هدایت شده از منبرک فاطمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_ماه_رمضان
🔹 با توضیحات حجت الاسلام فاطمی
🔰 دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان
🔸 اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین.
🔸 خدایا، مرا در این ماه به برکت های سحرهایش آگاه کن و دلم را با روشنایی انوارش روشنی بخش و تمام اعضایم را به پیروی آثارش بگمار، به نور خودت ای روشنی بخش دلهای عارفان.
📚جهت مشاهده پیام هر روز قرآن کلیک کنید👇
https://eitaa.com/fatemi222/15955
#سحـر گاهی اگـر سجاده وا کردی برای مردم غزه کن
بساط گـریـه در خلوت بپـا کردی برای فرج مولا دعا کن
دلت دریاست میدانم که پیشش آبرو داری
نشستی با خدای خود صفا کردی برای انصارالله دعاکن
کسی این گوشه ی دنیاست محتاج دعای تو
به تسبیحت اگـر ذکـر خدا کردی برای مردم لبنان دعا کن
پر از حرف و پر از دردم، به رسم عاشقان ای دوست
دلت لرزید و یادی هم ز ما کردی برای من دعا کن
سلامتی ❀❀༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ آقا جانمان صاحب الزمان و رهبر عزیزمان صلوات
🔰 متن روضه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان
السلام علیک یا اول مظلوم ظلم
السلام علیک یا اول من غصب حقه
پیچیده
صدای قدم های حیدر دوباره
توی کوچههایی که غمگین و تاره
علی قصد موندن توو کوفه نداره
چه خبره امشب ؟!
امیرالمومنین داره به قصد مقتل حرکت می کنه
پیچیده
صدای قدم های حیدر دوباره
توی کوچههایی که غمگین و تاره
علی قصد موندن توو کوفه نداره
ای کوفه
چه زخم زبونها زدی مرتضا رو
به سخره گرفتی چقدر اون صدا رو
نخواهی شنید اون طنین دعارو (۱)
نقل میکنن در حالت رویا رسول خدا رو دید عرضه داشت یا رسول الله چهها که از دست امت تو کشیدم
فرمود علی جان نفرینشون کن
فرمود اللهم انی سمئتهم و سئمونی فارحنی منهم و ارحمهم منی
یعنی خدایا دیگه از این مردم بیزار شدم دیگه منو از دست اینها راحت کن
دیگه میشه راحت علی از زمونه
تو دنیای نامرد نمیخواد بمونه
اینجا کسی منتظر علی نیست اما اون طرف یک نفر چشم انتظار علیه
یکی هست هنوزم که چشم انتظاره
که پهلوش شکسته، نگاش زخم و تاره
رویت هماره در نظر ماست یا علی
امشب شب یتیمی همه ماست
رویت هماره در نظر ماست یا علی
زخمت جراحت جگر ماست یا علی
تو کل سال منتظر امشب بودی برا علی گریه کنی
ما امتیم و تو پدر کل امتی
داغ تو ماتم پدر ماست یا علی
امشب فقط حسن یتیم نشدن امشب فقط عباس یتیم نشد امشب فقط زینبین یتیم نشدند امشب شب یتیمی همه ماست
ما را ز طینت تو خدا آفریده است
زخم سر تو زخم سر ماست یا علی (۲)
امشب چه خبره تو مسجد کوفه
علی روی زمین افتاده
در خون غلطان
خون که ریخت بر روی سجادهات به خاک اشک همیشه در بصر ماست یا علی
اما یه جملهای بگیم امشب نمیشه روضه امیرالمومنین بدون روضه زهرا باشه
امشب زبان حال امیرالمومنین اینه آی مردم آی مردم کوفه
امشب تو مسجد کوفه فرق منو شکافتن سر منو شکستن
اما شکستن سر کجا شکستن دل کجا
یه جایی هم دل علی رو شکستن
میدونید کجا دل علی رو شکستن
اونجایی که تو کوچههای بنی هاشم دستای منو بستن جلو چشای حسنین مادرشونو کتکزدن
وای منو وای منو وای من
میخ ودر سینه زهرای من
زهرا جان
