آیت الله جوادی آملی حفظهالله:
🔷 حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها کسی است که طبق بیان امام سجاد سلاماللهعلیه ظاهراً به مقام شامخ ولایت بار یافته است؛
برای اینکه کسی که بدون تعلیم عالم بشود، معلمش بلا واسطه خداست؛ کسی که بدون تفهیم، اهل فهم باشد معلِّمش، مُفهِمش، ذات اقدس الهی است که وجود مبارک امام سجاد به زینب کبری سلاماللهعلیهما فرمود:
«أنتِ بِحَمدِ الله عالِمَةٌ غَیرُ معلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیرُ مُفهَّمَةٍ».
آن که در مکتب بشرهای عادی درس و فهم نیاموخت ،مع ذلک اهل فهم و علم شد، چنین کسی میشود ولی الله.
💐 ولادت حضرت زینب سلاماللهعلیها و روز پرستار مبارک باد.💐
✋هدف اصلی قیام عاشورا امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح ساختار کلی جامعه و حکومت و زمامداران بود.
امام حسین (علیه السلام) در وصیت نامه ی خود خطاب به برادرشان «محمدحنفیه» فرمودند:
«... أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی ص أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَی عَنِ الْمُنْکرِ؛
من، نه از روی خودخواهی و سرکشی و هوسرانی (از مدینه) خارج می گردم و نه برای ایجاد فساد و ستمگری، بلکه هدف من از این حرکت، اصلاح مفاسد امت جدم و امر به معروف و نهی ازمنکر است...»
🔺نقش حضرت زینب در ترویج امر به معروف و نهی از منکر
https://eitaa.com/fatemi5/2772
🔻زینب کبری (سلام الله علیها) هم که همراه و همگام برادر بود و در واقع تداوم بخش اهداف عاشورا به رهبری امام سجاد (علیه السلام) بود، در #جایگاه های مختلف جهت تحقق اهداف قیام عاشورا تلاش می کرد.
🔺با دقّت در رفتار آن بانو در دوران اسارت و تأمل در خطبه های آتشینش می توان حقیقت و ماهیت اصلی نهضت امام حسین (علیه السلام) را دریافت.
🔺حضرت زینب (سلام الله علیها) در شدیدترین و بحرانی ترین اوضاع مراقب بود که احکام الهی به طور دقیق اجرا شود، که یکی از احکام، امر به معروف و نهی از منکر و موضوع #پوشش دینی می باشد.
🔺به طوری که در زمان اسارت وقتی اسرا به شهر کوفه رسیدند حضرت زینب (سلام الله علیها) خطاب به مردم آن دیار فرمود: «ای مردم! چشم های خود را از نگاه به ما بپوشانید؛ آیا از خدا و رسولش حیا نمی کنید که به بانوان خاندان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) می نگرید؟»
🔺هم چنین در شهر شام با شجاعت و شدّت کامل به یزید اعتراض کرد و فرمود: «ای پسر معاویه! آیا از عدالت است که زنان و کنیزان خود را در پشت پرده بنشانی ولی دختران رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) را به صورت اسیر از مقابل این جمع بگذرانی؟! حریم حجاب زنان ما را بشکنی و نقاب از چهره ی آن ها برداری؟!»
🔻هنگامی که اهل بیت (علیهم السلام) را منزل به منزل می بردند، مردم در حین تماشا از روی دلسوزی به اسیران، نان و خرما می دادند، اما زینب (سلام الله علیها) با وجود گرسنگی و تشنگی، آن نان و خرماها را به آنان برمی گرداند و می فرمود: «صدقه بر فرزندان رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) حرام است.»
🔺اگر با دقت به عمق سخنان حضرت زینب (سلام الله علیها) بیندیشیم در خواهیم یافت که این سخنان گرچه در ظاهر برای پوشش و غذای حلال مطرح شده است ولی مطالب دیگری را هم شامل می شود. مانند تلاش جهت بیداری مردم و نمایاندن حق و باطل به آن ها و...
