👌وصیت حضرت علی علیه السلام
( وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ لَا یَسْبِقُکُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیْرُکُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِینِکُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا)
👈خدا را! خدا را! در باره جهاد با اموال و جانها و زبانهاى خویش در راه خدا بر شما باد به پیوستن با یکدیگر، و بخشش همدیگر، مبادا از هم روى گردانید، و پیوند دوستى را از بین ببرید.
👈 امر به معروف و نهى از منکر را ترک نکنید که بدهاى شما بر شما مسلّط مىشوند، آنگاه هر چه خدا را بخوانید جواب ندهد (سپس فرمود).
🌹ناشر معارف باشیم
@fatemi222
⭕️هر پیامبری معجزه ای داشته
👈عصای حضرت موسی علیه السلام با رواج سحر و جادو در عصر او تبدیل به اژدها می شد و دستش با خارج شدن از گریبان, مثل ماه می درخشید.
👈حضرت عیسی علیه السلام نیز در دورانی که درمان بیماری های مختلف کار مرسوم و رایجی بود, مردگان را به اذن خدا زنده می کرد و کور مادرزاد را شفا می داد.
👈 پیامبر اسلام نیز در دوران رواج بازار فصاحت و بلاغت, قرآن را بر همگان عرضه کرد تا معجزه جاوید پیامبر خاتم باشد.
👈با دعای حضرت صالح, کوه منفجر شد و از درون آن شتری با همان ویژگی ها بیرون آمد.
👈اما پس از چندی یکی از آنان با پشتیبانی همه مردم شتر را پی کرد. ساعتی نگذشت که آنها مثل مور و ملخ به جان آن افتادند و بزرگ و کوچکشان از گوشت آن خوردند.
👈 خداوند نیز پس از سه روز قوم او را عذاب کرد و تنها صالح و مومنان به او را از مهلکه نجات داد.
📌برخی از معجزات پیامبران که در قرآن و روایات آمده است به قرار زیر است:
🔹حضرت صالح: بیرون آوردن ناقه از شکم کوه.
🔸حضرت ابراهیم: سردشدن آتش بر او - زنده كردن مرغ هاى چهارگانه به اذن خداوند متعال.
🔹حضرت یوسف: شفای چشمان یعقوب نبی علیه السلام با پیراهن یوسف.
🔸حضرت موسی: تبدیل عصا به اژدها - ید بیضا - نزول عذابهای متعدد جهت تنبه قوم فرعون - شكافتن دریا - جوشیدن دوازده چشمه برای بنی اسرائیل - زنده شدن مقتول بنیاسرائیل - ابرهای سایبان - نزول منّ و سلوی - قرار گرفتن کوه طور بالای سر بنیاسرائیل.
🔹حضرت داود: تسخیر باد - دانستن زبان پرندگان - نرم بودن آهن در دست او - صنعت لباس جنگ.
🔸حضرت سلیمان: تسخیر باد - دانستن زبان پرندگان و حیوانات دیگر- تسلط بر جنیان و شیاطین- سخن گفتن با مورچه - چشمه مس
🔹حضرت عیسی بن مریم: نحوه ولادت - تكلم در گهواره - جان دادن به مجسمه پرنده - شفای كور مادرزاد و پیس - زنده كردن مردگان - اخبار از غیب - نزول غذای آسمانی
🔸حضرت محمد: قرآن - شق القمر - رد الشمس - جاری شدن آب از بین انگشتان پیامبر(ص) - بارش شدید باران به دعای پیامبر(ص) - تسبیح گفتن دانههای سنگ در دستان پیامبر(ص) و .
