eitaa logo
تکلیف بزرگ
575 دنبال‌کننده
639 عکس
666 ویدیو
186 فایل
🔸ارتباط @alam_yalam_beanallaha_yara @ste_gonabad5 جهت #روشنگری واجب فراموش شده.و #مطالبه گری فهرست کلی: https://eitaa.com/fatemi5/2772
مشاهده در ایتا
دانلود
زیارت و ادای حق در راستای وفای به عهد و پایداری بر میثاق، ادای حق عظیم اهل‌بیت ‌(علیهم‌السّلام) بر جوامع انسانی و الهی نیز قابل تامل است. آن بزرگواران راهنمایان حقیقی بشرند که همانند شمع سوختند تا روشنگر حیات طیبه‌ی انسانی و الهی جوامع بشری باشند و تمامی‌مهالک و سختی‌ها را به جان خریده و از هیچ امر دشوار و سختی، هراس به خود راه نداده و با صلابت و عزت، برترین تعالیم و آموزه‌های آسمانی را در زیباترین جلوه و چهره در کمال دلسوزی و محبت و بدون توقع هیچ اجر و مزدی به نمایش گذاشتند و بشریت را بدان فرا خوانده و دشمنان آن را دفع کردند. و این حق عظیمی‌است که هیچ کس نمی‌تواند به نهایتش راه برد. باور داشتن این حق و تصدیق آن یکی از گزاره‌های برجسته‌ی زیارت‌هاست که زائر با توسل می‌تواند این حق را درک و سپس شکر گذارد
طهارت حقیقت انسانی همانگونه که طهارت و نظافت از پلیدی و کثافات ظاهری از لوازم ضروری حیات طبیعی است، ‌طهارت از پلیدی باطنی نیز حکم ضروری فطرت و دین است. بی‌تردید ولایت ائمه‌ی اطهار ‌(علیهم‌السّلام) عامل پاکی و پاکیزگی است. اگرا نسان بخواهد از تیرگی علمی‌و فساد عملی پاکیزه شود چاره‌ای جز پیوند با امامان معصوم ‌(علیهم‌السّلام) ندارد. این معنا در زیارت ائمه بقیع (علیهم‌السّلام) این چنین آمده است: خدا شما را برای ما برگزید و خَلق و خُلق ما را به خاطر مِنّتی که در سایه‌ی ولایت شما بر ما نهاد پاک و پاکیزه کرد. همچنین امام (علیه‌السّلام) در دعاها طاهر، و مطهر و طهور معرفی شده است. زیرا با آن حقیقت طهور کدورت‌ها و تیرگی‌های اعتقادی و اخلاقی و رفتاری شستشو داده و زدوده می‌شود نقش زیارت در این رابطه به سزا و با ارزش بوده که هم انسان را به چشمه‌ی زندگی متصل می‌کند و هم در پرتو حقیقت طهور، انسان را پاکیزه می‌سازد
زیارت و تولی و تبری تولّی و دوست داشتن اولیای خدا و تبری و دشمن دانستن، ‌دشمنان خدا از ارکان اعتقادی ما است. این دو خصیصه که از شئون قلبی است و برای ارتباط وجودی و پیوند روحی با عترت طاهره (علیهم‌السّلام) و نیز گسست ارتباط و انقطاع قلبی و روحی از دشمنان آنان است اساس و پایه بسیاری از شئون رفتاری انسان وارسته و مؤمن است. اگر این خصلت زنده و مؤثر ایجاد نشود و انسان اهل تولی و تبری نباشد نه تنها حلقات اخلاقی و عملی او آسیب می‌بیند، بلکه صورت بندی‌های اعتقادی او هم سست خواهد شد. برای ایجاد و تثبیت تولی همواره زنده‌ترین توصیه زیارت اهل بیت‌(علیهم‌السّلام) است. زیارت نه تنها افکار و آرمان‌ها را هم جهت می‌سازد، بلکه دل‌ها را همسو می‌کند که این همان تولی است
