#امیرالمومنین_ع_مدح
هستی ما کیست در دنیا، امیر المؤمنین
شافع ما کیست درعقبی، امیرالمؤمنین
بوده قبل از آدم وحوا، امیرالمؤمنین
صالح و نوح نبی، موسی امیر المؤمنین
هم سلیمان است وهم عیسی، امیرالمؤمنین
قدر او از آسمانها هم فراتر بود و هست
اختیار کهکشان در دست حیدر بود و هست
نور پاکش از ازل تا روز محشر بود و هست
هم علی آیینه و جان پیمبر بود و هست،
هم پیمبر بوده سرتا پا امیرالمؤمنین
یاد او پاییز جانها را بهاری میکند
چشمهها را در کویر خشک جاری میکند
چشمها را غرق در چشم انتظاری میکند
نیمهشب وقتی یتیم کوفه زاری میکند
میرسد با نان و با خرما امیرالمؤمنین
تا نجف شد قبلهگاه مردم یکتاپرست
دست ابراهیمیاش بتخانه را در هم شکست
ما از این میخانه برگشتیم هرشب مست مست
طبق قول اهل سنت، شرح سیصد آیه است
در فضیلتهای مولانا امیرالمؤمنین
بای بسم الله راز اوست در ام الکتاب
هر لنایی لاست بی نون جناب بوتراب
تحت فرمان علی هستند خاک و باد و آب
ذرهها را با نگاهش مینماید آفتاب
قطرهها را میکند دریا امیرالمؤمنین
دست ما را مثل دستان سحرخیز نسیم
در پناه خود بگیرد مثل طفلان یتیم
بعد از آن در سایهی لطف کریم ابن الکریم
روزی ما میشود بی شک صراط المستقیم
نیست راه راستی، الا امیرالمؤمنین
باید اوصاف علی را با دلی آگاه گفت
آنچنان که حضرت حق در اطیعوا الله گفت
راز رد الشمس را شق القمر با ماه گفت
گر چه عمری دردهایش را فقط با چاه گفت
هست راز عَلَّم الاسما امیرالمؤمنین
تا به جا آورده باشد رسم استقبال را
زیر پای زائرش میگستراند بال را
بشنو از جبریل شرح آیهی اکمال را
یا بخوان شأن نزول سورهی زلزال را
کوهها را میکَند از جا، امیرالمؤمنین
ما کجا و درک فیض پهنهی دریا کجا
دم زدن از خاندان حضرت زهرا کجا
این تن خاکی کجا و ساحت مولا کجا
او کجا و او کجا و او کجا و ما کجا
راه بسیار است از ما تا امیرالمؤمنین
✍ #احمد_علوی
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi222/6620
هدایت شده از شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
ای امید دل زینب
https://eitaa.com/fatemi8/612
سری به نیزه بلند است در مقابل زینب «
https://eitaa.com/fatemi222/1644
نام زینب در شئون زندگی گل می کند
https://eitaa.com/fatemi222/1664
روزگار اسیری زینب
https://eitaa.com/fatemi222/1804
شب است و بوی جدایی ز کربلا آید
https://eitaa.com/fatemi222/1571
پدری خَم شده تا دردِ کمر را بِکِشَد
https://eitaa.com/fatemi222/1488
حضرت زینب به کوفه وشام
https://eitaa.com/fatemi222/4583
سورای زینب برمحمل
https://eitaa.com/fatemi8/693
روضه و مرثیه:
نام زینب در َشئون زندگی گل میکند
https://eitaa.com/fatemi222/1664
نشستم عشق را معنا كنم دل گفت: يا زينب
https://eitaa.com/fatemi8/912
دست در عالم ایجاد تو داری زینب
https://eitaa.com/fatemi8/911
دست در عالم ایجاد تو داری زینب
https://eitaa.com/fatemi8/911
مدح هرکس که مقرر شده بر لب باشد
https://eitaa.com/fatemi8/909
هستیِ ما هست از عنایت زینب
https://eitaa.com/fatemi8/908
✍
مناجات و #روضه_حضرت_زینب (سلام الله علیها)
بسم الله الرحمن الرحيم...
یارحمن و یارحیم...
🔸مه مبارک در ابر آرمیده بیا
یا بن الحسن...
ایام عزای عمه جانتون زینب کبری سلام الله علیهاست...
کجایی پسر فاطمه...
🔸مه مبارک در ابر آرمیده بیا
🔸امید آخر دلهای داغدیده بیا
#امام_زمان ... آقا
🔸به طول غیبت و اشک مدام و سوز دلت
🔸که جان شیعه ز هجران به لب رسیده بیا
ای... آقای مهربان...
