دیگر توانی در میان پیکرت نیست
آقا رمق بین دو چشمان ترت نیست
لعنت به این زهری که آبت کرد این طور
در بسترت انگار جسم لاغرت نیست
دختر نداری تا پرستار تو باشد
جان میدهی و هیچ کس دور و برت نیست
این روزها داری دلی پر از سقیفه
در گوش تو جز نالههای مادرت نیست
مثل حسن پیری چه زود آمد سراغت
این روزگار بی مروت یاورت نیست
دور از وطن در سامرا خیلی غریبی
آقا ولیکن قاتل تو همسرت نیست
لب تشنهای، لب تشنهای، لب تشنه،
اما ساعات آخر خنجری بر حنجرت نیست
مهدی است بالای سرت وقت شهادت
بی غیرتی مثل سنان بالاسرت نیست
«محمد حسین رحیمیان»
نوحه شهادت امام هادی علیه السلام
سلام،به تو که حجّت خدایی
گل بهشت مصطفایی
غریب شهر سامرایی
مقام تو اعلا مولا مولا
تَرَنُّم دلها مولا مولا
امامِ هادی یا مولا مولا
امامِ هادی یا مولا مولا...
شدی،پاره جگر به زهر کینه
ما و شرار و سوز سینه
گِرید به تو یاسِ مدینه
قتیلِ اَعدایی مولا مولا
عزیز زهرایی مولا مولا
تو هستیِ مایی مولا مولا
امامِ هادی یا مولا مولا
تو و،غریبی و قلب کباب و
مرثیه و چَشم پر آب و
حکایت بزم شراب و
ز داغ تو جان شد بر لب بر لب
ولی بُوَد دلها یا رب یا رب
حزین و سوزانِ زینب زینب
حسین حسین مولا یا ثارالله...
ِنِسَاءِ الْحُسَيْنِ(ع) فَحُبِسْنَ مَعَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) فِي مَحْبِسٍ لَا يُكِنُّهُمْ مِنْ حَرٍّ وَ لَا قَرٍّ حَتَّى تَقَشَّرَتْ وُجُوهُهُمْ [مِن حَرِّ الشَّمسِ]》
♦️یزید دستور داد، خانواده ی امام حسین(ع) را با امام سجاد(ع) زندانی کردند، زندان چنان بود که آنان را از گرما و سرما، نگاه نمی داشت تا آنجا که صورتهای آنان پوست انداخت.(۵)
قطب الدین رواندی نقل می کند که؛
📋《لَمَّا اُتِيَ بِعَلِيِ بنِ الحُسَينِ(ع) وَ مَن مَعَهُ إلَى يَزِيدَ بنَ مُعَاوِيَةَ، جَعَلُوهُم فِي بَيتِِ خَرَابِِ وَاهِي الحِيطَانِ》
♦️یزید، امام سجاد(ع) و دیگر همراهان اسراء را در خانه ای ویران و خرابه جای داد.(۶)
2⃣وارد کردن امام هادی(ع) در مجلس شراب :
شیخ صدوق به نقل از امام رضا(ع) در حدیثی، چنین نقل می کند :
📋《لَمَّا حُمِلَ رَأْسُ الْحُسَيْنِ(ع) إِلَى الشَّامِ أَمَرَ يَزِيدُ لَعَنَهُ اللَّهُ فَوُضِعَ وَ نُصِبَ عَلَيْهِ مَائِدَةٌ فَأَقْبَلَ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ يَأْكُلُونَ وَ يَشْرَبُونَ الْفُقَّاعَ فَلَمَّا فَرَغُوا أَمَرَ بِالرَّأْسِ فَوُضِعَ فِي طَسْتٍ تَحْتَ سَرِيرَةٍ وَ بُسِطَ عَلَيْهِ رُقْعَةُ الشِّطْرَنْجِ وَ جَلَسَ يَزِيدُ لَعَنَهُ اللَّهُ يَلْعَبُ بِالشِّطْرَنْجِ وَ يَذْكُرُ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) وَ أَبَاهُوَ جَدَّهُ وَ يَسْتَهْزِئُ بِذِكْرِهِمْ فَمَتَى قَامَرَ صَاحِبَهُ تَنَاوَلَ الْفُقَّاعَ فَشَرِبَهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ》
♦️هنگامى که سر حسین بن علی(ع) را به سوى شام بردند، یزید دستور داد آن را در کنارى نهاده و سفره غذا را گستردند، و او با یارانش مشغول خوردن غذا و نوشیدن آبجو شدند، چون فارغ گشتند، امر کرد سر بریده حسین(ع) را در طشتى به پیش تخت او نهادند و میز بازى شطرنج را روى آن طشت گذارد و با یارانش به بازى شطرنج مشغول شد، و حسین(ع)، پدر و جدّش را به مسخرگى یاد میکرد، و چون از همبازیش میبُرد جام شراب را برگرفته سه بار مینوشید.
