پل چندان دوام نخواهد داشت و همه آمال و آرزوهایت در کامت تلخ خواهد شد(۱۲)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅@fatemi222
💠داستان
اسکندر ذوالقرنین وارد شهری شد و چیزهای عجیب دید. او دید مغازهها و خانهها درب ندارند. شبها مغازهدارها مغازهها را رها کره و به خانه میروند.
چند روزی در آن شهر ماند و جز مهر و محبت و مهربانی چیزی ندید. از امور عجیب دیگر آن شهر این بود که قبرها را در جلوی خانهها قرار داده بودند. دیگر اینکه روی قبرها سنین ١٥ تا ٣٠ سالگی نوشته شده بود.
یکی از پیرمردان شهر را دید و جریان این عجایب را از او پرسید. پیرمرد گفت: اولاً در و دربان برای دزد است و اینجا کسی دزدی نمیکند و هر کس به آنچه دارد، قانع است. ثانیاً دلیل دیگر اینکه قبرها در جلوی خانهها است و هر کس مردگان خود را در جلوی خانه خود دفن میکند. علتش هم آن است که هر روز صبح که از خانه بیرون میآییم، چشمانمان به قبر گذشتگان و دوستانمان بیفتد به یاد مرگ بیفتیم و به دنیا دل نبندیم؛ اما علت اینکه روی قبرها سنین ١٥ تا ٣٠ سالگی نوشته شده، به خاطر این است که نصف عمر خود را در خواب میگذرانیم و ما آنها را جزء عمر بهحساب نمیآوریم.(۱۳)
💠داستان
امام باقر علیهالسّلام فرمودند: در زمان رسول خدا،، یکی از مؤمنین اهل صفه(آنها که کنار مسجد سکونت داشتند) به نام سعد، بسیار در فقر و ناداری به سر میبرد و همیشه در نماز جماعت، ملازم رسول خدا بود و هرگز نمازش ترک نمیشد. رسول خدا وقتی او را میدید، دلش به حال او میسوخت و غریبی و تهیدستی او رسول خدا را سخت ناراحت میکرد. روزی به سعد فرمود: اگر چیزی به دستم برسد، تو را بی نیاز میکنم.
مدتی از این جریان گذشت. رسول خدا از اینکه چیزی نرسید تا به سعد کمک کند، سخت غمگین شد. خداوند وقتی که رسولش را این گونه غمگین یافت، جبرئیل را به سوی او فرستاد. جبرئیل که دو درهم همراهش بود، به حضور رسول خدا آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! خداوند اندوه تو را برای سعد دریافت، آیا دوست داری که سعد بی نیاز گردد؟ پیامبر فرمود: آری. جبرئیل گفت: این دو درهم را به سعد بده و به او بگو با آن تجارت کند. پیامبر اعظم آن دو درهم را گرفته و سپس برای نماز از منزل خارج شدند. هنگام ملاقات با سعد، به او فرمودند:
ای سعد! آیا تجارت و خرید و فروش میدانی؟ سعد گفت: سوگند به خدا! چیزی ندارم که با آن تجارت کنم. پیامبر دو درهم را به او داد و به او فرمود: با این دو درهم تجارت کن. او آن دو درهم را گرفت و همراه رسول خدا به مسجد رفت و نماز ظهر و عصر را خواند. بعد از نماز، پیامبر به او فرمود: برخیز به دنبال کسب رزق برو که من از وضع تو غمگین هستم. سعد برخاست و کمر همت بست و به تجارت مشغول شد. به قدری آن دو درهم برکت داشت که هر کالایی با آن میخرید، سود فراوان میکرد. دنیا به او رو آورد و اموال و ثروتش زیاد گردید و تجارتش رونق بسیار گرفت. در کنار مسجد ، محلی را برای کسب و کار خود انتخاب کرد و به خرید و فروش مشغول گردید. کم کم رسول خدا دید که بلال حبشی وقت نماز را اعلام کرده؛ ولی سعد هنوز سرگرم خرید و فروش است. پیامبر وقتی او را به این وضع دید، به او فرمود: ای سعد! دنیا تو را از نماز باز داشت. او در پاسخ چنین توجیه کرده و گفت: چکار کنم؟ ثروتم را تلف کنم؟ به این مرد متاعی فروختهام، میخواهم پولش را بستانم و از این مرد متاعی خریدهام، میخواهم قیمتش را بپردازم.
