eitaa logo
تکلیف بزرگ
523 دنبال‌کننده
530 عکس
507 ویدیو
172 فایل
🔸ارتباط @alam_yalam_beanallaha_yara @ste_gonabad5 جهت #روشنگری واجب فراموش شده.و #مطالبه گری فهرست کلی: https://eitaa.com/fatemi5/2772
مشاهده در ایتا
دانلود
4- اصلاح زشتی ها و تکمیل خوبی ها امام سجاد (ع) می فرماید خدایا اگر ذات من خراب است اصلاح کن بعضی ها ذاتشان خراب نیست آدم خوبی است ولی یک عیبی هم دارند می گوید اگر عیب دارم خوب عیبم را برطرف کن «وَ لَا عَائِبَه یً أُوَنَّبُ بِهَا إِلَّا حَسَّنْتَهَا» اگر عیبی دارم «حَسَّنْتَهَا» جنسم خراب است، جنسم را عوض کن، جنسم خوب است عیبی دارم عیب من را برطرف کن اگر هم جنس خوب است و هم عیب نیست از این گذشتیم خصلت خوب است عیب هم نداری ولی کرامتت ناقص است می گوید خدایا اگر کرامت دارم ولی این بزرگواری، کم بزرگوارم سخاوت دارم ولی کم است می گوید: «لِأُتَمِّمَ» یعنی این کرامت را. . . «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ» همین «لِأُتَمِّمَ» یعنی انسان باید روز به روز در حال رشد باشد می توانید این آیه را حفظ کنید من یک آیه دو کلمه ای می گویم «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا» (نساء/136)ای کسانی که ایمان دارید ایمانتان بیشتر بشود. باسواد هستید سوادتان بیشتر بشود «رَبِّ زِدْنِی عِلْمًا» (طه/114)هدایت یافته ای «زَادَهُمْ هُدًی»(محمد/17)اگر هدایت یافته ای روز به روز هدایتت بیشتر بشود سواد داری روز به روز سوادت بیشتر بشود ایمان داری روز به روز ایمانت بیشتر بشود کرامت داری روز به روز کرامتت بیشتر بشود یعنی هیچوقت انسان نباید در رشد معنوی درجا بزند. 5- مکارم اخلاق در همسرداری و خانواده بحث را شب مبعث گوش می دهید پیغمبر فرمود آمده ام که مکارم اخلاق را به آخرین درجه برسانم بحث ما بحث ازدواج بود در مسیر بحث ازدواج رسیدیم به بحث بعثت مکارم الاخلاق در همسرداری، پیغمبر چه جوری زن داری می کرد اول اینکه زنهای پیغمبر همه خوب بودند؟ ما بگوییم آری یا نه، ما نگوییم برویم سراغ قرآن ای قرآن زنهای پیغمبر همه شان خوب بودند؟ نه، به چه دلیل؟ چون قرآن به زنهای پیغمبر می فرماید «فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْکُنَّ أَجْرًا عَظِیمًا» (احزاب/29)از اینکه می فرماید خدا برای خوبهایتان اجر بزرگ قرار داده است پیداست همه زنها هم خوب نبودند چون اگر همه خوب بودند نمی گفت برای خوبهایتان، پیداست یک خوب هست و یک متوسط یا بد مثل اینکه می گویند همه اصحاب پیغمبر عادل بودند ما بیش از سی آیه داریم که همه اصحاب پیغمبر آدم حسابی نبودند اگر بگوییم هر کس اصحاب پیغمبر بود آدم حسابی است نمی شود. اصلاً بعضی عقیده ها، خدا نکند که این عقیده ها عمیق باشد اگر این عقیده ها عمیق باشد، اگر این عقیده ها باشد کفر است ما صدها آیه داریم که سیاسی است هر کس که می گوید دین از سیاست جداست یعنی من قرآن را قبول دارم این صد تا آیه را قبول ندارم وقتی آیاتی توی قرآن داریم که در زمان پیغمبر منافقینی بودند پس نمی توانیم بگوییم هر کس. . . اصحاب پیغمبر درجه داشتند زنهای پیغمبر درجه داشتند خود امام علی (ع) مقامش بالتر از امام حسن (ع) بود امام حسن مقامش بالاتر از امام حسین (ع) بود انبیاء درجاتشان فرق می کرد قرآن آیه ای دارد که همه انبیاء در یک درجه نیستند پس وقتی انبیاء در یک درجه نیستند اهل بیت در یک درجه نیستند بیاییم و بگوییم مردم عادی همه در یک درجه هستند؟ یکی از زنهای پیغمبر به پیغمبر نیش می زد پدرش آمد گفت نیش نزن من تو را با زور به پیغمبر داده ام تو توی خانه مانده بودی هیچ کس تو را نمی گرفت یکی گفت یا رسول الله نگذار این به تو نیش بزند فرمود من باید نیش زن را تحمل کنم «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» چه روایاتی داریم که اگر زنی تحمل کند نیش شوهرش را، یا مردی نیش زنش را تحمل کند. . . عصبانی شده یک چیزی می گوید این فحش ها که چیزی نیست مادر به بچه اش می گوید انشاءالله که جنازه ات را برای من بیاورند ولی در عین حال جدی می گوید؟ بسیاری از فحش ها نیش ندارد زن می گوید خدا مرگم بدهد و حال آنکه اگر همان وقتی که این حرف را می زند یک مگس بیاید می دود توی پشه بند یعنی بیرون پشه بند می گوید خدا انشاء الله مرگم بدهد ولی از ترس پشه می رود توی پشه بند فحش ها را چیز. . . سر یک کلمه. . . گفت که گفت، نباید بگوید ولی وقتی گفت. . . امشب شب بعثت است بعثت خیلی روز مهمی است از بزرگترین روزهای اسلامی روز مبعث است بیایید هر زن و شوهری که با هم قهر هستند بیایید هر کسی را که سراغ دارید که با هم قهر هستند بخاطر پیغمبر آخر شما امت پیغمبر هستید من آمده ام اخلاق. . . اخلاق هم. . . نمی دانم من اینها را از کجا. . . یک چیزهایی ما می بینیم نمی دانیم که از کجا درست شده است مثل اینکه می گویند عطسه کردی صبر کن هر چه می گوییم بابا عطسه کردی یعنی بدو نه اینکه یعنی صبر کن ولی با اینکه بیست سال با کم و زیادش توی تلویزیون گفته ایم ولی فایده ای ندارد این جزو فرهنگ شده است می گوید عطسه کردی بایست. ادامه 👇
6- اخلاق، از اصول دین است نه فروع دین ما یک چیزهایی داریم مثلاً می گویند دین سه قسم است اصول دین فروع دین اخلاقیات من نمی دانم این دسته بندی از کجا پیدا شد؟ پیغمبر می فرماید بعثت من برای اخلاق است یعنی اخلاق جزو اصول من است اصلاً اگر اخلاق نباشد اصول دین هم بجا نیست چون معنای اصول دین توحید است آدم اگر از نظر اخلاقی فاسد باشد و آدم لجبازی باشد خدا هم قبول نمی کند پس همین لجاجت اخلاق است ولی همین اخلاق باعث می شود که توحید و نبوت هم قبول نمی کند گاهی یک چیزهایی را. . . زمان رضا شاه هم عمامه ها را بر می داشتند و هم حجاب را پدر آیت الله ستوده از علمای قم خیلی برای عمامه برداشتن غصه می خورد گفتند حضرت آقا حجاب واجب است عمامه مستحب رضا شاه آن واجب را بر می دارد غیض نمی کنی اما برای این مستحب شما خیلی. . . گفت بله عمامه مستحب است ولی اگر این مستحب بود آن حجاب هم هست اسمش مستحب است اما اگر این مستحب بود واجبات هم هست گاهی وقتها کلید کوچک است ولی اگر این کلید کوچک بود در بزرگ هم باز می شود ما کیلویی که حساب نمی کنیم گاهی وقتها یک قرص کوچولو آدم را نجات می دهد یک دیگ اش رشته آدم را نجات نمی دهد کیلویی که نیست. 7- بی تعهّد، بی دین است اخلاق را ساده نگیرید «لا دین لمن لا عهد له» یعنی هر کس به قولش عمل نکند دین ندارد پس نگویید حالا ما که قولی دادیم شد شد، نشد نشد، چک می کشیم داشتیم می دهیم نداشتیم چک بر می گردد بابا چک دادی. . . حتی اگر به یک یهودی و یک مسیحی به یک مشرک هم چک دادی باید عمل کنی به شمر هم چک دادی باید عمل کنی چکار داری به اینکه شمر است یا امام حسین (ع) تو قول داده ای، اگر کسی به عهدش وفا نکند دین ندارد نگویید این عهد اخلاق است پیغمبر فرمود بعثت من بخاطر اخلاق است توحید و نبوت بخاطر اخلاق است قرآن می فرماید «ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِلْمُتَّقِینَ» (بقره/2)یعنی اگر تو تقوی داشتی این «ذَلِکَ الْکِتَابُ» اثر دارد اما اگر از نظر اخلاقی آدم لجبازی بودی وحی و نبوت اثری ندارد روضه امام حسین (ع) مستحب است ولی توی همین روضه است که آخوند ما روزه می گوید نماز می گوید یعنی بسیاری از واجبات ما توی همین مستحبات عمل می شود. 8- بزرگواری و رحمت پیامبر در ماجرای فتح مکّه شب بعثت است، فرمود من آمده ام که اخلاق را. . . روز فتح مکه، پیغمبر آمد مکه را گرفت مردم آمدند گفتند یا رسول الله می خواهی با ما چه کنی؟ پیغمبر فرمود از من چه انتظاری دارید؟ گفتند تو خیلی بزرگواری ما خیلی خاکستر روی سر تو ریختیم خیلی پیغمبر را اذیت کردند شاعر گفتند کاهن گفتند ساحر گفتند مجنون گفتند گفتند این کسی یادش می دهد پشت پرده«وَأَعَانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ» (فرقان/4)یک گروه و باندی هستند که پشت پرده به او کمک می کنند جنگ ها خیلی پیغمبر را اذیت کردند حالا مکه را گرفته ای فرمود توقع نداشته باشید من همانی هستم که یوسف روزی که پیروز شد به برادرهایش فرمود هیچ باکی بر شما نیست همه تان را بخشیدم من هم همه شما را بخشیدم حتی یکی شعار می داد امروز تلافی می کنیم «الْیَوْمُ یَوْمُ الْمَلْحَمَه ی»(بحارالانوار/ج /21ص 130)یعنی شما پیغمبر را اذیت کردید حالا ما هم مکه را گرفته ایم و انتقام می گیریم فرمود نه بگویید «الْیَوْمُ یَوْمُ الْمَرحَمَه ی» من آمده ام بنای رحم را بگذارم. آقا این توی عروسی دخترش به من نگفت من هم توی عروسی دخترم به او نمی گویم گوشت قربانی پارسال برای ما نیاورد ما هم امسال گوشت قربانی برایش نمی بریم به من سلام نکرد من هم به او سلام نمی کنم برای دختر من که زایید کادو نیاورد من هم برای دخترش که دو قلو زاییده کادو نمی برم بابا اینکه مسلمان نیست تاجرهای یهودی هم این کار را می کنند معامله می کنی هنر این است او که به شما لطف نکرده شما به او لطف کن اسلام می گوید صل من قطعک وصلت کن با کسی که با تو قطع رابطه کرده برو بگو سلام علیکم قرآن می فرماید «وَإِذَا خَاطَبَهُمْ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» (فرقان/63)افراد جاهل با تو برخورد می کنند تو به آنها سلام کن. ادامه 👇
خدا به پیغمبر می گوید تو به مردم سلام کن پیغمبر به بچه ها هم سلام می کرد چند تا معلم سراغ دارید که توی کوچه به بچه ها سلام کند هزاران بار شده است که وقتی من از مسجد بیرون آمده ام مردم کفش من را جفت کرده اند آیا یکبار شده که من هم کفش یکی از جفت کنم؟ نه مردم کفش من را جفت می کند اما من کفش مردم را جفت نکرده ام از حرم می اییم بیرون درهای طلا را می بوسیم اما توی صحن حال داریم که درهای چوبی را ببوسیم؟ نه، ما از نظر اخلاقی. . . من معتقدم برای صدور اسلام هیچ چیزی مثل اخلاق اسلامی نیست اخلاق اسلامی کودتا می کند من چهار سال برای جوانهای سوپر دولوکس کاشان جلسه داشتم رفتند دیدن یک آقایی و برگشتند گفتند آن آقاست گفتم خوب من هم قبول دارم اما شما توی یک ملاقات چه دیدید؟ بعد معلوم شد اینها که رفته اند دیدار آقا، آقا دیده که پشت در آفتاب است آفتاب به کفش جوانها می تابد فوری رفته و یک گونی تر کرده انداخته روی کفش جوانها که آفتاب به کفش جوانها نتابد من چهار سال تفسیر گفتم آن آقا هم یک گونی تر کرد روی کفش ها انداخت گونی تر او تفسیر ما را برد یعنی یک رفتار اخلاق او بیش از. . . حدیث داریم کسانی که با اخلاق مسلمان شدند آمارشان بیش از کسانی است که با سخنرانی مسلمان شدند. اخلاق همسرداری اخلاق شریک اخلاق شاگرد اخلاق همسایه ما با فضا رفت و آمد داریم اما همسایه مان را نمی دانیم چه خبر است رابطه با آسمانها برقرار شده رابطه با همسایه خانه مان بخصوص تهران و شهرهای بزرگ می گوید ما همسایه هستیم ولی با هم رابطه ای نداریم رابطه با اخلاق داریم. . . یکی از. . . بگذریم. خدایا ما را امت واقعی پیغمبری که. . . امشبی که عزیزان بحث را می بینند شب مبعث است این عید را تبریک می گوییم. خدایا ما را از امت واقعی پیغمبر قرار بده. دل پیغمبر و ذریه پیغمبر بخصوص حضرت مهدی (عج) را از ما شاد بفرما. خودت کمک مان کن اگر اخلاقمان فاسد است اگر خصلت خراب است اگر ذاتمان خراب است خدایا ذات ما را عوض کن اگر ذاتمان خوب است اما عیب داریم خدایا عیب مان را برطرف کن اگر ذاتمان خوب است عیب هم نداریم ولی کرامتمان کم است یعنی خوبی هایمان کم است روز به روز خوبی هایمان را بیشتر بفرما. خدایا روز به روز ایمان ما و علم ما و هدایت ما را بیشتر بفرما. خدایا محاسن اخلاق و بالاتر مکام اخلاق و بالاتر از مکام اخلاق به نهایت درجه رساندن مکارم اخلاق را نصیب ما بفرما 🌺والسلام علی من التبع الهدی🌺 🌸🍃 @fatemi222
9- سبقت پیامبر در سلام کردن به مردم خدا به پیغمبر میگوید نگذار مردم به تو سلام کنند تو به مردم سلام کن در قرآن سوره انعام آیه 54 می فرماید پیغمبر این مردمی که می‌آیند مدینه نگذار اینها بیایند مدینه و بگویند«السلام علیک یا رسول اللّه» تا آمدند پیش تو تو به آنها سلام کن «وإِذا جاءک الّذین یؤمنونَ بآیاتنا فقلْ سَلَامٌ عَلَیکم» (انعام/54)نمیگوید: «اذا جاءک فقالو سلاما فقل سلام» نمی گوید اگر آمدند سلام کردند جواب آنها را بده می گوید همین که آمدند... خوشا بحال زوارهای مدینه زوارهای مدینه تا می روند مدینه پیغمبر به آنها می گوید سلام علیکم قرآن می فرماید مؤمن که آمد تو به او سلام کن چه اشکالی دارد من سلام کنم مادر شوهر؟ نه، عرس باید سلام کند شصت سال دارد منتظر است می گوید من آمدم پیش پای من بلند نشد گیر چی هستی؟ مثلاً وقتی بلند نشود نشستن گاهش به زمین چسپیده وقتی بلند شد نشستن گاهش از زمین جدا می شود آنوقت من ریشم سفیده شده دلم خوش است که این آقا ماتحت او از زمین بلند شده یا چسپید آدمی که اخلاق ندارد به چی دلش خوش است آدم وقتی از خدا جدا شد «وَمَنْ یُشْرِکْ باللَّهِ فَکَأَنَّما خَرَّ مِنْ السّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ أَوْ تَهْوِی بِهِ الرِّیحُ فِی مکانٍ سَحیقٍ»(حج/31)کسی که از خدا جدا شد توی هوا پرت می شود هر پرنده ای او را تکه تکه می کند هر باید او را به هر سمتی می برد حالا این آقا بدنش به زمین بچسپد یا بدنش از زمین... توی عروسی زهره خانم به او گفتند برو توی سواری به من گفتند برو توی مینی بوس حالا یا سواری یا مینی بوس یک ساعت است دو ساعت است ول کن بابا به او گفتند بفرما... ما خواهر داریم که نمی آید سر کلاس نهضت سوادآموزی به او گفتند خانم چند جلسه نیامدی؟ می گوید خانم آموزشیار معلم ما حاضر غایب می کرد به یکی گفت فاطمه خانم به من گفت فاطمه، چرا به او گفت فاطمه خانم ولی من فاطمه خالی! من دیگر سر کلاس نمی آیم البته نباید اینطور باشد معلم هم نباید فرق بگذارد اما اگر اینطور شد یکبار هم معلم اشتباه کرد فرق گذاشت این خانم نباید گیر... یعنی حاضر بشود یک عمری بیسواد بماند برای اینکه یک کسی به او بگوید خانم ما گیر هستیم عین آدمی که تیغ برود توی پایش نمی تواند راه برود ما بخاطر اخلاقمان نمی توانیم راه برویم خودمان گیر هستیم گیر خودمان هستیم بعضی ها گیر شرق هستند بعضی ها گیر غرب هستند آدمی که اخلاق ندارد نه گیر غرب است و نه گیر شرق گیر خودش است آقا ببخشید شما تحصیلاتتان لیسانس و فوق لیسانس و دانشجو یا استاد شما بلد نیستی قرآن بخوانی بیا از این آقایی که دیپلم است ولی قرآن بلد است روزی یک ربع پیش او قرآن یاد بگیر، من! پهلوی این کسی سوار اسب بود داشت می رفت رسید به نهر آبی نهر هم نیم متر آب توی آن بود اسب از توی نیم متر آب می تواند پایش را بگذارد و برود آنطرف رودخانه ایستاد هر چه شلاق زد نرفت کوبید زیر شکم نرفت خودش افتاد توی آب اسب را کشید نرفت بیچاره شد یک مردی گفت چیه؟ گفت آب رودخانه کم است اسب می تواند برود ولی ایستاده از عقب می زنم نمی رود از جلو افسار را می کشم نمی رود سیخ می زنم زیر شکمش نمی رود گفت آقا بیل بردار آب را گلی کن می رود این هم آب را گلی کرد تا آب را گلی کرد اسب رفت گفت خدا پدرت را بیامرزد ما را از بن بست نجات دادی دلیلش چی بود گفت دلیلش این بود که اسب می آمد توی آب عکس خودش را می دید و هر کسی که خودبین باشد و خودش را ببیند حاضر نیست پا روی نفس اش بگذارد هر کسی که خودش را ببیند و پا روی خودش نگذارد حرکت هم نمیکند. آقا برو شاگردی کن، من؟ بله چه اشکالی دارد آقا شما باسوادی طلبه فاضلی هستی اما خطت بد است خطی که می نویسی بد است شما جمع شوید پنج تا طلبه ده تا طلبه پیش یک استاد خط ولو کت و شلواری است خطتان را درست کنید ما سلسله جلیله برویم شاگرد این کت شلواری شویم؟ هیچی تا آخر عمر بد خط باش همه به ریش ات بخندند من فوق لیسانس بروم پیش یک دیپلم هیچی نرو قدیم خانزاده ها اینجوری توی خیابان راه میرفتند یکی افتاد توی چاه طناب گرفتند گفتند بیا بالا گفت اگر دستم را به طناب بگیرم خانزادگی ام به هم می خورد گفت آنجا باش تا پدرت در بیاید ما گیر هستیم پیغمبر فود من آمدم تا اخلاق را عوض کنم حالا راستش را بگو من خط کش می گذارم این خط را بگذارید به روحتان ببینید راست هستید یا کج؟ کی حاضر است اذان بگوید؟ تیمسار اذان بگوید؟ به سربازها میگوییم که اذان بگویند مدیر کل اذان بگوید؟ به انجمن اسلام میگوییم که اذان بگوید آیت الله اذان بگوید به خادم مسجد میگوییم اذان بگوید حدیث داریم اگر عارت می شود که اذان بگویی... آقا بیا اینجا بنشین نه اینجا در شأن من نیست باید بروم آن بالا بنشینم حاضر است پا از سر مردم بردارد از سر همه رد میشود کتف ها را اذیت می کند تا برود تا آنجایی که مثلا میگوید مقامش بالاتر است اینها اخلاق نیست اینها فساد اخلاق است. ادامه 👇