بابای مهربان...
کجایی... کجایی...
آقا...اگه شما بیای... دل یتیمان شهدا آرام ميشه...
بیا به داد دل خانواده ی شهدا برس...
آقا... بیا که دل شیعه خونه...
یا بن الحسن...
ای... مرهم زخم شیعه کجایی...
یا بن الحسن... آقا...
امشب چطوری قسمت بدم...
🔸عزیز فاطمه جدّت حسین در یم خون
🔸تو را صدا زند از حنجر بریده بیا
🔸به آن لبی که بر آن چوب میزدند به طشت
🔸به خواهری که گریبان خود دریده بیا
آقا جانم... خودتون فرمودید...
هر وقت خواستید برا فرجم دعا کنید...
خدا رو به عمه جانم زینب قسم بدید...
یا صاحب الزمان...
امشب اومدم بگیم...
خدا به ناله های زینب کبری...
دیگه فرج آقامون رو برسان...
حالا امام زمانت رو صدا بزن...
یا صاحب الزمان...
#ماه_رجب
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi222/6620
✍
روضه حضرت زینب (سلام الله علیها)
حالا که امام زمانت رو دعوت کردی...
احترام کن... مودب بشین...
دستات رو بگذار روی سینه...
میخواهیم به خانم زینب کبری سلام بدیم...
از همینجا دلها رو روانه کنیم حرم با صفاش...
تصور کن الان ورودی حرم ایستادی...
میدونم این آرزو رو به دل داری...
میدونم یه همچین روزی رو از خدا میخواهی...
آماده ای سلام بدیم...
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ فـاطِمَهَ وَ خَدیجَهَ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا اُخْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ
🔸ای یادگار سه امام زینب
🔸بر قلب سوزانت سلام زینب
سلام ما به اون خانمی که یه عمری مصیبت دید اما صبر کرد...
بلاکش دوران بی بی زینب...
چهار پنج سال بیشتر نداشت...
داغ جدش رسول خدا رو دید...
صبر کرد...
هنوز آب غسل پیغمبر خشک نشده بود...
پهلوی مادرش زهرا رو شکستند...
جلو چشمانش به مادرش سیلی زدند...
اما صبر کرد...
داغ مادرش رو از یاد نبرده...
فرق شکسته باباش امیرالمومنین رو دید صبرکرد...
بمیرم برات بی بی جان زینب...
یه روز هم تکه های جگر برادرش امام حسن رو دید...
اما بازم صبر کرد...
روز عاشورا در نصف روز...
جلو چشمانش...
تمام عزيزانش رو شهید کردند بازم صبر کرد...
تمام دلخوشی زینب حسین بود...
اما امان از اون لحظه ای که حسینش هم صدا زد...
خواهرم... زینبم...
منم میخوام برم میدان...
زینب جان... خواهرم... خدانگهدار...
زینب کبری طاقت دوری برادر رو نداره...
عرضه داشت...
حسینم برادرم...
برا من که دیگه کسی نمونده...
تو هم میخواهی بری...
زینبت رو تنها بگذاری...
ای یادگار مادرم حسین...
اگه دست ولایت ابی عبدالله نبود...
بی بی زینب در کربلا جان میداد...
ابی عبدالله فرمود خواهرم...
انقدر بی تابی نکن...
تا صدای تکبیر من میاد...
(بدان) بدون من هنوز زنده ام...
ابی عبدالله رفت میدان...
تصور کن...
زینب کبری هم داخل خیمه...
تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه...
دلش آرام میگیره...
اما امان از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه...
میشینه زمین...
میگه برادرم... حسینم...
چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش...
در همون حالت...
یکدفه صدای ذوالجناح بلند شد...
شاید خوشحال شده زینب...
برادرم حسین برگشته...
دوان دوان اومد بیرون...
یه نگاه کرد...
دید ذوالجناح برگشته...
اما...
یال اسب غرق خونه...
زین اسب واژگونه...
بی تاب شد زینب...
همینجا بود...
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
یاصاحب الزمان منو ببخشید...
عمه جانتون زینب دوان دوان...
به سمت قتلگاه...
🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین
خدا به داد دل بی بی زینب برسه...
تا رسید بالای تل زینبیه...
نگاه کرد دید...
فِرقَةٌ بِالسُّیُوفِ ...
وَ فِرقَةٌ بِالرِّمَاحِ ...
وَ فِرقَةٌ بِالحِجَارَةِ ...
شمشیر دارها با شمشیر میزنند...
نیزه دارها با نیزه میزنند...
یک عده ای هم که سلاح ندارند...
با سنگ میزنند...
