متن كامل روضه حضرت علی اكبرعلیه السلام محرم93- میثم مطیعی
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِكُمْ *شب هشتم رسید، این سفره كم كم جمع میشه، این جلسه برا ما محفل توبه و اشك و آه بود، شب هشتم رسید، الان بچه ها حسین كربلا چه می كشند؟ دست روی سینه بذار، دلت رو روانه ی كربلا كن:
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
اینگونه در قفس به رهایی نمی رسیم
بی ناخدا بدان به خدایی نمی رسیم
یک عمر صرف مدرسه و درس شد ولی
بی گریه بر حسین به جایی نمی رسیم
امام رضا علیه السلام فرمود: یَا ابْنَ شَبِیبٍ: إِنْ كُنْتَ بَاكِیاً لِشَیْءٍ فَابْكِ لِلْحُسَیْنِ. یاابن شبیب اگه خواستی برا چیزی گریه كنی، برا حسین گریه كن. فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا یُذْبَحُ الْكَبْشُ چرا که او را سر بریدند همانگونه که گوسفند را ذبح میکنند.
***
قربون كبوترای حرمت امام رضا
ممنونتم آقا رزق محرم مارو تو میدی
قربون این همه لطف و كرمت امام رضا
تو كه درد دل مارو می دونی
آقا نكنه اربعین مارو كربلا نفرستی آقا
دل من تربت كربلا می خواد امام رضا
دل من ضریح شیش گوشه می خواد امام رضا
چی شد؟كجا رفتیم؟
دوباره مرغ روحم هوای كربلا كرد
دل شكسته ام را اسیر و مبتلا كرد
ز سر گذشته اشكم به لب رسیده جانم
كه هر چه كرد با من فراق كربلا كرد.
یه كربلا به ما بده، حالا از سویدای دلت: ای حسین.......
یک عمر صرف مدرسه و درس شد ولی
بی گریه بر حسین به جایی نمی رسیم
امشب باید مقدمه چینی كنیم آخه امشب پیغمبر رو می كشند. یه جمله هم با امام زمان (عج):آقا اگه لایق بدونی سری به مجلس ما بزنی، ما برات روضه بخونیم.
بی شوق انتظار به بیراهه می رویم
جز راه دل به کرب و بلایی نمی رسیم
یا ایهاالعزیز تو شرط رسیدنی
ما مانده ایم و تا تو نیایی نمی رسیم
آقا رو صدا بزن:یابن الزهرا..... امام زمان(عج) رو دعوت كن:یابن الزهرا.....
ما را بدون تو به پشیزی نمی خرند
آقا جان ما نوكر شمائیم،بی آبرو شدیم، گستاخ شدیم، یه فكری به حال دل ما بكن،یه وقت نكنه محرم تموم بشه دوباره روز از نو روزی از نو....
ما را بدون تو به پشیزی نمی خرند
جز با حضور تو به بهایی نمی رسیم
صاحب عزا به دست تهی مان نگاه کن
بی لطف تو به فیض گدایی نمی رسیم
شاعر: عباس احمدی
میخوام مقتل علی اكبر رو شروع كنم، چند مرتبه امام زمان رو صدا بزنید، برا ما دعا كنه، قربون اون دلت برم آقا. خودش فرمود:یا جدا اگه اشك چشمم خشك بشه، برات خون گریه می كنم. همه ناله بزنن:یابن الحسن......
آقا تو همچو من سر كویت هزارها داری
ولی بدان كه گدایت فقط تو را دارد
دل هاتون رو روانه ی كربلا كنید، امشب پایین پای ارباب شلوغه، اول استغفار كنیم، همه دست هارو بالا بیارید، در خونه ی خدا، بالحسین الهی العفو،الهی العفو..... امشب به حق جَوون امام حسین مارو ببخش، الهی العفو...حالا صدا بزن: حسین......
امشب شب پیغمبر ِ، مصبتی كه امشب خونده میشه عظیمه،خود پیغمبر خدا فرمود:مصیبت من بزرگترین مصیبت ِ. شهادت پیغمبر با حضرت زهرا سلام الله علیها چه كرد؟ اُم سلمه میگه رفتم خدمت بی بی، بعد از رحلت پیغمبر اكرم،عرضه داشتم. بی بی حالتون چطوره؟ بی بی فرمود: اُم سلمه حال خوشی ندارم،اُم سلمه غم و اندوه وجودم رو فرا گرفته. بعد فرمود: پیغمبر از دست رفت،به وصی پیغمبر ظلم شد، علی مظلوم ِ. امشب هرچی یاد از پیغمبر بیشتر باشه بر عظمت و مصیبت امشب اضافه میشه. علی اكبر اشبه الناس به پیغمبر ِ ، وقتی می رفت میدان آقا صدا زد: اَللّهُمَّ اشْهَدْ خدا شاهد باش. هم خَلقاً و هم خُلقاً و هم منطقاً شبهات به رسول الله می داد علی اكبر. حلا مصیبت علی اكبر رو می خوام بخونم. شاید بهتر بود بگم: مصیبت جون دادن امام حسین رو می خوام بگم.شیخ جعفر شوشتری میگه:نگید مصیبت علی اكبر، بگید مصیبت جون دادن حسین، مصیبت جو دادن های امام حسین علیه السلام. آخه آقا چند بار جون داد، یه بار اون لحظه ای كه علی می خواد وداع كنه
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم كه جانم می رود
حسین.....
یه بار آقا موقع وداع با علی اكبر جون داد، یه بارم اون موقعی كه علی از رزم خسته شد،تشنه شد، برگشت، صدا زد: یا ابة العطش قد قتلنی. بابا تشنگی من و كشت. شیخ جعفر میگه:یه بار دیگه ای كه امام حسین جون داد اون لحظه ای بود كه صدای ناله ی علی رو شنید، یا اَبَ عَلَیكَ مِنّى السَّلامَ. بابا خدا حافظ. یه جای دیگه كه از همه بیشتر سخت گذشت ، نگاهی كرد دید با بدن عزیزش دارند چیكار می كنند.ای حسین.....