اگر شمشیر به فرق من علی زدن من مرد جنگ بودم پیکر من با زخم نیزه و شمشیر ناشنا نبود همینج همین جا که ابن ملجم الان ضربه زد بر فرق من جای ضربه عمرو بن عبدود معروف بود
در روز جنگ احد هفتاد زخم بر پیکر من علی وارد شد
اما زهراجان تو امانت پیغمبر در دستان علی بودی
در وسط کوچه تو را می زدن
کاش به جای تو مرا میزدن
امشب تا ناله علی در مسجد کوفه طنین انداز شد تا بچهها دیدن بابا با صورت روی محراب مسجد کوفه افتاده
تا بچه ها صدای ناله فزت و رب الکعبه را از بابا شنیدن
حسنین خودشونو رسوندن عباس خودشو رسوند اومدن آروم زینبو آرام کردن
اما دلها بسوزه براون آقایی که گوشه قتلگاه افتاده هی ناله میزنه کسی کمکش نمیکنه کسی بهش آب نمیرسونه
امام فرمود قتل الحسین عطشانا غریبا لهفانا
یعنی هی حسین ناله میزد آیا رحمی به نالههای حسین کردن یا نه ؟
حمید بن مسلم میگه هنوز حسین داشت باهاشون حرف میزد نصیحتشون میکرد
فتعجبت من قلة رحمهم
میگه تعجب کردم اینها چقدر بیرحمن همینطور هنوز حسین باهاشون حرف میزد یه وقت دیدم سر ابی عبدالله رو جدا کردن
حسین
میخوام عرض کنم یا اباعبدالله اینجا یک جا بود که سخن شما رو قطع کردند
جای دیگه اونجا بود که باید بریم در خانه باب الحوائج الی الله
اون وقتی که یه طفل شیرخواره روی دست گرفته
یا قوم ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل
گفتن هنوز ابی عبدالله داشت به مردم حرف میزد
یه یه وقت دید علی داره رو دستش دست و پا میزنه
(۱) شاعر: رضا یزدانی
(۲) شاعر استاد غلامرضا سازگار
روضه شب نوزدهم ضربت خوردن امیرالمومنین 🖤
شب نوزدهم ماه مبارک رمضان هست
شب ضربت خوردن امیرالمومنین علیه السلام
خوشبحال آنهایی که امشب مسجد کوفه دارند اشک می ریزند و احیاء گرفتند
امشب آقایی ضربت از ابن ملجم خورد که
عاشق شهادت بود.....
چند بار پیغمبر به حضرت قول داده بود شهادت را یک بار در اُحد آمد گفت:یا رسول الله حمزه شهید شد حنظله شهید شد فلانی شهید شد
خب حضرت هفتاد تا زخم برداشته بود همه بدنش خون جاری بود
من مثلاً زمینه اش را نداشتم؟
پیامبر فرمود:علی جان غصه نخور
فَإِنَّ اَلشَّهَادَةَ مِنْ وَرَائِكَ شهادت تو هنوز نرسیده....
خودش می گوید در خطبه ی صد و پنجاه و شش نهج البلاغه می گوید
یک بار دیکر رفتم پیش پیغمبر گفتم آقا دیر شد شما به من قول دادید فرمود:
علی جان بعد از من تو شهید می شوی صبر کن
همه اش پیغمبر نزدیکش می کرد یک بار در غزوه ی عشیره یکی از جنگ های زمان پیغمبر خدا محمد (ص) غزوه ی ذات العشیره یکی از جنگ هایی که زمان پیغمبر بوده عمار یاسر به امیرالمومنین زیر یک درختی خوابشان برده بود سرشان روی خاک خوابیده بودند پیغمبر آمد بالای سرشان ایستاد اول عمار را صدا زد ابويقظان،ابويقظان کنیه ی عمار هست بلند شو عمار بلند شد آقا شما این جا ایستاده اید عذرخواهی کرد با سر و صدای و گفتگوی پیغمبر با عمار امیرالمومنین هم بیدار شد پیغمبر فرمود:قُم یا ابوتراب چون سر و بدنش خاکی شده بود ابوتراب یعنی پدر خاک آقا بلند شد پیغمبر دید این سر خاکی شده شروع کرد این سر را خاک هایش را پایین کردن و تمیز کردن همین طور اشک می ریخت
یا رسول الله منّ بکائُک چرا گریه می کنید؟
فرمود:یک روزی این سر و این فرق و این محاسن با خون سرت خضاب خواهد شد
همه اش نزدیکش می کرد در اُحد به او وعده حضرت می دانست ماه رمضان
بریم کوفه ...