تاثیر زیارت در زندگی تاثیر زیارت در زندگی و رفع نیازها: یکی از اهداف عمده و عمومی ‌زیارت که خاستگاه اعتقادی و دینی مطمئن و یقینی دارد، تاثیر خارجی اراده‌ی اهل‌بیت‌(علیهم‌السّلام) در حل مشکلات انسانی و ارائه راه روشن و نیز مساعدت و همراهی موثر در پیشبرد مقاصد بشری است. قدرت و اختیار اولیای الهی در تصرف و تسخیر پدیده‌های تکوینی بر اساس اعتقادات دینی و براهین عقلی و نقلی مسلم و غیر قابل تردید است. امام صادق (علیه‌السّلام) فرمودند: در نزدیکی شما قبری است که هیچ‌اندوهگین به سوی آن نرفته مگر این که خداوند سختی و مشکل او را برطرف و حاجتش را برآورده می‌کند.[
امام رضا(ع) فرمودند: «لاَ تُشَدُّ اَلرِّحَالُ إِلَی شَیْءٍ مِنَ اَلْقُبُورِ إِلاَّ إِلَی قُبُورِنَا أَلاَ وَ إِنِّی لَمَقْتُولٌ بِالسَّمِّ ظُلْماً وَ مَدْفُونٌ فِی مَوْضِعِ غُرْبَةٍ فَمَنْ شَدَّ رَحْلَهُ إِلَی زِیَارَتِی اُسْتُجِیبَ دُعَاؤُهُ وَ غُفِرَ لَهُ ذَنْبُهُ؛ بار سفر به سوی زیارت قبور بسته نشود مگر برای زیارت قبور ما، آگاه باشید که من از روی ستم با زهر کشته می‌شوم و در دیار غربت دفن می‌شوم، پس هر کس برای زیارت من بار سفر بندد، دعای او مستجاب و گناه او آمرزیده می‌شود».
پاداش زیارت فراوانی و تنوع پاداش زیارت: از اموری که همواره در امر زیارت مطرح، چشمگیر و در عین حال شگفت‌آور و سئوال برانگیز است، زیادتی فوق العاده ثواب و پاداشی است که بر زیارات مترتب است. به ویژه درباره‌ی زیارت امام حسین (علیه‌السّلام) مثلاً: ۱ـ حوائج دنیا و آخرت زائر برآورده می‌شود. ۲ـ گناهان زائر ریخته می‌شود. ۳ـ باعث فراوانی رزق می‌شود. ۴ـ ایام زیارت امام حسین (علیه‌السّلام) از عمر انسان محسوب نمی‌شود. ۵ـ زائران امام حسین (علیه‌السّلام) در جوار رسول الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آل او هستند. ۶ـ زائران حسینی قبل از دیگران وارد بهشت می‌شوند و.
شبهه اول: قُبوریون هرگاه در جلب منفعت یا دفع ضرر دچار مشكلی می‌شوند، سراغ قبرهای صالحان بلاد خود یا قبوری در جاهای دور می‌روند. پاسخ: شیعیان چشم توقعشان برای جلب منفعت و دفع ضرر تنها به عنایات ذات اقدس پروردگار دوخته است و معتقدند كه در دل دوست به هر حیله رهی باید یافت، از این ‌رو ضمن آنكه در هر زمان و مكانی دست دعا و تضرع به درگاه الهی می‌گشایند، اوقات خاصی (مانند روزهای جمعه، هنگام سحر، پس از نمازهای واجب و مستحب، ماه رمضان ـ به ویژه شب‌های قدر آن ـ و...) و مكان‌های مقدسی (همانند كنار بیت الله، مساجد بلاد، نمازگاه خانه‌هایشان و...) را برمی‌گزینند و آن‌ها را مظانّ استجابت دعا می‌دانند و خدا را می‌خوانند؛ به امید آنكه زودتر به اجابت برسد؛ یا به اجابت نزدیك‌تر باشد؛ نیز از كسی كه به صلاح و سدادش باور دارند می‌خواهند كه برایشان استغفار كند؛ یا از خدا بخواهد كه خواسته‌‌شان را برآورده كند، چنان‌كه قرآن كریم رفتن پیش پیامبر(ص) و طلب استغفار از او را مایه