شیخ مفید در ارشاد روایت كرده: وَ لَمْ
لرَّسُولِ وَ انْهَمَلَتْ عَیْنَاهُ بِالدُّمُوعِ ثُمَّ قَالَ عَلَى الدُّنْیَا بَعْدَكَ الْعَفَاءُ وَ خَرَجَتْ زَیْنَبُ أُخْتُ الْحُسَیْنِ مُسْرِعَةً تُنَادِی یَا أُخَیَّاهْ وَ ابْنَ أُخَیَّاهْ وَ جَاءَتْ حَتَّى أَكَبَّتْ عَلَیْهِ فَأَخَذَ الْحُسَیْنُ بِرَأْسِهَا فَرَدَّهَا إِلَى الْفُسْطَاطِ وَ أَمَرَ فِتْیَانَهُ فَقَالَ احْمِلُوا أَخَاكُمْ فَحَمَلُوهُ حَتَّى وَضَعُوهُ بَیْنَ یَدَیِ الْفُسْطَاطِ الَّذِی كَانُوا یُقَاتِلُونَ أَمَامَهُ
ترجمه : سپس على بن الحسین به میدان نبرد آمد. مادرش لیلى دختر ابى قرة بن عروة بن مسعود ثقفى بود و از زیباترین مردم آن زمان بود، او حمله می کرد و می گفت: منم على فرزند حسین بن على، به خانه خدا سوگند ما سزاوارتر به پیغمبر هستیم. به خدا سوگند پسر زنا زاده در باره ما حكومت نخواهد كرد، با شمشیر شما را می زنم و از پدر خویش دفاع می كنم. شمشیر می زنم! شمشیر زدن جوانى هاشمى و قرشى.
او چندین بار چنین حمله کرد، مردم كوفه از كشتن او خوددارى می كردند، مرة بن منقذ عبدى گفت: گناه عرب به گردن من باشد اگر این جوان بر من بگذرد و این چنین حمله کند و من داغ مرگش را بر دل پدرش نگذارم، پس همچنان كه حمله می کرد، مرة بن منقذ سر راه او را گرفت و با نیزه او را زد. آن جناب به زمین افتاده، و آن مردم بی شرم دور او را گرفت، او را احاطه کردند و با شمشیرهاى خود پاره پارهاش كردند، امام حسین علیه السلام آمد تا بر بالای سر جوان ایستاده فرمود: اى پسرم خدا بكشد مردمى كه تو را كشتنند. چه قدر این مردم بر خدا و بر دریدن حرمت رسول خدا بی باک شده اند و اشك از دیدگان مبارکش سرازیر شد، سپس فرمود: پس از تو خاك بر سر دنیا. در این حال زینب کبری خواهر امام حسین علیه السلام از خیمه بیرون دویده فریاد می زد: اى برادرم و اى فرزند برادرم. و با سرعت آمد تا خود را به روى آن جوان انداخت، امام حسین علیه السلام خواهر را بلند كرده او را به خیمه بازگرداند، و به جوانان خود فریاد زد: برادرتان را بردارید، پس جوانان آمده او را برداشتند و جلوى خیمه ای كه مقابل آن می جنگیدند بر زمین نهادند
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
#زیارت_کربلا
میان خیل تو از یادها فراموشم
شبیه شمع مزاری غریب، خاموشم
به چشمهای که به دریا نمیرسد رحمی
قسم به جان تو با دوریات نمیجوشم
فقط نه ماه محرم که هجر هم داغیست
من از فراق تو گاهی سیاه میپوشم
دلم شکست و به حالم دل ضریحت سوخت
به خوابم آمد و گفتا بیا در آغوشم
به روضه میروم و تازه میشود داغم
دلم نمیشود آرام، هر چه میکوشم
ببین شکستهدلانت چه عالمی دارند
در استکان ترکخورده چای مینوشم
به هر دری زدهام تا به کربلا برسم
فقط اگر نرسیدم مکن فراموشم
✍ #سیدمیلاد_حسنی
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
❣﷽❣
#روضه_پنج_تن_آل_عبا
گریز ائمه بقیع
🌹روضه پنج تن
🔸بر احمد و محمود و محمد صلوات
🔸بر شافع رهروان عبد مؤید صلوات
🔸بر احمد و زهرا و علی و حسین
🔸بر پنج تن آل محمد صلوات
🥀السلام علیک یا مظلوم یا رسول الله ص
🥀 السلام علیک یا مظلوم یا امیرالمومنین ع
🥀 السلام علیک یا مظلوم یا فاطمة الزهرا یا بنت رسول الله
🥀 السلام علیک یا مظلوم یا ابامحمدیا حسن بن علی ع
🥀السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله (یا حسین)3
⏪نبی در بسترو زهرا کنارش
⏪عزیز قلب او شد بی قرارش
⏪بگوید دخترم کمتر نوا کُن
⏪ برای رفتن بابا دعا کن
✅نمیدونم مدینه رفتی یانه
گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه،
دل بده با هم بریم مدینه،
بیاد اون پیغمبری که تو بستر بود،
الهی هیچ دختری لحظه جان دادن بابا کنار بستر بابا نباشه،
آخ بمیرم تو مدینه یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد،..ناله میکرد...