امشب به امیرالمؤمنین چه گذشت؟
خانه ی دخترش «ام کلثوم» بود [دختر به پدر خیلی علاقه مند است. ] بعضی از نقلها دارد،
دیشب آقا لحظاتی خوابیدند بعد بیدار شدند. اشک در چشمهای مولا حلقه زد.
مگر دختر میتواند اشک بابا را ببیند. سئوال کرد: بابا، چرا گریه میکنی؟
فرمود: رسول خدا را در خواب دیدم، فرمود: هَلُمَّ إِلَيْنا ؛
علی جان، پیش ما بیا، ما مشتاق و منتظریم.
فرمود: بابا، شما چه گفتید؟
عرض کردم: یا رسول الله، وأنَا مُشتَاقُ اِلَيهِ
[ من هم مشتاقم. من هم از این بی مهری ها، از این سختی ها، از این رنجها و از آن غصبها خسته شده ام. [۱]
بمیرم همه امشب می گفتند علی جان
مسجد نرو بچه ها...........
حتی مرغابی ها و دستگیره در هم با زبون بی زبانی میگن علی جان نرو....
اما مولا بی تاب رفتن.......
نوشتند
(فلما احس الامام بالضرب زمانی که آقا ضربت شمشمیر را احساس کرد....
جزع نکرد (و صبر و احتسب)
صبر کرد و برای خدا حساب کرد
خیلی وقت منتظر این لحظه بوده
زبانحال امیرالمومنین چیه؟؟
در دل محراب خون، جای من است
نــغــمــۀ تـکــبـیــر آوای مــن است
روزه ام را در سـحــر قـاتـل گشود
زان بخون آغشته لب های من است
خون دل هایی که خــوردم سال ها
از ســرم جـاری به سیمای من است
بر خــدای کعـبه گـشـتـم رسـتـگــار
با شهــادت چـون تـمـنّــای من است
ای عــدالت می شوی دیگر یـتـیــم
کـز جـفـا بگـسسته اعضای من است
گر چه زخــم سـر شهـیـدم می کند
قــاتــل مـن داغ دل هــای مــن است
داغ های دل مولا اون شبی بود که بانوی
۱۸ ساله اش را تنها داخل قبر گذاشت...
فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ هَاج بِهِ الْحُزْنُ
زمانی که دستش را از خاک قبر تکاند همه مصیبت ها آمد روی قلب مولای ما
بمیرم
رو کرد طرف قبر پیامبر صدا زد .
یا رسول الله دیگه صبر علی کم شده
حُزْنِي فَسَرْمَدٌ، وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ
[غصه های علی همیشگی......
شب ها با بیداری می گذره.....]
فرمود: لَا يَبْرَحْ الْحُزْنُ مِنْ قَلْبِي.....
[غصه ها از دلم بیرون نخواهد شد.....]
گریز روضه 🖤🖤
یک جمله بگم آقا مظلومانه در نماز ضربت خوردی
فرق نازنین ات شکسته شد درست..
با صورت زمین خوردی درست...
اما بگم آقا جان چشم هات باز کردی دیدی سرت به دامن امام حسن بود.....
دلها بسوزه برای فرزند غریبت حسین تا چشم ها رو باز کرد
دید [ الشمر جالس علی صدره]
اوج ....
چند بیت از زبان خواهش....