📋《ثُمَّ صَبَّ فَضْلَتَهُ عَلَى مَا یَلِی الطَّسْتَ مِنَ الْأَرْض》
♦️آنگاه باقی مانده آنرا در کنار طشتى که سر بریده امام حسین(ع) در آن بود بر زمین می ریخت.(۷)
یزید در حال مستی؛
📋《فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ فِی طَسْتٍ مِن ذَهَبِ وَجَعَلَ یَضرِبُ بِقَضیبِ فِی یَدِه عَلَی ثَنَایَاهُ》
♦️سر مبارک امام حسین(ع) جلوی او در طشت طلا قرار داده شد، وآن لعین با چوپ، بر میان دو لب مطهر ایشان می زد.(۸)
3⃣گریبان چاک زدن امام حسن عسگری(ع) در مصیبت پدر گرامیشان امام هادی(ع) :
ابن طاووس نقل می کند که؛
وقتی اهل بیت امام حسین(ع) را وارد مجلس یزید کردند، آنان در مقابلش ایستادند، امام سجاد(ع) خطاب به یزید فرمود :
📋《أَنْشُدُكَ اللَّهَ يَا يَزِيدُ! مَا ظَنُّكَ بِرَسُولِ اللَّهِ(ص) لَوْ رَآنَا عَلَى هَذِهِ الصِّفَةِ؟》
♦️ای یزید! تو را به خدا سوگند می دهم به گمان تو اگر پیامبر اکرم(ص)ما را به این هیئت دیدار نماید چه می کند؟
یزید در این هنگام، حکم کرد ریسمانها را بریدند و آنان را از قید طناب رها ساختند.
در این هنگام، یزید دستور داد، سر مبارک امام حسین(ع) را در بین انظار مجلس آوردند.
📋《وَ أَمَّا زَيْنَبُ(س) فَإِنَّهَا لَمَّا رَأَتْهُ أَهْوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ ثُمَّ نَادَتْ بِصَوْتٍ حَزِينٍ يُفْزِعُ الْقُلُوبَ :
يَا حُسَيْنَاهْ! يَا حَبِيبَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)! يَا ابْنَ مَكَّةَ وَ مِنًى! يَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ(س) سَيِّدَةِ النِّسَاءِ! يَا ابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفَى(ص)》
♦️در این هنگام، زینب کبری(س) وقتی سر مبارک برادر خود را دید از شدت ناراحتی دست در گریبان برد و چاک زد و سپس به آواز غمناک فریاد زد :
واحسیناه! ای فرزند فاطمه زهرا(س)! ای دختر رسول خدا(ص)!