🔆بابای خوب و مهربون
🔆 حرفامو از نگام بخون
🔆من التماست می کنم
🔆یه شب دیگه پیشم بمون
کنار بستر باباش پیغمبر گریه میکرد،
ناله میزد،
بابا بابا میگفت،
امیرالمومنینم ایستاده،
یه مرتبه پیغمبر صدا زد فاطمه جان جلوتر بیا بابا،
صدای ناله فاطمه بلند شد،
فاطمه جان بابا دارید به فراق من مبتلا می شید دو مرتبه صدا زد فاطمه جان بیا جلو بابا،
وقتی بیبی جلو آومد،
صدازد فاطمه جان اولین کسی که به من پیغمبر ملحق می شه تو یی بابا،
💠آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود،
اومدن دستههای هیزم آوردند،
در خانه زهرا شو آتش زدن،
فاطمه شو بین در و دیوار گذاشتن،
بین در و دیوار ناله زد،
یا ابتا یا رسول الله
بابا بابا پاشو بیا غریبیّ علی رو ببین بابا
پاشو بیا مظلومیّ علی رو ببین بابا
همون سینه ای که تو می بوسیدی،
اون سینه رو بین در و دیوار قرار دادن،
میخ در سینه زهراتو مجروح کرده بابا،
💠 چه کردند با دختر پیغمبر،
صدا زد زد علی جان شبانه بدنم رو غسل بده شبانه بدنم رو کفن کن شبانه بدنم را تشیع کن،
امیر المومنین نیمه شبی داره بدن زهراشو غسل میده
✳️ اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم
ولی آهسته آهسته
✳️ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش
✳️بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته
⬅️بدن زهرا رو غسل داد،
بدن زهرا رو کفن کرد،
یه مرتبه نگاه کرد بچههای فاطمه دارن پر و بال میزنند،
مادر داری یا نه،
اگه مادر نداری امروز ناله بزن،
انیس یه دختر مادره،
مونس یه دختر مادره،
میگه تا گفتم بچهها بیایید،
یه وقت دیدم بندای کفن زهرا باز شد،
دستای زهرا از کفن بیرون اومد،
گاهی حَسَنو تو بغل میگیره ،
گاهی حسینو بغل میگیره،
گاهی زینبین رو بغل میگیره،
یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان،
بچه ها را از روی بدن مادر بلند کن،
دیگه ملائکه طاقت نمیارن این صحنه رو تماشا کنند،
حق بچه یتیمه،
⬅️اینجا علی دست سر یتیمان زهرا کشید..😭😭.ای دلای آماده درسته اولین مظلوم عالم.امیرالمومنیه ..اما امیرالمومنین .علی ابن ابی طالب همسری چون فاطمه زهرا داشتن ..هرموقع نگاه به حضرت فاطمه میکردن غمهای دلشون برطرف میشد
دلها بسوزه برا غریب مدینه امام حسن .اون آقایی که حتی توخونه خودشون محرمی نداشتن..تازهر اثرکرد به جای اینکه همسرشون صدابزنه فرمودن کنیزا بگین خواهرم زینب بیاد 😭😭.امان ازدل زینب
🔺 اما می خوام بگم آی ناله دارا....
آی جوون دارا....
آی مریض دارا ....
آی حسینیا....
میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا...
☑️میخوام بگم این رسم تو کربلا نبود،
کنار کشته بابا دختر یتیمو تازیانه زدن،
🔺 ای غریب حسین مظلوم حسین ع
🔸بی سرو سامان توأم یا حسین
🔹دست به دامان توأم یا حسین
🔸برسر نی زلف رها کرده ای
🔹با جگر شیعه چها کرده ای
🔸زهرهٔ منظومهٔ زهرا حسین
🔹کُشتهٔ افتاده به صحرا حسین
اما درروز تخریب قبور ائمه بقیع قرار داریم گریزی هم در این خصوص داشته باشیم بهره امواتمان باشه
⬅️ا. وقتی نامردا ریختن تو بقیع، بعضی از بزرگان و شیعیان مدینه گفتن به ما دستور دادن گفتن باید خودتون این قبور رو خراب کنید .. الله اکبر .. این بقیع چه روزایی رو به خودش دیده .. یه دونهشُ بگم و از همه التماسِ دعا .. اومدن محضرِ مولا عرضه داشتن علی جان چه نشستی! این نامردا با بیل و کلنگ رفتن تو بقیع!! میگن علی بدون اجازۀ ما بدنِ زهرا رو دفن کرده .. آقا میخوان بدنِ خانم رو نبش کنن .. (1) (الله اکبر .. رحمت خدا بر این ناله ها ..) یه وقت دیدن قهرمان خیبر بلند شد .. ذوالفقار رو برداشت، دستمالِ زرد رو به پیشانی بست .. با غضب واردِ بقیع شد .. اول از همه اون نانجیب رو بلند کرد به زمین زد .. نشست رو سینهش فرمود امروز اگه نیشِ کلنگی به زمین بخوره خونِ همهتون رو میریزم .. اون یکی نامرد صدا زد فلانی بیا بریم! همه رفتن ..
❣﷽❣ #دوبیتی #اربعین_حسینی
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
از شام رسیده زائر کوی توام
برخیز و ببین که زنده از بوی توام
از طفل سه ساله ات مپرس از خواهر
تا حشر خجالت زده روی توام
(سید محمد رستگار)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
مپرس از من چرا از پا فتادم
که از داغ تو در صحرا فتادم
چو می خوردم ز دشمن تازیانه
به یاد مادرم زهرا فتادم
(سید هاشم وفایی)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
دلم از درد و داغ اندوهگین بود
گل سرخم در آغوش زمین بود
گذشت از داغ تو یک اربعین لیک
برای من هزاران اربعین بود
(محمود تاری)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
ز داغ لاله ها زینب غمین است
پریشان موی زین العابدین است
دوباره کربلا شد عرصه ی غم
شهیدان خدا را اربعین است
(محمود تاری)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم این که بودم خواهر تو
(غلامرضا سازگار)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
حسینم وا حسین گفت و شنودم
زیارت نامه ام جسم کبودم
چه در زندان چه در ویرانۀ شام
دعا می خواندم و یاد تو بودم
غلامرضا سازگار
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
برای هر بلا آماده بودم
چو کوهی روی پا استاده بودم
اگر قرآن نمی خواندی برایم
کنار نیزه ات جان داده بودم
غلامرضا سازگار
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
(سید رضا موید)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
بین قافله ات چه سوز و آهی دارد
این خواهر تو عجب سپاهی دارد
احوال سه ساله را اگر می پرسی
در کنج خرابه بارگاهی دارد
(محمود ژولیده)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
دلِ خون، حالِ خسته، اشکِ جاری
غریبی، بی پناهی، بی قراری
اسارت، آه غربت، روی نیلی
چهل روز و هزاران یادگاری
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
نگاه ابری اش دارد زمینه
شده دلتنگ مهتاب مدینه
پس از یک اربعین، سر باز کرده
کنار عقلمه بغض سکینه
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
نوای ناله و غم ها رقیه
گرفته کاروان دم: یا رقیه
رسیده اربعین بی قراری
همه برگشته اند اما رقیه ...