شمر بس كن، تو قتلگاه نرو
دخترش ميكند نگاه نرو
دستْ به خنجر به سمتِ شاه نرو
رويِ اين جسم عزیز راه نرو
اين كه افتاده نور عين من است
خواهرش هستم و حسين من است
نيزه را از رويِ پرش بردار
چكمه ات را ز پيكرش بردار
خنجرت را ز حنجرش بردار
لعنتی دست از سرش بردار
آه طولی نکشید....
خواهر ببینه.....
سری به نیزه بلند است در مقابل زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب
صدا بزن حسین...
✍
روضه امیرالمومنین (علیه السلام)
ایام شهادت آقامون امیرالمومنین...
از همینجا دلها رو روانه کنیم کنار حرم با صفاش...
(شعر متن)
🔸پیشانى عدل و عدالت را شکستند
🔸آن دسته اى که با على پیمان ببستند
🔸یا رب چه صبحى در پى شب هاى او بود
🔸«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» بر لب هاى او بود
تا صدای ناله امیرالمومنین بلند شد...
حسنین دوان دوان اومدند...
دیدند ای وای...
فرق امیرالمومنین شکافته شده...
محراب مسجد غرق خون...
صدای منادی بلنده
«تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى»
▪️حسن از یک طرف میکرد زاری
▪️حسین از سوی دیگر بی قراری
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
#امام_علی (علیه السلام)
#شب_قدر
#ماه_رمضان
مداحی و اشعارشب قدر👇
https://eitaa.com/fatemi8/1899
روضه شب نوزدهم
https://eitaa.com/fatemi8/1904
روضه امیرالمومنین علیه السلام
https://eitaa.com/fatemi8/1905
هدایت شده از منبرک فاطمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹شرحی کوتاه حجت الاسلام فاطمی بر دعای روز نوزدهم
🔹سه درخواست...
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین.
خدایا،مرا در این ماه به برکت های سحرهایش آگاه کن و دلم را با روشنایی انوارش روشنی بخش و تمام اعضایم را به پیروی آثارش بگمار،به نور خودت ای روشن بخش دلهای عارفان.
#التماس_دعا
📚جهت مشاهده پیام هر روز قرآن کلیک کنید👇
https://eitaa.com/fatemi222/15955
#شب_قدر
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
عرضه بداریم آقا جان...
یاامیرالمومنین...
طاقت نداشتید دخترتون زینب...
شما رو در اون حالت ببینه...
کجا بودی آقا...
وقتی زینبت...
توی شهر کوفه...
سوار بر محمل...
یکدفعه پرده رو کنار زد...
دید سر بریده برادر بالا نیزه...
( یَا هِلَالًا لَمَّا اسْتَتَمَّ کَمَالًا)
ای ماه زینب...
(مَا تَوَهَّمْتُ يَا شَقِيقَ فُؤَادِي كَانَ هَذَا مُقَدَّراً مَكْتُوبَا)
برادر میدونستم شهیدت میکنند...
میدونستم اسیر میشم...
ولی باور نمیکردم...
یک روزی...
سرت رو بالای نیزه ببینم...