راوی می گوید :
به خدا سوگند! که همه آن کسانی که در مجلس یزید حضور داشتند، از ناله جانسوز او به گریه و افغان افتادند و در آن حال خود آن پلید لب از گفتار فرو بست و ساکت بود.(۹)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
نگر در سامرا حال و هوای دیگر است امشب
فلک را جامه ماتم ز غمها در بر است امشب
امام عسگری نالد برای باب مظلومش
ز هجران پدر او را دو چشمانی تر است امشب
امام هادی آن نور خدای مهربان اینک
ز جور دشمنان دین میان بستر است امشب
ز زهر کین شده پرپر گل باغ رسول الله
از این غم در جنان زهرا به حال مضطر است امشب
👤جعفری
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۱۱
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۵۰، ص۲۱۱
۳)سفینه البحار محدث قمی، ج۶، ص۴۰۹
۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۳۵
۵)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۸
۶)الخرائج و الجرائح راوندی، ج۲، ص۷۵۳
۷)من لایحضره الفقیه شیخ صدوق، ج۴، ص۴۱۹
۸)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵
۹)الللهوف ابن طاووس، ص۸۳
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
جود خداوندیَاست در کف جودش
شعشعهی کبریاست ضوء وجودش
عرصهی لاهوت شمّهای ز حدودش
هست حدودش ثُغور حیّ ودودش
آنکه ودود از میان خلق ستودش
طبق تفاسیر نصّ سورهی رحمان
او و حسیناند شرح لؤلؤ و مرجان
خیمه و خرگاه اوست عالم امکان
روح صلات از ویست فرض به انسان
در دل این خیمه قائمست عمودش
شَبَّر آل علی، حسن شده نامش
او که کلام خداست ضبط به کامش
دشمن و یارند ریزهخوار طعامش
جن و ملک ماندهاند محو قیامش
خیل بنیآدماند مات سجودش
إن ذُکٍرَ الخَیرُ کانَ أوّلُ ذِکرًا
دفتر تقدیر را نموده مدوّن
او که نظامش نظام اقوم و احسن
اوست که تجرید کرده از همه روزن
او که به معراج رفته گاهِ قعودش
بقعه ندارد اگرچه فرش مزارش
بال ملک بودهاست آینهدارش
گشت عطا در سه دفعه دار و ندارش
پود زمان بودهاست بسته به تارش
تارِ زمین تاب خورده در دل پودش
هرکه ز مینای صبر قَلَّ و دَل خورد
قطرهشکیبی از او به روز ازل خورد
قاسم او از عموی خویش عسل خورد
قفل اگر بر جدال اهل جمل خورد
هان! حسن بن علیست آنکه گشودش
قوس صعودش نه تَنَزُّل دمد از آن
دست کشد جزء را و کُل دمد از آن
جلوه کند گر به خار، گل دمد از آن
عین دعا هست و تبدُّل دمد از آن
در همه عالم ببین ظهور و نمودش
سفرهی او خاص و عام داشت؟! نه واللّه
بیم خواص و عوام داشت؟! نه واللّه
نهی ز اهل جذام داشت؟! نه واللّه
زخم دلش التیام داشت؟! نه واللّه
او که غریبست در میان جنودش
✍ #مجید_لشکری
فهرست روضه ومداحی
https://eitaa.com/fatemi222/6620
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
امشب ای ماهِ الهی، آفتاب آوردهای
اختری تابان ز برج بوتراب آوردهای
گلبن سبز ولایت را گلاب آوردهای
یا که از بحر نبوّت دُرّ ناب آوردهای
شادی و وجد و سرور بی حساب آوردهای
پای تا سر احمد ختمی مآب آوردهای
کوثر طاها! دلت روشن تبارک زادهای
این مبارک ماه را، ماهِ مبارک زادهای