🌸 منبر نیمه شعبان ✅ شب نیمه شعبان شب برات نویسنده: عبدالحسین ترکی چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن «شب قدر» که این تازه« براتم» دادند 💠 «شعبان» ماه هشتم از ماه های قمری است که بعد از ماه رجب و قبل از ماه رمضان قراردارد. جمع آن« شعبانات» و« شعابین» است. این نام از ریشه «شعب» گرفته شده که هم بر جایی و افتراق و هم بر فراهم آمدن و اجتماع دلالت دارد. بعضی از اهل لغت گفته اند «این واژه از اضداد است» ولی دیگران آن را از باب اختلاف لغات دانسته اند .کلمه «شَعب» به معنی امت و قوم نیز از همین ریشه گرفته شده است. چنان که خداوند فرمود: «و جعلناکم شعوباً و قبائل و...؛(1) شما را از امت ها و قبیله ها قرار دادیم». وجه نام گذاری شعبان، طبق روایتی از پیامبر اکرم (ص) آن است که خیر بسیار( ماه رمضان) از آن منشعب می گردد(2) و نیز گفته شده:« چون شعبه های رحمت خدا در آن بسیار است ،شعبانش نامند »یا به جهت آنکه روزی های بندگان خدا در این ماه بسیار منشعب می شود و حسنه مضاعف می گردد. اما عرب جاهلی چون در این ماه برای پیدا کردن آبشخور، یا به منظور غارتگری ،پراکنده و منشعب می شدند، این را وجه تسمیه شعبان پنداشتند. از جهت عظمت و اهمیت این ماه که در مقدمه ماه مبارک رمضان قراردارد، معمولا آن را« شعبان المعظم» تعبیر می کنند و اوصافی برای این ماه پر فضیلت نیز منقول است: 1. «شهر الزینه »:به اعتبار آنکه ثواب حسنات در آن تا هفتاد برابر فزونی می یابد . 2. «شهرالشفاعه»: زیرا هر کس این ماه را روزه بدارد و همچنین هر کس بر محمد و آل محمد (ص) بسیار صلوات بفرستد، پیامبر اکرم ( ص) او را شفاعت می کند. 3. «شهر الرسول»: در چند روایت آمده که این ماه به رسول خدا (ص) اختصاص دارد لذا آن را «شهر الرسول» نامیده اند.(3) مرحوم آیت الله شهید سید محمد تقی موسوی اصفهانی (فقیه احمد آبادی) صاحب «مکیال المکارم» در کتاب «ابواب الجنات» در وجه تسمیه و علت نام گذاری این ماه به« شهر الرسول» آورده اند: «در نام گذاری این ماه و نسبت و اختصاص آن به پیامبر (ص )دو وجه به قلب :این بنده عاصی خطور می کند: 1.وجه ظاهری 2.وجه باطنی؛ اما وجه ظاهری آن است که حضرت رسول اکرم (ص) فرموده اند: «حسین منی و أنا من حسین؛ حسین( ع) از من است ومن نیز از حسینم» و چون ولادت امام حسین (ع) در سوم یا به قولی در پنجم این ماه واقع شده است [به همین خاطر] حضرت رسول آن را به خود نسبت داده و فرموده اند:« این ماه من است ».اما وجه باطنی چون شریعت مقدسه اسلام به منزله جان نفس پیغمبر است و غلبه اسلام و شوکت و استیلای آن بنا به وعده خداوند و به مقتضای این آیه شریفه« هو الذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحقّ لیظهره علی الدّین کلّه و لو کره المشرکون»(4) به ظهور وجود مبارک حضرت صاحب الزمان حاصل می شود، و از طرفی ولادت باسعادت آن حضرت در نیمه ماه شعبان واقع شده است، لذا حضرت ختمی مرتبت آن ماه را به وجود مبارک خود نسبت داده اند».(5) سید بن طاووس( ره) در« اقبال الاعمال» روایتی را از« امالی »و «ثواب الاعمال» شیخ صدوق آورده که در بردارنده جمیع معانی بالا درباره شرافت و عظمت این ماه و علت نام گذاری آن به شعبان است. او می نویسد اصحاب در محضر رسول خدا (ص)سخن از فضایل شعبان کردند، آن حضرت فرمود: «شعبان ماه شریفی است و آن، ماه من است و حاملان عرش(= فرشتگان) آن را بزرگ داشته، حق آن را می شناسند و آن ماهی است که روزی های مردم برای ماه رمضان در آن افزوده گشته، بهشت در آن آراسته می گردد و علت اینکه این ماه شعبان نامیده شده، آن است که روزی مومنان در آن گسترش می یابد و عمل نیک در آن هفتاد برابر می گردد و بدی های انسان در آن فروریخته، گناهان آمرزیده می گردد و اعمال نیک مورد پذیرش قرار می گیرد و خداوند جبارـ جل جلاله ـ به بندگانش مباهات می کند و با نظر رحمت به روزه داران و شب زنده داران شعبان می نگرد و به وجود آنها بر حاملان عرش می بالد».(6) ادامه 👇
منبر بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سخنران حجت الاسلام و المسلمین قرائتی بسم الله الرّحمن الرّحیم ✅ بعثت پیامبر برای مکارم اخلاق «الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی» ➖ بعث یعنی برانگیختن، روزی که پیغمبر (ص) به پیغمبری مبعوث شد اولین آیه ای که نازل شد آیه «اقْرَأ» بود یعنی بخوان و این خودش از افتخارات است ما دینی داریم که اولین آیه ای که از آسمان نازل شد بر پیغمبر ما مسائل فرهنگی بود و مسائل فرهنگی بر مسائل اقتصادی و سیاسی مقدم است. 1- قرآن، کتاب خواندنی کتاب ما قرآن است، قرآن از همان «اقْرَأ» است قرآن یعنی خواندنی زمانی را که پیغمبر ما در آن مبعوث شد می گویند زمان جاهلیت یعنی پیغمبر که آمد جاهلیت برطرف شد دلیل بعثت چیست؟ این حدیث معروف است «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» (بحارالانوار/ج /16ص 210) ما یک «مَحَاسِنَ الْأَخْلَاقِ» داریم یک «مَکَارِمَ» داریم مَحَاسِنَ» حسن است یعنی اخلاق خوب باشد یا اخلاق کریم باشد پیغمبر فرمود من آمده ام که تمامش کنم یعنی نه اینکه فقط یک خورده خوب است افرادی می گویند ما خوب هستیم اما شما چقدر خوب هستید ما باید دائماً خوبی مان بهتر بشود اگر پارسال سی نفر را افطاری داده اید امسال سی و دو نفر را، اگر پارسال نمازت پنج دقیقه طول می کشید امسال نمازت شش دقیقه طول بکشد اگر پارسال صله رحم تا یک شعاعی بود امسال بیشتر بشود اگر پارسال توی محل کارت به هفده نفر سلام می کردی امسال به بیست نفر سلام کن، «لِأُتَمِّمَ» یعنی تمامش کن یعنی برو جلو یعنی اینجا که هستی نایست روی کلمه «لِأُتَمِّمَ» من می خواهم حرف بزنم. 2- سخن امام سجاد (ع) در دعای مکارم الاخلاق در دعای مکارم الاخلاق جمله قشنگی داریم امام سجاد (ع) می فرماید: «اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَه یً تُعَابُ مِنِّی إِلَّا أَصْلَحْتَهَا، وَ لَا عَائِبَه یً أُوَنَّبُ بِهَا إِلَّا حَسَّنْتَهَا، وَ لَا أُکْرُومَه یً فِیَّ نَاقِصَه یً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا» (صحیفه ی سجادیه/ص 92) ما سه رقم آدم داریم زیادی گوش بدهید، بعضی آدمها جنس شان خراب است یعنی بدی جزو ذات اوست زهر مار اصلش زهر مار است کشنده است ما می گوییم جَلَب است شما هم می گویید جلب است؟ جلب است یعنی ناآرام است بچه مدرسه ای هم که هست از بچگی وقتی می خواهد برود مدرسه پاشنه کش و سیخی در می آورد همینکه دارد می رود به دیوار خانه مردم می کشد و می رود اصلاً جنس اش مردم آزار است یک الاغی ایستاد مثلاً می کوبد زیر شکم الاغ یک کسی مو ندارد کلاهش را بر می دارد می گوید آفتاب درآمد این کچل است یک کوتاه می بیند از سرش می پرد آنطرف می رود هلش می دهد نژاداً شیطان است. 3- سیاستِ گام به گام شیطان چون شیطان یک ذره یک ذره می آید تا آدم را خود شیطان کامل می کند اول شیطان هل می دهد «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ» (طه/120)یعنی وسوسه می کند بسوی بعد شیطان یک ذره یک ذره می آید و هل می دهد «مَسَّهُمْ طَائِفٌ» (اعراف/201)یعنی با شما تماس می گیرد بعد وقتی تماس گرفت می بیند با او کاری نداری می آید تو روح تو «یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ» (ناس/5)یعنی می رود تو اگر او را بیرون نکردی همانجا می ماند «فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ» (زخرف/36)یعنی همانجا می ایستد بعد کم کم می شوی «حِزْبُ الشَّیْطَانِ» (مجادله/19)بعد می شوی «إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ»(اسراء/27)اینها همه آیه قرآن است، بعد می شوی «أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ» (نساء/76)بعد می گوید «شَیَاطِینَ الْإِنسِ وَالْجِنِّ» (انعام/112)یعنی گام به گام می آید ولذا قرآن به اینها گفته«خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ» (بقره/168)یعنی گام به گام، شیطان گام به گام می آید تا آدم را عوض کند امام علی (ع) می فرماید شیطان اول «باض» یعنی تخم می گذارد توی روح آدم بعد این تخم می شکافد بچه شیطانها توی روح آدم یک ذره یک ذره همینطور قلب را می گیرد فکر را می گیرد، اصلاً فکر شیطانی است چشم شیطانی است زبان شیطانی است نیّت شیطانی است اقتصاد شیطانی است سیاست شیطانی است اصلاً هر کاری می کند هیچ رنگ الهی ندارد همه اش رنگ های غیر الهی است اول بیضه می گذارد بعد بزرگ می شود همینطور همه وجود آدم را می گیرد در روایتی هم داریم که گناه اول یک نقطه در روح آدم می گذارد کم کم اگر این نقطه را پاک نکنی این هی بزرگ می شود و بزرگ می شود مثل سرطانی که اول یک گوشه است بعد همه بدن را می گیرد اول وسوسه بعد تماس می گیرد بعد می رود توی روح و بیرون نمی آید بعد حزب شیطان بعد برادر شیطان بعد «شَیَاطِینَ الْإِنسِ وَالْجِنِّ» بعضی ها جنس شان. . می گویند فلانی خصلت اش بد است یعنی این بدی جزو ذات او است. ادامه 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠حجت الاسلام والمسلمین دانشمند: موضوع:👇 قصه بسیار زیبا و اموزنده از 🔹الویت زندگیتون چیه؟ 🌸🍃 @fatemi222
پی نوشت ها : 1ـ دیوان حافظ 2ـ دایرة المعارف تشیّع، ج9،ص591. 3ـ موسوی اصفهانی، سید محمّد تقی ،ابواب الجنّات ،ص570. 4ـ سید بن طاووس ،اقبال الاعمال ،ترجمه محمّد روحی ،ج2،صص861ـ 862. 5ـ ابوریحان بیرونی ،التّفهیم ،ص252. 6ـ رامپوری ،غیاث الدین غیاث اللغات ،به اهتمام منصور ثروت ،صص503ـ 504. 7ـ خرمشاهی ،بهاءالدین ،حافظ نامه ،ج1،ص672. 8ـ غیاث اللغات، ص504. 9ـ مولوی جلال الدّین ،دیوان شمس ،به تصحیح عزیز الله کاسب ،ص252. 10ـ همان، ص498. 11ـ دیوان سنایی. 12ـ کلیّات سعدی ،بخش قصاید ،محمد علی فروغی ،ص30. 13ـ عبرت نائینی ،محمّد علی ،تذکرة انجمن قدس ،ج1،ص1053. 14ـ همان ،ص29. 15ـ همان، ص275. 16ـ همان، ص460. 17ـ همان، صص 491ـ 492. 18ـ همان ،ج2ص1432. 19ـ امالی ،محمّد باقر ،مثنوی حقیقت نامه ،ص169. 20ـ تفسیر ابوالفتوح رازی ،ج2ص133،به نقل از حافظ نامه ،ج1،ص672 21ـ تفسیر کبیر فخر رازی ،ج32،ص29به نقل از حافظ نامه ،ج1،ص672. 22ـ میبدی ،کشف الاسرار ،به تصحیح علی اصغر حکمت ،ج9ص94. 23ـ تفسیر شورآبادی ،ج4،ص2283،به تصحیح سعیدی سیرجانی . 24ـ کشف الاسرار ،ج3،ص381. 25ـ غزّالی کیمیای سعادت ،ج2،ص626،به تصحیح حسین خدیوجم. 26ـ کشف الاسرار ،ج9ص101. 27ـ همان، ص102. 28ـ سیّد بن طاووس ،اقبال الاعمال ،ترجمه محمّد روحی ،ج2،ص895ـ 896. 29ـ غزّالی ،احیاء علوم الدّین ،ترجمه مؤید الدّین محمّد خوارزمی ،ربع یکم ،ص438. 30ـ موحّد ،محمّد علی ،سفرنامه ابن بطوطه، ج1ص208. 31ـ اتابکی ،پرویز،سفرنامه ابن جبیر ،صص184ـ185. 32ـ سفرنامه ابن بطوطه ،ج1،ص73. 33ـ دمشقی ،شمس الدّین محمّد نخبة الدهر ،ص304. 34ـ اقبال الاعمال ،ج2ص877. 35ـ همان ،صص893ـ894. 36ـ همان ،صص89ـ897. 37ـ تبریزی ،میرزا جواد ملکی ،مراقبات ،ص172. منبع:نشریه موعود شماره 102
ادامه 👇 💠 شب نیمه شعبان نیمه شعبان در فرهنگ نامه ها و متون کهن، «شب برات» نامیده شده و این بدان خاطر است که بنا به روایات، خداوند در این شب «برات آزادی »از دوزخ را به بندگان خود می بخشد. و این شب برات در ادب فارسی و متون کهن ـ نظم ونثرـ بازتاب هایی داشته که به چند مورد آن اشاره می رود: ابوریحان بیرونی در کتاب «التفهیم »در این باره چنین آورده: «و شب پانزدهم از ماه شعبان، بزرگوار است و او را «شب برات» خوانند و همی پندارم، این از قبیل آن است که هر که اندرو عبادت کند و نیکی به جای آورد، بیزاری یابد از دوزخ».(7) رامپوری نیز در« غیاث اللغات» شب نیمه شعبان را« شب برات» دانسته می نویسد: «شب برات شب پانزدهم شعبان است که در آن شب ملائکه به حکم الهی حساب عمر و تقسیم رزق می کنند».(8) حافظ، شب برات راشب قدر دانسته و در غزل معروف خود ،شب قدر و« شب برات» را هنرمندانه با هم آورده می سراید: چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن «شب قدر» که این تازه « براتم» دادند برات: اما اینکه« برات »به چه معناست و بن و ریشه این واژه چیست؟ در« حافظ نامه»این توضیحات آورده شده است:« برات» از «برائت »عربی است و آن: «نوشته ای است که بدان، دولت بر خزانه یا حکام ،حواله وجهی دهد».( فرهنگ معین) علامه قزوینی در حواشی خود بر «چهار مقاله» با استناد به «ذیل قوامیس عرب» به نقل از« دُزی» می نویسد:«[ برات] را به «بروات» جمع بندند و این کلمه عربی است و در اصل «برائت» بوده و به معنای «بری ءالذمّه گردیدن از دَین» است و صواب آن در جمع «براءات» یا براوات است. گویندگان فارسی به اعتبار حواله مکتوب هر حواله یا وارد معنوی را نیز« برات» اصطلاح کرده اند».(9) لیله الصک: شب برات را «لیلة الصک» نیز گفته اند. صکّ، معرب چک فارسی و مترادف با برات است، آن روز چهاردهم و در واقع شب پانزدهم شعبان است. رامپوری در فرهنگ «غیاث اللغات »به نقل از« بهار عجم» و« سراج اللغات» آورده که :«شب چک به معنی شب برات است که در آن چراغانی و آتش بازی(= جشن و شادمانی )کنند».(10) ادامه 👇
مقام معظّم رهبری، به زیبایی تمام دوران جوانی را به تصویر می کشند: جوانی، یک پدیده درخشان و یک فصل بی بدیل و بی نظیر از زندگی هر انسانی است. جوان در دوره جوانی، بخصوص در آغاز جوانی، تمایلات و انگیزه هایی دارد: اولا، چون در حال تکوین هویت جدید خود است، مایل است شخصیت جدید او به رسمیت شناخته بشود; که غالباً این اتفاق نمی افتد و پدر و مادرها جوان را در هویت و شخصیت جدید او گویا به رسمیت نمی شناسند. ثانیاً، جوان احساسات و انگیزه هایی دارد; رشد جسمانی و روحی دارد; به دنیای تازه ای قدم گذاشته است که غالباً دور و بری ها، خانواده، کسان، افراد در جامعه، از این دنیای جدید بی خبر و بی اطلاع می مانند، یا به آن بی اعتنایی می کنند; لذا جوان احساس تنهایی و غربت می کند. ثالثاً، جوان در دوره جوانی، چه اوایل بلوغ و چه بعدها، با مجهولات زیادی روبه رو می شود; مسائل جدیدی برای او مطرح می شود که سؤال انگیز است; در ذهن او شبهه ها و استفهام هایی به وجود می آید که مایل است به این شبهه ها و سؤال ها و استفهام ها پاسخ داده بشود. رابعاً، جوان احساس می کند در وجود او انرژی های متراکمی وجود دارد; توانایی هایی را در خود احساس می کند; هم از لحاظ جسمانی، هم از لحاظ فکری و ذهنی. خامساً، جوان برای اولین بار با دنیای بزرگی در دوره جوانی مواجه می شود که این دنیا را تجربه نکرده و از این دنیا چیزهای زیادی نمی داند; بسیاری از حوادث زندگی برای او پیش می آید که تکلیف خودش را در مقابل آنها نمی داند; احساس می کند که احتیاج به راهنمایی و کمک فکری دارد. از بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار با جوانان، اول اردیبهشت 1379 🌸🍃 @fatemi222