خدا... چکار کنه زینب...
بی تاب شده زینب...
فقط دستاش رو گذاشت روی سر...
هی صدا میزد...
وامحمدا... واعلیا...
روضه من تمام...
فقط همینو بگم...
چیزی نگذشت دیدند...
🔸سری به نیزه بلند است در برابر زینب
🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب
تسلای دل بی بی زینب ناله بزن یاحسین...
🔸حسین آرام جانم
🔸حسین روح و روانم
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi222/6620
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهترین راه موفقیت و هدایت ، توسل به اهل بیت علیهم السلام است...
امام کاظم ع ی(18).mp3
139.2K
امام موسی ابن جعفر (ع)
از روز اول عمر،سائل این درم من
ریزه خور سرای،موسی بن جعفرم من
واویلتا واویلا ⁴
ای عاشقان دوباره،امشب به شور و شینم
با این دل شکسته،مهمان کاظمینم
واویلتا واویلا ⁴
بودی همیشه شادان،از لطف خاص یزدان
از کینه های هارون،بودی به کنج زندان
واویلتا واویلا ⁴
تو را به وقت افطار،چه ظالمانه می زد
بر بدن نحیفت،با تازیانه می زد
واویلتا واویلا ⁴
در کنج حبس دشمن،روی تو گشته نیلی
چون فاطمه کبود است،رخت ز ضرب سیلی
واویلتا واویلا ⁴
درد و محن ز دشمن،درون سینه داری
سوزی به روی دل از،داغ مدینه داری
واویلتا واویلا ⁴
سندی به زهر کینه،آتش زده به جانت
سوزانده قلب و سینه،تا مغز استخوانت
واویلتا واویلا ⁴
جانت ز ظلم دشمن،رسیده بر لب تو
بر جان رسد نوای،خلصنی یا رب تو
واویلتا واویلا ⁴
این غم به قلب زارم،آتش زده دوباره
جسم عزیز زهرا،بر روی تخته پاره
واویلتا واویلا ⁴
شهید ظلم اعدا،راحت شدی ز غم ها
رفتی ز دار دنیا،مهمان شدی به زهرا
واویلتا واویلا ⁴
زنم همیشه فریاد،زین همه ظلم و بیداد
مانده سه روز جسمت،بر روی جسر بغداد
واویلتا واویلا ⁴
کاظمین در عزایت،شد همچو روز عاشور
در کربلا به #مقتل ،پیچیده نفخه ی صور
واویلتا واویلا ⁴
جدت به کربلا شد،غلتان به خون تپیده
زینب کنار جسمش،گریان و قد خمیده
واویلتا واویلا ⁴
آقا پس از شهادت،جدا نشد سر تو
کسی نزد پس از تو،سیلی به خواهر تو
واویلتا واویلا ⁴
#امام_کاظم (ع)
#ماه_رجب
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi222/6620
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️ به مناسبت ۲۱ رجب یادروز حضرت رباب، مادر حضرت علی اصغر علیهماالسلام
امام صادق علیه السلام فرمودند:
🔘وقتى امام حسين عليه السلام به شهادت رسید، آن همسرش که از قبیله کلب بود (یعنی حضرت رباب سلام الله علیها) برايش ماتم گرفت.
🔘وبَكَت وبَكَينَ النِّساءُ وَالخَدَمُ حَتّى جَفَّت دُموعُهُنَّ وذَهَبَت...
رباب و زنان و خادمان آنقدر گريستند که اشک چشمشان خشک شد!
🔘به چشمهایمان بیاموزیم که در غربت امام زمان علیه السلام هرچقدر هم اشک بریزند باز هم کم است...
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
🔰روضه کوتاه امام کاظم (علیه السلام)
🔸مجلس اول:
باب الحوائج الی الله است
از کنار حرم دخترش فاطمه معصومه
دلهامونو روانه کنیم کاظمین کنار حرم باصفای امام کاظم و امام جواد علیهما السلام
عرضه بداریم آقاجان!
چقدر دوست داشتیم این ماه رجب دستمون می رسید به حرم باصفای شما
از باب المراد وارد حرم می شدیم
معروف است به باب الحوائج الی الله
خیلی ها حاجتشون رو از در خونه این آقا می گیرن
🔸امشب هم ناله بشیم با فاطمه معصومه
سالها فراق بابا رو تحمل کرده
نمی دونم
شاید هر کاروانی که از بغداد وارد مدینه می شد به دلش می گذشت شاید بابام تو همین کاروان باشه و برگرده
سالها شاید بیش از ده سال در زندان هارون ملعون گرفتاره
چند جمله ذکر مصیبت آقا امام کاظم علیه السلام رو عرض کنیم
خیلی باید تو مجلس امام کاظم دل بدی و توجه کنی
این آقا خیلی کریمه
گفتن اگر یه فقیری میومد آقا امام کاظم علیه السلام بهش عطایی می کرد و از عطا شکایت می کرد
خانواده امام کاظم تعجب می کردند چون این قدر عطاهای آقا زیاد بود که جای گله برای فقیر نمی گذاشت.