معجزات پیامبر(ص)، ویکی شیعه
📌چرا پیامبران به معجزه نیاز دارند؟
مىدانیم منصب نبوت و پیامبرى، بزرگترین منصبى است که به عدهاى از پاکان عطا شده است، زیرا مناصب و مقامهاى دیگر معمولاً حاکم بر جسم افراد است، ولى منصب نبوت منصبى است که بر جان و دل جامعهها حکومت مىکند، لذا به همان نسبت که ارج بیشترى دارد، مدعیان کاذب و افراد شیاد بیشترى، این منصب را به خود مىبندند، و از آن سوء استفاده مىکنند.
👈در اینجا مردم مىبایست یا ادعاى هر مدعى را بپذیرند، و یا دعوت همه را رد کنند، اگر همه را بپذیرند، پیدا است چه هرج و مرجى به وجود مىآید، و دین خدا به چه صورت جلوه خواهد کرد، و اگر هیچ کدام را نپذیرند آن هم نتیجهاش گمراهى و عقب ماندگى است.
👈بنابراین، همان دلیلى که اصل بعثت پیامبران را الزامى مىشمارد مىگوید پیامبران راستین مىبایست نشانهاى همراه داشته باشند که علامت امتیاز آنان از مدعیان دروغین، و سند حقانیت آنها باشد.
👈روى این اصل، لازم است هر پیامبرى، معجزهاى بیاورد که گواه صدق رسالتش گردد.
👈و همان طور که از لفظ «معجزه» پیدا است، باید پیامبر(صلى الله علیه وآله)قدرت بر انجام اعمال خارق العادهاى داشته باشد که دیگران از انجام آن «عاجز» باشند.
👈پیامبرى که داراى معجزه است لازم است مردم را به «مقابله به مثل» دعوت کند، او باید علامت و نشانه درستى گفتار خود را معجزه خویش معرفى نماید، تا اگر دیگران مىتوانند همانند آن را بیاورند، این کار را در اصطلاح «تحدّى» گویند.
👌اخبار غیبی که پیامبر به مردم فرمود و در قرآ ن نیز موجود است به چند مورد اشاره می شود:
1. عده ای از بنی اسد برای دریافت صدقات، اسلام آوردند ولی واقعاً مؤمن نبودند وقتی پیش پیامبر آمدند و ادعای ایمان کردند قرآن به پیامبر فرمود: "به آنان بگو: شما ایمان نیاوردهاید، ولى بگویید اسلام آوردهایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است!.... " [حجرات، 14: "قَالَتِ الْأَعْرَابُ ءَامَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُواْ وَ لَاکِن قُولُواْ أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْایمَانُ فىِ قُلُوبِکُمْ...".] آگاهی از قلب افراد یکی از معجزات الاهی بوده که توسط پیامبر عملی شده است.
2. عاص بن وائل، پیامبر(ص) را به علت نداشتن پسر، ابتر می نامید ، پیامبر (ص) وی را ابتر و نسل خودش را کوثر نامید.
این پیش بینی محقق شد و نسلش بعداز پسرانش منقطع شد ولی نسل پیامبر هم چنان پابرجاست.
3- خبر از غلبه روم بعد از آن که از سپاه ایران شکست سختی خورده بودند: "رومیان مغلوب شدند! (و این شکست) در سرزمین نزدیکى رخ داد امّا آنان پس از (این) مغلوبیّت بزودى غلبه خواهند کرد". [روم،1و 2 و 3 :غُلِبَتِ الرُّومُ،فىِ أَدْنىَ الْأَرْضِ وَ هُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُون.]
👈قرآن کریم دو معجزه ای را که برای شخص پیامبر (ص) اتفاق افتاده گزارش داده است که عبارتند از:
1. اسراء و معراج پیامبر (ص): «پاک و منزه است خداوندی که بنده اش را شبانگاهان از مسجد الحرام به مسجد الاقصی برد و ...»
👈این آیه درباره معراج (اسراء) پیامبر (ص) است که خداوند بعد از آوردن پیامبر به مسجد الاقصی وی را تا «قاب قوسین» یا «نزدیکتر از آن» به بالا می برد.