ادامه👇 💠 شب برات در تفاسیر ابوالتفوح رازی ـ مفسّر شیعی ـ ضمن تقل روایتی از ابن عبّاس می نویسد که :«خدای تعالی حکم ها در نیمه شعبان ،فصل کند و در شب قدر به فرشتگان سپرد».(22) فخر رازی نیز در تفسیر کبیر خود آورده است: «طبق روایتی که عکرمه نقل کرده است ، شب قدر همان «لیلة البرات »است.(23) همچنین میبدی در «کشف الاسرار»به نقل از عکرمه آورده :«اللیلة المبارکه :لیلة النّصف من شعبان ؛خداوند جبرئیل را در آن شب به آسمان دنیا فرو فرستاد تا اینکه قرآن را بر کاتبان املا کند و آن را مبارکه نامیده ،زیرا که آن پرخیر و برکت است به خاطر آنچه که در آن از رحمت فرو فرستاده شده،دعا در آن به اجابت می رسد».(24) شور آبادی نیز در ذیل آیات اوّلیه سوره دخان آورده است : «امّا بگفتیم این قرآن را و بفرستادیم جبرئیل را بدین قرآن در شب برکت و آن شب قدر است و گفته اند:«شب چک»(=نیمه شعبان )و بیشتر مفسّران بر آن اند که آن شب قدر است . شور آبادی همچنین درباره «الکتاب المبین »می نویسد:سوگند به نامه هویدا و آن قرآن است و گفته اند :«لوح محفوظ »و گفته اند آن نسختی است که شب قدر کنند و گفته اند :این نسخت به شب برات کنند و آن چهار گونه نسخت بُوَد :یکی نسخت احوال بود به دست جبرئیل و دیگر نسخت ارزاق بود به دست میکائیل ،دیگر نسخت آجل بود به دست عزرائیل ،چهارم نسخت اعمال بود به دست اسرافیل»(25) با این همه،بیشترین تعبیرات و توصیفات درباره لیلة البرات و شب قدر بودن نیمه شعبان در «کشف الاسرار»میبدی آمده است . او می نویسد:«در آثار آمده که شب نیمه شعبان ،صحیفه عمر به دست عزرائیل دهند،هر که را در آن سال قبض روح بایدکرد ،نامش در آن صحیفه آورده ،یکی به عمارت مشغول گشته،یکی دل بر عروسی نهاده ،یکی با دیگری خصومت در گرفته ،هر کسی کاری و بازاری ساخته ،[در حالی که] نام ایشان در آن صحیفه ، اثبات (=ثبت)کرده».(26) غزّالی نیز در «کیمیای سعادت »این مضمون را اینگونه آورده است : «و در اثر است که شب نیمه شعبان ؛صحیفه عمر به دست ملک الموت دهند. هر که را در این سال جان باید گرفت،نام وی در آن صحیفه نوشته بود...».(27) میبدی در نوبت ثالثه تفسیر خود ،که تأویل عرفانی آیات است ،در ذیل آیات نخستین سوره دخان می نویسد :«حم و الکتاب المبین ،انا أنزلناه فی لیلة المبارکة »(28)این شب مبارک ،به قول بیشتر مفسّران ،شب «نیمه شعبان »است و آن را «مبارک »خوانند از بهر آنکه پرخیر و برکت است همه شب ،داعیان را اجابت است ،سائلان را عطیّت است، عاصیان را اقالت (=گذشت)است ،محبّان را کرامت است .همه ی شب ،درهای آسمان گشاده ،جنّات عدن وفرادیس اعلی (=بهشت های برین )درها باز نهاده ،ساکنان جنّات الخلد بر کنگره ها نشسته ،ارواح انبیا و اولیا فراطرب آمده و از دوست خطاب آید :«هل من سائل فأعطیته ؟هل من مستغفر فأغفر له ؛آیا خواهنده ای هست تا به او ببخشم ؟آیا استفغار کنند ه ای است او را بیامرزم»؟!(29) نام های شب نیمه شعبان میبدی در «کشف الاسرار »نام های ذیل را که هر کدام به جنبه ای از عظمت این شب اشارت دارد ،بر می شمارد: «شب نیمه شعبان را نام هاست :شب برات گویند و شب نسخت ،شب فرق و شب عرض ؛هر که در این شب تا دیگر سال از دنیا رفتنی است نسخت آن از لوح محفوظ بردارند و به عزرائیل دهند. گویند:«این شغل تو است تادیگر سال ». هر چه خسف(=کمبوو نقصان )و مسخ (=برگردانیدن صورت کسی یا چیزی ) بُوَد و سیاست و بلیّات و انواع عذاب ،نسخت کنند و به جبرئیل دهند و گویند :«این کار تو است تا دیگر سال هر چه نعمت و راحت و روزی بندگان بود ،نسخت کنند و به میکائیل دهند و هر چه عز و مرتبت و اقبال و دولت بود، نسخت کنند و به اسرافیل دهند.(30) ادامه 👇
ادامه 👇 💠 «صلوة الخیر» در شب نیمه شعبان یکی از اعمال و آدابی که پیشینیان ،از همه فرقه ها ،در شب نیمه شعبان بدان اهتمام داشته اند . «صلوة الخیر»یا «نماز هزار قل هو الله »است. و این نشان دهنده این مطلب می باشد که همه فرق مذهبی از شیعه و سنّی این شب را عظیم و شریف دانسته و بر اساس روایات رسیده از پیامبر و خاندان او ،آن را همتای شب قدر می دانسته و آن را تا به صبح ،به احیا وشب زنده داری و نذر و نیاز و اطعام می پرداخته اند. عالم بزرگوار سیّد بن طاووس (ره)در کتاب شریف «اقبال »یکی از اعمال و آداب این شب را اقامه نماز صد رکتعی نوشته و درکیفیت آن می نویسد: در روایتی درباره فضیلت صد رکعت نماز ـ در هر رکعت سوره حمد یک مرتبه و سوره توحید ده مرتبه ـ آمده است ک از رسول خدا (ص)نقل شده :«هر کس این نماز را در این شب بخواند ،خداوند هفتاد بار به او نظر رحمت می کند و در هر نظر ،هفتاد حاجت او ا بر آورده می کند که کمترین آنها ،آمرزش اوست...».(31) غزّالی در «احیاء علوم الدّین »پس از ذکر کیفیت این نماز می آورد: «سلف(=پیشینیان)این نماز را اقامت نمودندی و «صلوة الخیر»خواندندی و بر آن جمع شدندی و بسی بودی که به جماعت گزاردندی و حسن [بصری]گفت: «از سی کس از اصحاب پیغامبر شنیدم که هر که در این شب نماز کند، حق تعالی در وی هفتاد نظر رحمت فرماید که به هرنظری ،هفتاد حاجت وی را روا کند و کمتر آن آمرزش است».(30) «ابن بطوطه»ـ جهانگرد مسلمان ـ از اهتمام مکّیان به این نماز در شب نیمه شعبان و احیای این شب شریف این گونه گزارش می دهد : «شب نیمه شعبان و از لیالی متبرکّه است . مردم مکّه این شب را به طواف و نماز و عمره می گذراندند. هر دسته پشت سر پیش نماز در مسجد الحرام گرد آمده ،چراغ ها و مشعله ها می فروزند. از اعمال این شب ،صد رکعت نماز است... ».(31)«ابن جبیر»ـ دیگر جهانگرد مسلمان ـ نیز از عنایت مکّیان به این شب و آداب و آیین آن این گونه می نویسد:«این شب مبارک ،نزد اهل مکّه ، به سبب روایتی شریف که درباره آن رسیده ،بسیار بزرگ است . آنان در این شب به اعمال خیر و عبادات از عمره و طواف نماز فرادا و جماعت می پردازند و به چند گونه این اعمال را به جا می آورند . ما ،شب شنبه که همان نیمه شعبان بود به راستی مراسمی بزرگ و اجتماعی ستُرگ در حرم مقدّس ، پس از نماز مغرب دیدیم . مردم ،گروه گروه به خواندن نماز های نافله می پرداختند....هر گروهی را پیش نماز ی بود. حصیرها گسترده و شمع ها افروخته و دل ها از شوق سوخته ....مردم در آن خجسته شب به چند دسته تقسیم شده بودند ،بیشتر آنان «مالکی مذهب»بودند. آن شب از شب های نامداری بود که امید می رود از زبده شب های تقرّب باشد».(32) «ابن بطوطه» یکی از آیین و آداب مصریان را در این شب ،حضور در زیارت گاه ها می داند و از مشاهدات خود می نویسد که :«مردم مصر شب نیمه شعبان را در گورستان ها [و زیارت گاه ها ]به سر می برند».(33)شمس الدّین دمشقی نیز از آیین بزرگداشت این شب در دمشق این گونه روایت می کند:«دمشق شهری است از روزگار قوم عاد و بس کهن ...در این شهر مسجد جامعی است که غرق در زیبایی ،نکویی ،کمال و جمال است و از شگفتی های گیتی است. شب نیمه شعبان در این مسجد دوازده هزار قندیل با پنجاه قنطار دمشقی ،روغن چراغ زیتون در آن شعله ور می شود،البته این مقدار جز قندیل هایی است که در مسجد های دیگر ،گورستان ها ،خانقا ه ها ،کاروانسراها و بیمارستان های این شهر برافروخته می گردد.»(34)البته شمس الدّین دمشقی ذکر نمی کند که چرا دمشقیان در این شب خاص ،این همه قندیل در اماکن مذهبی بر می افروخته اند ؟! ناگفته پیداست که آنان نیز مانند دیگر مسلمانان ،برای این شب شریف،شکوه و شرافتی ویژه و ارج و مرتبتی والا قائل بوده اند و آن را به احیا،عبادت و شب زنده داری می گذرانده اند. مقصود از آوردن این شواهد از متون کهن ،آن هم از برادران اهل سنّت و جماعت بدین خاطر بود که بدانیم آنان نیز بر اساس روایات رسیده از پیامبر خاتم (ص)مانند دیگر برادران مسلمان خود ،برای این شب ،عظمتی خاصّ قائل بوده و آن را شب قدر یا همتا و هم ردیف با آن می دانسته اند ،به همین جهت در تعظیم و تکریم آن می کوشیده اند. ادامه 👇