امشب دست توسل بزنیم به درگاه باب الحوائج الی الله
🔸زندانی که غیر از خدا در نظر نداشت
عمری شکنجه دید و کس از او خبر نداشت
یا فاطمه به جان تو سوگند روزگار
زندانی از عزیز تو مظلوم تر نداشت
قربان مظلومیتت یوسف زندانی شده زهرا
هر روز روزه، بود و به هنگام شامگاه
جز تازیانه آب و غذایی دیگر نداشت
شاید بشه گفت بعد از سید الشهدا هیچ کدام از ائمه مصائبی مانند موسی بن جعفر نداشت سالها تو زندان شکنجه می شد تازیانه می زدن
السلام علیک ایها المعذب فی قعر السجون و ظلم المطامیر
نه فقط زندانی بود در قعر سیاه چال ها آقا رو زندانی کردند و شکنجه می کردند
هر روز روزه، بود و به هنگام شامگاه
جز تازیانه آب و غذایی دیگر نداشت
یه وقت دیدن در زندان بغداد وا شد
شاید برخی شیعیان خیال کردند موسی بن جعفر آزاد شده
اما یه وقت دیدن چهار نفر یه تخته پاره رو روی دست گرفتن
یه بدن نحیفی رو روی این تخت پاره گرفتن
جسمش به تخت پاره و بر دوش چهار تن
آن روز روزگار مسلمان مگر نداشت
🔸میگن وقتی امام کاظم رو وارد زندان هارون کردن حضرت خوشحال شدن
که خدایا الحمدلله گوشه ای پیدا کردم برای مناجات با تو شبها تا به صبح و صبح تا به غروب در حال عبادت بود
آخه برخی از این زندانبان ها دلشون نمی اومد این آقا با این چهره نورانی رو اذیت کنن
تا اینکه آقا رو به زندان سندی بن شاهک یهودی بردن
نمی دونم تو این زندان به آقا چه گذشت
یه وقت دیدن لحن مناجاتش عوض شده که خدایا دیگه نجاتم بده خلصنی من حبس هارون
اما چطور آقای منو شما رو آزاد کردن؟
یا حضرت معصومه نبودی شهر بغداد بابا رو تشییع کنی
اما الحمدلله نبودی ببینی وقتی بدن رو وارد کردن ببینن بدن نحیفه اما تابوت سنگینه
پارچه رو کنار بزنن ببینن هنوز غل و زنجیرها بر بدن عزیز زهرا ...
اینجا گفتن پسر عموی هارون دید دارن با اهانت بدن موسی بن جعفر رو تشییع می کنن
شاید به تعصب قریشی و فامیلی نتونست تحمل کنه
دستور دادن غلامانش بدن آقا رو گرفتن
کفن های قیمتی آوردن آقا رو کفن کردن صدا زدن هر کس می خواد طیب ابن طیب رو تشییع کنه بیاد
مردم از هر طرف روانه شدن
با احترام بدن موسی بن جعفر رو دفن کردن
اما لا یوم کیومک یا ابا عبدالله
عرضه بداریم بی بی جان خبر شهادت بابا رو شنیدی حتما خیلی بی تابی کردی اما امام رضا کنار شما بود برادرا بودن تنها نبودی
اما دلها بسوزه برا اون دختری که تنها آمد کنار گودال قتلگاه
تا خودش رو رساند کنار بدن بابا
آیا کسی به این دختر عزادار تسلیت گفت نه یه وقت دیدن یه عده جمع شدن با تازیانه
فاجتمعت عدة من الاعراب فجروها عن بدن ابیها
🔸برای مشاهده منابع روضه (مقتل امام کاظم (علیه السلام) در همین کانال را ببینید.