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
غریبی، بیکسی، منزل به منزل
خبر دارد ز حالم چوب محمل
چهل روز است در سوز و گدازم
فقط خاکستری جا مانده از دل
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
چه بارانی دو چشم آسمان است
چه طوفانی دل این کاروان است
کنار قبر سالار شهیدان
همه جمعند و زینب روضه خوان است
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
شبیه آتش است این اشک خاموش
که می بارد ز چشمان عزاپوش
رباب است این که با لالایی خود
کنار خیمه ها رفته ست از هوش
(یوسف رحیمی)
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
دوبیتی ورباعی های اربعین
برادر جان ببین اقبال زینب
تو رفتی وشکستند بال زینب
برادر از سفربر گشته ام من
بیا اکنون به استقبال زینب
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
مپرس ازمن چه بگذشت این چهل روز
گذشت اما غمت سنگین چهل روز
چهل روز ازتو دوری شدچهل سال
خدا داند که شدچندین چهل روز
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
پرستار یتیمان تو بودم
مگر دیدی کنم درکارسستی؟
چراپس روی نیزه تاکه چشمت
به چشمان من افتاد دیده بستی?
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
اگر شب رفته زینب روز برگشت
به همراه دلی پر سوز برگشت
اگر چه قد خمیده پیر تر شد
ولیکن عاقبت پیروز بر گشت
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
میان کوچه ها و از سر بام
یهودی ها به ما دادند دشنام
به پای نیزه ها رقصیدند ای وای
برادرجان، اَمان از شام از شام
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
در این دل خاطرات نا تمام است
اگر چه غصه ام از شهر شام است
ز رنج و غصه های من نپرسید
بگویید قبر محبوبم کدام است
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
برادر قلب زینب ریز ریز است
غمم ازشام و از چشمان هیز است
نفس بند آمد آندم تا شنیدم
میان شامیان حرف از کنیز است
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
گلی گم کرده ام درجستجویم
میان خاک ها دنبال اویم
به اشک دیده آبش داده ام تا
ز خاک آید برون و من ببویم
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
گلی گم کرده ام گیرم سراغش
همانکه شد خزان گل های باغش
گل من یار دیرینم حسین است
شدم آواره از درد قراقش
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
اگر چه کربلا جولان شرّ بود
اگر چه آتش اینجا شعله ور بود
اگر اینجا تو را از من گرفتند
ولی شام از همه جانسوز تر بود
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
ای برادرجان به قربانت شوم
من فداییِ عزیزانت شوم
این گمان هرگزنمیکردم حسین
برمزارت فاتحه خوانت شوم
(علی اکبراسفندیار)
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
به نام نامیات عرش معلیٰ عطرآگین است
همان ذکری که با ما از دم روز نخستین است
صدایی هم اگر باشد در عالم، «یاحسین» ماست
تویی عشقِ حقیقیِ جهان، باقی دروغین است
چنان داغ محرمها نشسته در دل تقویم...
هنوز از ماتم تو سینهی تاریخ سنگین است
یقین دارم که سرگرم گناهانش نخواهد شد
کسی که قبل هیئت با کتیبه گرم تزئین است
قسم به شوری اشک تمام گریهکنهایت
برایت جان سپردن در بساط روضه، شیرین است
خلیل الله را پیراهنت از شعلهها رد کرد
یکی از معجزات دستبافِ مادرت این است
سَرایت پادشاهان جهان را روی خاک انداخت
نشستن گوشهی این صحن، آمالِ سلاطین است
من از تعظیم پایینپای این ششگوشه فهمیدم
که بالا میرود در محضرت هرکس که پایین است
غذای نذریِ تو فقر ما را ریشهکَن کرده
هر آنکَس که به نانَت لب نزد در اصل مسکین است
دهانِ خاکیاش از عطر سیبِ صحن تو پر شد
پدر هنگام بیماری به تربت سخت خوشبین است
فقط تو قتلگاهت را عبادتگاه خود کردی
چُنین محرابِ خونین در کدامین رسم و آئین است؟!..
✍ #بردیا_محمدی
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
روایت میگوید: صورت نازنین امام حسن (علیه السلام) خیلی زیبا بوده است. گاهی که میخواست از منزل بیرون برود، مردم جمع میشدند و محو تماشای امام حسن (علیه السلام) میشدند. راه بسته میشد و حضرت ناچار میشد که برگردد.
حالا صورت به این نازنینی، من جگرم برای امام حسین (علیه السلام) سوخته که وقتی برادر را در قبر میگذاشت، چه حالی پیدا کرد؟ جملهای را فرمود که کاشفیت از آن سوز باطن دارد. فرمود: برادر! من بعد تو هیچ وقت عطر نمیزنم. این جمله بسیار کاشف از سوز دل امام حسین (علیه السلام) است؛ ولی یک کاشفی بزرگتر از این در کربلا گفته شدم آن جا که بالای سر قمر بنیهاشم آمد، نفرمود دیگر عطر نمیزنم؛ فرمود: الآن انکسر ظهری و قلت حیاتی؛ کمر شکست و تدبیر و توانم به پایان رسید.
بهر آن لب تشنه دریا خون گریست - دیده صحرا دل هامون گریست
چشم ثارالله همچون چشم مشک - ریخت اشک و ریخت اشک و ریخت اشک
کی به خون آغشته چشمی باز کن - یک برادر گوی و خواب ناز کن
جمع کردم از زمین هست تو را - هم علم هم مشک و هم دست تو را
بی تو ای سرو روان در خیمه گاه - آب آب تشنگان شد آه آه
عضو عضوم راست در هر انجمن - ناله عباس من عباس من
تا تو را از تیغ کین افتاد دست - ماند پایم از ره و پشتم شکست
https://eitaa.com/fatemi8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صورتم رو به کربلا میکنم . . .
از ته دل تورو صدا میکنم :)🫀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خودت دستمو بگیر...