🔺نقش حضرت زینب در ترویج امر به معروف و نهی از منکر
https://eitaa.com/fatemi5/2772
✅سختترین مرتبه امر به معروف
🔹حضرت رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أفضَلُ الجِهادُ كَلِمَةُ عَدلٍ عِندَ إمامٍ جائرٍ ، أفضَلُ الجِهادِ كَلِمَةُ حُكمٍ عِندَ إمامٍ جائرٍ
🔹پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين جهاد، سخن عادلانه در برابر پيشوايى ستمگر است. برترين جهاد سخن حق در برابر پيشواى ستمگر است.
🔺نقش حضرت زینب در ترویج امر به معروف و نهی از منکر
https://eitaa.com/fatemi5/2772
🔹در میان انواع امر به معروف و نهی از منکر نیزبازمقایسه شده و فرمودهاند بالاترین نوع آن، کلمة عدل عند امام جائر است یعنی کسی بیپروا در برابر حاکم جائر حرف حق را بزند و او را نهی از منکر کند و از ارتکاب به منکروباطل بترساند،
🔹این نوع از امر به معروف و نهی از منکر، بسیار سخت و خطرناک است و در طول تاریخ فقط انسانهای #نابغه و نادر توانستهاند به آن عمل کنندوبه مقام 👇
یخشونه ولایخشون احدا الاالله
برسند کأنّه این فریضه مال کسانی است که ذرهای ترس و تعلق در وجودشان نبوده و ترس را ترساندهاند، درجایی که معاویه میگوید هرکس به ما بگوید اتق الله گردنش را میزنم، حرف زدن دربرابراو بسیارخطری خواهدبود.
🔹در رأس تمام این افراد نابغه حضرت سیدالشهدا(ع) قرار دارد که با شجاعتی بینظیر و جرأتی غیر قابل وصف با تمام توان در برابر هردو طاغوت متعفن زمان خود ایستاد و از همه چیزش گذشت.
بعد از عاشورا کسانی بودهاند که به حضرت سید الشهداء که به حق سید اهل اباء(آزادگی) نام گرفته اقتداء کرده و یک تنه به مخالفت با طاغوت زمان برخاستهاند.
🔹بسیار شایسته است که این افراد در مجموعهای شایسته جمعآوری وبه نسل جدید معرفی شوند. در راس این شخصیتها حضرت امام قراردارندکه با شجاعت و جسارت تمام در برابر دستگاه عفریت مستکبر ایستادند و فرمودند : والله به عمرم نترسیدم ،آن روز هم که مرا گرفته و میبردند آنها میترسیدند، من به آنها دلداری میدادم. او متهورانه به شاه گفت اگر کارهای خلاف شرع خودت را جمع نکنی از مملکت میاندازمت بیرون!!!
🔺نقش حضرت زینب در ترویج امر به معروف و نهی از منکر
https://eitaa.com/fatemi5/2772
✋مرحوم #مدرس یکی دیگر از این شخصیتهای حماسی است. او یک تنه در برابر رضاخان ایستاد در حالی که همه از او وحشت داشتند.رضاخان به اوگفت: سید؛ از جان من چه میخواهی ؟گفت میخواهم تونباشی !
🔺آیت الله حاج آقاحسین قمی سومین شخصیت نترس است که رضاخان از دست او ذله ومجبورشداورابه عراق تبعیدکند.
رضاخان هنگام تبعیداو چک سفید فرستاد ولی اونپذیرفت و برگرداند، ایشان بعداز فوت آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی به مرجعیت رسید ولی دوماه طول نکشید و با آرزوی مرگ، مرگ را در آغوش گرفت.
🔻ماجرا ازاین قراربود که بعداز فوت سیدابوالحسن اصفهانی دفاتر مرجعیت را در اختیار او قرار میدهند و او میبیند که در دفاتر شهریه، علاوهبر طلاب به بیوت نیزشهریه داده شده، بیت کاشف الغطا، بیت بحرالعلوم، بیت.