مُلک هستی غرق در انوار پا تا سر شده
جلوهگر در ماه حقّ، ماهی خدامنظر شده
روشن از خورشید حسنش، چشم پیغمبر شده
پای تا سر غرق شادی و شعف حیدر شده
بر همه معلوم سرّ سورۀ کوثر شده
یا محمّد! یا محمّد! دخترت مادر شده
عزّت و مجد و جلال کبریایی را ببین
در گل روی حسن، حُسن خدایی را ببین
میتوان دیدن جمال غیب را در این جمال
میتوان خواندن چو ذات بی مثالش بی مثال
صاحبان عقل، مات این جمال و این جلال
عارفانِ دهر، محو این صفات و این کمال
کبریا وجه و علی آیین و احمد خطّ و خال
کرده بیت وحی را یکباره غرق شور و حال
گاه حیدر داردش چون کعبۀ جان در بغل
گه محمّد گیردش مانند قرآن در بغل
حُسنها بر گِرد شمع عارضش پروانهای
خلدها از بوستان طلعتش ریحانهای
حلمها در پیش حلم حضرتش افسانهای
قدسیان در آستان قدس او بیگانهای
اختران هر یک به بحر رحمتش دُردانهای
آسمان از کوثر احسان او پیمانهای
ماه کنعان ولایت، یوسف زهراست این
اوّلین فرزند حیدر، دوّمین مولاست این
دامن ماه صیام امشب دهد بوی حسن
آسمانها سجده آوردند در کوی حسن
مهر، خود را کرده گُم در پرتو روی حسن
ماه، زیبایی گرفت از حَسن دلجوی حسن
سورهی و اللّیل، خود را بسته بر موی حسن
آیۀ والشّمس، گردیده ثناگوی حسن
ابر، لطف و رحمتش بر خلق بارد بیشتر
آنچه خوبان سر به سر دارند، دارد بیشتر
این کریم اهلبیت، این مظهر لطف خداست
این امام دوّم این اوّل عزیز مصطفاست
این فروغ سوّم این چارم نفر زاهل کساست
این گرامی وارث صبر علیّ مرتضاست
این به صلحش فُلک سرگردان دین را ناخداست
این صراط الله اعظم، این امام مجتباست
هم سپهریها زعیم اهلبیتش خواندهاند
هم زمینیها کریم اهلبیتش خواندهاند
روح اهل خلد و ریحان بهشت است این پسر
بلکه طاووس گلستان بهشت است این پسر
سرو خوشرفتار بستان بهشت است این پسر
جان آل الله و جانان بهشت است این پسر
آفتاب صبح ایوان بهشت است این پسر
سیّد جمع جوانان بهشت است این پسر
ای تمام شیعیان! این است مولای شما
ای جوانان بهشت! این است آقای شما
سرّ دشمن بر ملا گردید با صبر حسن
جاودان دین خدا گردید با صبر حسن
حق ز باطل تا جدا گردید با صبر حسن
هستی دشمن فنا گردید با صبر حسن
نهضت عترت به پا گردید با صبر حسن
کربلا، کرب و بلا گردید با صبر حسن
دین اسیر انزوا میشد اگر صلحش نبود
دست دشمن باز وا میشد اگر صلحش نبود
ای خط و خالت همه آیت در آیت یا حسن
ای سپهر وحی را شمس ولایت یا حسن
ای کلامت خلق را نور هدایت یا حسن
ای خروشان بحر موّاج عنایت یا حسن
ای یم جود، ای کریم بینهایت یاحسن
ای جهانت جمله در ظّل حمایت یا حسن
یابن زهرا! من نمیگویم ثناگوی توأم
تو کریم عالمی، من سائل کوی توأم
سینههای سوخته، شمع شب تار توأند
طایرانِ سدره صبح و شام زوّار توأند
عرشیان در عرشِ اعلا هم گرفتار توأند
آسمانها غرق در دریای انوار توأند
ماهرویان ذرّهای از مهر رخسار توأند
شهریاران بردههای کوه و بازار توأند
مهر تو هم بحر ما، هم فُلک ما، هم نوح ماست
تربت بی زائرت، بیت الحرام روح ماست
تو ز وصف عرشیان و فرشیان بالاتری
نو نبی را جانِ شیرین، تو خدا را مظهری