👈اصل معراج معجزه پیامبر (ص) است، بعد از معراج نیز حضرت اخبار غیبی فراوانی را از این سفر بی نظیر بیان کردند.
👈مسأله معراج را همه دانشمندان معتبر اسلامی بیان کرده اند که قبل از هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه اتفاق افتاد اگر چه در سال وقوع آن اختلاف نظر است و عده ای سال دوم بعثت، یا سوم و یا پنجم و یا ششم و عده ای غیر از این را نیز گفته اند.
👈بنابر آن چه در آیه آمده است:" و بار دیگر نیز او را مشاهده کرد، نزد «سدرة المنتهى»،)و هم چنین از روایات اهل بیت (ع) استفاده می شود که معراج دو بار اتفاق افتاده است.
👈طبق تصریح قرآن کریم، اسراء و معراج از مسجد الحرام شروع شد اگر چه بعضی منزل ام هانی یا شعب ابی طالب را به عنوان مبدا ذکر کرده اند احتمال دارد بار اول از مسجد الحرام و بار دوم از منزل ام هانی باشد اما دلائل، شعب ابی طالب را تأیید نمی کند
👈مطلب مهم دیگری که درباره معراج پیامبر اکرم (ص) باید گفت: در نحوه عروج ایشان است که آیا معراج روحانی بوده یا هم روحانی و هم جسمانی بوده است؟
گفتار بیشتر مفسرین این است که «معراج روحانی و جسمانی بوده است» یعنی پیامبر با همین بدن مادی خود از مسجد الحرام به سوی بیت المقدس سیر داده شده و از آن جا نیز با جسم و روحش به آسمان ها عروج کرده است و اخبار غیبی فراوانی از مشاهدات خود نقل فرمود.
برای اطلاع بیشتر از حقیقت معراج پیامبر اکرم (ص)به کتب تفسیر مراجعه کنید.
2. شق القمر (شکافته شدن ماه):
در ابتدای سوره قمر خداوند از این معجزه بزرگ پیامبر یاد می کند و می فرماید «قیامت نزدیک شد و ماه شکافته شد».[ قمر، 1. "اقْترََبَتِ السَّاعَةُ وَ انشَقَّ الْقَمَر".]
👈واقعه شق القمر از این قرار است که، مشرکان مکه (قبل از هجرت) از پیامبر (ص) درخواست آیه و نشانه ای کردند و گفتند: «اگر واقعاً پیامبر خدا هستی ماه را برای ما بشکاف و دو نصف کن، پیامبر (ص) به آنان فرمود: اگر این کار را برای شما انجام دهم ایمان می آورید؟ گفتند آری. آن شب، شب بدر بود یعنی ماه در آسمان کامل بود. پیامبر اکرم (ص) از پروردگارش خواست تا ماه دو نیم شود، با اشاره پیامبر (ص) ماه به دو نیم شد و عده زیادی این معجزه بزرگ را دیدند اما مشرکان دوباره این معجزه بزرگ را انکار کردند و گفتند محمد (ص) ما را سحر کرد.
قرآن مجید این انکار مشرکان را به عنوان عادت همیشگی آنان بیان کرده و می فرماید: "و هر گاه (مشرکان) نشانه و معجزهاى را ببینند روى گردانده، مىگویند: «این سحرى مستمر است»! آنها (آیات خدا را) تکذیب کردند و از هواى نفسشان پیروى نمودند و هر امرى قرارگاهى دارد.".
👈این بخشی از مطالبی است که در رابطه با معجزات پیامبر اکرم (ص)بیان شد.
۱_غفلتزدایی
قرآن مجید یکی از اهداف خود را نجات انسان از غفلت معرفی میکند: «تَنزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا اُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ؛
👈قرآن، فروفرستاده خدای شکستناپذیر و مهربان است تا کسانی را که پدرانشان بیم داده نشدهاند، بیم دهی؛
زیرا ایشان غافلاند.» در این آیه، نجات مردم از غفلت، هدف قرآن تلقی شده است و برای تحقق چنین هدفی میفرماید: باید مردم بیم داده شوند تا به هوش آیند و از غفلت رهایی یابند.