میگوید سید راتخطئه نمیکنم ولی من نمیتوانم چنین کاری انجام دهم، آنگاه به کربلا میآید و توسل میکند که خدایا اگر مرجعیت به دین من لطمه میزند فاقبضنی الیک سریعا (مرا زود به سوی خودت ببر) وبا استجابت دعا دو ماه بعد فوت میکند و مرجعیت به آقای بروجردی میرسد. آقای مشکینی میفرمودندکه در فوت او درخواب دیده بودند که ملائکه، آسمان را زینت کردهاند، علت را سؤال کرده بود گفته شده بود حاج آقاحسین قمی تشریف میآورند. درهرحال رضاخان آن گونه بود که وقتی به وزیر دادگستری خود، داور، گفت برو بمیر او رفت منزل و دق مرگ شد.
وقتی به رضاخان گفتند همدان به خاطر حاج ملا علی همدانی زیر بار کشف حجاب نمیرود، گفت همدان را با خاک یکسان میکنم، همدانی دیگر درست میکنم.
افسران رضاخان آنچنان از او وحشت داشتند که در برابر امضای او ادای احترام میکردند. وقتی جنازه موهوم او را برای دفن به شاه عبدالعظیم آوردند، تلقیندهنده بیچاره در فقره اسمع افهم ترسید بگوید یا رضا و گفت یا اعلی حضرت!!! خلاصه سنبه او بسیار پر زور بود و علمایی که دربرابراوایستاده ونهی از منکرکردند، شاهکارنترسی بودند.
https://eitaa.com/fatemi5/2772
بیباکی شیخ محمدتقی بافقی در برابر رضاخان
🔻یکی دیگر از شخصیتهای استثنایی که بدون ذرهای واهمه رضاخان را نهی ازمنکر کردمرحوم شیخ محمدتقی بافقی است. شیخ محمد تقی بافقی ذرهای به قدرت او وقعی نمیگذاشت و بطور مدام به او نامه مینوشت و با لحن قاطع و تند او را نهی از منکر میکرد. از آنجا که خط اوخوب نبود، اسم رضاخان را از صدر نامه حذف میکرد و به یک شیخی که خطش خوب بود میداد تا نامه را با خط خوب بنویسد سپس خودش اسم رضاخان را در صدر نامه مینوشت. آن شیخ که بعدا فهمیده بود نامهها با خط او به رضاخان ارسال شده وحشت، تمام وجودش را گرفته بود!
🔻رضاخان موسس حوزه را توبیخ کرده بود که چرا به این شیخ اجازه بیادبی و جسارت داده است تا اینکه آقای بافقی شجاعت را به اوج رساند و صبر رضاخان تمام شد.
🔻ماجرا از این قرار بود که زن رضاخان با دختران خودش به صورت مکشفه در ماه رمضان در ایوان صحن آینه حرم حضرت معصومه(س) حاضر میشوند، هیچ کس در شهر جرأت نمیکند به او تذکر دهد، وقتی خبر به شیخ محمدتقی بافقی میرسد با کمال دلیری و شجاعت به صحن میآید و بر سر زن شاه فریاد میزند و نهی از منکر میکند، زن شاه خود را به دفتر تولیت میرساند و به رضاخان زنگ میزند که اگر تا دو ساعت خودت را به قم نرسانی و این شیخ را عقوبت نکنی من زن تو نیستم و اینگونه میشود که رضا خان در اسرع وقت با جمعی سفاک و هتاک به قم وارد میشوند و تمام طلبههارا مورد حمله و ضرب و شتم و اهانت قرار میدهند و رضاخان شیخ محمد تقی را شخصا مضروب و با خود به تهران میبرد و به شاهعبدالعظیم تبعید دائمی میکند.
https://eitaa.com/fatemi5/2772
همچنین از آن حضرت (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل شده که فرموده است:
«مَنْ رَأَى مِنْكُمْ مُنْكَرًا فَلْيُغَيِّرْهُ بِيَدِهِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ وَذَلِكَ أَضْعَفُ الإِيمَانِ».
[مسلم] یعنی: «هرگاه کسی از شما کار بدی را دید باید آن را به دست خویش تغییر دهد، اگر نتوانست به زبان خود آن را منع کند و اگر نتوانست به دل خود آن را بد بداند و این ضعیفترین مرحلهی ایمان است».
پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بان میفرمود که کسی که حاکم را پند داده و با ملایمت و به نرمی او را نصیحت نماید، اجر و پاداش بسیار عظیمی از جانب پروردگار نصیبش میشود.
پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) میفرماید: «سيد الشهداء حمزة بن عبد الـمطلب، ورجل قام إلى إمام جائر، فأمره ونهاه فقتله». [حاکم] یعنی: «سید و سرور شهیدان حمزه فرزند عبدالمطلب است و مردی که در برابر حاکم ستمگر بپاخاسته و او را (به نیکی) امر نموده و (از بدی) نهی کند و در این را کشته شود».
https://eitaa.com/fatemi5/2772
↩️حضرت على(ع) در نهج البلاغه مطالبى پیرامون شجاعت خود فرموده است,
به عنوان نمونه در یکجا مى فرماید:
((والله لو تظاهرت العرب على قتالى لما ولیت عنها. ))
سوگند به خدا اگر همه عرب براى نبرد با من, پشت به پشت یکدیگر بدهند, من پشت به آن نبرد نمى کنم! از این رو, طبق روایات, آن حضرت در جنگ ها زرهى مى پوشید که تنها جلوى بدنش را مى پوشانید, از راز این کار پرسیدند, فرمود: ((من در جنگ پشت به دشمن نمى کنم, بنابراین لزومى ندارد که قسمت پشتم به وسیله زره پوشیده باشد!))
سعدى در اشعار خود در شإن على(ع) به همین مطلب اشاره کرده و مى گوید:
مردى که در مصاف زره پیش بسته بود
تا پیش دشمنان ندهد پشت بر غزا
در نهج البلاغه در جاى دیگر آمده است: آن حضرت در پاسخ آنان که تإخیر در جنگ صفین را به دلیل ترس على(ع) از جنگ مى پنداشتند فرمود:
((فوالله ما ابالى دخلت الى الموت, إو خرج الموت الى))
سوگند به خدا باک ندارم که من به سوى مرگ بروم یا مرگ به سراغم آید!
نیز فرمود:
((والذى نفس ابن ابى طالب بیده لالف ضربه بالسیف إهون على من میته على فراش فى غیر طاعه الله))
سوگند به خداوندى که جان فرزند ابوطالب در اختیار او است, هزار ضربه شمشیر بر من آسان تر و گواراتر است از مرگ در بستر در غیر اطاعت خدا!
پس از جنگ احد, پیامبر(ص) با على(ع) که در آن جنگ سخت مجروح شده بود ملاقات کرد و شور و علاقه به شهادت را در سیماى آن حضرت مشاهده نمود; پیامبر به او بشارت داد که در آینده به مقام شهادت خواهى رسید; حضرت على(ع) خشنود شد, پیامبر(ص) از او پرسید: هنگام شهادت چگونه صبر خواهى کرد؟ حضرت على(ع) در پاسخ عرض کرد:
((لیس هذا من مواطن الصبر ولکن من مواطن البشرى)
) چنین موردى از موارد صبر نیست, بلکه از موارد بشارت و شکر است. (یعنى شهادت تبریک دارد نه تسلیت)!
در ماجراى جنگ صفین, سپاه کوفه در ادامه جنگ با معاویه سستى مى کردند, حضرت على(ع) در انتقاد از آنها خطبه غرایى ایراد کرد و در پایان فرمود: کار به جایى رسیده که قریشیان مى گویند: ((پسر ابوطالب مرد شجاعى است, ولى به فنون جنگى آگاهى ندارد! خدا خیرشان دهد! آیا هیچ یک از آنها از من با سابقه تر و پیشگام تر در این میدان ها بوده است؟ من آن هنگام در میدان نبرد گام نهادم, که هنوز بیست سال از عمرم نگذشته بود و هم اکنون عمرم از شصت سال گذشته است; ولى کسى که فرمانش را اجرا نمى کنند, طرح و نقشه اى (که به جایى برسد) ندارد.))
یکى از فرازهاى خطبه آن حضرت در کوفه این بود:
((انا وضعت فى الصغر بکلاکل العرب, و کسرت نواجم قرون ربیعه و مضر))
من در دوران نوجوانى, بزرگان و شجاعان عرب را به خاک افکندم و شاخه هاى بلند و درخت دو قبیله ربیعه و مضر را درهم شکستم!
https://eitaa.com/fatemi5/2772