ادامه 👇 💠 شب قدر عالم عامل ربّانی و مؤیّد به تأییدات سبحانی ،مرحوم سیّد بن طاووس (ره)در کتاب «اقبال »در والایی این شب ،این گونه آورده است :«جدّم ابوجعفر طوسی (شیخ طوسی)به نقل از ابویحیی آورده که ،امام صادق (ع)فرمودند :از پدرم امام باقر (ع)درباره فضیلت شب نیمه شعبان پرسیده شد ،فرمودند :«این شب برترین شب بعد از شب قدر است . خداونددر این شب ،نعمت های افزون خود را به بندگانش ارزانی می دارد و به منّت خود می آمرزد ،در این شب در تقرّب به درگاه خداوند متعال بکوشید،زیرا این شبی است که خداوند عزّ و جل برخود سوگند یاد کرده که هیچ خواهنده و سائلی را ،تا زمانی که معصیتی را نطلبد،ردّ نکند . [همچنین]این شبی است که خداوند آن را در برابر شب قدر ، که برای پیامبر اکرم (ص)قرار داده ، برای ما [اهل بیت]قرار داده است . پس در دعا و ثنا به درگاه خدای متعال بکوشید».(36) روایت سید: سیّد ،همچنین در فضل و فضیلت این شب شریف ،روایتی معروف را که در آن سرآمد عمر آدمیان و تقسیم روزی همگان و رویدادهای سال آینده ،تقدیر می گردد، آورده و آن را با روایت مشهوری که همه رخدادهای بالا در شب قدر رمضان هر سال اتّفاق می افتد ،سنجیده ،آن را به خوبی تأویل و توجیه می نماید که به خاطر اهمیّت آن ،سخنان سیّد را به طور کامل می آوریم :«در برخی از کتاب های دعا آمده است که ،رسول خدا (ص)فرمودند :در شب نیمه شعبان خوابیده بودم که جبرئیل آمد و گفت :ای محمّد !آیا در این شب می خوابی ؟گفتم :مگر امشب چه شبی است ؟گفت :نیمه شعبان !برخیز!پس مرا این سان بیدار کرد و با خود به بقیع برد و گفت :سرت را بلند کن که امشب ،درهای آسمان گشوده می گردد و در نتیجه درهای رحمت،خشنودی ،آمرزش ،تفضّل ،توبه ،نعمت ،بخشش و نیکی در آن گشاده می گردد وخداوند در آن به شماره مو و پشم چارپایان ،بندگان را آتش جهنّم آزاد می کند و سر آمد عمر انسان ها را در آن استوار می سازد و روزی های همگان را تا سال آینده تعمیم می کند و همه رخدادهای سال آینده در این شب نازل می گردد...».(35) سیّد می نویسد :اگر گفته شود ،تأویل و توجیه روایت بالا با این معنا که در احادیث فراوانی آمده که سرآمد عمر آدمیان و تقسیم روزی ها در شب قدری که در ماه رمضان واقع است ،چیست؟در پاسخ می گویم: 1ـ شاید مراد این باشد که تعیین سرآمد عمر آدمیان و روزی همگان که در شب نیمه شعبان صورت می گیرد ،امکان «محو و اثبات»در آن وجود دارد امّا آنچه در شب قدر ،رمضان مشخّص می گردد،حتمی است. 2ـ شاید مقصود این باشد که آن تقسیم و تقدیر در علم الهی ،در شب نیمه شعبان در لوح محفوظ مشخّص و تقسیم می شود. 3ـ احتمال دیگر آنکه در شب نیمه شعبان در لوح محفوظ مشخّص می شود و در شب قدر میان بندگان تقسیم می گردد. 4ـ احتمال دیگر این است که در شب نیمه شعبان ،وعده تعیین عمر آدمیان و تقسیم روزی همگان در شب قدر داده شود . در نتیجه در شب نیمه شعبان وعده تعیین و تقسیم داده می شود یا اینکه در شب نیمه شعبان تقدیرمی گردد و سرانجام در شب قدر ،تقسیم می گردد؛چنان که پادشاهی در شب نیمه شعبان وعده بدهد که در شب قدر اموالی را به کسی خواهد بخشید. بدین ترتیب روشن شد که درست است اگر در مورد هر دو شب گفته شود در آنها ،سرآمد عمر انسان ها تعیین و روزی همگان تقسیم و تقدیر می گردد .»(36)مرحوم آیت الله میرزاجواد آقا ملکی تبریزی (ره)این اشکال را در مراقبات این گونه پاسخ می دهد که :«تقدیر،مراتب و مراحل گوناگونی دارد».(37) در باب 35فتوحات مکیه روایاتی را که در اختلاف لیلة القدر مروی است که در نیمه شعبان است، یا درشهر رمضان بدین وجه جمع کرده است که :«نیمه شعبان ،لیلة القدرفرقانی است ولیلةالقدر رمضان ،لیلة القدر قرآنی است» و این کلامی سخت استوار است. 🌺والسلام علی من التبع الهدی🌺 🌸🍃 @fatemi222
🔵❗️پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله فرمودند : إنّه لَيَأتِيَ العَبدُ يَومَ القِيامَةِ و قد سَرَّتهُ حَسَناتُهُ، فَيَجِيءُ الرجُلُ فيقولُ ; يا ربِّ ظَلَمَني هَذا، فَيُؤخَذُ مِن حَسَناتِهِ فَيُجعَلُ في حَسَناتِ الذي سَألَهُ، فما يَزالُ كذلكَ حتّى ما يَبقى لَهُ حَسَنةٌ، فإذا جاءَ مَن يَسألُهُ نَظَرَ إلى سَيِّئاتِهِ فَجُعِلَت مَع سيّئاتِ الرَّجُلِ، فلا يَزالُ يُستَوفى مِنهُ حتّى يَدخُلَ النارَ . 🌕❗️ روز قيامت بنده خوشحال از حسنات خود وارد محشر مى شود . مردى مى آيد و مى گويد ; پروردگارا ! اين مرد به من ظلم كرده است . پس، از حسنات او برداشته و در حسنات آن مرد داد خواه گذاشته مى شود . به همين ترتيب افرادى كه در حق آنها ستم كرده است مى آيند تا جايى كه حتى يك حسنه براى او باقى نمى ماند . از آن پس اگر كسى بيايد و حق خود را از او بخواهد از گناهان آن مرد برداشته و به گناهان او افزوده مى شود . بدين سان همچنان داد مردم از او گرفته مى شود ، تا آن كه به آتش درآيد . 📖روضة الواعظين،ص۵۱۲ 🌸🍃 @fatemi222
📚 داستان کوتاه مسافر تاکسى آهسته روى شونه‌ى راننده زد. چون ميخواست ازش يه سوال بپرسه. راننده داد زد، کنترل ماشين رو از دست داد، نزديک بود که بزنه به يه اتوبوس، از جدول کنار خيابون رفت بالا، نزديک بود که چپ کنه، اما کنار يه مغازه توى پياده رو، متوقف شد. براى چندين ثانيه، هيچ حرفى بين راننده و مسافر رد و بدل نشد. تا اين که راننده رو به مسافر کرد و گفت: هى مرد! ديگه هيچ وقت، اين کار رو تکرار نکن، من رو تا سر حد مرگ ترسوندى! مسافر عذرخواهى کرد و گفت: من نميدونستم که يه ضربه‌ى کوچولو، آنقدر تو رو ميترسونه. راننده جواب داد: واقعآ تقصير تو نيست، امروز اولين روزيه که به عنوان يه راننده‌ى تاکسى، دارم کار ميكنم‌، آخه من 25 سال، راننده‌ ماشين نعش کش بودم… گاه آنچنان به تکرارهاى زندگى عادت ميکنيم که فراموش ميکنيم جور ديگر هم ميتوان بود سوال. چه مواردی از این دست در زندگی ما وجود دارد؟ چه راهکاری برایش می شناسید؟ 📎 📎 🌸🍃 @fatemi222
🛑عوامل گرایش جوانان به فرهنگ بیگانه 🔰 عدم شناخت صحیح فرهنگ غرب برخی چنین می پندارند که در پس نظم موجود در غرب ارزشی نهفته است، حال آنکه با دقت در زندگی غربی می بینیم که چنین نیست. نظام اسلامی حقوق بسیاری برای مردم قایل است. اسلام سفارش های بسیاری دارد مبنی بر اینکه نباید حق دیگران از بین برود. ارزش های بسیاری در پس رعایت همین قوانین راهنمایی و رانندگی ما قرار دارد; از جمله حق الناس. اما در غرب چنین ارزش هایی مطرح نیست; نظم موجود متأثر از پولی است که هم از مردم می گیرند و هم صرف این کار می شود; برخی قوانین وضع می شود، فناوری به کار گرفته می شود و به تبع آن، رعایت قوانین. ولی نکته حایز اهیمت این است که برخی تصور می کنند واقعاً جامعه غربی یک جامعه ارزشمند است; یعنی یک سلسله ارزش های اخلاقی، معنوی و دینی باعث می شود که مردم قوانین را مراعات کنند، اما چنین نیست. مردم غرب تافته جدابافته نیستند و اصالتاً با ما تفاوت ندارند; مثلا این گونه نیست که آنها اهل صداقت باشند و ما نباشیم و یا در آنها صافی باشد و در ما آلودگی. همین ها هم که به عنوان نمونه ذکر می کنند مربوط به عوامل نظارتی است که به اینجا منجر شده. برای مثال، در فروشگاه ها به ظاهر کسی ناظر اعمال مراجعه کنندگان نیست، ولی دوربین های مخفی و عوامل غیرمحسوس وجود دارند که اگر کسی مرتکب خلافی شود، برخوردهای شدیدی با او می کنند; افراد مطمئن هستند که تحت مراقبتند و کسانی ناظر آنهایند. یا مثلا، برخورد خوب همراه با روی باز و تبسّم صاحبان مغازه ها با خریداران به این خاطر است که در آنجا پیدا کردن کار بسیار سخت است; اگر کسی کار پیدا کند، شغلی به دست آورد، آن را از موفقیت های بزرگ خودش می داند; چون در آنجا رقابت شدیدی برای به دست آوردن کار وجود دارد. 🌸🍃 @fatemi222