#امام_حسین
ای شوق پابرهنه که نامت مسافر است
این تاول است در کف پا یا جواهر است
راهی شدی به سمت رسیدن به اصل خویش
دور از نگاه شهر که فکر ظواهر است
دلهای شستوشو شده و پاک، بیشمار
چشمی که تر نگشته در این جاده نادر است
سیر است گرچه چشم و دلت از کرامتش
در این مسیر سفرهٔ افطار حاضر است
وقتی که در نگاه تو مقصد حرم شود
پاگیر جاده میشود آن دل که عابر است
آن دل که میگریزد از جبر روزگار
در جستجوی ردّ قدمهای جابر است...
#میثم_داودی #شعر #اربعین #امام_حسین
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
سلام ای مصدر نور محبت - سلام ای شعر پرشور محبت
سلام ای دلربای دلربایان - به دلهایی تو مشهور محبت
سلام ای بحر امواج عنایت - بیا یا بن الحسن جانم فدایت
همه ما آرزوی ما این است که حتی اگر شده در خواب و رؤیا خدمت امام زمانمان برسیم. دست ادب به سینه بگذاریم و سلامی عرض کنیم و جوابی بشنویم...
مردم، کریم اهل بیت، امام حسن (علیه السلام) را میدیدند. جلو میآمدند و سلام عرض میکردند؛ اما چه سلامی! به جای سلام با کمال وقاحت و بیشرمی، از روی سرزنش به امام معصوم از خطا و لغزش میگفتند: یا مذل المؤمنین، یعنی ای کسی که مایه خواری مؤمنان هستی!...
آن یکی میگفت با من این چنین - السلام یا مذل المؤمنین
روی منبر دور، دور خصم بود - ناسزا گفتن به حیدر رسم بود
انعکاس جلوه طاها منم - وارث خون دل زهرا منم
امام حسین (علیه السلام)
بعد از شهادت امام حسین ۱۱(علیه السلام) در پشت و دوش آن حضرت، اثر پینههایی را یافتند. از امام سجاد (علیه السلام) درباره آن پرسیدند. فرمود: اثر کوله بارهایی است که امام حسن (علیه السلام) شبها به دوش میگرفت و برای ایتام غذا و خوراکی میرساند
عرض میکنم عجب امام مهربانی! چه امام رئوفی! اما در عوض این مردم چگونه این لطف و مهربانی را جواب دادند؟ همین قدر بگویم که به اسبان نعل تازه بستند و همان پشتی را که شبها صدقات را برای فقرا حمل میکرد، زیر سم ستوران شکستند...
آن که میخواندش رسول عالمین - این حسین از من بود من از حسین
آن که مصباح الهدایش خوانده حق - معنی قالو بلایش خوانده حق
تشنه لب کشتند اولاد بتول - سر بریدند از تن سبط رسول
در کنار ساحل آب فرات - قطعه قطعه گشته کشتی نجات
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
از احکام جهاد این است که اگر سر کافری را هم بریدند، سر را از محل معرکه به مکان دیگری نقل ندهند؛
ولی بمیرم برای آن آقایی که برای رساندن سر او به ابن زیاد به هم مباحات میکردند؛ سر او را گاهی در شام و گاهی کوفه، گاهی در تنور خولی و گاهی در مجلس یزید، در طشت طلا، گاهی آویزان بر سر دروازه شام، گاهی مرفوع بر سر نیزه، گاهی در دیر راهب و گاهی بر درخت آویزان، گاهی در طبق نزد ابن زیاد، گاه بر سر دستها، گاهی هم در صندوق پاسبانان... از شهری به شهر دیگر میگرداندند.
تن چو یعقوب از غم اکبر زمینگیر بلا شد - سر چو یوسف بر سر بازار حسنش مشتهر شد
نسخ کرده محنت ایوب را جسم جریحش - قصه یحیی ز سر شد غصهاش محو از نظر شد
با گلوی خشک تن، شد غمگسار تشنه کامان - همره اطفان گریان، سر روان با چشم تر شد
بر بلاهای زمینی جسم پاکش گشت حائل - سر به روی نی بلاهای سماوی را سپر شد
✔️از احکام جبهه و جهاد این است که گر کاف از بزرگان قبیله خود باشد و بین قوم و قبیلهاش دارای احترام، نباید هتک حرمت او را انجام داد؛ چنانچه حضرت امیر (علیه السلام) وقتی عمروبن عبدود را به درک واصل کرد، متعرض زره او که بسیار قیمتی و أعلا بود، نشد. شخصی پرسید: چرا زره او را نبردید؟ فرمود: او بزرگ قوم خویش است. نخواستم هتک حرمتش کنم.
امام حسین (علیه السلام) هم پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است، امام امت است، سرور جوانان اهل بهشت است؛ اما حتی پیراهن او را هم به تن مبارکش نگذاشتند و به طمع انگشتر، انگشت او را هم بریدند...
یادگاری برم از غربت تو -
مشتی از خاک که بود تربت تو
خاک و خونی که بین این مشت است -
ز چه در آن شکسته انگشت است
https://eitaa.com/fatemi8/1614
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
#حضرت_رقیه_س_شهادت
هرکجا رفتم شنیدم صحبت جاماندههاست
جای من هم در میان هیئت جاماندههاست
دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم
"از حرم جا ماندهای " هم صحبت جاماندههاست
یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین
گوشهی صحن و سرایت، حسرت جاماندههاست
کربلا روزیِ هر کس شد گوارای وجود
آرزو ماندن به دل هم، قسمت جاماندههاست
در خیالم بارها ششگوشه را بوسیدهام
عشقبازی با تو کارِ خلوتِ جاماندههاست
گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد
مثل شمعی سوختیم؛ این عادت جاماندههاست
من یقین دارم به او اجر زیارت میدهند
هرکسی روز جزا در کسوت جاماندههاست
بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس
نوبتی هم باشد آقا! نوبت جاماندههاست
دستمان از پنجره فولاد هم کوتاه شد
این هم آقای غریب! از غربت جاماندههاست
تکیهها را شعبهای از کربلا خواهیم کرد
تکیهها چشم انتظار همت جاماندههاست
مادرت حتماً به هر جاماندهای سر میزند
این تمام دلخوشی و لذت جاماندههاست
حال و روزم را رقیه خوب میفهمد حسین!