تو کتاب اللهِ روی سینۀ پیغمبری
تو علیّ مرتضایی، تو بتول اطهری
تو امام مجتبی، چشم و چراغ حیدری
تو کریم عترتی، تو دست لطف داوری
جودْ سائل، عفوْ مرهون و کَرَمْ مهمان توست
چشمِ «میثم» در دو دنیا بر تو و احسان توست
✍ #غلامرضا_سازگار
فهرست روضه ومداحی
https://eitaa.com/fatemi222/6620
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
شیرینی نام تو که در کام من افتاد
شهد عسل و طعم رطب از دهن افتاد
از پیکر گلپوش غزل پیرهن افتاد
تا قرعه در این شعر به نام حسن افتاد
این شعرِ متنتن، پُرِ الله شد امشب
در بیت علی، حوض پُر از ماه شد امشب
ماهی به جهان سر زده زیباتر از این؟ نه
نوشیده کسی آب گواراتر از این؟ نه
هر چار فلک دیده مسیحاتر از این؟ نه
دنیا به خودش دیده شکیباتر از این؟ نه
شکرانهی میلاد تو در روزه نگنجد
این بحر همانست که در کوزه نگنجد
امشب که وزید از طرف عرش شمیمی
بی تاب دلم رفته به دنبال نسیمی
دنبال مسیحایی و دنبال کلیمی
افتاده عنانِ غزلم دست کریمی
آیات غریبیست شکوه حسنی را
من عاشقم این سورهی مکّی مدنی را
حُسنش همه جا نُقل محافل شده امشب
"یارب بحسن" ذکر نوافل شده امشب
قرآن غریبیست که نازل شده امشب
از ماه بپرسید که کامل شده امشب
از روی گُلَش، خانهی زهرا شده گلشن
ای نیمهی ماه رمضان! چشم تو روشن
حُسنی متولد شده در حصن حصینی
بر خاک رسیده قدم عرش نشینی
بَه بَه! چه جلال و جبروتی! چه جبینی!
اَلعِزّةُ لِله! چه نقشی! چه نگینی!
نازل شده بر خلق، عجب خیرکثیری!
ُای شعر برقص آ... چه مراعات نظیری!
حق ریخته در میکدهی چشم تو مستی
پیدا شده از مستی چشمان تو هستی
بی حوصلهای شیعهی حیدر! چه نشستی؟
دامان کریم است بچسبید دو دستی
والله که یک عمر به جایی نرسیدهست
هرکس مزهی عشق حسن را نچشیدهست
چشم تو شرابیست که میخانه پسند است
این بادهی نابیست که پیمانه پسند است
زنجیر سر زلف تو دیوانه پسند است
تنها نه فقط دوست، که بیگانه پسند است
ای کاش که بی عشق تو معنا نشوم من
از جمع شهیدان تو منها نشوم من
واللیلِ اذا عسعسَ از موی تو گفته است
والصّبح تنفّس، غزل روی تو گفته است
حافظ چقَدر از شب گیسوی تو گفته است
گل کرده اگر شعر من، از بوی تو گفته است
تنها نه غزل راهِ خیالِ تو گرفتهست
جبریل هم امشب پَر شال تو گرفتهست
در حُسن، تویی مثل خداوند وحیدا
روی تو بهشتیست که وَعداً و وعیدا
محتاج نگاه تو شقیّاً و سعیدا
مَن ماتَ علی حبّ تو، قد ماتَ شهیدا
ای ماه! تو را یک شب اگر بدر ببیند
باید همهشب خواب شب قدر ببیند
روز و شب ما بسته به لا و نعم توست
ماه رمضان هم سر خوان کرم توست
ما را غم خود نیست که اینگونه غم توست
با این همه، دلهای محبان حرم توست
در سینهی ما، گوهر ما بودی از اوّل
تنها غزل ناب خدا بودی از اوّل..
✍ #عباس_شاه_زیدی
فهرست روضه ومداحی
https://eitaa.com/fatemi222/6620
شیرینی نام تو که در کام من افتاد
شهد عسل و طعم رطب از دهن افتاد
https://eitaa.com/fatemi8/1109
امشب ای ماهِ الهی، آفتاب آوردهای
اختری تابان ز برج بوتراب آوردهای
https://eitaa.com/fatemi8/1108
.
