eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
4هزار دنبال‌کننده
67 عکس
66 ویدیو
36 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
آزار دیدم خود را میان معرکه بیمار دیدم در خیمه بودم هفت آسمان را برسرم آوار دیدم در بین گودال آیینۀ جسم پدر را تار دیدم بابای خود را دربین یک لشکر بدون یار دیدم این‌ها بماند از شام دیدم هرچه من آزار دیدم شب‌های بسیار در بین صحرا عمه را بیدار دیدم صد بار مُردم وقتی به پای خواهرانم خار دیدم ای وای از شام گهواره را در بین یک بازار دیدم بزم شراب و... بی حرمتی در مجلس اغیار دیدم نامحرمان را نزدیک مَحرم‌های خود بسیار دیدم ✍ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
باید که فقط یوسف زهرا بپسندد مارا چه نیازیست که دنیا بپسندد قنبر شدن این است که هر لحظه بگویی من راضی‌ام آنگونه که مولا بپسندد مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد از قافله دوریم؛ ولی کاش از آن دور یک ثانیه برگردد و مارا بپسندد یک عمر نشستیم که در باز کند؟؟ نه_ _یک بار بیاید به تماشا.... بپسندد ما دغدغه داریم که ارباب ببیند ما دغدغه داریم که سقا بپسندد نه فکر حسابیم، نه دنبال ثوابیم ما آمده‌ایم اُمّ ابیها بپسندد  بگذار بخندند به این زار زدن‌ها... می‌ارزد اگر زینب کبری بپسندد ✍ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
با اسمت عالمو دیوونه کردی چقد دل می‌بره آوازه‌ی تو واسَه‌ت فرقی نداره خوب یا بد فدای لطف بی اندازه‌ی تو همین که اشک می‌ریزم به یادت عزیز چارده معصوم می‌شم بدونِ تو به هم می‌ریزم اما صدات که می‌زنم آروم می‌شم می‌دونم که فراموشم نکردی می‌گیرم کربلامو آخر از تو منو مادر به دست تو سپرده خودمونیم آقا کی بهتر از تو؟! به این امّید جون دادی گمونم که قلب مُرده‌ی ما جون بگیره بمیرم اونقده سختی کشیدی که این دنیا به ما آسون بگیره یه جوری دوستت دارم که می‌خوام اگه نباشی تو، دنیا نباشه بعیده واسه‌ی بی سرپناها تو کشتیِ نجاتِت جا نباشه هنوزم تشنه‌ی "یاری" می‌دونم هنوزم بازه راه خونه‌ت آقا هنوزم خواهرت می‌خونه با اشک ((گلی گُم کرده‌ام می‌جویم او را)) ✍ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi222/6620
آمده تا سخن از چشم خود آغاز کند دهمین پنجره را سمت خدا باز کند تا که یک پرده، خدا را به من ابراز کند- جگر شیر بیارید که اعجاز کند دهمین مرتبه خورشید، قیامت را دید علیِ آخرِ دنیای امامت را دید رد پایش همه‌جا قبله نما می‌سازد خطی از جامعه‌اش جامعه را می‌سازد خادم خانه‌اش از خاک، طلا می‌سازد کرمش نیز به شدت به گدا می‌سازد بی سبب نیست اگر عادتش احسان شده است نوه‌ی ارشد آقای خراسان شده است برسرم سایه‌ی ایوان طلایی دارم گوشه‌ی صحن، عجب حال و هوایی دارم ازسر سفره‌ی او نان و نوایی دارم سامرایی‌ام و عادت به گدایی دارم سامرا، کرب و بلایی به نظر می‌آید این دو شش‌گوشه به دنیا چقدر می‌آید شیعیان تا به ابد بر سر پیمان هستند تو اگر امر کنی، گوش به فرمان هستند صف به صف، لشکرت از مردم ایران هستند که به فرماندهی شاه خراسان هستند سخت، سیلی زده بر بی ادبان با، ادبش هرکه "لبیک علیَ النَقی" آید به لبش