👈انسان برای رسیدن به کمال واقعی خود، باید در چندراهیها، راه صحیح را برگزیند و برای گزینش، باید به راههای گوناگون و سود و زیان هر یک توجه داشته باشد؛ ولی گاهی بر اثر سرکشی غرایز، از توجه به راههای گوناگون غافل میشود. این غفلت، ریشه بسیاری از گمراهیها و انحرافات است.
👈قرآن مجید در وصف جهنمیان میفرماید: «اُوْلَـئِکَ کَالاَنْعَامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ اُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛[]؛ این گروه با آنکه چشم و گوش و عقل دارند، از آنها بهره نمیگیرند؛ همانند چهارپایان، بلکه از آنان نیز گمراهترند؛ زیرا اینان غافلاند.»
👈 انسان در اثر غفلت؛ به خدا به معارف حق و راههای تکامل هیچ توجه نمیکند، چه رسد به آنکه آنها را برگزیند و بدانها دل بندد و در مسیر آنها حرکت کند. از منظر قرآن، برخی انسانها از خدا، آخرت و آیات الاهی، که نقش بسزایی در سعادت آنان دارد، غافل شده و باید بدانها توجه کنند.
.۲ - یادآوری فراموش شدهها
👈خداوند بزرگ از راه فطرت، عقل و وحی، حقایقی را در اختیار بشر قرار داده؛ ولی اُنس با دنیا، لذایذ مادی، وسوسههای شیطانی و هواهای نفسانی، سبب شده است که آن حقایق را فراموش کند. یکی از اهداف قرآن، به یاد آوردن آن حقایق است: «اِنْ هُوَ اِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ؛ قرآن برای جهانیان جز یادآوری نیست».
👈قرآن مجید بر این باور است که انسانها امور بسیاری را فراموش کردهاند. خداوند متعال، نعمتهای او،] آیات الاهی، پیمان و میثاق خدا، معارف و احکامیکه از سوی پروردگار در اختیارشان قرار گرفته است، معاد و روز جزاو اعمالی که خود انجام دادهاند، اموری است که انسان در طول زندگی خود آنها را فراموش میکند و ضرورت دارد که کسی آنها را یادآوری کند. گاه انسانها در اثر فراموشی خدا، خود را نیز فراموش میکنند و دچار ازخودبیگانگی میشوند:
«نَسُوا اللَّهَ فَاَنسَاهُمْ اَنفُسَهُم؛؛ خدا را فراموش کردند، خداوند هم آنان را نسبت به خودشان دچار فراموشی ساخت.»
👈انسانی که خود را فراموش میکند، دیگری را که بر او حاکم شده و در او نفوذ کرده است، خود میپندارد. او فکر میکند که خودش میخواهد و خودش تصمیم میگیرد؛ ولی در واقع او نیست که تصمیم میگیرد؛ #هوای نفس، شیطان و انسانهایی که او را مسخ کردهاند، به او دستور میدهند؛ دردهای دیگران را که دشمنان او هستند، درد خود میداند و درمان آنها را درمان خود میپندارد؛
👈زیرا آنها را خود پنداشته است. او به دنبال هوای نفس و شیطان میرود و میگوید: دلم میخواهد، خودم چنین تشخیص دادهام؛ ولی واقعیت چنین نیست: «کالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیَاطِینُ فِی الاَرْضِ حَیْرَان؛ مانند کسی که شیطانها او را فریفته و عقل و دلش را ربودهاند، سرگردان است.»
👈و «کَالَّذی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَس؛]؛ مانند آن که شیطان او را مس کرده، در او نفوذ نموده، تحت سلطه خود درآورده، او را از تعادل خارج کرده است و توان حرکت در مسیر تکامل خود را ندارد».