حاجت طفل یتیمت حاجت جاماندههاست
"صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری "
خواندن از طفل سه ساله، سنت جاماندههاست
::
طفلِ از روی شتر افتاده را سیلی زدند
از حرم جاماندهای را بی هوا سیلی زدند
✍ #علیرضا_خاکساری
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
مثلِ هرسال، دل، پُر از داغ است
باز هم پای مَرکَبَم لنگ است
اینکه #جاماندهایم، تکراری ست!
آن که #جامانده است، دلتنگ است!
شعرها گفتهاند در دوری
همهی شاعرانِ جامانده!
مطمئنم ولی سه سالهی تو
همهشان را یکی یکی خوانده!
دختری که زبانزد است به عشق...
حُبُّها نور، فی قلوبِ الناس
گرچه بی دست شد عمویش...، آه!
رَفَعَ الله رایتُ العباس
خواستم درد و دل کنم...، اما
چه کنم؟ روضه پیش میآید!
این چه سِرّیست در غمت، که به #اشک
دلِ غافل، به خویش میآید!
هرچه را خواستم به من دادی
هرچه را غیر #کربلا ! آقا
هر #سِری یک بهانه پیش آمد
هر #سَری نیست پر بها ! آقا
جان زهرا بگو چگونه دگر
نوکری را به تو نشان بدهم؟
نکند سالها گذر کند و
کربلا را ندیده، جان بدهم!
✍ #عارفه_دهقانی
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
#معارف_حسینی
🩸عدّهای میآیند که بدنهایشان را در راه زیارت حرم مطهر سیدالشهداء «صلواتاللهعلیه» به سختی و مشقّت میاندازند …
در نقلی آمده است:
🥀 وقتی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله خبر شهادت سیدالشهداء علیهالسلام را به حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها داد، آن بانوی مکرّمه فرمود:
📋 یا أبَتاه! ومَن یَنوحُ علیه و یَبکي علی مُصیبتِه و یُقیمُ عزائَه و یَحزُنُ علی رَزیّتِه و بَلواه؟
▪️ای پدرجان! در آن زمان چه کسی بر او گریه و زاری میکند؟ چه کسی در مصیبت او به ماتم نشسته و عزاداری میکند؟
🥀 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
📋اِعلَمي یا فاطمةُ، أنّ اللهَ تعالی یُنشِئُ شیعةً کِراماً طاهرینَ مُطهَّرینَ مِن أمّةِ أبیکِ وشیعةِ بعلِکِ یُقیمونَ عزائَه و یَسهَرونَ لیلَهم في مراثیه و تَذکّرِ مصیبتِه
▪️ای فاطمه جان! بدان خدای متعال، شیعیان پاک و پاکنژادی را از امّت پدر و پیروان همسرت علی علیهالسلام خلق میکند که بر حسین تو اقامه عزاء میکنند؛شبها بیدار میمانند و به عزاداری و مرثیهسرایی مشغول میشوند؛
📋 و یَترُکونَ البَیعَ والشِّریٰ عِندَ إقامةِ عزائِه لا یَشغُلُهم عن ذکرِ مراثیه شاغلٌ ولا یمنَعُهم مانعٌ في کلِّ وقتٍ و زمانٍ
▪️در وقت اقامه عزاء، خرید و فروش را کنار میگذارند؛هیچ امر دیگری آنان را مشغول از عزاداری نمیکند؛ هیچ کس نمیتواند مانع ایشان از برپایی عزا شود.
📋 و یُنفِقونَ أموالَهُم و یُتعِبونَ أرواحَهُم وأبدانَهم لِزیارةِ قَبرِه
👈 آنها اموالشان را در این راه خرج میکنند و بدنها و جانهایشان را در راه زیارت قبر مطهر سیدالشهداء علیهالسلام به سختی و مشقّت میاندازند.
📚 بحرالمصائب ج۱ ص۳۷۲
📚 تظلّم الزهرا سلاماللهعلیها،ص۷۴
✍ آوارهی عشقیم و غمِ خانه نداریم
بلبل صفتیم و هوس لانه نداریم
آنقدر خُمار گل خوشبوی حسینیم
کز شدّت مستی غم میخانه نداریم
در عشق چنان سوخته بال و پرمان که
دیگر خبر از نالهی پروانه نداریم
آنقدر ز خود بیخود و غرقابهی عشقیم
کز فرط جنون کار به دیوانه نداریم
تا کشته ی تیغ سر ابروی حسینیم
ما میل به اعجاز مسیحانه نداریم
تا کرب و بلا قبلهٔ مردان خداجوست
دیگر هوس کعبه و بتخانه نداریم
قلّاده به گردن بنمائیم که پُستی
والاتر از این منصب شاهانه نداریم
بگذار به مجنونی ما جمله بخندند
ما واهمه از طعنهی بیگانه نداریم
🍃🌹🍃
@fatemi222
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آسمان در نظر خلق بیابان بلاست
وسعت ملک خدا، تیره چو زندان بلاست
همه جا محفل ماتم، همه جا خوانِ بلاست
سینه ی دهر پر از آتش طوفان بلاست
شور محشر به یسار و به یمین افتاده
شعله در قلب سماوات و زمین افتاده
لرزه بر نه فلک و عرش برین افتاده
یوسف فاطمه از عرشه ی زین افتاده
حضرت فاطمه را خون شده جاری ز دو عین
گوید ای وای حسین، وای حسین، وای حسین
مصحف فاطمه صدپاره ز شمشیر شده
آیه ها با دم خنجر همه تفسیر شده
نقطه نقطه همه از نیش سره تیر شده
فاطمه گوشه ی گودال زمین گیر شده
پسر فاطمه از زخم زره پوشیده
یم خون است که از سینه ی او جوشیده
حضرت فاطمه را خون شده جاری ز دو عین
گوید ای وای حسین، وای حسین، وای حسین
همه جا محشر کبراست، خدا رحم کند
اثر خشم هویداست، خدا رحم کند
لرزه بر پیکر زهراست، خدا رحم کند
یوسف فاطمه تنهاست، خدا رحم کند
گرگ ها بر تن صدپاره ی او چنگ زدند
گاه با نیزه، گهی تیر، گهی سنگ زدند
بی سعادت ها خیل سُعدا را کشتند
از خدا بی خبران خون خدا را کشتند
وای بر ما که امام شهدا را کشتند
گمرهان با هم، مصباح هدا را کشتند
صید غلتیده به خون دم به دم از حال رود
نگذارید که زینب سوی گودال رود
حضرت فاطمه را خون شده جاری ز دو عین
گوید ای وای حسین، وای حسین، وای حسین
کفر بر کشتن توحید هماهنگ شده
مُهر پیشانی قرآن هدف سنگ شده
گیسوی فاطمه از خون پسر رنگ شده
در پی غارت پیراهن او جنگ شده
این حسین است که به نیزه درخشد سر او
با لب تشنه بُریدند سر از پیکر او
"روی نیزه چه خوش است صوت قرآن
ز تو دلرُبا شنیدن به رُخت نظاره کردن
سخن خدا شنیدن..."