💠 صلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی الْمُجْتَبی
در نیمۀ ماه خدا، ماه خدا آمد
چشم و چراغ شیعیان، شمس هدی آمد
ماه خدا را تیغ ابرویش دو قسمت کرد
آن ماه بیهمتا که دل برد از خدا آمد
از پای تا سر مصطفایی دیگر است این نور
دلبند زهرا نور چشم مرتضی آمد
آمد معزّالمؤمنین و یار محرومان
آیینۀ حُسن خدا، بحر سخا آمد
نامش حسن، رویش حسن، خویش حسن، ای جان!
بویش حسن، مویش حسن، حُسن رسا آمد
نور سیادت میدرخشد از جبین او
میراثدار هیبت خیرُالوَری آمد
شاه جوانان بهشت و رشک مهرویان
بر مهربانان جهان فرمانروا آمد
تندیس بخشایندگی، شرح شکیبایی
تصویر نیکوییّ و تفسیر صفا آمد
الگوی حلم و معدن علم و سپهر سِلْم
سرمشق تسلیم و رضا، روح دعا آمد
سرچشمۀ ایثار و تمثال خداترسی
آن مهربانِ با غریبان آشنا آمد
شاه کریمی که گدایان دو عالم را
یک گوشهچشمش میکند حاجتروا آمد
در پیش حُسنش ماه نو میآورد سجده
نوری که نامش میدهد دل را جلا آمد
برچیده شد از جمع مشتاقان پریشانی
از تاب مویش تا نسیمی جانفزا آمد
دیگر چه غم از احتیاج و رنج و بیچیزی
آمد کریم آل طاها، مجتبی آمد
✍️ #محمدتقی_عارفیان
#امام_حسن
#کریم_اهلبیت
فهرست روضه ومداحی
https://eitaa.com/fatemi222/6620
فیـش مدیحه سـرایی
امام حسـن مجتبـی علیه السلام
دوبیتی
(شروع) هنگام نزول برکات است امشب .......... برمرده دلان بذل حیات است امشب
تبریک به میلاد حسن راگفتن .......... باذکر صلوات است امشب
پرورش مدیحه، اوج مدیحه ای تورانیمه این مه شب میلاد حسن .......... ای خدارا به خدامظهر ایجاد حسن
ای به تصویب قدر بارقه لیله قدر .......... ای به تایید قضا قائمه دادحسن
ای به تحلیل اساتید جهان قرن به قرن .......... اوستاد همگان درهمه ابعاد حسن
ای به علم وعمل وفلسفه وفقه واصول .......... همچوجدٌوپدرت رهبرواستاد حسن
جبهه سایند به دربارتو درکسب کمال .......... بوذرویاسر وصد میثم ومقدادحسن
صلوات
چه بگویم زعطا وکرم بخشش تو .......... شده کاخ کرم ازجودتوتوبنیان حسن
دررصد خانه اعصاربه تاییدعلوم .......... حل کند حای توهرمساله حادحسن
رشته برسلسله سین تواسرار وجود .......... نون نام توبود ناشراسناد حسن
صلوات
خطبه هایت همه کوبنده چوآیات خداست .......... که بردازهمگان دل گه ایراد حسن
ملک ازعرش نداداد به آوای جلی .......... هرکسی با تو درافتاد ورافتاد حسن
این که ای زاده زهرا زعنایت مددی .......... که بودملت مارا گه امداد، حسن
نقشه ها میکشد ازبهربراندازی دین .......... دشمن حیله گروجانی و جلاد حسن
گرکنی گوشه چشمی به سپاه مهدی (عج) .......... کربلا می شود از قید غم آزاد حسن
نظرمرحمتی کن به امام خامنه ای .......... تاکه ماراکنداوسوی حق ارشاد حسن
گربود قبر توویرانه به امیدخدا .......... میکنیم ازدل جان قبر تو آباد حسن
صلح مامنبعث ازصلح جهان گیرتوبود .......... کوری خصم ستم پرورشیاد حسن
صلوات
پایان
(فرود) درجودکرم دست خداهست حسن .......... دست همه راوقت عطا بست حسن
نومیدنگرددکسی ازدرگه او .......... زیراکه کریم اهل بیت است حسن
منبع شعر برگرفته شده از "ای قلب ها بسوزید"، ژولیده نیشابوری
موسسه امیر بیان
شبهای احیا در فراق تو گذر شد
https://eitaa.com/fatemi222/940
بيا بي تو جهان تنهاست، مي دانم كه مي آيي
https://eitaa.com/fatemi222/2978
شب قدر است و من قدری ندارم
https://eitaa.com/fatemi222/980
شبهای قدر آمد و آقا نیامدی
https://eitaa.com/fatemi222/976
🔸من آن عبد خطا كارم الهي
https://eitaa.com/fatemi222/938
استغفرالله ربی و اتوب الیه ...