👈قرآن نجات از خودفراموشی و ازخودبیگانگی را «یاد خدا» و فراموش نکردن او میداند. اگر انسان خدا را به یاد آورد، خداوند هم او را یاد میکند:
👈«فَاذْکُرُونِی اَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُواْ لِی وَلاَ تَکْفُرُونِ؛]؛ پس مرا (خدا را) یاد کنید، من هم شما را یاد میکنم و مرا سپاس گویید و کفر نورزید». اگر خدا انسان را یاد کند، از خودفراموشی نجات مییابد
.۳ - ارائه بینشهای صحیح و ضروری
🔹انسانها در شناخت خدا و جهان دچار برداشتهای نادرستی شدهاند و در بسیاری از موارد، شناخت صحیحی از خدا، جهان و خود ندارند؛
🔸چنانکه در موارد بسیاری نمیتوانند با اتکای به ابزارهای شناخت بشری، شناختهای لازم را به دست آورند:
🔹«وَمَا اُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ اِلاَّ قَلِیلاً؛ و شما را از دانش جز اندکی ندادهاند». قرآن مجید میفرماید: ما قرآن را فرو فرستادیم تا همه شناختهای درست و لازم برای هدایت انسان به کمال واقعیاش را در اختیار او قرار دهیم:
«وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْءٍ؛ و بر تو کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر همه چیز است.
🔸 اصلاً دلیلِ آمدن پیامبران، همین بوده است که بشر از دستیابی به همه شناختهای لازم و صحیح که برای سعادت وی ضروری میباشد، ناتوان است و فقط با استمداد از وحی به آنها دست مییابد.
.4 - خردورزی
👈عقل و دل انسان بسیاری از حقایق را درمییابد و در عمق جان به آن اعتراف میکند؛ ولی حاکمیت هواهای نفسانی بر عقل، مانع از توجه به این حقایق و اعتراف به آنها میشود.
👈یکی از اهداف نزول قرآن، زمینهسازی برای بهکارگرفتن عقل و فهم است:
👈«اِنَّا اَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛؛ ما کتاب خویش را به صورت خواندنیِ عربی فرو فرستادیم تا شاید عقل را به کار بندید».
👈در آیه دیگری میفرماید: «اُنْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الایَاتِ لَعَلَّهُمْ یَفقـَهونَ؛؛ بنگر که چگونه آیات را بیان میکنیم، شاید که دریابند و حقایق را فهم کنند».
👈از آیات شریفه میتوان این نکته را استفاده کرد که قرآن با ذکر مقررات الاهی،هشدار در مورد تلاش شیطان برای گمراهی بشر، توجه دادن به معاد و ذکر مثالهادرصدد است تا زمینه بهکارگیری عقل را در درک حقایق فراهم سازد.
5- پند دادن
برای آنکه انسان مسیر درست سعادت را انتخاب کند، علاوه بر بیرون آمدن از عالم غفلت و به دست آوردن بینشهای صحیح و ضروری؛ باید دل او نیز در گرو آن بینشها قرار گیرد؛ ولی توجه به مادیات و پیروی از هواهای نفسانی انسان را سنگدل ساخته و گرایش به حقایق را در او کاهش میدهد.
در چنین موقعیتی، ضروریترین عنصر مورد نیاز، عاملی است که دل او را رام کند و به حالت فطری نخستین بازگرداند. آن عامل، «پند و موعظه» است. به همین دلیل یکی از نامهای قرآن «موعظه» است.
آیات گوناگونی به این هدف (موعظه کردن) تصریح کرده؛ مانند «یَا اَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکُم مَّوْعِظَه مِّن رَّبِّکُم؛[۴۴] ای مردم، شما را از سوی خداوندگارتان پندی آمد».