نزول رحمت و آمرزش الهی می‌داند: ﴿و لَو اَنَّهُم اِذ ظَلَموا اَنفُسَهُم جاءوكَ فَاستَغفَروا اللهَ و استَغفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ لَوَجَدوا اللهَ تَوّابًا رَحیما﴾و فرزندان حضرت یعقوب (علیه‌السلام) از پدرشان خواستند كه واسطه درگاه الهی شود و برای آن‌ها استغفار كند: ﴿قالوا یـا اَبانَا استَغفِر لَنا ذُنوبَنا اِنّا كُنّا خاطِئین﴾[31] و حضرت یعقوب (علیه‌السلام) ضمن پذیرفتن این تقاضا و شرك نخواندن آن، وعده داد به وقت سحر یا شب جمعه[32] انجام دهد: ﴿قالَ سَوفَ اَستَغفِرُ لَكُم رَبّی اِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحیم﴾. به دیده شیعیان از مكان‌های مظانّ اجابت دعا مجاور قبر پیامبر(ص) یا امام (علیه‌السلام) است، زیرا افزون بر آنكه به شعور و ادراك مردگان به ویژه پیامبر(ص) و امام(علیه‌السلام) باور دارند، آیه ﴿و لَو اَنَّهُم اِذ ظَلَموا اَنفُسَهُم...﴾ را مطلق می‌دانند و آن را به مسلمانان دوران نبوت اختصاص نمی‌دهند، ازاین‌رو هنگام گرفتاری، غیر از دعا در هر زمان و مكان برای رفع آن مشكل، به امكنه مظانّ استجابت دعا، از جمله كنار قبور اولیای الهی و صالحان می‌روند و همانند فرزندان یعقوب(علیه‌السلام) از صاحب قبر می‌خواهند چونان یعقوب(علیه‌السلام) از آبروی خود مایه بگذارد و برای آن‌ها در درگاه الهی وساطت كند تا مشكل آن‌ها حل شود، بی‌آنكه صاحب قبر را گره‎گشای مستقلّ بدانند، زیرا حلّ مشكل را تنها در قدرت ذات اقدس باری‌تعالی می‌دانند. این درخواست وساطت كه «توسل» نامیده می‌شود، افزون بر استدلال قرآنی و روایی، پشتوانه عقلی عرفی نیز دارد: همگان هنگام تشنگی، گرسنگی و برهنگی به سراغ آب، غذا و لباس می‌روند و برای رفع نیاز خود از این مواد كمك می‌جویند و آن‌ها را وسیله‌ای برای حلّ مشكلات خود می‌دانند و كسی در جواز این استمداد تردیدی ندارد، چون هیچ‌كس با استمداد خود این مواد را نمی‌پرستد تا به شرك در عبادت دچار شود، چنان‌كه كسی آن‌ها را در تأثیر و برآوردن مشكلات مستقل نمی‌داند، تا به شرك در ربوبیت گرفتار گردد. موحّد راستین، این مواد و دیگر مواد طبیعی را وسیله‌ای می‌داند كه خدا در دسترس بشر نهاده است تا برای رفع نیاز خود از آن‌ها مدد بجویند، چنان‌كه كسی در كمك گرفتن از توان و استعداد زید و بكر برای حل مشكل خود منعی نمی‌بیند. بدین ترتیب، یاری خواستن از ائمه(علیهم‌السلام) در امور زندگی ـ با توجه به اینكه زندگی و مرگشان در این جهت تفاوتی ندارد نیز مقامی برتر از آب، غذا، زید، بكر... دارند ـ رواست. این استمداد، یا در حدّ قسم دادن خدا به آبروی آن ذوات قدسی(علیهم‌السلام) است؛ یا در این حدّ كه از آن‌ها می‌خواهیم كه حلّ مشكل ما را از خدا بخواهند، چنان‌كه پسران یعقوب(علیه‌السلام) از پدر خواستند