🛑عوامل گریزی نسل نوجوان ،جوان 🔆الف. غفلت، جهل و عدم تفکر جوانان درباره دین جوان از نظر شناختی، دارای تفکر انتزاعی است و از نظر ذهنی به حداکثر کارآیی هوش می رسد. در این دوره، گرایش جوانان به «فلسفه زندگی»، آنان را به سوی مسائل اخلاقی، سیاسی و مذهبی سوق می دهد. جوانان تلاش می کنند هویت مذهبی خود را شکل دهند، اما به دلایل گوناگون ممکن است در فرایند هویت یابی مذهبی با بحران مذهبی مواجه شوند و نتوانند این هویت را خوب تشخیص دهند; در نتیجه، دچار سردرگمی و در نهایت، حالت بی رغبتی و گریز از دین شوند. یکی از علل این بحران، ناهمخوانی سطح شناختی جوان با سطح معارف دینی است که به او ارائه می شود. جوان به دلیل توانمندی های ذهنی خود، دین صرفاً تقلیدی را برنمی تابد. او باورهای دینی را که از دوران کودکی به صورت تقلیدی به او القا شده، کنار می زند و می خواهد دینی را بپذیرد که با سطح تفکر او متناسب باشد. اما بسیاری از اوقات آنچه به عنوان دین به او عرضه می شود برایش قانع کننده نیست. از سوی دیگر، جوان می خواهد همه آموزه های دینی را با عقل خود بسنجد. او فکر می کند اگر آموزه های دینی در قالب های فکری او بگنجد صحیح است، وگرنه درست نیست و باید کنار گذاشته شود. این عوامل موجب می شود هویت دینی جوان به خوبی شکل نگیرد و دچار بحران شناختی نسبت به این آموزه ها شود و راه نجات از این بحران را گریز از دین بداند! قرآن نیز یکی از علل عمده گرایش به کفر و بی ایمانی را جهل و ضعف معرفتی انسان ها می داند. حضرت نوح(علیه السلام)به قوم خود می فرماید:(وَلَـکِنِّیَ أَرَاکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ)(هود: 29); شما را مردمانی ناآگاه می بینم. امیر مؤمنان(علیه السلام) نیز درباره علت کفر می فرماید: «لو ان العباد حین جهلوا وقفوا، لم یکفروا و لم یضلوا»;اگر مردم در موارد ناآگاهی درنگ و تأمّل می کردند، هرگز به کفر و گم راهی نمی گراییدند. بنابراین، یکی از علل روان شناختی دین گریزی در همه انسان ها، به ویژه جوانان، ضعف معرفتی و عدم تفکر درباره دین است. علت دیگر این بی رغبتی و گریز از دین برداشت های غلط و نادرست از معارف دینی می باشد. بسیاری از اوقات، دین مساوی با معنویتْ لحاظ شده و در حد یک نیاز معنوی صرف بدان نگریسته می شود. سپس چنین نتیجه گیری می گردد که نیاز به معنویت، فقط ویژه مواقع سختی و بحران های شدید است و دین نقش اساسی در زندگی روزمرّه انسان ندارد. این دیدگاه ساده انگارانه و کاهش گرایانه نسبت به معارف دینی، به تدریج باعث حذف دین از زندگی انسان می شود. جوانی که در جستوجوی فلسفه زندگی است، اگر احساس کند دین در معنادهی و جهت بخشی به زندگی او تأثیر مثبتی ندارد به تدریج آن را کنار می گذارد و چه بسا آن را امری زاید و دست و پاگیر انگاشته، از آن گریزان می شود. 🔆ب. تهاجم سازمان یافته فرهنگی دشمن دشمن برای دور ساختن جوانان از دین، از انواع راه ها و شیوه ها استفاده می کند و به هر ترفندی دست می زند. در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود: 💢 تضعیف باورها و اعتقادات دینی: جوانان آینده سازان کشورند و اگر خوب تربیت شوند و باورهای دینی را در قلب پاک خویش بپرورانند، هادیان جامعه خواهند بود. شور و نشاط جوانان وقتی با فرهنگ پاک و پویای اسلام عجین شد، آن گاه به بار خواهد نشست و همگان از ثمرات آن بهره مند خواهند گردید. دشمنان اسلام این نکته را خوب می دانند، از این رو، «باورهای اسلامی» را مورد هجمه قرار می دهند و می کوشند از هر طریق اعتقادات مذهبی را در وجود جوانان سست و کم رنگ کنند; زیرا با وجود فرهنگ اسلامی ـ که با فطرت بی آلایش جوانان سازگار است ـ جای هیچ نفوذی برای فرهنگ بیگانه نیست. مقام معظّم رهبری از این توطئه شوم چنین نقاب برمی گیرند: یکی از راه های تهاجم فرهنگی این بود که سعی کنند جوانان مؤمن را از پای بندی های متعصبانه به ایمان ـ که همان چیزی است که یک تمدن را نگه می دارد ـ دشمنان می خواهند جوانان از دین اسلام منصرف کنند. 🌸🍃 @fatemi222
🌸🍃🌸🍃 ‏در كتابی كه فیلسوف بزرگ، عارف عامل، علامه طباطبائی صاحب تفسیر المیزان مقدمه‌ای بر آن نگاشته بود خواندم: عباس صفوی در شهر اصفهان از همسر خود سخت عصبانی شده و خشمگین می‌شود، در پی غضب او، دخترش از خانه خارج شده و شب برنمی‌گردد، خبر بازنگشتن دختر که به شاه می‌رسد... بر ناموس خود كه از زیبائی خیره كننده‌ای بهره داشت سخت به وحشت می‌افتد، ماموران تجسّس در تمام شهر به تكاپو افتاده ولی او را نمى‌یابند. دختر به وقت خواب وارد مدرسه طلاّب می‌شود و از اتفاق به در حجره محمدباقر استرآبادی كه طلبه‌ای جوان و فاضل بود می‌رود، در حجره را می‌زند... محمدباقر در را باز می‌كند، دختر بدون مقدمه وارد حجره شده و به او می‌گوید از بزرگ زادگان شهرم و خانواده‌ام صاحب قدرت، اگر در برابر بودنم مقاومت كنی ترا به سیاست سختی دچار می‌كنم. طلبه جوان از ترس او را جا می‌دهد، دختر غذا می‌طلبد، طلبه می‌گوید جز نان خشك و ماست چیزی ندارم... می‌گوید بیاور. غذا می‌خورد و می‌خوابد. وسوسه به طلبه جوان حمله می‌كند، ولی او با پناه بردن به حق دفع وسوسه می‌كند، آتش غریزه شعله می‌كشد، او آتش غریزه را با گرفتن تك تك انگشتانش به روی آتش چراغ خاموش می‌كند، مأموران تجسّس به وقت صبح گذرشان به مدرسه می‌افتد، احتمال بودن دختر را در آنجا نمی‌دادند، ولى دختر از حجره بیرون آمد، چون او را یافتند با صاحب حجره به عالی قاپو منتقل كردند. عباس صفوی از محمدباقر سئوال می‌كند دیشب، در برخورد با این چهره زیبا چه كردی؟ وی انگشتان سوخته را نشان می‌دهد، از طرفى خبر سلامت دختر را از اهل حرم می‌گیرد، چون از سلامت فرزندش مطلع می‌شود، بسیارخوشحال می‌شود، به دختر پیشنهاد ازدواج باآن طلبه را می‌دهد، دخترنیز که از شدت پاكی آن جوانمرد بهت زده بود،قبول می‌كند بزرگان را می‌خوانند وعقد دختر رابراى طلبه فقیر مازندرانی می‌بندند و از آن به بعد است كه او مشهور به میرداماد می‌شود و چیزی نمی‌گذرد كه اعلم علمای عصر گشته و شاگردانی بس بزرگ هم چون ملا صدرای شیرازی صاحب اسفار و كتب علمی دیگر تربیت می‌كند . عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، جلد ۸ @fatemi222
🌸🍃🌸🍃 اميرالمؤمنين عليه السلام درباره كرامت و حسن خلق و آقايى و عفو و گذشت رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‌فرمايد: زمانى كه اسيران طائفه طى را به مدينه آوردند، در بين آنان دخترى بود كه به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرضه داشت: يا محمّد! چه شود كه مرا آزاد نماييد تا من از شماتت و سرزنش قبايل عرب در امان بمانم؛ زيرا من دختر رئيس قبيله هستم و پدرم اشخاص بى پناه را پناه مى‌داد، اسير را آزاد مى‌كرد، به واردين غذا مى‌داد، افشاى سلام مى‌كرد و هيچ وقت حاجتمندى را بدون روا شدن حاجتش رد نمى‌كرد، من دختر حاتم طايى هستم. پيامبرفرمود: اى دختر! آنچه بيان كردى اوصاف مردم مؤمن است، اگر پدرت اهل اسلام بود براى وى از خداوند طلب رحمت مى‌كردم. سپس فرمود: دختر را آزاد كنيد؛ زيرا پدرش اخلاق نيك را دوست مى‌داشت و خدا اخلاق نيك را دوست دارد. ابو بردة بن دينار در آزادى دختر حاتم از جاى برخاست و عرضه داشت: اى رسول خدا! پروردگار اخلاق نيك را دوست دارد؟ حضرت فرمود: سوگند به خدايى كه جانم به دست اوست، وارد بهشت نمى‌شود مگر صاحب اخلاق پسنديده. @fatemi222