این حسین است، که اعضاش ز هم پاشیده
این حسین است، که خون از گلویش جوشیده
این حسین است، که داغ علی اکبر دیده
این حسین است، که در خون خودش غلتیده
این حسین است، که بر سینه ی چنگ زدند
این حسین است، که بر پیکر او سنگ زدند
حضرت فاطمه را خون شدن جاری ز دو عین
گوید ای وای حسین، وای حسین، وای حسین
اهل کوفه به پیمبر قسم این قرآن است
روی هر آیه ی او جای سُم اسبان است
جامه پوشیده ز خون و بدنش عریان است
" به خاک گفتم اگر شد تنت بپوشاند
مباد اینکه ببیند کسی تو را عریان...
به باد گفتم اگر شد مرتبت بکند
که پاره پاره نبیند تن تو مادر جان..."
جامه پوشیده ز خون و بدنش عریان است
خنجر شمر به زخم گلویش گریان است
آخرین این نخل نبوت ثمرت را کشتند
شمسه ی عصمت زهرا قمرت را کشتند
حضرت فاطمه را خون شده جاری ز دو عین
گوید ای وای حسین، وای حسین، وای حسین
کعبه نی بود که میخورد به کِتف اطفال
قتل گه پیش رو و دشمنشان از دنبال
چشمشان اشک فشان بود به سوی گودال
وای بر من که چه کردند به پیغمبر و آل
نونهالان همه در دام اسیر افتادند
وسط خیمه ی آتش زده گیر افتادند
در میان اُسرا دخترکی فاطمه بود...
سینه ی سوخته اش سوخته تر از همه بود
گوش پاره، جگرش خون به لبش زمزمه بود
با لب تشنه نگاهش به سوی علقمه بود
از کتابِ: #یک_ماه_خون_گرفته
شاعر: #حاج_غلامرضا_سازگار
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
◾️اربعین
ورود قافله به کربلا
https://eitaa.com/fatemi222/1904
چهل روز حسینم
https://eitaa.com/fatemi222/1910
باز آمدم ای همسفر
https://eitaa.com/fatemi222/1911
صدای خواهری
https://eitaa.com/fatemi222/1915
فاتح شامم
https://eitaa.com/fatemi222/1917
یک اربعین
https://eitaa.com/fatemi8/390
آه از آن ساعت که با صد شور و شوین
https://eitaa.com/fatemi8/391
برایتاناینگونہ آرزومیکنم:
آنزمانکہ درمحشرخدابگوید:
چہ داشتۍ؟
حسینسربلندکندوبگویدحسابشد.!
مهمانمناست...
#امام_حسینم
﷽
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین
وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین
✍
اربعین
گریزی نیست دلها را از این شور و حرارت، نه
جهان را چارهای دیگر نمانده غیر حیرت، نه
به دریا میروند این رودهای جاری از هر سو
به وحدت میرسد این سیل جمعیت به کثرت نه
قدمهامان تکان دادهست دنیای معاصر را
که این رزمایش عشق است آری پول و قدرت نه
به جانم میخرم دشواری این راه را هرسال
توان زخم و تاول دارم اما تاب حسرت نه
به غیر از نصرت و آمادگی در کولهبارم نیست
به قصد جانفشانی میروم، تنها زیارت نه
سراسر شور و شیداییست در سرتاسر جاده
و زائر دم به دم تکریم میبیند حقارت نه
یکی این سو یکی آن سو به دعوت میبرد ما را
از این مردم محبت میرسد بر ما جسارت نه
یکی پیراهنم را میکشد با خواهش از دستم
برای شستن اما میبرد آن را به غارت نه
اگر امروز《هَل مِن ناصر》از این دشت برخیزد
هزاران پاسخ آمادهست در میدان نصرت، نه؟
و من این روضهها را میبرم تا کربلا با خود
مگر میافتد این دل یک دم از شور و حرارت؟...
علی سلیمیان
https://eitaa.com/fatemi8/1621
#اربعین_حسینی
چهل روز است گریانم حسین جان!
چو موی تو پریشانم حسین جان!
چهل روز است می خوانم حسین جان!
حسین جانم حسین جانم حسین جان!
تویی ذکر لبم الحمدلله
حسینی مذهبم الحمدلله
همین جا شیرخواره گریه می کرد
رباب بی ستاره گریه می کرد
گهی بر گاهواره گریه می کرد
گهی بر مشک پاره گریه می کرد
خدایا از چه طفلم دیر کرده؟
مرا بیچاره کرده، پیر کرده
همین جا دور اکبر را گرفتند
ز ما شبه پیمبر ما را گرفتند
ولی از من دو دلبر را گرفتند
هم اکبر هم برادر را گرفتند
"به تو گفتم که ای افتاده از پا
ز جا بر خیز ور نه معجرم را..."
همین جا بود که سقای ما رفت
به سمت علقمه دریای ما رفت
پناه عصمت کبرای ما رفت
پی او گوشواره های ما رفت
فقط از علقمه یک مشک برگشت
حسین بن علی با اشک برگشت
همین جا بود که دل ها گرفت و ...