شبهه دوم: دور این قبور طواف می‌كنند آن‌گونه كه حاجیان دور خانه خدا طواف می‌كنند. پاسخ: طواف به معنای راه رفتن دور چیزی است .خواه از سر محبت باشد: ﴿یطوفُ عَلَیهِم وِلدانٌ مُخَلَّدون﴾ یا از روی عداوت: ﴿اِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیطان﴾یا رفت و آمد كردن و دور هم گشتنی باشد كه به قصد خدمت است: ﴿طَوّافونَ عَلَیكُم بَعضُكُم عَلی بَعض﴾چنان‌كه به عذابی كه گرداگرد بستانی را فراگرفته و آن را به تلّی از خاكستر بدل كرد، طائف ( طواف كننده) اطلاق شده است: ﴿فَطافَ عَلَیها طـائِفٌ مِن رَبِّك﴾. تأمل در این موارد نشان می‌دهد كه كاربرد این واژه، شرط خاصی ندارد، هر اندازه و به هر طرف، با طهارت یا بی‌طهارت، با قصد یا بی‌قصد باشد، از هر جا آغاز شود یا به هر جا پایان یابد و...، جز آنكه طواف دور كعبه الزامی دارد؛ مانند هفت دور بودن، طهارت داشتن از حدث و خبث، شروع كردن از حجرالاسود و ختم كردن به همان‌جا، قرار گرفتن كعبه در سمت چپ، نیت كردن و قصد قربت داشتن و...، كه زائران بیت ‌الله حتی در گرم‌ترین هوا، سنگین‌ترین ازدحام و تنگ‌ترین فرصت خود را به رعایت آن ملزم می‌دانند. به یقین مفسّر مدّعی نواندیشی، مطلق طواف دور قبر را ناپسند نمی‌داند، وگرنه باید گشتن دور هر چیزی را حرام بداند؛ حتی اگر به قدر نیم دور گشتن اعضای خانواده گرد یكدیگر باشد كه در آیه 58 سوره نور آمده است؛ یا گشتن خادمان بهشت دور بهشتیان باشد، همان‌گونه كه باید طواف حاجیان دور حجر اسماعیل را نیز حرام بداند، زیرا قبر اسماعیل(علیه‌السلام) و مادرش هاجر درون آن است: دفن إسماعیل نبى الله بالحجر مع اُمّه هاجر...، ازاین‌رو ناچار است طوافی را شرك و ناپسند بشمارد كه دارای شرایط و ویژگی‌های طواف دور كعبه از جمله نیت و قصد قربت باشد، چنان‌كه گفته است: و یطوفون بها كما یطوف الحجاج ببیت الله عزّ وجلّ و چون حاجیان در طواف دور حجر اسماعیل(علیه‌السلام) نیت طواف قبر اسماعیل و هاجر(علیهماالسلام) را ندارند، جایز است. اینك ایشان باید پاسخ دهند كه شیعیان كدام یك از شروط طواف دور كعبه را هنگام دور زدن در اطراف قبور ائمه(علیهم‌السلام) مراعات می‌كنند و اساساً كدام عالم شیعی یا نوشته علمی شیعیان طواف كردن ـ به معنایی كه در طواف كعبه شرط است ـ یا مطلق دور زدن در اطراف قبر پیامبر(ص) یا امام یا امامزاده(علیه‌السلام) را واجب یا شرط زیارت دانسته است! این همه شیعیان همانند دیگر مسلمانان قبر مطهر نبی مكرم(ص) و قبور ائمهٴ بقیع(علیهم‌السلام) را زیارت می‌كنند و سپس در دیدار یكدیگر «زیارت قبول» ردّ و بدل می‌كنند، با آنكه طواف كردن دور این قبور مطهر ـ حداقل از زمان تسلط وهابیان ـ مقدور نیست. اگر واقعاً شیعیان، طواف و دور زدن را شرط زیارت می‌دانند، زیارت قبول گفتن به یكدیگر چه معنایی دارد! اساساً جایگاه قبر كه حاوی جسم است برای امثال رشید رضا روشن نیست، چون گمان می‌كنند كه با مرگ ارتباط روح انسان با بدن وی كاملاً می‌گسلد، در حالی كه چنین نیست، زیرا انس و علاقه روح و بدن