🌸🍃🌸🍃 شرط اول: سوره مبارکه المعارج آیه 22 إِلَّا الْمُصَلِّينَ مگر نماز گزاران حقيقي. شرط دوم: سوره مبارکه المعارج آیه 23 الَّذِينَ هُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ آنان که دايم در نماز و طاعت الهي عمر گذرانند. شرط سوم: سوره مبارکه المعارج آیه 24 وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ و آنان که در مال و دارایی خود حقّي معيّن و معلوم گردانند شرط چهارم : سوره مبارکه المعارج آیه 25 لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ تا به فقيران سائل و فقيران آبرومند محروم رسانند. شرط پنجم: سوره مبارکه المعارج آیه 26 وَالَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ و آنان که روز قيامت و جزا را تصديق کنند. شرط ششم: سوره مبارکه المعارج آیه 29 وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ و آنان که اندام خود را از شهوت راني نگاه مي‌دارند. شرط هفتم: سوره مبارکه المعارج آیه 32 وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ﴿۳۲﴾ و آنان که امانت و عهد و پیمانشان را رعایت کنند. (۳۲) شرط هشتم: سوره مبارکه المعارج آیه 33 وَالَّذِينَ هُمْ بِشَهَادَاتِهِمْ قَائِمُونَ ﴿۳۳﴾ و آنان که برای گواهی به حق قیام کنند. (۳۳) شرط نهم : سوره مبارکه المعارج آیه 34 وَالَّذِينَ هُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ و آنان که نماز خود را به وقت و شرايط و حضور قلب محافظت کنند. وعده خداوند رحمان و رحیم: سوره مبارکه المعارج آیه 35 أُولَٰئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ آنان در باغها ي بهشت ابد با عزّت و احترام متنعّمند. الهی ما را از نمازگزاران حقیقی خود قرار بده و گناهان ما را ببخش. @fatemi222
سلام من به امامی که صیدِ زندان شد میان اوج بلا کوه صبر و ایمان شد سلام من به نمازی که حلقه ی زنجیر به جای دانه ی تسبیح ،مونس آن شد سلام من به نوایی که همچو آه علی میان قعرِ سیه چالِ خصم پنهان شد سلام من به مناجات و ذکر یا زهرا که مَحرم دل سوزان او به زندان شد شهادت مظلومانه امام موسی کاظم (علیه السلام) تسلیت باد. 🇮🇷 @Tebyangonabad
به مناسبت شهادت امام موسی بن جعفر 🌴امام موسی بن جعفر علیه السلام الگوی مبارزه با طاغوت 🔹سیره سیاسی و مبارزاتی حضرت امام موسی بن جعفر با شکنجه ها و زندانی های طولانی بر کسی پوشیده نیست. سیره ایشان در مسیر انقلاب و مقاومت الگوی تمام عیاری برای انقلابیون و مبارزان است. ذوجهات بودن ایشان در مسیر انقلاب و مبارزه، شاخصه ممتاز این امام همام است. ◀️عبادت: این پیشوای انقلابی به عبد صالح، زین المجتهدین در میان اهل سنت و شیعه معروفند. دعاهای «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ » و « اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ الرّاحَهَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَالْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ» یادگار ایشان برای سجده نماز مومنان است. عبادت های زیاد و سجده های طولانی این بزرگ مرد انقلابی، برای زندانیان و زندانبانان شگفت آفرین بود. ◀️اقتصاد: حضرت در مسیر مبارزه، در تولید و توزیع ثروت، و تشکیل شبکه اقتصادی دریافت وجوهات و مالیات نقش داشتند. احداث مزرعه کشاورزی، کمک های مومنانه که به کیسه های زر کاظم معروف بود و تشکیل شبکه وکالت برای دریافت وجوهات شیعیان از جمله فعالیت های اقتصادی حضرت در مسیر مبارزه بود. ◀️اخلاق: تقوای حضرت تقوای گوشه نشینی وعزلت گزینی نبود. تقوای ایشان تقوای مسئولیت پذیری فردی و اجتماعی بود. درکرامت اخلاقی معروف بودند. عصبی مزاج نبودند، با حوادث بیرونی انفعالی برخورد نمی کردند، به خاطر منافع شخصی عصبانی نمی شدند. مجسمه کظم غیظ در برابر تند خویی های فردی بودند. ◀️روشنگری و بصیرت دهی: چیدمان اتاق خصوصی حضرت نشان از مبارزه داشت. در اتاق خصوصی ایشان که فقط برخی اصحاب میتوانستند وارد شوند سه چیز قرار داشت، شمشیری آویزان بر دیوار، نشان از جهاد، لباسی خشن، نشان از زندگی خشونت بار رزمی و انقلابی و قرآنی که هدف مبارزه را نشان می داد در این اتاق قرار داده بودند. روشنگری ایشان حتی در درون غاری در شام برای یک نفر نصرانی و در درون زندان ها برای زندانیها و زندانبانان در سختترین شرایط ادامه داشت. این نوع روشنگری میفهماند که جهاد متکی به قرآن هیچ شرایطی متوقف نمیشود. ◀️مواجهه با رویش ها و ریزش ها حضرت در طول مبارزه با رویش ها و ریزش ها مواجه شدند. رویشی مانند علی بن یقطین که حضرت در مورد ایشان می فرمایند: برای تو چیزی را دوست دارم که برای خود دوست دارم. حضرت با اعتماد کامل ایشان را به درون درون حاکمیت برای انجام مأموریت و دفاع از عدالت و مظلومان می فرستند. علی بن یقطین در مسیر مبارزه تا پایان عمر ثابت قدم بودند و پیش از حضرت جان به جان آفرین تسلیم کردند. در مقابل این رویشها، حضرت موسی الکاظم در مسیر مبارزه از ریزشهایی مانند علی ابن حمزه خبر داده بودند. جریان علی بن حمزه و حیان السراج(واقفیه) با وسوسه شدن در برای مبالغ هنگفت وجوهات در دسترس خود و با توجیه‌ این که بهره گیری از این اموال بهره آنان از سفره مبارزه است، به اموال دست درازی کرده و منکر امامت فرزند امام موسی کاظم شدند.
حاج آقا دولابی ره: 🔻با نیت کار کن 🔸خانواده ات هر چند نفر که هستند، به آنها نگاه نکن و به نیت همان تعداد از ائمه علیهم السلام از آنها پذیرایی کن. چند وقت که این کار را ادامه دادی، ببین چه می‌شود. 🔻با نیت کار کن. 🔸مثلاً در حمام خودت را به این نیت بشوی که داری نفست را از صفات رذیله و از هوی و هوس و آرزوهای دور و دراز می‌شویی ◽️سرت را به این نیت اصلاح کن که داری گناهان و خیالات باطل را از وجودت قیچی می‌کنی، ◽️سرت را به نیت شانه کردن سر یک یتیم شانه کن ◽️خانه را که جارو میزنی و لباس ها را که می‌شویی، به نیت بیرون ریختن دشمنان اهل بیت علیهم السلام از زندگی و وجودت انجام بده 🔰چند وقت که با نیت کار کردی، آن وقت ببین که نور همۀ فضای زندگی ات را پر می‌کند و راه سیرت باز می‌شود. 📚مصباح الهدی، ص ۲۱۴
🌸🍃﷽🍃🌸 ✍ امیر المومنین علیه السلام در روایتی می فرمایند:. بدترين گناه آن است كه گنهكار آن را سبك شمارد. أَشَدُّ اَلذُّنُوبِ مَا اِسْتَخَفَّ بِهِ صَاحِبُهُ نهج البلاغه حکمت 469 👌چند نکته کوتاه درباره وسائلی که دارای استفاده حلال و حرام می باشند: 1.خرید و فروش وسائلی که قابلیت استفاده حلال و حرام دارند مثل تلفن همراه و کامپیوتر و ... چنانچه انسان بخواهد از آن استفاده حلال کند جایز است. (تحریر الوسیله ج1 کتاب التجارة مقدمه م10 ، منهاج ج2 م10) 2. اگر کسی وسیله ای را که دارای استفاده حلال و حرام است، تهیه کرده است اما ترس آن را دارد که خود یا یکی از اعضای خانواده  آن را در راه حرام و گناه استفاده نماید، نگهداری آن وسیله جایز نیست. مانند نصب نرم افزار برخی از شبکه های اجتماعی که با نصبش ترس آن را دارد که به گناه بیفتد باید از نصبش منصرف شود و از نرم افزار هایی استفاده شود که از وقوع در حرام ایمن باشد . 3. خرید و فروش وسائلی که قابلیت استفاده حلال و حرام دارد اگر منع قانونی داشته باشد، جایز نیست. مثل برخی از داروها که خرید و فروش آن احتیاج به مجوز قانونی دارد. (اجوبه الاستفتائات س1983 و 1987) @fatemi222
🌸🍃﷽🍃🌸 ✋واجبات_رکوع ✍ در روایت است از امام باقر علیه السلام که می فرمایند:  هر که رکوع نمازش را کامل انجام دهد هیچ ترس و وحشتی در قبر به سراغش نمی آید. مَنْ‏ أَتَمَ‏ رُکُوعَهُ‏ لَمْ‏ تَدْخُلْهُ‏ وَحْشَةٌ فِی‏ الْقَبْر.(کافی(ط-الاسلامیه) ج 3 ، ص 321 ، ح 7) 👌یکی از واجبات نماز رکوع است که رکوع علاوه بر وجوب از ارکان نماز است؛ بدین معنا که ترک یا زیاد کردن آن ، حتى از روى سهو موجب بطلان نماز مى‌شود، اما چند نکته درباره واجبات رکوع:  1. انسان باید به قصد رکوع به اندازه ای خم شود که بتواند دست را به زانو بگذارد (امام خامنه ای وآیت الله مکارم: بنابراحتیاط واجب کف دست را بگذارد.)  2. برای رکوع باید از حالت ایستاده به رکوع رفت که این ایستادن قبل از رکوع را قیام متصل به رکوع می گویند.  3. در رکوع باید به مقدار ذکر واجب، بدن آرام باشد.  4. واجب است که بعد از رکوع نمازگزار صاف بایستد و بعد از آنکه در حالت ایستاده بدن آرام گرفت، به سجده رود.  نکته آخر اینکه هر یک از این واجبات رکوع چنانچه عمدا ترک شود نمازش باطل است و نسبت به قیام متصل به رکوع و همچنین خم شدن به اندازه رکوع ، حتی اگر سهوا هم ترک شود نماز باطل است. (عروه الوثقی،فصل فی الرکوع؛رساله مراجع،مسأله 1022؛1040 ؛1030)  @fatemi222