رسول خدا در مورد سعد آن چنان ناراحت و غمگین شد که این بار اندوه رسول خدا شدیدتر از آن هنگام بود که سعد در فقر و تهی دستی به سر میبرد. جبرئیل بر پیامبر نازل شد و عرض کرد: خداوند اندوه تو را در مورد سعد دریافت. کدام یک از این دو حالت را در مورد سعد دوست داری؟ آیا حالت فقر و تهی دستی او و توجه او به نماز و عبادت را دوست داری؟ یا حالت دوم او را که بی نیاز است؛ ولی توجه به عبادت ندارد؟ پیامبر فرمودند: حالت اولی او را دوست دارم؛ زیرا حالت دوم او باعث شد که دنیایش، دینش را ربود. جبرئیل گفت: دلبستگی به دنیا و ثروت، سبب آزمایش و بازدارنده آخرت است. آن گاه جبرئیل گفت: آن دو درهم را که به او قرض داده بودی، از او بگیر که در این صورت وضع او به حالت اول برمی گردد. رسول خدا به سعد فرمود: آیا نمیخواهی دو درهم مرا بدهی؟ سعد گفت: به جای آن دویست درهم میدهم. پیامبر فرمود:
همان دو درهم مرا بده. سعد دو درهم آن حضرت را داد. از آن پس دنیا به سعد پشت کرد و تمام اموالش کم کم از دستش رفت و زندگیش به حالت اول بازگشت.(۱۴)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅@fatemi222
🔘گریز به روضه
همین طور از حضرت زینب کبری نقل شده است که آن حضرت شب عاشورا در حالی که شمشیر خود را تیز می کرد شعری در مذمت دنیا گرایی را زمزمه می کرد ؛
یا مَن بدنیا اِشتَغل / قَد غَرَّه ُ طولُ الامل
الموتُ یَاتی بَغتةً / والقبرُ صُندوق العمل
ای کسی که دنیا تورا مشغول خود ساخته وارزوهای دراز مغرورت کرده (بدان) مرگ ناگهان میرسد وقبر صندوق اعمال است.
عمرسعد بعد از پیشنهاد فرماندهی لشکر از طرف ابن زیاد به وی، در قبول این منصب با افرادی مشورت کرد؛ از جمله با یکی از دوستان قدیمی پدرش به نام کامل. کامل در پاسخ او گفت: وای بر تو! میخواهی حسین علیهالسّلام را بکشی؟
اگر تمام دنیا را بـه من بدهند تا یکی از امت پیامبر را بکشم، چنین نخواهم کرد؛ چه برسد به کشتن فرزند پیامبر. عمرسعد گفت: اگر حسین را بکشم، بر هفتاد هزار سرباز سواره امیر خواهم بود و بر ری امیر خواهم شد. کامل وقتی دید عمر، به قتل امام حسین علیهالسّلام مصمم است، از گذشته خبری را به این صورت برای او نقل کرد: با پدرت سعد و عدهای برای مسافرت به شام میرفتیم. من به دلیل اینکه آهسته راه میرفتم، از آنان عقب افتادم و تشنه کام، به دیر راهبی رسیدم، از اسب پیاده شده و تقاضای آب نمودم. راهب پرسید: آیا تو از این امتی هستی که بعضی، بعض دیگر را میکشند؟ گفتم: من از امت مرحومه هستم. راهـب گـفـت: وای بر شما در روز قیامت از اینکه فرزند پیامبرتان را بکشید و زنها و بچه هایش را اسیر کنید. گفتم: آیا ما مرتکب این عمل میشویم؟ گـفـت: آری، و در آن وقـت، زمین و آسمان ضجه میکند و قاتلش چندان در دنیا نمیماند تا شخصی خروج میکند و انتقام او را میگیرد. آن گاه راهب گفت: تو را با قاتل او آشنا میبینم. گفتم: پناه بر خدا که من قاتل او باشم.