كه آن همه خدمات متقابل به یكدیگر داشتند (روح مایه رشد و نموّ بدن و مانع فاسد شدن آن در دنیا می‌شد و در مقابل، با كوشش و رنج بدن، روح به كمالاتی رسید) قطع نمی‌شود، هرچند تعلق تدبیری نفوس از بدن پایان می‌پذیرد. انتساب پیشین ارواح اولیای الهی به ابدانشان از یك سو و انس و تعلق روح و بدن به یكدیگر پس از رحلت، سبب سرایت قداست ارواح آنان به ابدانشان و از ابدان به قبورشان می‌شود و آن را دارای بركات فراوانی می‌كند، چنان‌كه قداست روح یوسف (علیه‌السلام) به بدن او و از بدن به پیراهنش سرایت كرد و مایه بركت آن شد: ﴿اِذهَبوا بِقَمیصی هذا فَاَلقوهُ عَلی وَجهِ اَبی یأتِ بَصیراً ... * ... قالَ اَبوهُم اِنّی لاَجِدُ ریحَ یوسُفَ ... * ... اَلقاهُ عَلی وَجهِهِ فَارتَدَّ بَصیرًا...﴾ بنابراین شیعیان چون دنبال حیات معنوی هستند به سراغ قبور اولیای الهی می‌روند؛ نه آنكه مرده‌پرست و به قول مفسر مدّعی نواندیشی «قبوری» باشند.
شبهه سوم: كنار این قبور چنان به دعا، تضرع، استغاثه و خشوع می‌پردازند كه مانندش در نماز جماعت از آنان دیده نشده است، چنان‌كه در نماز فرادایی كه در خانه‌ها می‌خوانند، دیده نشده است، گرچه بیشترشان نماز نمی‌خوانند. پاسخ: بی‌تردید، دعا و تضرع و استغاثه و خشوعی كه او از شیعیان دیده یا شنیده است، تنها برای خدا و در درگاه اوست، هرچند زمان یا مكان یا دعایی كه می‌خوانند (مانند دعای كمیل، ندبه و...) در كمیت یا كیفیت این تضرّع و خشوع نقش داشته باشد و اگر مقصود ایشان از تضرع و استغاثه همان گریه‌هایی است كه شیعیان در مشاهد شریف دارند، باید بداند این گریه‌ها گاهی برای تضرع و ابتهال به درگاه خداست كه در آنجا بیشتر شدت می‌یابد و زمانی برای اظهار همدردی و وفاداری با ستمدیدگان و ابراز تنفر از ستم و ستمگرانی است كه در تاریخ، آن ظلم‌ها را به آن ذوات قدسی(علیهم‌السلام) روا داشته یا می‌دارند: گریه‌ای كه در شهرها و منازل خود نیز دارند؛ لیكن ازمنه و امكنهٴ خاص بر شدت آن می‌افزاید. نفی تضرع و استغاثه شیعیان در نماز ـ آن هم نفی مطلق ـ بسی غیرمنصفانه یا ناآگاهانه است، زیرا كم نیستند شیعیانی كه اهل خضوع و خشوع ـ حتی برخی اهل گریه ـ در نماز هستند. افزون بر آنكه نفی خضوع از نمازهای فرادایی كه شیعیان در خانه‌هایشان می‌خوانند، تیر انداختن ناشیانه در تاریكی است. شایسته بود وی می‌گفت كه به خانه چند شیعه رفت و آمد كرده كه آن‌‌ها را بی‌نماز یافته است و نمازگزارانشان اهل خضوع و خشوع نبودند و در چند نماز جماعت شیعیان شركت كرده كه فهمیده است آن‌ها در نماز خضوع و خشوعی ندارند؟ این اتهام‌ها به ویژه تهمت بی‌نمازی به بیشتر شیعیان آن هم از مفسّری كه می‌خواهد با تفسیر قرآن مروّج اخلاق اسلامی باشد و مردم را از تهمت و دیگر گناهان فردی و اجتماعی بازدارد، بسیار بعید و ناپسند است! سخن گفتن و نوشتن آسان است؛ اما اثبات آن به ویژه در دادگاه الهی بسی دشوار.