از آنچه در دو جهان هست، بیشتر دارد فقط خداست که از کار او خبر دارد یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه‌ای کسی که کفو علی می‌شود، جگر دارد کمر به یاری تنهایی علی بسته میان کوچه اگر دست بر کمر دارد سَر علی به سلامت! چه باک از این سردرد محبت ولی‌الله دردسر دارد کسی که شهر سر سفره‌ی قنوتش بود چگونه دست به نفرینِ قوم بردارد؟! صدا زد: «اَشهَدُ اَنَّ عَلی وَلی‌ُالله» ولی دریغ! که این شهر، گوشِ کر دارد... کنیز بیتِ علی، خاک را طلا می‌کرد سقیفه را بِنِگر فکر سیم و زر دارد اگرچه باغ فدک نعمت فراوان داشت ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی در آن محله که بسیار رهگذر دارد... بگو به دشمن مولا، مرام ما این نیست زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد... بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟ هنوز چادر او کار با بشر دارد... دهان تیغِ دو دم را عجیب می‌بندد وصیتی که علی از پیامبر دارد فدای محسن شش ماهه‌اش که زد فریاد: سپر ندارد اگر مادرم، پسر دارد به شعله سوخت پر و بال مادر، اما نه حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد اگر خمیده علی، از نماز آیات است در آسمان غمش هاله بر قمر دارد شبانه گشت به دست ستاره‌ها تشییع که ماه، اُلفت دیرینه با سحر دارد میانِ شعله دعایش ظهور مهدی بود که آهِ سوختگان بیشتر اثر دارد ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
خوب است بانوان جهان این‌چنین شوند چون خاک پای فاطمه بالانشین شوند چون فاطمه‌ست حجت کبرای اهل بیت خوب است خاک مقدم امّ‌البنین شوند یعنی ادب کنند به زهرا و مرتضی یعنی که در مصیبت آنان حزین شوند آه از حرم نداشتنش، از غریبی‌اش باید که خلق در غم او شرمگین شوند می‌خواستم دخیل ببندم برای او دیدم که او ضریح ندارد، فدای او آئینه‌ی مزارش اگر چه مکدر است از آسمان پریدن بالش فراتر است دنیا کنیز آنکه به کرّات گفته بود عمرم تمام وقف کنیزی حیدر است خواندش به نام فاطمه او گفت: یا علی امّ‌البنین بگو به من اینگونه بهتر است در وصف او بس است بگوییم با غرور او شیر بانویی‌ست که عباس‌پرور است روزی که پا گذاشته در خانه‌ی علی جز غم ندیده در دل ویرانه‌ی علی گاهی به دور حیدر کرّار گشته است گاهی به دور یک در و دیوار گشته است هی پشت در به سینه زده گریه کرده است با چشم خیس خیره به مسمار گشته است هر روز صبح گردش دستاس شاهد است دستش به یاد فاطمه هر بار گشته است زهرا نبود، زینب او حال خوش نداشت امّ‌البنین همیشه پرستار گشته است این زن که بی‌قرار علی بود و دخترش با این سخن فدای غم یار گشته است: مولا! فدای دست به ناچار بسته‌ات زینب! فدای مادر پهلو شکسته‌ات ✍ ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