https://eitaa.com/fatemi222/944
روضه شب نوزدهم
https://eitaa.com/fatemi222/8414
شعر
https://eitaa.com/fatemi222/8426
🔹روضه ها
https://eitaa.com/fatemi222/6620
🌹اشعار اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
روضه شب نوزدهم 🖤
افسوس که عمری پی اغیار دویدیم
از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
سرمایه ز کف رفت و تجارت ننمودیم
جز حسرت و اندوه متاعی نخریدیم
ما تشنه لب اندر لب دریا متحیر
آبی به جز از خون دل خود نچشیدیم
ای بسته به زنجیر تو دلهای محبان
رحمی که در این بادیه بس رنج کشیدیم
تا رشتهی طاعت به تو پیوسته نمودیم
هر رشته که بر غیر تو بستیم بریدیم
ای حجت حق پرده ز رخسار برافکن
کز هجر تو ما پیرهن صبر دریدیم
ما چشم به راهیم به هر شام و سحرگاه
در راه تو از غیر خیال تو رهیدیم.
شاها! ز فقیران درت روی مگردان
بر درگهت افتاده به صدگونه امیدیم
( یا صاحب الزمان)
شب نوزدهم شب ضرب خوردن
مولاست ..........
مهمانِ دختر است علی، جز نمک نخورد
یک ظرف شیر بود ولی جز نمک نخورد
دختر به گریه گـفت که مهمانِ من مرو
شالش گرفت حـلـقۀ در: جـانِ من مـرو
پیـشِ یـتـیـمها پـدری سـر به زیـر رفت
این بارِ آخر است که با ظرف شیر رفت
مسجد رسـید روضـۀ خود را به پا کُـنَد
مـسـجـد رسـیـد قـاتـل خود را صدا کـند
تا ضربه خورد بُغضِ پریشانیاش شکست
تا ضربه خورد صفحۀ پیشانیاش شکست
جبریل پیـشِ ضربۀ او شهـپـرش گرفت
از بس شدید بود که زهرا سرش گرفت
دو صدا امشب در کوفه بلند شد :
اول جبرئیل صدا زد:
( تهدَّمَت واللهِ ارکانُ الهُدی،
قُتِل ابنُ عمِّ المصطفی، قُتِل علیٌّ المرتضی)
اُفـتـاده است بر رویِ سجـاده پـیـکـرش
اُفـتـاده مـثـلِ فـاطـمـهاش وای با سـرش
با صورت افتاد....