شبهه ششم: بیشتر علمای شیعه با تغییر اسم و «توسل» و «درخواست شفاعت» نامیدن عبادت‌های شرك‌آمیز (عبادت قبور)، كار ناپسندشان را برای خود و عوام توجیه می‌كنند. پاسخ: علمای شیعه هرگز قبر یا صاحب قبری را شایسته پرستیدن نمی‌دانند، تا آن‌ها را بپرستند و برای توجیه كار ناپسند خود به تغییر نام پناه آورند، بلكه دیگران از روی ناآگاهی یا لجاجت و عناد ـ بی‌اعتنا به آیات و روایات مورد استدلال شیعه ـ توسل و شفاعت را عبادت می‌نامند، تا ابزاری برای تهاجم و تكفیر طرف مقابل خود داشته باشند.
شبهه پنجم: بیشتر شیعیان به این‌گونه آیات مشوّق توحید و بازدارنده از شرك جاهل‌اند و عقایدشان را از پدر و مادرها و معاشران قبوری خود می‌آموزند و آنان نیز برای رفع شداید و مشكلاتشان پناهگاهی ربانی جز این قبور نمی‌شناسند و شمار كمی از آن‌‌ها كه اهل مطالعه‌اند، كتاب‌هایی را می‌خوانند كه همین مأنوسان به عبادت قبور نوشته‌اند. پاسخ: مفسّر مدّعی نواندیشی هرگز نمی‌تواند تقلید و آموزش بیشتر جامعهٴ اهل تسنن از پدر و مادرها و معاشرانشان را منكر شود و ادعا كند كه همهٴ آن‌ها به این‌گونه آیات و دیگر آیات قرآن دانایند و پس از یاد گرفتن همه جزئیات عقاید خود با استدلال كامل و پاسخ تفصیلی و مستدل به اشكالات، بدان‌ها معتقد شدند و در مقابل، به عقاید مخالفان خود آشنایند و با استدلال و برهان آن‌‌ها را رد می‌كنند و...، چنان‌كه درباره همه اهل مطالعه این فرقه نیز نمی‌تواند چنین ادعایی داشته باشد. بحث و بررسی دقیق این‌گونه مباحث و پاسخ به ابهامات و ایرادات، زیبنده مجامع علمی و مراكز تحقیقاتی است، ازاین‌رو برجستگان فكری و علمی دو گروه باید رو در رو یا غیرمستقیم با سخنان یكدیگر آشنا شوند و با مباحثهٴ علمی و رعایت ادب نقد به نقض و ابرام استدلال‌ها بپردازند، نه آنكه با تهمت، افترا و ناسزا بخواهند رقیب را از صحنه بیرون كنند! چه كسی گفته است كه شیعیان پناهگاهی ربانی جز این قبور نمی‌شناسند؟! كدام دانشمند شیعی به پرستش قبور انس گرفته است و... . وای اگر از پس امروز بوَد فردایی.
شبهه چهارم: شیعیان آن‌گونه كه به سود‌ رسانی این قبور باور دارند به منفعت داشتن نماز اعتقاد ندارند. پاسخ: شیعیان تنها خدا را توانا بر سود رساندن و دور كردن ضرر می‌دانند و فقط از او توقّع دارند؛ نه از نماز و نه از قبور صالحان. آری، اموری چون نماز، زیارت قبور صالحان و... را وسیله تقرب به درگاه الهی می‌دانند و بس: «إنّ أفضل ما توسّل به المتوسلون إلی الله ـ سبحانه و تعالی ـ الإیمان به و برسوله و الجهاد فى سبیله... و كلمة الإخلاص... و إقام الصلاة... و إیتاء الزكاة... و صوم شهر رمضان...»