اشعار شهادت امام کاظم علیه السلام
https://eitaa.com/fatemi8/833
🔰چند روضه کوتاه از امام کاظم (علیه السلام)
🔸مجلس دوم:
السلام علیک ایها المعذب فی قعر السجون
سه نفر از اهل بیت پیغمبر بودن که دستشونو بستن
اول از همه تو کوچه بنی هاشم بود
بعضی گفتن دست علی رو بستن برخی هم گفتن به گردن علی طناب انداختن و تو کوچه ها می کشیدن
نمی دونم چه حالی پیدا کرد فاطمه وقتی ببینه علی رو دارن کشان کشان می برن
دومین جا روز یازدهم محرم زین العابدین رو سوار بر شتر بی محمل کردن
اما به همین اکتفا نکردن
دستور داد با زنجیرهای آهنی دست و پای امام سجاد علیه السلام را بستن
و صفدوا فی الحدید فوق اقتاب المطیات یساقون فی الفلوات تلفح وجوههم حر الهاجرات
گفتن وقتی رسیدن به شهر شام سهل ساعدی اومد جلو آقا جان آیا کاری از دست من بر میاد یا نه؟
فرمود آیا پارچه همراه خودت داری یا نه؟
دیدن تا پارچه رو داد حضرت حلقه زنجیر رو کنار زد پارچه رو روی زخم بذاره یه وقت دیدن خون از بدن امام سجاد علیه السلام جاریه
سومین امام هم موسی بن جعفره (ذی الساق المرضوض بحلق القیود)
می خوام عرض کنم گفتن از بدن امام سجاد خون جاری شد اما نمی دونم این چه زنجیری بود به بدن موسی بن جعفر بستن
و مکبل فی السجن قد رضت بالحدید اعضاوه
قربون اون آقای مظلومی که اعضای بدنش از این زنجیرها خرد شده
اشعار شهادت امام کاظم علیه السلام
https://eitaa.com/fatemi8/833
🔰روضه کوتاه امام کاظم (علیه السلام)
🔸مجلس سوم:
روز بعد از دفن فاطمه زهرا وقتی اومدن گفتن می خوایم قبر رو نبش کنیم
امیر المومنین فرمود اگر یه ریگ از روی زمین بردارید زمین رو از خونتون سیراب می کنم
عرضه بداریم بی بی جان
سه نفر از شما اهل بیت بعد از شهادت هم به پیکرش جسارت کردن
یک همین جا موسی بن جعفر
وقتی بدن رو می آوردن هم توهین می کردن
والجنازة المنادی علیها بذل الاستخفاف هذا امام الرفضة
دومین نفر عزیز حضرت زهرا امام مجتبی است یه وقت سید الشهدا ببینه مروان ملعون دستور داد پیکر مطهر امام مجتبی رو تیر بارون کردن
و شهید فوق الجنازة قد شکت اکفانه بالسهام
و لکن لا یوم کیومک یا ابا عبدالله
لباس کهنه بپوشید زیر پیرهنش که تا برون نکند خصم بدمنش ز تنش
لباس کهنه چه حاجت که زیر سم ستور تنی نماند که پوشند جامه یا کفنش
زینب کبری نمی دونه نگران سر برادر باشه یا نگران بدن باشه یا نگران خیمه های نیم سوخته باشه
یه وقت ببینه دستور داد ده نفر همه اولاد حرام اسباشونو آماده کردن بر بدن یوسف زهرا
اشعار شهادت امام کاظم علیه السلام
https://eitaa.com/fatemi8/833
🔰قدردانی موسی بن جعفر از مرثیه خوان اباعبدالله:
🔸منتهی الامال می نویسد در روز عیدی هدایای فراوانی برای منصور دوانیقی آوردند آخرین نفر پیر مردی بود که آمد و خدمت امام عرض کرد که من مردی فقیر هستم و مالی نداشتم که تحفه بیاورم ولی سه بیت از ابیات جدم در مرثیه حسین را برای شما تحفه آوردم حضرت فرمودند: «هدیه تو را قبول کردم بارک الله فیک» و سپس تمام هدایایی که برای منصور آورده بودند و منصور به امام هدیه کرده بود را به آن شاعر بخشید.
عرض کنیم آقاجان امروز هم ما اینطور روضه جد غریب شما رو بخونیم
صله ما زیارت کاظمین و کربلا باشه انشاء الله
عرض کنیم آقا جان اینجا استخوان بدن شما رو شکستن اما میگن بدترین جایی از بدن که استخوانش بشکنه استخوان سینه است
حتی بخواهی نفس هم بکشی نمی تونی
دو نفر از اهل بیت بودن سینه شون رو شکستن یکی مادر ساداته تو بین در و دیوار
جای دوم عصر عاشورا طوری بر بدن عزیز زهرا تاختند وقتی اومدن تو مجلس یزید ملعون صدا زدن
نحن رضضنا الصدر بعد الظهر ...
یعنی ما بودیم که عصر عاشورا استخوان های سینه حسین را شکستیم.
اشعار شهادت امام کاظم علیه السلام
https://eitaa.com/fatemi8/833