ناله دوم: خود مولا بود صدا زد
البته مقتل نوشتند :
فلمّا احسّ الامام بالضّرب لم یتأوّه»
؛ وقتی ضربت شمشیر بر فرق مبارک امیرالمؤمنین فرود آمد،
هیچ آه و نالهیی از آن حضرت سر نزد. «و صبر و احتسب»؛
حضرت صبر کردند. «و وقع علی وجهه»(۱)
؛ امیرالمؤمنین با صورت روی زمین افتادند. «قائلا بسماللَّه و باللَّه و علی ملّة رسول اللَّه»؛
اینجمله را پسرشم وقتی افتاد داخل گودال گفت...... بسم الله و بالله علی مله رسول الله.....
امام حسن (علیهالسّلام) سر رسیدند، سر پدر را در دامن گرفتند،
خونها را شستند و زخم را بستند. «و هو یرمق السّماء بطرفه»؛
حضرت همانطور که خوابیده بودند، با گوشهی چشم آسمان را نگاه میکردند.
«و لسانه یسبّح اللَّه و یوحّده»؛ در آن حالت، زبانشان در حال تسبیح و حمد پروردگار بود.
حضرت از هوش رفتند و امام حسن مشغول گریه شدند.
«و جعل یقبّل وجه ابیه و ما بین عینیه و موضع سجوده»؛
امام حسن چشمش به چهرهی پدر بود. وقتی دید از هوش رفت
، خم شد پیشانی و محل سجدههای طولانی امیرالمؤمنین را بوسید؛ صورتش را بوسید؛ ما بین دو چشمش را بوسید.
«فسقط من دموعه قطرات علی وجه امیرالمؤمنین علیه السّلام»؛ از اشک چشم امام حسن چند قطرهیی روی صورت امیرالمؤمنین ریخت. «ففتح عینیه»؛
حضرت چشمشان را باز کردند. «فرءاه باکیا»؛ دیدند امام حسن دارد گریه میکند..
«فقال یا حسن ما هذا البکاء»؛
فرمود حسن جان! چرا گریه میکنی؟ «یا بنیّ لا روع علی ابیک بعد الیوم»؛
پسرم! بعد از این لحظه، پدر تو هرگز ناراحتی و ترسی ندارد.
«هذا جدّک»؛ این جدت پیغمبر است. «و خدیجه»؛ این خدیجه است.
«و فاطمة»؛ این فاطمه است. «والحور العین محدقون»؛
همه اطراف من را گرفتهاند. «منتظرون قدوم ابیک»
[بحارالأنوار ،علامه مجلسی ج ۴۲ ص ۲۸۰ ؛]
یک جمله گریز:
مولا امیرالمومنین به امام حسن صدا زد مولا هذا جدک .....
اینجمله رو یک علی دیگه همگفت کربلا علی اکبر
لحظات شهادت
صدا زد (یا ابتاه هذا جدی یقرئک السلام)
حسینخودش رسوند بالای سر علی چه حالی داشت؟؟؟؟؟
هرچی صدا زد دیگه علی جوابی نداد....
صورت گذاشت به صورت علی......
بعضی گفتند حسین دیگه بلند نمی شه.......
سپه کوفه و شام استاده به تماشای شه و شهزاده
شه به روی پسرش افتاده
همه گفتند حسین جان داده
به یقین جان حسین بر لب بود
آنکه جان داد به حسین زینب بود......
__ زینب از خیمه ها آمد بیرون حسین نجات بده....
صدا می زند: (واخیاه و ابن اخیاه) وای برادرم وای پسر برادرم
خواهرم خوب نگا کن پسرم افتاده
پاره پاره جگرم ، دور و برم افتاده
خواهرم خوب نگا کن که به من می خندند
چونکه این میوه ی عمر از شجرم افتاده
به زمین خورده ام و سخت بود برخیزم
مرغ بی بال و پرم ، بال و پرم افتاده
آسمانم شده لبریز ستاره چه کنم؟
چه کنم در دل لشکر ، قمرم افتاده؟
خواهرم خوب ببین زندگی ام پاشیده
هر طرف قسمتی از این ثمرم افتاده
حنجر پاک اذان گوی مرا گرگ درید
خون پیراهنش از چشم ترم افتاده
__ صدا بزن یا حسین.......