🔸سری به نیزه بلند است در برابر زینب
🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
#امام_زمان_عج_مناجات_سال_جدید
#امیرالمومنین_ع_مدح
#شهدا_و_دفاع_مقدس
با نام و یادِ تو امامِ مهربانی
پیچیده در عالم نسیمِ زندگانی
تو باعثِ پیدایشِ کُـون و مکانی
آقایِ عالم! مهدیِ صاحب زمانی
تو نیل، تو زمزم، تو دجله، تو فراتی
تو جوشش هر چشمهای، آبِ حیاتی
باران به اذنِ توست، بارِش دارد آقا
بر سبزهها دستِ نوازش دارد آقا
مانندِ خورشیدی به پشتِ ابر هستی
تو انتقامی در لباسِ صبر هستی
قلبِ همه ذراتِ هستی بی قرارت
زهرایِ مرضیه بُوَد چشم انتظارت
ای از تبارِ احمدِ مختار برگرد
با ذوالفقارِ حیدرِ کرار برگرد
با تلخی وشیرینی اش یک سال سر شد
صبحِ ظهورِ تو کمی نزدیکتر شد
امسال آغازش چو دُرّی در صدف شد
تحویلِ سالم رو به ایوانِ نجف شد
آغازِ هر سالم امیرالمؤمنین است
چون احسنُ الحالم امیرالمؤمنین است
تقدیر و اقبالم امیرالمؤمنین است
امضایِ اعمالم امیرالمؤمنین است
حُبِّ علی در سینهی ما جا گرفته
دستانِ مارا حضرت زهرا گرفته
فریادِ مظلومانِ عالم یا علی شد
معراجِ ما تا عالمِ بالا علی شد
مثلِ نجف بر خاکِ مشهد سر گذاریم
سلطان علی موسی الرضا را دوست داریم
شاهِ خراسان سایهاش روی سر ماست
الطافِ او پشت و پناهِ رهبر ماست
سلطانِ به رعیت روزیِ سالانه دادهست
بابِ عنایاتِ به ما باب الجواد است
ما در تمامِ عمرمان در زیرِ دِینیم
از کودکی خاکِ کفِ پایِ حسینیم
در سختی ایام، فتحِ باب داریم
مثلِ حسین بن علی ارباب داریم
نسلِ جوان را در طریقِ عشق بُردیم
دستِ علیِ اکبرِ لیلا سپُردیم
یادی کنیم از لالههایِ سرخ، نوروز
جایِ شهیدان، بینمان خالیست امروز
فرزندهایی که پدرها را ندیدند
با قابِ عکسی هفت سینِ عید چیدند
با عمهی سادات عهدِ عشق بستیم
یادِ شهیدانِ حریمِ یار هستیم
آنانکه اطرافِ حرم صف میکشیدند
با «کُلُنا عباسکِ» در خون طپیدند
جا ماندههای فکه و والفجرِ هشتاند
گمنامهایی که به خانه برنگشتند..
✍ #قاسم_نعمتی
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
#شب_قدر
#شب_بیست_و_یکم_ماه_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
🔸مناجات علی از سوی نخلستان نمی آید
🔸صدای دلنشین شاه انس و جان نمی آید
شب شهادت آقامون امیرالمومنینه...
امشب با پای دل بریم خانه امیرالمومنین...
خدایا امشب خانه حضرت چه خبره...
🔸علی در بستر مرگ است و مشغول نماز امشب
🔸بگو خادم به مسجد، خسرو خوبان نمی آید
شب یتیمی اربابمون حسینه...
شب یتیمی خانم زینب کبری است...
خواهرها امشب با زینب کبری هم ناله شید...
هی مياد کنار بستر بابا...
مثل پروانه...
دور بستر بابا میگرده...
به صورت زیبای بابا نگاه میکنه...
هی میگه بلاخره خوب میشی بابا...
بلاخره زخم سرت خوب ميشه بابا...
بلاخره از جات بلند میشی...
بابای خوبم...
🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد
امشب بچه های کوفه هم یتیم شدند...
هی میگن مادر اون آقایی که...
هر شب برای ما نان و خرما میآورد...
چرا ديگه نمیاد...
مادر ... اون آقای که مثل پدر...
هر شب ما رو نوازش میکرد...
چرا نیومد...
🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد
🔸که ای مادر چرا غم خوار ما طفلان نمی آید
تا یتیمان کوفه فهمیدند...
برای زخم سر امیرالمومنین شیر خوبه...
هر کدوم از این بچه ها...
یک ظرف شیر رو به دست گرفتند...
اومدند پشت درب خانه امیرالمومنین...
(#نقطه_گریز)
اما دلها بسوزه برا...
اون طفل شش ماهه ای که کربلا...
از شدت تشنگی داشت جان میداد...
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
بجای اینکه براش آب بیارند...
با تیر سه شعبه جوابش رو دادند...
من فقط همینو بگم...
بین زمین و آسمان علی اصغر روی دستهای بابا...
یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد...
دید علی اصغرش داره بال و پر میزنه...
دید علی اصغرش داره جان میده...
🔸دست و پا کم بزن اصغر که پریشان نشود
🔸پدر پیر تو آزرده و حیران نشود
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100