کسی روی تن تو جا گرفت و ...
سرت را یک کمی بالا گرفت و...
و از پشت سرت سر را گرفت و...
همین که بر گلویت خنجر آمد
صدای ناله ی زهرا در آمد
همین جا بود الف را دال کردند
تنت را بارها پامال کردند
ته گودال را گودال کردند
تو را با سم مرکب چال کردند
اگر خواندم قلیلت علت این بود
که یک تصویری از تو بر زمین بود
تو ماندی و کبوتر رفت کوفه
تو را کشتند و خواهر رفت کوفه
خودم در راه و معجر رفت کوفه
چه بهتر زودتر سر رفت کوفه
و گر نه دردها می کشت ما را
نگاه مردها می کشت ما را
بهاری داشتم اما خزان شد
قدی که داشتم بی تو کمان شد
عقیق تو به دست ساربان شد
طلای من نصیب کوفیان شد
خبر داری مرا بازار بردند
میان مجلس اغیار بردند
همین جا بود افتادند تن ها
همین جا بود غارت شد بدن ها
تمامی کفن ها، پیرهن ها
بدون تو کتک خوردند زن ها
همین جا بود گیسو می کشیدند
به هر سو دخترانت می دویدند
همین جا بود تازیانه باب گردید
رخ ما در کبودی قاب گردید
ز خجلت خواهر تو آب گردید
که معجر بعد تو نایاب گردید
سکینه معجر از من خواست اما
خودم هم بودم آن جا مثل آن ها...
ز جا برخیز غم خواری کن عباس!
دوباره خیمه را یاری کن عباس!
برای عزتم کاری کن عباس!
علم بردار علم داری کن عباس!
سکینه می کند زاری ابالفضل!
چه قبر کوچکی داری ابالفضل!
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi222/6620
⚫️روضه
السَّلام علیک یا ابالحسن یا علی بن موسی ایهّا الرضا یابن رسول الله یا حجة الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیهاً عندالله اشفع لنا عندالله.
السَّلام ُ عَلی مَن اَمَر اَولادَهُ و عیالَهُ بِالنَّیاحَةِ عَلیهِ قَبلَ وُصُولِ القَتُلِ اِلَیهِ .
سلام بر آن مولایی که به فرزندان و عیال خود دستورداد قبل از اینکه شهید شود بر او گریه و زاری نمایند
همه بستگان را جمع کردند فرمودند : همه برای من بلند گریه کنید . گفتند آقاگریه دنبال مسافر میمنتی ندارد . فرموده باشد آری آن مسافری که امید به بازگشت داشته باشد من دیگر از این سفر برنمی گردم اما جد غریبش حسین ، روز عاشورا عازم میدان شد یک وقت دید ذوالجناح قدم از قدم برمی دارد دید دخترش سکینه آمده . چه کرد این وداع با قلب حضرت ، همین قدر بگویم ، دیدند حضرت اشک دختر پاک کرد فرمود : دخترم با اشکهایت دلم را مسوزان .
ای رخت چشمۀ خورشید رضا
مهر تو مایۀ امید رضا
نام تو ذکر مناجات من است
حرمت قبلۀ جانان من است
قبله اهل محبت حرمت
کعبه عشق سیه پوش غمت
بازدر سینه شکسته است دلم
در عزای تو نشسته است دلم
تو خریدار دل سوخته ای
چونکه دلخون و جگر سو خته ای
هنگامی که امام رضا می خواست از مدینه حرکت کند دست جوادش را گرفت آورد کنار قبر جدش خاتم الانبیا ، عرضه داشت یا جداه مرا از جوارت دور می کنند اما جوادم را به تو می سپارم غلامی داشت به نام موفّق ، سفارش جوادش را به موفق هم کرد روزها دست جواد را می گرفت به باغستان های مدینه گردش می داد تا دوری پدر او را دلتنگ نکند موفق می گوید : یک روز از تو خانه بیرون آمدیم دیدم امام جواد ناراحت و غمگین است رسیدیم بالای یک بلندی ، یک وقت دیدم امام جواد رویش کرد به طرف خراسان سه مرتبه صدا زد : لبیک ، لبیک ، لبیک یک وقت دیدم جوادالائمه از نظر غایب شد هراسان و ناراحت شدم خدا اگر به خانه برگردم جواب مادرش را چه بدهم یک مرتبه دیدم آقا از دور نمایان شد ، دویدم خودم را به قدمهایش انداختم ، دیدم آقا شال عزا به گردن انداخته صدا می زند : موفق بخدا بابایم را کشتند.
🌸شعر
بیا جواد که بابایت از توان افتاد
امان نداد مرا این غم و به جان افتاد
میان سینه ام این درد بی امان افتاد
به راه روی زمین می نشینم و خیزم
نمانده چاره که آتش به استخوان افتاد
چنان به سینه ی خود چنگ می زنم از آه
که شعله بر پر و بال کبوتران افتاد
کشیده ام به سر خود عبا و می گویم
بیا جواد که بابایت از توان افتاد
بیا جواد که از زخمِ زهر می پیچد
شبیه عمه اش از پا نفس زنان افتاد
شبیه دخترکی که پس از پدر کارش
به خارهای بیابان به خیزران افتاد
به روی ناقه ی عریان نشسته , خوابیده
وغرق خواب پدر بود ناگهان افتاد
گرفت پهلوی خود را میان شب ناگاه
نگاه او به رخ مادری کمان افتاد
دوید بر سر دامان نشست خوابش برد
که زجر آمد و چشمش به نیمه جان افتاد
رسید زجر دوباره عزای کوچه شد و
به هر دو گونه ی زهرا ترین نشان افتاد
رسید زجر و پی خود دوان دوانش بُرد
که کار پنجه ی زبری به گیسوان افتاد
به کاروان نرسیده نفس نفس می زد
به خارهای شکسته کشان کشان افتاد
دوباره ناله ای آمد عمو به دادم رس
دوباره رأس اباالفضل از سنان افتاد
ــــــــــــــــــــــــــــ
🔳امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/fatemi8/795