پذیرش حقایق، غیر از آگاهی از آنها است. کم نیستند افرادی که با آنکه حقیقت برایشان روشن شده، از پذیرش آن سر باز میزنند و در برابر آن مقاومت و حتی جبههگیری میکنند.
قرآن مجید از افراد و گروههایی نام میبرد که در برابر ادعاهای حق انبیا، در عین یقین داشتن به آنها، موضع مخالف گرفته و تسلیم نشدهاند و بهویژه برتریطلبی و ستمگری آنان سبب شده است که حاضر به پذیرش حقایق نشوند: «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا اَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا؛[۴۵] آیات الاهی را در عین آنکه بدانها یقین داشتند، به دلیل ستمگری و برتریطلبی انکار کردند». نقش «موعظه» این است که زمینه را برای پذیرش دل و تسلیم شدن در برابر حقایق فراهم سازد.
نکته شایان توجه آنکه موعظههای قرآنی صرفاً بر اموری که شهرت دارد (مشهورات) و مورد قبول توده مردم است، متکی نیست؛ بلکه آنچه در مواعظ قرآنی رعایت میشود، تکیه بر امور درستی است که فهم آن آسان و همراه با تعابیری است که دل را تحت تاثیر قرار میدهد و مشهور بودن آن به دلیل پشتوانه برهانی یا فطری آن است.
برای مثال به این موعظه قرآن توجه کنید: «قُلْ اِنَّمَا اَعِظُکُم بِوَاحِدَه اَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَفُرَادَی ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّه؛[۴۶] بگو همانا شما را یک موعظه میکنم؛ برای خدا به پا خیزید و به تنهایی و یا با هماندیشی درباره نبوّت پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) بیندیشید و ببینید که او جنزده نیست».
روی سخن در این موعظه با منکران نبوّت است که با نزول قرآن به عنوان معجزه الاهی و درخواست همانندآوری، نبوّت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) برایشان به اثبات رسیده بود؛ ولی برای بهانهجویی یا در اثر شبههای که مغرضان مطرح کرده بودند، چنین میپنداشتند که پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) ـ نعوذ بالله ـ جنزده شده یا تحت تاثیر نیروهای دیگر، تصور کرده که پیامبر است.
قرآن از مرحله استدلال که همانندآوری است، گذشته و میفرماید: چون شما در مقام استدلال نتوانستهاید همانند قرآن را بیاورید، پس پیامبری رسول گرامی (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) ثابت شده است؛ ولی برای آنکه دلهای آنان را تسلیم این حقیقت کند، میفرماید: «بیندیشید و ببینید که او جنزده نیست.» اگر کسی از نیروی تفکر خود، به دور از تعصب، کمک بگیرید، نبوّت او را تصدیق خواهید کرد. موضوع «موعظه» در این آیه مطلب حقی است که قبلاً بر آن استدلال شده و در اینجا به طریقی آسان و روشن و به منظور رام ساختن دلها، زدودن زنگارهای عقل و دل و تحت تاثیر اغراض و انگیزههای مخالف حق قرار نگرفتن، این موعظه را ارائه میدهد.
6-هدایت و پندپذیری
اگر عقل سیراب شود، دل رام گردد و ظرف دل از زنگارها و بیماریها پالوده شود، آماده پذیرش هدایت قرآن و تسلیم در برابر موعظه آن میشود. این هدف دیگری است که در آیات مطرح شده است.
قرآن میفرماید: «اَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ... بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ... لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ؛[۵۷] یا آنکه میگویند: قرآن را به دروغ به خدا نسبت میدهد...،
بلکه قرآن حق و از سوی خداوندگار تو است... تا شاید هدایت پذیرند». در آیه دیگری میفرماید: «کِتَابٌ اَنزَلْنَاهُ اِلَیْکَ... لِیَتَذَکَّرَ اُوْلُوا الْاَلْبَاب؛[۵۸]؛ کتابی به سوی تو فرو فرستادیم... برای آنکه خردمندان از آن پند گیرند».