رسیدنش نفسی تازه داده دنیا را همان مسیح که احیا کند مسیحا را همان که یوسف کنعان به شوق دیدارش شده‌ست مشتریِ پا به قرص بازارش همان که چهره‌ی او نور فاطمی دارد کنار گونه‌ی خود، خال هاشمی دارد خدا کند بپذیرد مرا به خادمی‌اش سپید بخت شوم مثل خال هاشمی‌اش سلام یوسف زهرا! خوش آمدی آقا امید آخر دنیا! خوش آمدی آقا سلام یوسف زهرا! تورا صدا کردم برای آمدنت آمدم دعا کردم نگو که فاصله‌ی ما هزار فرسنگ است ببین که مادر پیرم چقدر دلتنگ است عزیز فاطمه عمری‌ست بی تو دربدریم هزار جمعه گذشت و هنوز بی خبریم عزیز فاطمه آقا! کجاست خانه‌ی تو؟! گرفته است دل تنگ ما بهانه‌ی تو تو آخرین پسر خانواده‌ی ماهی تو آبروی زمینی، بقیة اللهی... ✍ 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
خیالش باز، شعری بر لبم بی اختیار آورد که اوصاف علی طبع مرا این‌گونه بار آورد کلاف شعر دارم، سال‌ها کارم غزل‌بافی‌ست دراین بازار آشفته، علی تحسین کند کافی‌ست نوشتم شاعرش هستم، عجب وهم و خیالاتی نوشتم بی علی هیچم، چه توضیح اضافاتی... نوشتم شمس...، دیدم گنبدش زیباتر از آن است نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم من از شوقش زمین خوردم، ولی مولا بلندم کرد همیشه یاعلی گفتم، علی از جا بلندم کرد سَر و سِرّ مرا با او، کسی جز او نمی‌داند علی نادیده می‌بیند، علی ننوشته می‌خواند چه بهتر ازهمین اول بگویم حرف آخر را کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را :: کسی نشناخت حیدر را به غیر از مصطفی وقتی... گره زد دست خود را سخت در دست خدا وقتی.... ...به چشم حاجیان شور تماشا می‌رسید آن‌روز کنار برکه‌ای دریا به دریا می‌رسید آن‌روز نگاه نافذ احمد، زمین را در تصرف داشت زمان هم از نبی انگار دستور توقف داشت نفس‌ها حبس شد...، در سینه‌ها خوف و رجا افتاد بدون همهمه زنگ شتر‌ها از صدا افتاد زمینِ گرمِ صحرا از پریشانی سراسر بود همه باخویش می‌گفتند: آیا حج آخر بود؟! نبی فرمود: بسم الله، ای ارض و سما بشنو! گواهی باش ای تاریخ! پیغام مرا بشنو دوباره صحبت از اسرار خلقت می‌کنم آری ولی این مرتبه اتمام حجّت می‌کنم آری تفاوت در میان حق و باطل چیست، معلوم است؟ بدون این خبر اسلام کامل نیست، مفهوم است؟ نمانَد زحمت پیغمبران بیهوده، ای مردم! نه اینکه حرف من باشد خدا فرموده، ای مردم! نبی همدوش مولا آسمان‌ها را هوایی کرد خدا از شاهکار آفرینش رونمایی کرد نبی فریاد زد، بر عالم و آدم مسلم شد علیّ بن ابی طالب، ولیُ الله اعظم شد برای خاتم پیغمبران جز او نگینی نیست شهادت می‌دهم جز او امیرالمؤمنینی نیست شکاف کعبه آیا ماند در نزد شما مغفول؟ طواف مرتضی کردید آری ((حَجُّکم مقبول)) الهی گُر نگیرد آتش خاموشِ بعضی‌ها الهی که بسوزد پنبه‌ی در گوش بعضی‌ها پیمبر گفت: آری انتظار آمد به سر دیگر ازین دنیای فانی بسته‌ام بار سفر دیگر وصیت می‌کنم هرکس که من مولای او هستم بداند این علی هارون و من موسای او هستم که عُقبی بی علی فانی و دنیا باعلی باقی غدیر خم به جوش آمد...، الا یا ایها الساقی! امام المتقین، عین الیقین، حبل المتین، حیدر عَماد الآصفین، شمس المبین، یعسوب دین، حیدر علی غایب، علی حاضر، هُوالاوّل هُوَالآخِر علی پنهان، علی پیدا، هُوَالباطن هُوَالظاهر ((اَشدّاء علی الکفار)) قَتّال العرب... یعنی... جهان از شوکتش فریاد زد: یاللعجب، یعنی... ...خدا وقت تماشایش، دلِ بی طاقتی دارد خوشا قنبر برای خود چه اعلی حضرتی دارد پناه آهِ مظلومان کجا فکر خلافت داشت؟ علی بی تاج و مسند نیز بر دل‌ها حکومت داشت برایش فتح خیبر مثل تفریحی در اوقات است دلِ مسکین به‌دست‌آوردنش فتح الفتوحات است میان جنگ هم شمشیر او چون تیغِ جراحی‌ست اگر خون ریخت، درمان کرد، اعجازش یداللهی ست عوالم را ببین، آتش علی، دریا علی گفته که حتی دشمنش در وصف او ((لولا علی)) گفته... علی هرگز نمی‌بندد به روی هیچ کس دَر را کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را ✍ 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
ما صاحب عزمیم اذا زلزلت الارض آماده‌ی رزمیم اذا زلزلت الارض داریم می‌آییم به میدان، بهراسید آری بهراسید، از ایران بهراسید خودرا وسط معرکه محبوس ببینید تا مُردنتان یکسره کابوس ببینید ای قوم یهود! از شب پیکار بترسید از زمزمه‌ی "حیدر کرار" بترسید هنگام نبرد آمده خوشحالی‌تان کو؟! آن دبدبه‌ی گنبد پوشالی‌تان کو؟! باید که بفهمی سر تسلیم نداریم ما از تو و ارباب تو هم بیم نداریم فتاح به تو یاد دهد فتح مبین را ایران به تو تعلیم دهد نظم نوین را ایران به تو اثبات کند جنگ‌بلد کیست آن‌کس که دراین قائله پیروز شود کیست عمری‌ست که بارت نرسیده‌ست به منزل چشم تو شود کور که ایران شده همدل ✍
سلام ای خاک پای زائرت از کیمیا بهتر دوباره میهمانم کن کجا از کربلا بهتر مرا تدبیر کن آنگونه‌ای که دلبخواه توست تویی که می‌شناسی بی گمان از من مرا بهتر من و امید آغوشت، من و ترس جداماندن کجا داریم در عالم، از این خوف و رجا بهتر ندارد طفل جز آغوش مادر خانه‌ی امنی اگر آشفته شد دنیا، کجا از روضه‌ها بهتر اگر درمان نمی‌خواهم دلیلش لذت اشک است وگرنه نیست در عالم ازین دارالشفا بهتر بیا و تا ابد دست از سر ما بر ندار ای دوست کجا پیدا کنم دیگر  از این دام بلا بهتر دعای شمر یا نفرین تو ؟ حر پاسخش را داد حسینا هست نفرین تو از صدها دعا بهتر اگر در کوفه بسیار ادعای دوستی کردند عیار دوستان معلوم شد در کربلا بهتر چراغ خیمه شد خاموش و تکلیف همه روشن حبیب اما به غیرت گفت، از اینجا کجا بهتر نخواهم رفت زیر بیرقی جز بیرقت ای شاه نمی‌بینم من از تو در جهان فرمانروا بهتر هزاران مرحبا عابس، هزاران مرحبا بر جون جنون از مصلحت بهتر، عمل از ادعا بهتر شریعت با محبت فرق دارد فرق بسیاری وهب بود از هزاران شیعه‌ی پر مدعا بهتر تو که هل من معین گفتی علی اصغر تلظی کرد به روی دست تو تفسیر شد قالو بلا بهتر تو پیر از داغ اکبر بودی و اصغر خضاب آورد در آئین تو آری می‌شود خون از حنا بهتر خدا اینسان تو را می‌خواست زخمی، غرق خون، عریان خدا از خود برای تو ندارد خون‌بها بهتر تو را ای آیه‌ی تطهیر، آنان با وضو کشتند خدا دیگر چه باید می‌نوشت از إنما بهتر نمی‌دانم چه کرد آن تیر، آخر با تو ای مظلوم برای قلب تو آن زخم بدتر بود یا بهتر دلت پیش حرم، اما سرت یک سو، تنت یک سو تو را از تو سوا کردند ای از ماسوا بهتر کسی حرف تو را نشنید در آشوب آن گودال به تاریخ از فراز نی رسید اما صدا بهتر در آن دیدار اول با دل راهب چها کردی تو اصلاً کیستی ای از هزاران آشنا بهتر! ✍ ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100