گفت: اگر تو هم نباشی، یکی از نزدیکان تو خواهد بود. عذاب قاتل حسین علیهالسّلام ، از فرعون و هامان بیشتر است. آن گاه درب را بست. کامل میگوید: سوار بر اسب شدم و به رفقا ملحق گردیدم. وقتی جریان را برای پدرت نقل کردم، گفت: راهب راست میگوید. آن گاه پدرت گفت: او هم قبلا راهب را دیده و جریان را از او شنیده که پسرش قاتل فرزند پیامبر است. کاملایـن جریان را برای عمرسعد نقل کرد. وقتی خبر این داستان به ابن زیاد رسید، دستور داد کامل را احضار کردند، زبانش را قطع نمودند و بعد یک روز از دنیا رفت.(۱۵)
ـــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.کشکول شیخ بهایی
۲. نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴
۳. مجموعه ورام،ج۲،ص۹
۴. بحار الأنوار ، ج۱ ،ص۱۰۶.
۵. همان،ص۱۴۵
۶.الکافي،ج۲ ،ص۳۱۹
۷.موسوی خمینی، سید روح الله ؛شرح چهل حدیث ،ص۱۲۱
۸.تحف العقول،ص۵۰۷
۹.موسوی خمینی، سید روح الله، شرح چهل حدیث، حدیث ششم
۱۰عاملی، کلیات حدیث قدسی، ص۳۹۴.
۱۱بحارالانوار، ج ٧٥، ص ١١.
۱۲. حکایتهای شهر عشق، ص ٢٢
۱۳.داستان ها و حکایت ها،ص۱۵۸
۱۴. محسن قرائتی، گناه شناسی، ص۱۸۳.
۱۵. مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۰۶.
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
@fatemi222
السلام علیک یا امام رئوف:
📑 روایت کوتاه
استاد طائب؛ نشست ملی آرمان عزیز
✳️مسجد؛ مرکز جهاد تبیین
شهید سلیمانی در پاسخ به کسی که از او می خواست به سوریه برود، فرمود: ایستادگی و دفاع از حق بسیار سختتر از گلوله خوردن و شهید شدن است.
مسجد مرکز جهاد تبیین است؛ اگر نماز جماعت به درستی در مساجد اجرا شود، لوازم دیگر را نیز با خود خواهد داشت و صرفاً به خواندن دو وعده نماز اکتفا نمیشود.
مساجد، مردم را پای کار امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی آوردند؛ امام زمان(عج) نیز برای قیام، منتظر مسجدیهاست.
فتنه یکی از سنت های الهی است برای شناخته شدن حق از باطل؛ بنابراین در همه عصرها فتنه و فتنهگر وجود خواهد داشت.
خدا در هیچ دوره ای فتنه را قطع نمیکند تا جامعه اسلامی آنقدر آمادگی پیدا کند که دیگر هیچ فتنه ای نتواند آنها را فریب بدهد.
جهاد تبیین و دفاع از حق نیاز به سعه صدر، از خودگذشتگی، ایثار و دلسوزی دارد.
تهذیب نفس
منبر ده دقیقه ای🕙
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرِین
🔶شعر مناسب
نا امید از خودمم چشم امیدم به خداست
نفس من عین جفا و کرمت عین وفاست
هرچه خواهی بدهی بر من بیچاره بده
هرچه از سوی تو ای دوست رسد خوب و بجاست
سر به زیر آمده ام باز سر افرازم کن
ای کسی که همه جا پرچم لطفت بالاست
اشتراک من و تو باعث شرمم شده است
گنه من به خفا و کرم تو به خفاست
پشت کردند همه عالم و آدم بر من
گرچه سخت است غمی نیست که رویم به خداست
بد زمین خورده دلم گر که چنین می گریم
که نشان به زمین خوردن آیینه صداست
حاجتی را که روا نیست فزون شکر کنم
گاه بینایی من کوری چشم گره هاست
گرچه زشت است گناه از من مخلوق ولی
بخشش از سوی تو ای خالق زیبا زیباست
گر پی مستحقی تا که بر او لطف کنی
نیست بیچاره تر از من که نیازم به سخاست
هم بلایم بده هم کرب و بلا حرفی نیست
درد با عشق حسین بن علی عین دواست
🔹مقدمه :مراد از تهذیب چیست؟
وقتی می گوییم تهذیب تزکیه یا خودسازی مراد این است که با شناخت معارف، ایجاد ملکات و انجام افعال کمال بالقوه انسانی را به فعلیت برسانیم و از کمالات بازنمانیم. به این توضیح که انسان سه ساحت وجودی دارد. هویت طبیعی و حیوانی، هویت عقلانی و انسانی و هویت الهی و عرفانی. انسان ابتدا یک موجود طبیعی است و حیوانیت بالفعل دارد و باید برای رسیدن به کمال خودسازی کند؛ یعنی از نفسانیت به سوی احیای عقل و انسانیت و سپس تقویت بعد عرفانی و هویت الهی خویش مهاجرت نماید
🔘توجه قرآن به تهذیب
❶ تزکیه در کنار تعلیم
در سه آیه از قرآن مجید تعلیم و تزکیه در کنار هم به عنوان رسالت انبیاء بیان شده است اما در دو آیه از این سه آیه تزکیه بر تعلیم مقدم داشته شده است.
در سوره جمعه میفرماید:« هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَكِّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ ».
یعنی اول تهذیب نفس وتربیت بعد تعلیم و تعلّم. برای این كه اگر علم، بدون تهذیب نفس وتربیت باشد همان علم برای صاحبش و جامعه باعث بدبختی و وزر وبال خواهد بود.
🔘توجه قرآن به تهذیب نفس
❷یازده قسم ویک مَقسَم لَه
قرآن كریم برای بیان مطلب شیوههای مختلفی دارد كه یكی از آنها قسم یاد كردن است. گاهی یك قسم گاهی دو قسم و گاهی بیشتر. در مسأله خودسازی و تزكیه از آلودگیها خداوند متعال به یازده چیز قسم یاد میكند و اهمیت مطلب را یادآوری مینماید.
در سوره شمس خداوند متعال به یازده قسم یاد میكند. البته سوگندهای قرآن مجید عموماً دو مقصد را تعقیب میكند. نخست اهمیت مطلبی كه سوگند به خاطر آن یاد شده یعنی مقسم له و دیگر اهمیت خود این امور كه مورد سوگند است یعنی مقسم به. برای این كه سوگند همیشه به موضوعات مهم یاد میشود.
به همین دلیل این سوگندها فكر واندیشه انسانها را به كار میاندازد تا دوباره در این موضوعات مهم عالم خلقت بیندیشند و از آنها راهی به سوی خدا بگشایند.
مثلاً خورشید نقش سازنده و مهمّی در زندگی انسان و تمام موجودات زندة زمینی دارد. خورشید منبع نور و حرارت است و نور و حرارت از عوامل اصلی زندگی انسان به شمار میرود و منابع دیگر حیاتی نیز از آن مایه میگیرند.
اندیشه در این قسمها انسان را به خداوند نزدیك میکند. هدف از این قسمها بیان این حقیقت از سوی خداوند متعال است كه من تمام وسایل مادی و معنوی را برای سعادت و خوشبختی شما انسانها فراهم ساختهام. از یكسو با نور آفتاب و ماه صحنه زندگی شما را روشن و پر بار نموده و نظام روز و شب و حركت و سكون شما را تنظیم نموده و زمین را برای زندگی شما از هر جهت آماده ساختهام. از سوی دیگر روح شما را با تمام استعدادهای لازم آفریدهام وجدان بیدار به شما داده و حسن و قبح امور را به شما الهام كردهام. بنابراین هیچ كمبودی برای پیمودن راه سعادت ندارید. با این حال چگونه نفس خویش را تزكیه نمیكنید و تسلیم وسوسههای شیطان میشوید.
شاید راز قسم های مکرر برای بیان اهمیت تزکیه در این باشد ؛
خداوند وقتی از عبادتهای سخت و دشواری مثل روزه سخن میگوید وعده قطعی سعادت و فلاح نمیدهد بلکه تنها ازاحتمال و امید فلاح و رستگاری سخن میگوید «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» ،«لَعَلَّكُمْ تَتَّقونَ» مىگوید. . تنها در یک مورد وعده قطعی سعادت و رستگاری را بیان میفرماید «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» (شمس/ 9) «قَد» یعنى حتماً. حتما رستگار شد هر کس که تزکیه نفس کرد.
🔻 ادامه دارد 👇👇
@fatemi222